«در کمال شگفتی، دولت ترامپ اکنون فرصتی طلایی برای دستیابی به توافق دارد. باید از آن استفاده کند.»

به گزارش جماران، ریچارد نفیو* که بسیاری او را با عنوان معمار تحریم های ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران می شناسند در تازه ترین نوشتار تفصیلی در فارن افرز به ترسیم مشخصات توافق مطلوب از نظر ایالات متحده با ایران پرداخته است. این کارشناس آمریکایی در این نوشتار گزاره هایی را درباره برنامه هسته ای و فعالیت های منطقه ای ایران مطرح کرده که بارها و بارها از سوی ایران تکذیب شده اند. جمهوری اسلامی ایران تاکید دارد که برنامه هسته ای این کشور صلح آمیز است و در حال حاضر نیز این برنامه به دلیل عضویت ایران در پیمان منع گسترش تسلیحات هسته ای ذیل شدید ترین نظارت های آژانس قرار دارد.

لازم به ذکر است که ترجمه و انتشار این ترجمه در جماران به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا به دلیل جایگاه نویسنده در پرونده هسته ای ایران و بحث های جاری در محافل سیاسی و فنی پیرامون چند و چون توافق احتمالی آمریکا با ایران با هدف آشنایی مخاطب و اهل فن ایرانی با نقطه نظرات طرف مقابل منتشر شده است:

از میان تمام اقدامات سیاست خارجی‌ای که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، انجام داده و برخلاف اجماع بین‌المللی بوده‌اند، احیای مذاکرات هسته‌ای با ایران یکی از شگفت‌انگیزترین‌ها بوده است. ترامپ در سال ۲۰۱۸ ایالات متحده را از توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵، معروف به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، خارج کرد.  پس از چهار سال که دولت بایدن نتوانست توافقی برای جایگزینی برجام مذاکره کند، چشم‌انداز دستیابی به توافق جدید بسیار ضعیف به نظر می‌رسید. در عوض، در طی این هفت سال، ایران مقدار کافی از اورانیوم غنی‌شده تا نزدیکی سطح تسلیحاتی را تولید کرده که برای ساخت چندین کلاهک هسته‌ای کافی است.

با این حال، با وجود تاریخچه‌ موجود دشمنی، تهران و واشنگتن علاقه‌ای متقابل و مداوم به دستیابی به توافق از خود نشان داده‌اند، به‌ویژه پس از بازگشت ترامپ به کاخ سفید. در چندین دور مذاکرات، دو طرف حتی چارچوب‌های بالقوه‌ای را ترسیم کرده‌اند. هر دو طرف انگیزه‌های روشنی برای دستیابی به توافق دارند. دولت ترامپ خواهان بازگرداندن نوعی ثبات راهبردی به خاورمیانه است و شخص ترامپ نیز به عنوان یک معامله‌گر علاقه‌مند به تقویت تصویر خود است. ایران، که همچنان تحت فشار شدید تحریم‌های ایالات متحده قرار دارد، خواهان کاهش پایدار تنش‌ها و بهبود اقتصادی خود « به‌ویژه پس از تضعیف نیروهای نیابتی‌اش» است.

اما با وجود اینکه ترامپ گفته مایل است سریعاً مسئله‌ی هسته‌ای را حل کند و اصرار دارد که توافق نزدیک است، مسائل بنیادین و البته کهنه بین دو طرف احتمالاً مانعی بر سر راه باقی خواهند ماند.

نگرانی‌های ایالات متحده درباره‌ برنامه‌ غنی‌سازی اورانیوم ایران و «حمایت مالی آن از نیروهای نیابتی»، همچنان گره‌های اصلی خواهند بود. در آنسوی میدان، تردید ایران برای عقب‌نشینی از برنامه‌ هسته‌ای خود و نگرانی‌هایش از دوام هر توافقی با ایالات متحده، به‌ویژه با توجه به اینکه ترامپ توافق قبلی را نقض کرده نیز از گره های مهم هستند.  ایران بدون آنکه از خطوط قرمز خود عبور کند، نمی‌تواند امتیازات کافی بدهد که توافق را از نظر ایالات متحده ارزشمند سازد.

