بسیاری از کشورهای خاورمیانه که از ضربات کوبنده بیماری همه گیرکرونا و چهار سال آشفتگی جهانی در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ بیرون آمده اند.

به گزارش جماران به نقل از سی ان ان، در سالی که تغییرات عمیقی را در بسیاری از نقاط جهان در پی داشت، به نظر می‌رسد خاورمیانه ایى که همیشه  در قلب درگیری‌ها بوده است بالاخره در حال ورق زدن سرنوشت خود است. یک نشاط دیپلماتیک که به دنبال رفع شکاف های طولانی بود، به ثمر نشست. 

عراق از مرکز خشونت در منطقه به مرکز پیشرفت تبدیل شد، برای مثال، میانجیگری در مذاکرات نادر بین رقبای قدیمی یعنی عربستان سعودی و ایران.

بسیاری از کشورهای خاورمیانه که از ضربات کوبنده بیماری همه گیرکرونا و چهار سال آشفتگی جهانی در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ بیرون آمده اند، در نشانه هایی که از خود نشان داده اند، این بود که این سطح از درگیری به سادگی نمی تواند ادامه یابد.

اما با نزدیک شدن به پایان سال، و با سرعت گرفتن طوفان دیپلماسی، یک گسل ژئوپلیتیکی دیگر ظاهر شد. خاور میانه علیرغم تلاش های مستمر این منطقه برای دوری از این رقابت قدرتمند، به میدان نبرد سیاسی و اقتصادی برای ایالات متحده و چین تبدیل شده است.

 یک مقام عالی رتبه اماراتی در اوایل این ماه در اظهاراتی که نشان می دهد چقدر این موضوع باعث نگرانی رهبران خاورمیانه شده است نسبت به رویارویی بین ایالات متحده و چین احساس ناامیدی کرد.

«انور قرقاش» مشاور دیپلماتیک رئیس امارات ، در گفت‌و‌گو با اندیشکده «کشورهای خلیج  فارس» در واشنگتن گفت: آنچه ما نگران آن هستیم این مرز ظریف بین رقابت شدید و جنگ سرد جدید است. چون فکر می‌کنم ما به‌عنوان یک کشور کوچک از این موضوع تأثیر منفی می‌گیریم، اما به هیچ وجه توانایی تأثیرگذاری بر این رقابت را نخواهیم داشت، حتی اگر واقعاً مثبت باشد.

قرقاش گزارش‌هایی را تأیید کرد که امارات - متحد اصلی منطقه‌ای ایالات متحده - یک تأسیسات چینی را به دلیل ادعاهای ایالات متحده مبنی بر استفاده از این سایت به عنوان پایگاه نظامی بسته است. او به صراحت گفت که ابوظبی صرفاً به سرویس های اطلاعاتی آمریکا پرداخته است -- ابوظبی به سادگی نمی خواست یک متحد استراتژیک را ناراحت کند.

اما ایالات متحده همیشه در نبرد برای نفوذ در یک کشور پیروز نخواهد شد. چند روز پس از سخنان قرقاش، ابوظبی ظاهرا تصمیم گرفت از طنز آمیز بودن آمریکا دست بردارد. این کشور خرید چند میلیارد دلاری هواپیماهای F-35 ساخت آمریکا را به حالت تعلیق درآورد که اولین معامله در نوع خود با یک کشور عربی بود. ایالات متحده این فروش را مشروط به کنار گذاشتن شرکت فناوری هوآوی چین از شبکه مخابراتی امارات کرده بود. واشنگتن مدعی شد که این فناوری برای سیستم‌های تسلیحاتی این کشور، به‌ویژه برای هواپیمایی که ایالات متحده آن را " تاج جواهرات " خود می‌نامد، یک خطر امنیتی ایجاد می‌کند اما  ابوظبی مخالف این خواسته واشنگتن است. یک مقام اماراتی گفت که "تحلیل هزینه/فایده" پشت تصمیم آنها برای ماندن در هواوی به قیمت از دست دادن اف-35ها بوده است.

