آنچه می‌توان از اروپا انتظار داشت بحث «بسترسازی» است. به این معنی که دولت‌های اروپایی می‌توانند بستر حقوقی لازم را برای «فعالیت‌ بی‌‌‌‌خطر» شرکت‌ها در ایران فراهم آورند و در کنار آن سازوکارهای بانکی و مالی لازم را نیز برای تسهیل این فعالیت در اختیار طرفین قرار دهند. اما نمی‌شود از اروپا انتظار داشت از جانب شرکت‌ها تصمیم بگیرد یا آن‌ها را به کار با ایران وادار سازد.

به گزارش جماران؛ یک تحلیل‌گر مسائل سیاست خارجی تاکید کرد: ایران بازیگر تاثیرگذاری در صحنهٔ بین‌المللی و شاید مهم‌ترین کشور در آسیای غربی است. حقیقت این است که هیچ کشوری - از جمله چین و روسیه - نمی‌تواند منافع ایران را به راحتی نادیده بگیرد یا - مانند دوران قاجار - از ایران استفاده ابزاری کند.

طی روزهای گذشته، سه کشور اروپایی باقی مانده در برجام، بسته پیشنهادی خود را به جمهوری اسلامی ایران در جهت باقی ماندن در برجام ارائه کردند. جمعه هفته گذشته نیز نخستین وزرای امور خارجه ایران و گروه ۴+۱ برگزار شد که از نظر بسیاری از تحلیل‌گران گام مهم روبه جلویی محسوب می‌شود. با این وجود، امریکا فشارهای خود را علیه ایران بیش از پیش کرده است و در این چارچوب، امریکایی‌ها هر روز بیش از پیش برای سرمایه‌گذارانی که در ایران حضور دارند، خط و نشان می‌کشند. در خصوص آینده برجام و شرایط پیشرو گفت‌وگویی با رضا نصری، حقوق‌دان بین‌المللی و تحلیل‌گر ارشد مسائل سیاست خارجی داشته‌ایم که مشروح آن در پی می‌آید:

بستر حقوقی و سیاسی اقدام نظامی علیه ایران در امریکا مهیا نیست 

با خروج امریکا از برجام، اعمال مجدد تحریم‌ها و افزایش فشارها نسبت به ایران و همچنان جنگ روانی مسئولان امریکایی علیه ایران، برخی از احتمال رویارویی نظامی میان ایران و امریکا چه به شکل مستقیم و چه نیابتی است. تا چه اندازه رویارویی نظامی را محتمل است؟ 

در اینکه یک جریان در واشنگتن به دنبال رویارویی نظامی است، تردیدی نیست. اما همه سطوح و لایه‌های نظام سیاسی امریکا با این پروژه همسو نیستند. به همین خاطر کنگره اخیراً طی روند تجدید «قانون مجوز دفاع ملی» (NDAA) به وضوح تصریح کرد که دولت ترامپ مجوز حملهٔ نظامی به ایران را ندارد. در نتیجه، در شرایط کنونی بستر حقوقی و سیاسی اقدام نظامی علیه ایران مهیا نیست و تنها در شرایطی رویارویی نظامی متصور است که این اقدام در «واکنش» به یک عمل ایران، و با توجیه دفاع مشروع یا دفاع از منافع حیاتی امریکا انجام بگیرد. به همین دلیل هم جریان جنگ‌طلب به دنبال تحریک ایران و ایجاد بهانه است. 

