در حالی که چین و آمریکا همزمان با رقابت و اقدامات مقابله جویانه در نهایت بر سر مسائل خود به توافقات دست پیدا می‌کنند و هر دو قدرت از روی آوردن به توافقات چند جانبه اجتناب می‌کنند، کشورهای به اصطلاح دوم از اتحادیه اروپا گرفته تا کانادا، ژاپن و استرالیا باید در تعامل با جمهوری خلق چین از این تجربه درس بگیرند.

به گزارش جماران؛ به نقل از اندیشکده دیپلمات، از زمانی که اجلاس اواخر ژوئیه میان اتحادیه اروپا و چین در پکن که با اصرار چین برگزار شد، تاکنون هیچ امتیاز قابل توجهی از سوی طرف چینی داده نشده و اروپا پس از آن باید تجربه اخیر برخی از قدرت‌های متوسط در برخورد با جمهوری خلق چین را نیز در نظر بگیرد.

در نگاه اول، میان استرالیا، کانادا، ژاپن و اتحادیه اروپا وجه اشتراک زیادی وجود ندارد. استرالیا و کانادا به دلیل وسعتشان، قدرت‌های متوسطی هستند و هر دو در این ویژگی مشترک هستند که صادرکنندگان بزرگ انرژی، مواد اولیه و کشاورزی به چین هستند. ژاپن نیز بزرگترین کشور از به اصطلاحی قدرت‌های متوسط است که هنوز چین را به عنوان یک شریک صنعتی کلیدی، به ویژه در صنعت خودرو و لوازم الکترونیکی مصرفی، در اختیار دارد.

در مورد اتحادیه اروپا، که از برخی جهات شایسته جایگاهی در میز قدرت‌های بزرگ جهان است، برخی از صادرات کشاورزی به چین که توسط طرف چینی در تنش‌های تجاری فعلی مورد سوءاستفاده قرار گرفته در معرض ظرفیت مازاد صنعتی است.

اما نزدیکی یا دوری از چین نیز مهم است. با این حال، از دیدگاه پکن، هر چهار کشور شرکای بالقوه‌ی نوسانی بین چین و ایالات متحده محسوب می‌شوند. هیچ چیز جدیدی در این مورد وجود ندارد. این چیزی بود که مائو تسه‌تونگ و بعدها، دنگ شیائوپینگ در سال ۱۹۷۴ آن را «جهان دوم» بین دو ابرقدرت که در آن زمان اتحاد جماهیر شوروی یکی از آنها بود و یک جهان سوم ظاهرا انقلابی نامیدند.

در دو دهه‌ی گذشته، اما زنجیره‌ای از رویدادها، این تصور را تقویت کرده که دستیابی به نوسان واقعا امکان‌پذیر است. البته، مهم‌ترین آنها، اهرم اقتصادی افزوده‌ای است که چین اکنون از طریق وابستگی متقابل اقتصادی یا وابستگی آشکار، همانطور که مسئله‌ی عناصر خاکی کمیاب اکنون نشان می‌دهد، بر هر چهار کشور اعمال می‌کند و در تمایل چین به اعمال زور و پیوند تجارت با مواضع امنیتی، تردیدی وجود ندارد.

اما تردید در مورد قابل اعتماد بودن ایالات متحده در استرالیا، کانادا، ژاپن و اتحادیه اروپا نیز افزایش یافته است. عدم تصویب پیمان مشارکت ترانس پاسیفیک (TPP) توسط ایالات متحده در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما و خروج ایالات متحده از آن در زمان جانشین او، دونالد ترامپ، وجود داشت؛ پیمان مشارکت تجاری و سرمایه‌گذاری ترانس آتلانتیک (TIPP) که هرگز بین ایالات متحده و اروپا به مرحله اجرا نرسید؛ و عدم تقارن بین قدرت سخت یا تمایل ایالات متحده برای ورود به درگیری و دفاع مشترک ناتمام اروپا، همگی بروز نشانه‌ها است.

در مورد آسیا، اتحاد ایالات متحده به عنوان یک رابطه «قطب و قطب» ادامه یافت. این اصطلاح که اغلب به جان فاستر دالس در تدوین پیمان سانفرانسیسکو در سال ۱۹۵۱ نسبت داده می‌شود، توسط دونالد ترامپ اهمیت جهانی پیدا کرد.

آمریکا اکنون معاملات دوجانبه را به تعامل چند جانبه ترجیح می‌دهد. نتیجه نهایی، که امروز با تعامل مجدد قوی ایالات متحده با روسیه همراه شده و هر یک از شرکای آن‌ها را به تردیدهای عمیق‌تری در مورد قابلیت اطمینان روسیه سوق می‌دهد.

این موضوع و قدرت و غیرقابل پیش‌بینی بودن و چانه‌زنی‌های تجاری ترامپ از زمان اعلام «روز آزادی» در دوم آپریل، طبیعتا منجر به بررسی مجدد تعامل با چین یا پذیرش تعاملی مجدد می‌شود.