حتی توافقی با مفاد مطلوب برای ایالات متحده، با خطراتی همراه خواهد بود و هر توافقی مستلزم دادن امتیازات ناخوشایند از سوی هر دو طرف است. اما توافقی که نظارت گسترده‌ای بر سایت‌های هسته‌ای اعلام‌شده و اعلام‌نشده ایران ایجاد و غنی‌سازی اورانیوم را در ایران محدود کند، در برابر دریافت بخشی از کاهش تحریم‌ها، می‌تواند مزایای برجام را احیا کند.

 اگر با دقت مذاکره شود و فرصت کافی برای اثربخشی داشته باشد، چنین توافقی می‌تواند بخشی از آسیب ناشی از خروج واشنگتن از توافق اصلی را جبران کرده، از وقوع یک بحران در آینده‌ نزدیک جلوگیری کند و بنیانی برای ساختن ثبات منطقه‌ای در آینده فراهم آورد.

تبعات خروج آمریکا از برجام

برجام که در تابستان ۲۰۱۵ توسط دولت اوباما مذاکره شد، محدودیت‌های مهمی بر برنامه‌ی هسته‌ای ایران اعمال کرد. این توافق غنی‌سازی اورانیوم و سایر فعالیت‌های هسته‌ای را تحت شرایط سخت‌گیرانه و نظارت بین‌المللی مجاز می‌دانست.

بر اساس برجام، ایران برای آینده‌ قابل پیش‌بینی باید دست‌کم یک سال با دستیابی به سلاح هسته‌ای فاصله داشته باشد. با اینکه برخی از عناصر برجام تاریخ انقضا داشتند و در دو دهه‌ی آینده به مرور زمان لغو می‌شدند، اما در سال ۲۰۳۰ ایران از محدودیت‌های اصلی توافق خارج می‌شد و به برنامه‌ هسته‌ای مشابه سال ۲۰۱۵ بازمی‌گشت.

با این حال، برجام منتقدان زیادی داشت. بسیاری از جنگ‌طلبان، به‌ویژه در حزب جمهوری‌خواه، معتقد بودند که ناتوانی برجام در عقب‌راندن پیشرفت هسته‌ای ایران، به این معناست که تهران می‌تواند با صبر به سلاح هسته‌ای برسد. آن‌ها معتقد بودند که بهتر است واشنگتن اکنون، در زمانی که اقتصاد ایران هنوز تحت فشار تحریم‌ها قرار دارد، بحران را مدیریت کند تا سال‌ها بعد. این منتقدان توانستند نظر مساعد ترامپ را جلب کنند، و او در مه ۲۰۱۸ از برجام خارج شد، و ایران نیز در مه ۲۰۱۹ مجدداً تحقیق و توسعه‌ سانتریفیوژها و فعالیت‌های غنی‌سازی را گسترش داد.

جو بایدن در دوران ریاست‌جمهوری خود تلاش کرد به برجام بازگردد. اما مقام های ایران که از احتمال پیروزی دوباره ترامپ نگران بودند، اعتماد نداشتند که بایدن بتواند توافقی پایدار ارائه کند. وقتی مذاکرات آمریکا و ایران به بن‌بست رسید، دولت بایدن از پیگیری توافق جدید کامل صرف‌نظر کرد و ترجیح داد تنش‌ها را تشدید نکند. شکست دو دولت آمریکا در ارائه‌ توافقی جایگزین برای برجام ۲۰۱۵، حالا با توجه به اینکه ایران تنها چند روز با تولید مواد لازم برای ساخت سلاح هسته‌ای فاصله دارد، بیش از پیش نمایان شده است.

خوشبختانه، برخی از عناصر برجام هنوز می‌توانند در توافقی جدید به کار گرفته شوند که حمایت دو حزبی در امریکا را جلب کند. در صدر این عناصر، ابزارهای شفافیت و نظارت در توافق اصلی قرار دارند. اگرچه در گفت‌وگوهای دیپلماتیک و عمومی درباره‌ توافق، تمرکز عمده بر آینده‌ برنامه‌ی غنی‌سازی ایران بوده، اما بازرسی‌های بین‌المللی با استفاده از فناوری‌ها و تجهیزات نوین، عنصر اساسی هر توافقی است. ایران باید به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) اجازه دهد ارزیابی کند که برنامه‌ هسته‌ای‌اش صلح‌آمیز است یا در مسیر تسلیحاتی شدن حرکت می‌کند.