اعضای ارشد تیم دولت اوباما ترمیم روابط با ایران را به مصلحت امریکا می‌دانستند

سیاست دولت اوباما نسبت به ایران را می‌توان به نوعی «سیاست مهار و تعامل» هم‌زمان با ایران دانست اما به نظر می‌رسد که دولت کنونی ایالات متحده فقط و فقط «مهار» به قصد براندازی باشد. تا چه اندازه با تحلیل موافق هستید؟ دولت ترامپ تا کجا حاضر به دادن هزینه نسبت به ایران است؟

بسیاری از اعضای ارشد تیم سیاست خارجهٔ دولتِ اوباما - از جمله جان کری، چاک هگل و حتی خود رئیس‌جمهور - برخاسته از جریانی بودند که ترمیم روابط با ایران را به مصلحت ایالات متحده می‌دانستند. دلیلش هم این بود که آنها به این نظریه قائل بودند که می‌توانند با برقراری تعادل و توازن میان قدرت‌های اصلی منطقه - به ویژه میان ایران و عربستان - شرایطی فراهم آورند که آمریکا را از قید تعهداتش در آسیای غربی (خاورمیانه) رها کرده و تمرکز کشور را به سمت آسیای شرقی (خاور دور) بگردانند (سیاست Pivot to Asia). به همین خاطر، دولت اوباما بیش از هر دولت دیگری در واشنگتن تلاش کرد تا رضایت ایران را در پرونده هسته‌ای جلب کند و راه را برای گفت‌وگوهای منطقه‌ای و - به تعبیر خود اوباما - «تقسیم منطقه میان ایران و عربستان سعودی» هموار کند.

عمر محور «ترامپ - بن‌سلمان - نتانیاهو» کوتاه است

طبیعتاً، این سیاست دولت اوباما برای رژیم عربستان و اسرائیل - که خود را به شدت محتاج ماندن آمریکا در منطقه و بهره‌برداری از چتر حفاظتی انحصاری آن می‌دانند - خوشایند نبود. با روی کار آمدن ترامپ، ورق برگشت و این طرح جدید مجدداً به نفع سیاست جانبداری از دنیای عرب و اسرائیل در مقابل ایران کنار گذاشته شد. در نتیجه، امروز شاهد دولتی در واشنگتن هستیم که همان سیاست‌های کهنهٔ دوران پیش از اوباما را با عزم و خشونت بیشتر پیگیری می‌کند. دلیل این خشونت مضاعف هم این است که جریان ضدایرانی در واشنگتن به خوبی می‌داند عمر محور «ترامپ - بن‌سلمان - نتانیاهو» کوتاه است و باید در فرصت باقیمانده حداکثر آسیب ممکن را به دولت ایران برساند. 

مواضع دولت ترامپ را نمی‌شود مطلق و قطعی دانست

ایران نباید منتظر معافیت‌های امریکا به شرکت‌های خارجی بنشیند

بسیاری از شرکت‌های اروپایی تا کشورهایی نظیر ژاپن، کره جنوبی، هند و چین در حال رایزنی با ایالات متحده امریکا برای دادن معافیت‌هایی بابت تحریم است. آیا آنها قادر به گرفتن چنین امتیازی از امریکا خواهد بود؟

موضع رسمی وزارت امور خارجهٔ امریکا این است که این نوع معافیت‌ها داده نخواهد شد یا بسیار محدود خواهد بود. اما حقیقت این است که این موضع هم تابع متغیرهای مختلف است. ممکن است این معافیت‌ها در ازای امتیازدهی کشورها به امریکا در حوزه‌های نامربوط - مانند حوزه تجارت - به شرکت‌هایشان داده شود؛ ممکن است این معافیت‌ها تحت تاثیر واقعیت‌های بازار نفت و افزایش قیمیت بنزین در امریکا - که عامل مهمی در انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره خواهد بود - به دولت‌ها و شرکت‌ها داده شود؛ و ممکن است با فشار جامعهٔ جهانی، اتحادیه اروپا، روسیه و چین در نهایت دولت ترامپ از موضع خود عقب‌نشینی کند. در هر حال، هیچ‌ یک از مواضع دولت ترامپ را نمی‌شود مطلق و قطعی دانست. آنچه مسلم است این است که ایران نباید منتظر این معافیت‌ها بنشیند و لازم است با همکاری‌های چندجانبه‌ و دوجانبه با سایر کشورها، راهی برای خنثی‌سازی تحریم‌ها پیدا کند. 