نگاهی به دیپلماسی ژاپن، استرالیا و کانادا نشان می‌دهد که تعامل مجدد در واقعیت نیز اتفاق افتاده است. این سه کشور همگی از نقطه اوج تجارت و پیوندهای متقابل با چین شروع کردند، اما دوره طولانی تنش‌های تجاری و در برخی موارد بحران‌های حاد سیاسی و دیپلماتیک را پشت سر گذاشتند. اما امروز، بدون عذرخواهی برای رکودهایی که عمدتا به دلیل رفتار خود چین بود، به دنبال عادی‌سازی روابط و شاید ارتقا آن هستند.

این موضوع در مورد دولت کارگری استرالیا که اخیرا دوباره انتخاب شده است، نیز صدق می‌کند، حتی اگر هنوز استراتژی هند و اقیانوسیه اسلاف خود را تایید کند؛ دولت لیبرال کانادا که درگیر چالش‌های جدیدی با ایالات متحده است و همچنین لیبرال دموکرات‌های ژاپن که به روابط سنتی خود با واشنگتن پایبندند، به دنبال نوعی عادی‌سازی با پکن هستند.

بررسی دیدگاه‌های چین در مورد این تغییر و تنش‌زدایی نسبی نشان می‌دهد که این امر تا حد زیادی از جانب چین مشروط است. به ندرت مفسران چینی از کشور خود در امور سیاست خارجی انتقاد می‌کنند. آنها اکنون این کار را در قبال استرالیا انجام می‌دهند و تاکتیک‌های قهری چین را به دلیل تغییر موضعی که در میان سایر تحولات، (Quad و AUKUS) را ایجاد کرده است، سرزنش می‌کنند.

در موارد دیگر، آنچه چین لغو می‌کند، تحریم‌هایی است که در وهله اول در تلافی اقداماتی بود که علیه او اعمال کرده بوند. گروگان‌گیری دو کانادایی در پاسخ به اقدامات علیه مدیر مالی هواوی، منگ وانژو، تحریم‌های تجاری و عوارض بر کانولا علیه کانادا پس از اعمال تعرفه سنگین بر خودروهای برقی ساخت چین، تعرفه‌ها و موانع غیرتعرفه‌ای بر گوشت گاو، جو، مس، زغال‌سنگ، چوب، شراب (و خرچنگ) استرالیا (اما نه بر سنگ آهن که چین به آن نیاز داشت)، نمونه‌های بسیاری از تحریم‌های قابل حذف هستند که اعمال شده‌اند.

چین به چه کسی تمایل واقعی برای مذاکره را نشان می‌دهد، که نه تنها به معنای کلمات، بلکه به معنای امتیازات واقعی از سوی هر دو طرف باشد و به طور خلاصه، این موضوع، استراتژی پکن در قبال همه قدرت‌های جهانی به جز قدرت شماره یک را آشکار می‌کند: «حرف بزنید و عمل کنید تا عمل کنیم.»

امروز اما صراحت بیشتری در اذعان به واقع‌گرایی افراطی وجود دارد. وانگ‌یی؛ وزیر امور خارجه چین، به کاجاکالاس؛ نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجه و سیاست امنیتی، صراحتا گفت که چین نمی‌تواند شکست روسیه را بپذیرد و این پس از سال‌ها تظاهر به «بی‌طرفی» در مورد موضوعی است که امروز اروپایی‌ها را در صدر دستور کار خود با پکن قرار داده‌ است.

این می‌تواند یکی از عواملی باشد که دولت جدید ترامپ را به سمت تاکتیک‌هایی سوق داده است که اغلب منعکس کننده اقدامات خود چین است. در حالی که چین معمولا در این مورد با احتیاط است، هر دو کشور اکنون مذاکرات دوجانبه و موضوع به موضوع را ترجیح می‌دهند و در اصل یا عمل، از توافقات چندجانبه اجتناب می‌کنند. هر دو از ابزارهای فراسرزمینی استفاده می‌کنند و هر دو عوارض یا سایر اقدامات اجباری را به عنوان ابزار چانه‌زنی اعمال می‌کنند.

این تناقض نباید بیش از حد بزرگ‌نمایی شود؛ چراکه جهان در آستانه‌ی رویدادهای در حال وقوع است به طوری که ایالات متحده گاهی اوقات خیلی سریع از اقدامات خود عقب‌نشینی می‌کند، در حالی که چین بیشتر در سمت انعطاف‌ناپذیری باقی می‌ماند.  آنچه این شواهد نشان می‌دهند این است که از دیدگاه پکن، کشورهای کوچک یا متوسط هیچ عاملیتی ندارند، مگر اینکه دارایی غیرقابل جایگزینی داشته باشند و در برابر تهدیدات تجاری یا امنیتی آسیب‌پذیر نباشند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.