بدون بازرسی‌های پیشرفته و شفافیت، هیچ توافقی—چه شامل برچیدن کامل برنامه‌ی هسته‌ای ایران باشد یا نه—دوام نخواهد داشت. بنابراین، ایالات متحده باید اولویت خود را بر آن بگذارد که ایران را به پذیرش رژیم بازرسی بسیار دقیق در سایت‌های اعلام‌شده و اعلام‌نشده وادار کند.

 اگر ایران حاضر نباشد به استاندارد فعلی توافق‌نامه‌های پادمان IAEA و پروتکل الحاقی آن (که در سال ۱۹۹۴ در پاسخ به افشای برنامه‌ هسته‌ای عراق تدوین شد) پایبند باشد، واشنگتن باید از پشت میز مذاکرات بلند شود.

ایالات متحده باید همچنین از ایران بخواهد که سازوکارهای شفاف‌سازی برجام درباره‌ سانتریفیوژها و ذخایر اورانیوم را بپذیرد. این سازوکارها به جامعه بین‌الملل اجازه می‌دادند محل و تعداد سانتریفیوژهای ایران—چه کامل شده و چه در حال تولید—و همچنین میزان کل اورانیوم موجود ایران را ردیابی کند. بدون این شفافیت، ایران به راحتی می‌تواند یک برنامه هسته‌ای مخفی توسعه دهد، در حالی که به‌صورت عمومی بر صلح‌آمیز بودن مقاصدش تأکید می‌کند.

 هفت سال پس از خروج ایالات متحده از برجام، ایران سانتریفیوژهای پیشرفته‌ای ایجاد کرده که زمان گریز آن را به‌طور دائمی کاهش داده‌اند. همچنین ایران قادر است یک تأسیسات غنی‌سازی مخفی بسازد که علائم شناسایی کمتری داشته باشد و به دلیل دفن و مستحکم‌سازی این سایت‌ها، نابودی آن‌ها سخت‌تر شود.

بدتر اینکه، ایران پس از حملات سال ۲۰۲۱ به زیرساخت‌های مرتبط با سانتریفیوژهای این کشور،  دیگر به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اجازه نمی‌دهد به قطعات در حال تولید سانتریفیوژها و اطلاعات مربوط به مکان نگهداری آن‌ها دسترسی داشته باشد.

حتی اگر توافقی بین ایران و ایالات متحده منجر به حذف تأسیسات اعلام‌شده‌ غنی‌سازی ایران شود، در غیاب اظهارات و بازرسی‌های ناگهانی با تعداد بالا که روی خط تولید سانتریفیوژ تمرکز دارد، تهران همچنان می‌تواند به‌طور مخفیانه به‌سمت تولید سلاح هسته‌ای پیش برود. بازگرداندن حقوق بازرسی آژانس طبق برجام، گام بزرگی در حل این مشکل خواهد بود.

البته باید گفت بخش‌هایی از رژیم بازرسی برجام در گذشته به اندازه کافی سخت‌گیرانه نبودند و توافق جدید باید این کاستی‌ها را برطرف کند. برای مثال، توافق جدید باید به چالش مربوط به «تسلیحاتی‌سازی» مستقیم‌تر از برجام بپردازد. در بخش T برجام، ایران پذیرفت که در زمینه ساخت سلاح هسته‌ای یا فناوری‌هایی که می‌تواند آن را ممکن سازد، فعالیت نکند؛ اما ایران مجبور نبود تجهیزات موجود مرتبط با فرآیند تسلیحاتی‌سازی را اعلام کند یا دسترسی منظم به آن‌ها را برای آژانس فراهم کند. در نتیجه، راستی‌آزمایی بسیار دشوار بود.

