پنهان نیست که اثربخشی و انرژی روسیه، در لحظه کنونی، معطوف به دستیابی به پیروزی در اوکراین است، زیرا کرملین متقاعد شده است که پیروزی روسیه در جنگ اوکراین یک پویایی اساسی برای بازگرداندن تعادلی خواهد بود که نقش روسیه در سطح جهانی از دست داده است

به گزارش جماران به نقل از الجزیره، روابط سوریه و روسیه در مرحله تنش خاموش به سر می برد که با کاهش تعاملات بین دو طرف و عدم وجود هرگونه خبر از همکاری مشترک یا ارتباط دیپلماتیک بیان می شود، در حالی که دمشق درهای خود را به روی هیئت های مختلف منطقه ای و بین المللی باز می کند و از نظر دیپلماتیک با اکثر قدرتهای فعال و تاثیرگذار منطقه ای و بین المللی در ارتباط است.

این علی رغم تلاش دو طرف برای عدم برجسته کردن این تنش است، زیرا هر کدام دلایل خاص خود را دارند و دو طرف پس از سقوط رژیم اسد، تمایل خود را برای ادامه همکاری و توسعه روابط قدیمی ابراز کردند و دمشق بر ضرورت رسیدگی به اشتباهات گذشته و احترام به اراده مردم سوریه تاکید کرد.

به نظر می رسد که دمشق عملاً روند اصلاح این روابط با روسیه را از طریق بررسی توافقات اقتصادی امضا شده روسیه با رژیم سابق آغاز کرده است. اظهارات رسمی روسیه حاکی از آن است که مذاکرات مربوط به حضور روسیه در پایگاه های طرطوس و حمیمیم در لاذقیه همچنان با طرف سوری ادامه دارد و تاکنون هیچ نتیجه مشخصی در مورد آن حاصل نشده است.

استراتژی سیستماتیک برای از بین بردن روابط

روابط سوریه و روسیه با پیچیدگی و درهم تنیدگی مشخص می شود، علاوه بر اینکه روابطی است که در گستره یک دوره زمانی طولانی از دهه پنجاه قرن گذشته امتداد دارد، در دهه اخیر پس از مداخله نظامی روسیه و انزوای بین المللی که بر رژیم اسد تحمیل شد، تشدید شد و روسیه به چیزی شبیه ریه ای تبدیل شد که سوریه از طریق آن تنفس می کند، کشوری که به منبع اصلی سلاح، گندم، ماشین آلات تولید و مقصد اصلی بورسیه های دانشجویی تبدیل شده است.

همچنین زبان روسی در تمامی مدارس و دانشگاه های سوریه تدریس می شود و کار به جایی رسیده است که بین روسیه و اجزای اجتماعی سوریه: علوی ها و مسیحیان ارتدوکس، از طریق دین، وصلت و فرهنگ، پیوند ارگانیک برقرار شده است.

با این حال، روسیه تلاش کرد از این وضعیت برای کنترل ساختار اقتصاد سوریه به شیوه استعماری استفاده کند، به طوری که شرکت های آن، از طریق توافقات قانونی، بر بیشتر دارایی های اقتصادی سوریه که درآمدهای مالی بالایی ایجاد می کنند، تسلط یافتند: نفت، گاز، فسفات، کارخانه های کود و بندر طرطوس مهمترین بندر سوریه، این در شرایطی است که نامتعادل است و مدت قراردادها به 50 سال قابل تمدید می رسد و درآمدهای سوریه از این دارایی ها از 35 درصد تجاوز نمی کند.

مطمئناً این وضعیت با شرایط سوریه که به دنبال بسیج منابع خود برای تحقق خواسته های بزرگ مترتب بر آن در مرحله آتی است، به ویژه در سطح بازسازی و تامین خدمات برای میلیون ها سوری، مطابقت ندارد.

اما در عین حال، دولت جدید سوریه نمی خواهد مستقیماً با روسیه درگیر شود یا بهانه هایی را برای دستکاری امنیت شکننده به دست آن دهد، بنابراین دولت شرع استراتژی ای را ایجاد کرده است که متکی به ابزارهای قانونی برای از بین بردن کنترل روسیه بر دارایی های اقتصادی است.

عملکرد این استراتژی در لغو قرارداد سرمایه گذاری بندر طرطوس آشکار شد، زیرا شرکت روسی به تعهدات خود مندرج در قرارداد عمل نکرد و همچنین این توافق به حق حاکمیت سوریه اجحاف می کند، که به طرف سوری حق می دهد بر اساس کنوانسیون وین در مورد حقوق معاهدات 1980 از آن خارج شود.