و در حالی که مقامات ایالات متحده تلاش کرده اند اهمیت این رویداد را کم  جلوه دهند و اصرار دارند که این فروش فسخ نشده است، ابوظبی لحن جدیدی ایجاد کرده است و قصد ندارد همیشه در برابر خواسته های ایالات متحده در مورد چین تسلیم شود و تصورات واشنگتن را رد می کند. و در حال نادیده گرفتن تصورات واشنگتن در مورد معاملات تجاری چین است .

این رویدادی است که می تواند زمینه را نه فقط برای منطقه خلیج فارس، بلکه برای کل منطقه ای فراهم کند که در آن روابط تجاری به سرعت در حال رشد است و چین از رقابت های ژئوپلیتیک قدیمی فراتر رفته و هژمونی طولانی مدت ایالات متحده در منطقه می تواند به پایان برسد.

از زمانی که قدرت‌های استعماری غربی بیش از یک قرن پیش، این منطقه غنی از منابع را در حوزه‌های نفوذ قرار دادند، خاورمیانه تحت تأثیر تنش‌های ژئوپلیتیکی قرار گرفته است.

اما این منطقه به ندرت شاهد خشونتی در مقیاس دهه 2010 بود، زمانی که جنگ‌های همزمان در چهار کشور مختلف - سوریه، یمن، لیبی و عراق - و همچنین خشونت‌های طولانی مدت رژیم اسرائیل در سرزمین‌های فلسطین اشغالی علیه فلسطینیان، بخش های وسیعی از جهان عرب را به حمام خون تبدیل کرد.

این دوره‌ای بود که با یک تغییر سیاسی مهم مصادف شد - ایالات متحده خاورمیانه را از اولویت‌های خود محروم می‌کرد زیرا تمرکز لیزری روی چین قرار گرفت. هرج و مرج بعدی بی‌سابقه بود.

هجوم دیپلماسی منطقه ای که پس از آن به وجود آمد - عجولانه و گاهی تصادفی - نیز به نظر می رسید که به خروج آمریکا از منطقه بستگی داشته باشد. در تمام این مدت، چین از زمانی که به لحاظ  ایدئولوژیک مورد توهین قدرت‌هایی مانند عربستان سعودی قرار‌گرفت، در سایه‌های خاورمیانه کار می‌کرد.

پکن با ریاض و تهران مشارکت های اقتصادی گسترده ای ایجاد کرد. این کشور جای پای خود را در اقتصادهایی که قبلاً شرکای تجاری قوی امریکا بودند، مانند امارات ، که در راه تبدیل شدن به نقطه اتکای شبکه های مخابراتی خود است، عمیق تر کرد.

پکن که عادت داشت با اتهامات نقض حقوق بشر مورد هدف قرار گیرد، قول داد در قبال کسانی که در خاورمیانه هستند ساکت بماند و از درگیری های خود را  دور نگه دارد. این کشور خاورمیانه را به بخش کلیدی طرح کمربند و جاده خود تبدیل کرده است، یک پروژه زیرساختی عظیم که شرق آسیا را به اروپا متصل می کند (کانال سوئز مصر تنها ارتباط دریایی این پروژه است). . و مهمتر از همه، فرصتی برای محافظت از شرط‌بندی‌های منطقه در صورت خروج آمریکایی‌ها بود.

جاناتان فولتون عضو ارشد شورای آتلانتیک، گفت: شما این سناریو را دارید که در آن این قدرت برتر فرامنطقه ای به نظر می رسد که در حال ترک است و سپس شما چین را دارید، یک شریک تجاری برتر." این منطقه شبیه تئاتر رقابت است. به نظر می رسد این راهی که قرار است بازی کند.

تحلیلگران استدلال می کنند که اگر واشنگتن منطقه را مجبور به انتخاب بین ایالات متحده و چین کند، پاسخ بی معنی خواهد بود - دوستان ایالات متحده در منطقه از جلب خشم ابرقدرت بیزارند، به ویژه در حالی که حضور نظامی آن در منطقه خاورمیانه همچنان گسترده است. اما در نهایت، منطقه ممکن است چاره‌ای نداشته باشد جز اینکه هویج چینی را بگیرد، حتی اگر به معنای تسلیم کردن خود به چوب آمریکایی باشد.