 ایالات متحده در سال ۲۰۱۵ ناگزیر به پذیرش این بند ضعیف شد، اما اکنون شرایط تغییر کرده است. پس از آنکه اسرائیل در سال ۲۰۱۸ اسناد هسته‌ای ایران را افشا کرد، بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی سایت‌های جدیدی را کشف کردند که ایران پیش‌تر در آن‌ها کار تسلیحاتی انجام داده بود. از آن زمان تاکنون، گزارش‌های دولتی ایالات متحده نشان می‌دهند که ایران همچنان در فعالیت‌هایی با کاربرد دوگانه (صلح‌آمیز و نظامی) مرتبط با سلاح درگیر است. مقام های ایران اکنون اغلب با صراحت درباره تولید سلاح هسته‌ای در صورت لزوم صحبت می‌کنند. بنابراین، توافق باید ایران را ملزم سازد تا هرگونه تجهیزات یا موادی که طبق تعریف گروه تأمین‌کنندگان هسته‌ای در ارتباط با تسلیحاتی‌سازی هستند را اعلام کند. همچنین باید ایران اجازه دهد آژانس تأیید کند که این تجهیزات و مواد چگونه مورد استفاده قرار می‌گیرند—با این شرط روشن که اگر بازرسان آژانس با ممانعت روبرو شدند، ایالات متحده حق دارد از توافق خارج شود. این باید شامل دسترسی صریح به سایت‌های نظامی نیز باشد.

تعیین وضعیت ذخایر غنی‌شده اورانیوم

شفافیت بین‌المللی شرط لازم برای هر توافق جدید هسته‌ای است، اما به‌تنهایی کافی نیست. ایالات متحده باید همچنین تغییراتی در خود برنامه هسته‌ای ایران مطالبه کند.

برخی از این تغییرات ممکن است برای ایران قابل‌پذیرش باشند. در برجام، ایران عملاً توافق کرد که هرگونه مسیر فوری به‌سوی بمب پلاتونیومی را با تغییر طراحی رآکتور خود متوقف کند و از فرآوری سوخت مصرف‌شده خودداری کند.

اما تغییرات دیگر، به‌ویژه در برنامه غنی‌سازی اورانیوم ایران، برای تهران سخت‌تر قابل قبول خواهد بود. تا حدی، پیشرفت هسته‌ای ایران از مه ۲۰۱۸ تاکنون، برخی از محدودیت‌های برجام را عملاً بی‌اثر کرده است. در آن زمان، ایالات متحده با سانتریفیوژهای نسل اول ایران طرف بود؛ ماشینی که به خودروی اولیه یک نوجوان شباهت داشت: کار راه‌انداز اما ناکارآمد. محدود کردن تحقیق و توسعه روی سانتریفیوژها در سال ۲۰۱۵ یک دستاورد بزرگ برای ایالات متحده بود. اما اکنون، ایران می‌تواند با تعداد کمتری سانتریفیوژ، کارهای بیشتری انجام دهد.

ایران می‌تواند برای اطمینان‌بخشی به جهان، برنامه غنی‌سازی خود را به‌طور کامل برچیند، که در این صورت امکان شناسایی هر پروژه‌ی مخفیانه‌ای راحت‌تر خواهد بود. با توجه به توافق ایران با روسیه برای تأمین سوخت نیروگاه بوشهر و نبود نیروگاه‌های جدیدی که نیاز به تأمین داخلی سوخت داشته باشند، برنامه هسته‌ای کنونی ایران ارزش اقتصادی چندانی ندارد. و گرچه دولت ترامپ به‌طور مداوم هدف غنی‌سازی اورانیوم در کشورها را تحریف می‌کند (چندین کشور برای اهداف صلح آمیز انرژی و نه نظامی، این کار را انجام می‌دهند)، ایران در صورت نیاز می‌تواند سوخت غنی‌شده را از خارج تهیه کند.

ایران مدت‌هاست اعلام کرده که تحت هیچ شرایطی برنامه‌ی غنی‌سازی‌اش را برنمی‌چیند، حتی با وجود فشارها، تهدیدها و درخواست‌های دیپلماتیک ایالات متحده و متحدانش؛ زیرا معتقد است که سرمایه‌گذاری سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زیادی در این برنامه کرده است. اورانیوم غنی‌شده همچنین به‌عنوان بهترین گزینه برای ایران تلقی می‌شود، در صورتی که بخواهد در آینده گزینه‌ سلاح هسته‌ای را باز نگه دارد.