به نظر می رسد که دمشق قصد دارد این روش را در مورد تمام توافق نامه هایی که رژیم اسد با روسیه امضا کرده است، اعمال کند و مزیت روش مذکور این است که ابزارهای آن قانونی و فنی است و حاوی جنبه سیاسی تحریک آمیز نیست، به ویژه اینکه روسیه کنترل اقتصادی خود را در سوریه از طریق بخش خصوصی طراحی کرده است، به طوری که تمام شرکت هایی که دارایی های سوریه را به دست آورده اند، شرکت های خصوصی هستند.

این امر موضع مذاکره روسیه را تضعیف می کند و شاید روسیه تلاش کند تا از اهرم مذاکره خود برای حفظ پایگاه های نظامی خود در ساحل سوریه استفاده کند، که مهمترین سرمایه گذاری استراتژیک برای مسکو از زمان تزارها محسوب می شود، زیرا به آن قدرت نفوذی می دهد که دامنه اثربخشی آن به قوس وسیعی گسترش می یابد که تا عمق آفریقا و سواحل مدیترانه در لیبی امتداد دارد.

دلایل و انگیزه ها

مجموعه ای از دلایل پشت تحرک سوریه قرار دارد که تصمیم گیرنده در سوریه جدید را به تقویت حرکت و تسریع روند گسستن روابط با روسیه سوق می دهد:

پایان نیاز و در دسترس بودن جایگزین ها

دولت جدید در آغاز به دست گرفتن قدرت در دمشق، تصور روشنی از ماهیت مواضع بین المللی در قبال تغییر، به ویژه موضع آمریکا و تا حدی کمتر موضع اروپا نداشت.

تصویر تا حد زیادی مبهم بود، به ویژه در واشنگتن که به نوبه خود شاهد یک روند تغییر ریاست جمهوری بود. احتمال باقی ماندن تحریم ها و امکان تحمیل تحریم های جدید از طریق شورای امنیت، احتمالی بود که حاکمان جدید سوریه در نظر داشتند.

از این رو، نیاز به روسیه به عنوان یک چتر حمایتی از یک سو و منبع فناوری ها و سلاح از سوی دیگر، و شاید استفاده از حضور روسیه به عنوان اهرم چانه زنی با غرب، و بالاتر از آن، بهره مندی از روسیه به عنوان یک عامل آرام بخش در داخل به دلیل تأثیر آن بر برخی از اجزای سوریه، بسیار زیاد خواهد بود.

با این حال، صحنه به سرعت در نتیجه پویایی های منطقه ای تغییر کرد که به قرار دادن لوکوموتیو روابط بین دولت جدید سوریه و غرب در مسیری کمک کرد که سرعت آن از همه تصورات فراتر رفت و موانع سخت پیش روی توسعه روابط را از بین برد.

این امر به ظهور جایگزین های منطقه ای و بین المللی و یک شبکه حمایتی بزرگ برای دولت جدید کمک کرد که در برابر آن، حفظ روابط با روسیه با تمام مشکلاتش، غیر موجه و غیر منطقی شد و این تحول همزمان با فروپاشی بقایای اسد و آشکار شدن حدود قدرت آن و موضع بین المللی در قبال آن بود.

دلایل سیاسی

پنهان نیست که اثربخشی و انرژی روسیه، در لحظه کنونی، معطوف به دستیابی به پیروزی در اوکراین است، زیرا کرملین متقاعد شده است که پیروزی روسیه در جنگ اوکراین یک پویایی اساسی برای بازگرداندن تعادلی خواهد بود که نقش روسیه در سطح جهانی از دست داده است، از جمله نفوذ روسیه در سوریه. این چیزی است که روسیه را در لحظه کنونی به نشان دادن انعطاف پذیری برای عبور از این مرحله و حفظ حداقل حضور نظامی تا زمان تغییر داده ها سوق می دهد.

واضح است که دمشق ابعاد استراتژیک موضع روسیه را به خوبی می خواند، بنابراین در تلاش است تا محیط استراتژیکی را که روسیه از طریق آن می تواند حرکت کند و نفوذ را بازیابد، از طریق تغییر توازن داخلی و توزیع مجدد قدرت به گونه ای تغییر دهد که حاشیه نشینی ارکان روسیه در سوریه تا حد زیادی تضمین شود و اثربخشی آنها تحت عنوان مشروعیت قدرت فعلی و حق آن در انحصار قدرت و ضربه زدن به تلاش ها برای برهم زدن ثبات و دستکاری وحدت کشور از بین برود.

دلیل سیاسی دیگری نیز وجود دارد که عبارت است از همراهی با مهندسی آمریکا، زیرا واضح شده است که واشنگتن از طریق تحرکات دیپلماتیک فشرده خود در مورد سوریه و اقدامات خود در زمینه حذف سریع تحریم ها و صحبت از صلح بین سوریه و اسرائیل، از یک پروژه یکپارچه ناشی می شود که امنیت، سیاست و اقتصاد را به هم پیوند می زند و سوریه جدید را در چارچوب یک پروژه آمریکایی گسترده تر برای منطقه تعریف می کند.