فولتون استدلال می کند که جاذبه منطقه به سمت چین "قانون طبیعت است و احتمالاً برای قرن آینده ای نگونه خواهد بود."

آمریکا باید سرکیسه را شل کند

نقطه ضعف اصلی پیشنهاد ایالات متحده در مورد چین در خاورمیانه این است که واشنگتن هیچ جایگزینی برای معاملات سودآور پکن ارائه نمی دهد.

ایالات متحده می تواند سعی کند امارات  را مجبور به خروج از قرارداد هواوی کند، اما تمایلی به ارائه گزینه دوم رقابتی به آنها ندارد. در آغاز بحران مالی لبنان در سال 2020، ایالات متحده بیروت را تحت فشار قرار داد تا از روی آوردن به پکن برای سرمایه گذاری در زیرساخت های در حال زوال لبنان مقاومت کند و دوروتی شیا سفیر ایالات متحده در لبنان، هشدارهای تلویزیونی در مورد خطرات «تله های بدهی» چین صادر کرد. دولت حسن دیاب، نخست وزیر سابق، در مقابل فشارهاى آمریکا  سر تعظیم فرود آورد، در حالی که ایالات متحده عمدتاً دولت او را که معتقد بود توسط حزب الله حمایت می شود، طرد کرد.

تین هینان الکادی، یکی از همکاران اندیشکده چتم هاوس، گفت: فشار ایالات متحده در سال های اخیر و به ویژه از زمان آغاز طرح کمربند و جاده در سال 2013 تشدید شده است. با این حال، در سیاست بین‌الملل، تنها زمانی می‌توانید کشورها را تحت فشار قرار دهید که قدرت اساسی و ابزاری برای ارائه واقعاً یک معامله دیگر داشته باشید. وی افزود: اگر آمریکا واقعاً بخواهد به کشورها فشار بیاورد و در این به اصطلاح جنگ سرد جدید پیروز شود، باید از بازی گفتمانی دور شود و واقعاً شروع به گذاشتن پروژه های واقعی و مقداری پول نقد واقعی روی میز کند.

همچنین ایالات متحده نمی تواند مدعى مسائل حقوق بشر یا جاسوسی که شرکت های چینی مانند هواوی را انجام می دهد، باشد. فولتون استدلال کرد که رسوایی‌های اخیر پیرامون فیسبوک، برای مثال، این موقعیت را تضعیف می‌کند.

فولتون گفت: ما کارهای فیسبوک را تماشا می‌کردیم... و پس از ادوارد اسنودن... برای آنها سخت است که بگویند می‌توانید به ما اعتماد کنید، زیرا ما قابل اعتماد هستیم». اگر ما این کار را به دلایل لیبرالی انجام دهیم و آنها به دلایل اقتدارگرایانه این کار را انجام دهند، در اینجا واقعاً موردی نیست.

در غیاب یک جایگزین رقابتی غربی برای همکاری چین، به نظر می رسد این همانند نوشته روی دیوار است. ریشه‌های چین در منطقه عمیق‌تر خواهد شد و قرار است به سرعت گسترش یابد. کشورهایی که درگیر درگیری‌های عمدتاً بیهوده بوده‌اند، گزینه‌هایی را انتخاب می‌کنند که منافع اقتصادی آنها را تامین می‌کند و همانطور که نگرانی ابوظبی در مورد گرفتار شدن در میانه تنش های فزاینده بین قدرت های بزرگتر نشان داده است، اشتها برای درگیری به سرعت از بین می رود.

الکادی گفت،اگرچه آمریکا در حال حاضر، با اهرم‌های بسیار کم، کشورها را مجبور می‌کند بین آمریکا و چین یکی را انتخاب کنند، این واقعیت که کشورها گزینه‌های بیشتری دارند، وام‌های بیشتری که می‌توانند از گزینه‌های مختلف بگیرند، چیز خوبی است. داشتن جایگزین های بیشتر در صحنه جهانی فقط می تواند برای منطقه و ثبات آن خوب باشد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.