پیشنهادهای پیچیده برای دور زدن این موضوع—مانند ایجاد یک پروژه مشترک غنی‌سازی بین ایران و عربستان سعودی، یا یک کنسرسیوم با کشورهای دیگر خاورمیانه، یا منطبق کردن محدودیت‌های غنی‌سازی با پیشرفت ساخت رآکتورها، یا ترتیبات تأمین سوختی که در آن ایران اورانیوم را به گاز تبدیل و برای غنی‌سازی صادر کند و سپس بازگرداند—در نهایت می‌توانند هزاران سانتریفیوژ را در اختیار ایران باقی بگذارند.

 این پیشنهادها همچنین می‌توانند باعث ایجاد جمعیتی از ناظران خارجی در سایت‌های هسته‌ای ایران شوند که به‌طور عملی به سپر انسانی تبدیل شده و مانع حمله‌ی بین‌المللی شوند، اگر ایران به‌صورت غیرقانونی اقدام به تولید سلاح کند.

طرف‌های مذاکره می‌توانند به راه‌حل‌های عملی‌تری برسند. اما در نهایت، واشنگتن ممکن است مجبور شود با مقداری ریسک کنار بیاید. با این حال، توافق درباره‌ غنی‌سازی اورانیوم همچنان هدفی مهم برای هر دو طرف خواهد بود: ایالات متحده می‌تواند با پذیرش بخشی از غنی‌سازی ایران، محدودیت‌هایی را تقویت کند و ایران می‌تواند این محدودیت‌ها را بپذیرد بدون آنکه تسلیم کامل دشمن قسم‌خورده‌اش جلوه کند.

مطالبه های ایران و فرصت های آمریکا

اشتیاق ایران برای دریافت تخفیف‌های تحریمی گسترده‌تر از آنچه در برجام ارائه شده بود، فضای بیشتری برای مذاکره ایجاد می‌کند. ایالات متحده باید چارچوب رفع تحریم‌های خود را بر اساس یک نظام تدریجی تنظیم کند که میزان کاهش تحریم‌ها را به سطح محدودیت‌های داخلی غنی‌سازی در ایران گره بزند.

برای مثال، اگر ایالات متحده بر توقف بلندمدت یا دائمی غنی‌سازی اورانیوم در ایران اصرار داشته باشد، می‌تواند در مقابل، نه‌فقط رفع تحریم‌های ثانویه (که نهادهای خارجی را به‌خاطر تعامل با ایران تنبیه می‌کنند) بلکه لغو برخی از عناصر تحریم‌های مستقیم ایالات متحده را نیز وعده دهد.

 این توافق، برای مثال، می‌تواند تحریم‌ها علیه تجارت در پروژه‌های تولیدی تجاری و انرژی را لغو کند، در حالی که تحریم‌ها علیه فناوری‌های نظامی یا با کاربرد دوگانه، فعالیت‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، و نیروهای نیابتی ایران را حفظ کند.

 این حرکت جسورانه‌ای خواهد بود، مشابه تصمیم ترامپ برای تعلیق تمام تحریم‌های آمریکا علیه سوریه به امید اینکه دولت جدید سوریه به وعده‌های خود درباره‌ مشارکت و اصلاحات عمل کند. دولت ترامپ، به دلیل سلطه‌اش بر حزب جمهوری‌خواه، در موقعیت سیاسی بهتری برای ارائه چنین پیشنهادی قرار دارد، در مقایسه با دولت‌های اوباما یا بایدن.

ایران از کاهش قابل توجه تحریم‌ها بهره زیادی خواهد برد. تحریم‌های ایالات متحده اقتصاد ایران را به‌شدت تخریب کرده‌اند؛ توان تجارت و بانکداری بین‌المللی را محدود کرده، صنایع کلیدی و زیرساخت‌های کشور را تضعیف کرده و تأمین برق و گاز طبیعی را مختل نموده‌اند، که به‌شدت به پایه صنعتی ایران آسیب زده است.

کاهش تحریم‌ها ظرفیت تولیدی ایران را افزایش خواهد داد و دروازه سرمایه‌گذاری مالی و فناوری خارجی را برای نجات کشور از این وضعیت باز خواهد کرد.