در سایه این وضعیت، به نظر می رسد که خروج روسیه از دایره نفوذ در محدوده سوریه شرط لازم برای تکمیل مهندسی خواهد بود که دمشق در آن فرصتی برای خروج از بن بست و پیوستن به دنیایی جدید و متفاوت می یابد.

دلایل امنیتی

دولت  الشرع رئیس جمهور سوریه با احتیاط فراوانی با واقعیت استراتژیک پیرامون سوریه برخورد می‌کند، نوعی برخورد که از طریق تجربه ادلب شکل گرفته است، جایی که همواره توسط بازیگران داخلی و خارجی احاطه شده بود، کسانی که از نظر او -اگر دشمن نباشند- رقیب هستند و اهداف و منافعی دارند که با منافع او در تضاد است. پس از تسلط بر قدرت در دمشق، صحنه پیچیده‌تر شده است، زیرا به منافع بازیگرانی با وزن بیشتر و توانایی عمل بیشتر از رقبای محلی قبلی خود مرتبط است.

دولت شرع درک می‌کند که سوریه سرزمین درگیری پروژه‌های ژئوپلیتیکی بی‌رحمانه است و درگیری در آن به شکل صفری است و مصالحه و باخت را از نظر بازیگرانی که ارزیابی می‌کنند در برابر فرصت‌ها و خطراتی قرار دارند که مستلزم بازی آگاهانه و با درک کامل برای پیروزی در بازی است، تحمل نمی‌کند، در غیر این صورت با خطرات از دست دادن فرصت‌ها و آنچه مستلزم از دست دادن نفوذ و از بین رفتن منافع است، مواجه خواهند شد و این امر تا حد زیادی در مورد اسرائیل و روسیه صدق می‌کند.

در این زمینه، نگرانی‌هایی وجود دارد، اگرچه اعلام نشده است، مبنی بر اینکه منافع روسیه ممکن است با پروژه اسرائیل برای تجزیه سوریه به نهادهای کوچک تلاقی کند.

شبکه اسرائیلی "کان" فاش کرد که در جریان جنگ با ایران، تماس‌هایی بین روسیه و اسرائیل در مورد موضوع سوریه وجود داشته است، اما این تماس‌ها زودتر آغاز شد، جایی که رومان هوفمن، یکی از نزدیک‌ترین مشاوران نظامی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اسرائیل، در ماه مارس از مسکو بازدید کرد و جزئیاتی از آنچه در آنجا رخ داد فاش نشد.

اما روزنامه اسرائیلی "یدیعوت آحارونوت" نوشت که هدف آن متمرکز بر تقویت همکاری در زمینه امنیتی، به ویژه در پس زمینه تحولات اوضاع در سوریه است. اسرائیل همچنین از ایالات متحده آمریکا خواست تا از ماندن روسیه در پایگاه‌های نظامی خود در سوریه اطمینان حاصل کند تا با احتمال رشد بیش از حد نفوذ ترکیه در این کشور مقابله کند.

نتیجه

نفوذ روسیه در منطقه در چارچوب کاهش نقش روسیه در سطح جهانی، ناشی از ضعف کارایی و ناتوانی که بخش‌های مختلف روسیه را تحت تاثیر قرار داده است، به سرعت در حال کاهش است. دمشق این واقعیت را درک کرده است، زیرا روسیه دیگر توانایی تحمیل معادلات نظامی یا سیاسی را در عرصه ندارد، در حالی که شبکه‌های ائتلاف در خاورمیانه شاهد تغییرات عمیقی هستند.

رهبران سوریه در حال بازتعریف رابطه با روسیه و قرار دادن آن در چارچوب واقعی خود و در حد توانایی‌ها و اثربخشی روسیه هستند، زیرا غیرقابل قبول است که مسکو فضای گسترده‌ای از کنترل و نفوذ بر اقتصاد و امنیت سوریه داشته باشد، در حالی که در واقع به یک نیروی حاشیه‌ای ضعیف تبدیل شده است و نمی‌تواند هیچ ارزش افزوده‌ای به سوریه ارائه دهد، سوریه‌ای که به دنبال فرصت‌ها و روابطی است که از مسیرهای رشد و توسعه آن حمایت کند.

این بدان معنا نیست که روسیه گزینه‌هایی ندارد -حتی اگر خودکشی‌گونه باشند- که می‌تواند بر امنیت و ثبات سوریه تأثیر بگذارد و دولت شرع این واقعیت را درک می‌کند، بنابراین در حال اتخاذ روشی برای جدا کردن رابطه با مسکو است تا از برچیدن خطرات ناشی از تلاش برای توهین به روسیه مجروح در آسیای میانه، قفقاز و خاورمیانه اطمینان حاصل کند.

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.