اما حتی تخفیف‌های محدود در تحریم‌ها نیز به قیمت تضعیف تلاش‌های دیگر ایالات متحده برای مقابله با نفوذ ایران در خاورمیانه تمام خواهد شد. ایران بخشی از درآمدهای جدید را برای بازسازی "محور مقاومت" خود خرج خواهد کرد؛ محوری که در ۱۸ ماه گذشته توسط اسرائیل آسیب دیده است. همچنین می‌تواند توانایی‌های عملیات مخفی و پایگاه‌های نظامی داخلی خود را تقویت کند، از جمله برنامه‌های موشکی و نیروهای دریایی‌اش—که می‌توانند برای تهدید کشتی‌رانی در سراسر منطقه استفاده شوند. اگرچه تحریم‌های پسابرجامی آمریکا نتوانسته‌اند ایران را از تأمین مالی نیروهای نیابتی‌اش بازدارند (نیروهایی که با منابع اندک نیز کارآمد هستند)، ایالات متحده باید بپذیرد که کاهش تحریم‌ها متناسب با امتیازات بزرگ ایران، ممکن است به بازتسلیح نیروهایی بینجامد که آمریکا برای تضعیف آن‌ها تلاش زیادی کرده است.

برای جلوگیری از این وضعیت، ایالات متحده باید در هر توافقی با ایران، محدودیت‌هایی را در خصوص صادرات یا استفاده از موشک‌ها، پهپادها و دیگر وسایل تهاجمی دوربرد خارج از مرزهای ایران اعمال کند. همچنین می‌تواند از ایران بخواهد که در امور داخلی دیگر کشورهای منطقه دخالت نکند. ایران تقریباً به‌طور قطع چنین تعهدی را محترم نخواهد شمرد، اما نقض‌های آتی می‌توانند به‌عنوان توجیهی برای اقدامات متقابل در آینده استفاده شوند.

عمل به وعده‌ها

از زمان خروج ایالات متحده از برجام، پیشرفت‌های هسته‌ای ایران چشمگیر بوده‌اند. اکنون ایران در آستانه تبدیل شدن به یک کشور دارای سلاح هسته‌ای قرار دارد و با توجه به تخریب نیروهای نیابتی‌اش، ممکن است احساس کند چاره‌ای جز عبور از این مرز ندارد. دهه‌هاست که سیاست ایالات متحده، چه تحت دموکرات‌ها و چه جمهوری‌خواهان، به‌درستی بر جلوگیری از این سناریو متمرکز بوده—در صورت لزوم با توسل به زور.

اما تنها به این دلیل که واشنگتن باید برای استفاده از زور آماده باشد، به این معنا نیست که اقدام نظامی بهترین گزینه است. حمله به برنامه هسته‌ای ایران احتمالاً باعث بروز یک درگیری بزرگ‌تر خواهد شد که در آن ایالات متحده و اسرائیل به‌دنبال سایت‌های مخفی هسته‌ای ایران خواهند گشت و تهران نیز در خاورمیانه و فراتر از آن تلافی خواهد کرد. در عوض، ایالات متحده باید از اهرم خود و کنترل محکم ترامپ بر حزب جمهوری‌خواه استفاده کند تا توافقی—حتی ناقص—را زمانی که هنوز ممکن است، منعقد کند.

ترامپ حتی می‌تواند وعده‌ای را که در سال ۲۰۱۸ داد، محقق سازد: به‌دست آوردن توافقی بهتر از برجام. توافقی که دامنه اختیارات بازرسان را گسترش دهد، محدودیت‌هایی بر فعالیت‌های مرتبط با ساخت سلاح اعمال کند، و حمایت ایران از نیروهای نیابتی را محدود کند. در کمال شگفتی، دولت ترامپ اکنون فرصتی طلایی برای دستیابی به توافق دارد. باید از آن استفاده کند.

 

* ریچارد نفیو (Richard Nephew) یکی از کارشناسان برجسته در زمینه تحریم‌های بین‌المللی، کنترل تسلیحات، و برنامه هسته‌ای ایران است. او سابقه‌ای طولانی در دولت ایالات متحده دارد و نقش مهمی در تدوین و اجرای سیاست‌های تحریمی آمریکا، به‌ویژه علیه ایران، ایفا کرده است. او معاون هماهنگ‌کننده سیاست تحریم‌ها در وزارت خارجه آمریکا بوده و در جریان مذاکرات منتهی به توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ به عنوان مشاور ارشد تیم مذاکره‌کننده آمریکا با ایران فعالیت می‌کرد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
4 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.