مهم‌ترین بازیگران جهانی به دنبال راهکاری برای مهار سیاست‌های خصومت‌آمیز امریکا علیه ایران هستند

اتحادیه اروپا چندی پیش بسته پیشنهادی خود برای اینکه ایران در توافق هسته‌ای باقی بماند را ارائه داده است. این بسته شامل چه موضوعاتی است؟ چه تضمین‌هایی از سوی اتحادیه اروپا می‌تواند موجب باقی ماندن ایران در برجام شود؟

اگر بیانیهٔ نشست کمیسیون مشترک در سطح وزرا را مبنا قرار دهیم، می‌توان گفت موضوعاتی مطرح شد که عمدتاً دغدغهٔ ایران است. شاید مهم‌ترین آن‌ها مباحث مالی و بانکی و بحث صادرات نفت باشد که کشورهای طرف مقابل هم در چارچوبِ چندجانبهٔ نشست کمیسیون مشترک و هم در قالب مواضع انفرادی خود بر آن تاکید کرده‌اند. در هر حال، فراموش نکنیم که مهم‌ترین بازیگران عرصهٔ سیاسی و اقتصادی در جهان - در بالاترین سطوح و به صورت آشکار و علنی - گردهم آمده‌اند تا در کنار ایران راهکارهایی برای خنثی‌سازی و مهار سیاست‌های خصومت‌آمیز ایالات متحده پیدا کنند. شخصاً بعید می‌دانم نشود این عزم سیاسی و این ارادهٔ دست‌جمعی را به راه‌حل‌هایی عملی و قابل اجرا تبدیل کرد. 

نمی‌شود از اروپا انتظار داشت شرکت‌ها را به کار با ایران وادار سازد

ترغیب شرکت‌ها برای حضور در ایران برعهده جامعه مدنی و بخش خصوصی است

اما اینکه اروپا چه تضمین‌هایی می‌تواند بدهد، بحث پیچیده‌ای نیست. معتقدم آنچه می‌توان از اروپا انتظار داشت بحث «بسترسازی» است. به این معنی که دولت‌های اروپایی می‌توانند بستر حقوقی لازم را برای «فعالیت‌ بی‌‌‌‌خطر» شرکت‌ها در ایران فراهم آورند و در کنار آن سازوکارهای بانکی و مالی لازم را نیز برای تسهیل این فعالیت در اختیار طرفین قرار دهند. اما نمی‌شود از اروپا انتظار داشت از جانب شرکت‌ها تصمیم بگیرد یا آن‌ها را به کار با ایران وادار سازد. بخش مربوط به تشویق و ترغیب شرکت‌ها برعهدهٔ خود ایران - از جمله برعهدهٔ جامعهٔ مدنی و بخش خصوصی - است که باید فعالانه وارد میدان شوند. حقیقت این است که بخش خصوصی نمی‌تواند در این مقطع حساس صرفاً ناظر و منفعل بماند و همه بار مسئولیت را بر دوش دولت و دستگاه دیپلماسی قرار دهد. 

حیثیت اتحادیه اروپا به موفقیتش در تداوم اجرای برجام گره خورده است 

شکست برجام و تن‌ دادن به خواسته‌های غیرقانونی و غیراصولی دولت ترامپ یعنی...

حسن روحانی در گفت‌وگوی تلفنی با آنگلا مرکل، بسته پیشنهادی سه کشور اروپایی در ارتباط با چگونگی عمل به تعهدات و همکاری‌هایشان در برجام را مایوس‌کننده دانسته و گفته است که متاسفانه در بسته پیشنهادی ارائه شده راهکار عملیاتی و شیوه مشخصی برای ادامه همکاری‌ها وجود نداشت و یکسری تعهدات کلی در حد بیانیه‌های سابق اتحادیه اروپا عنوان شده بود. آیا این مسئله حاکی از آن است که اروپایی‌ها ناتوان از ارائه یک بسته پیشنهادی هستند یا آنکه با می‌خواهند ایران با ناامید شدن از اروپا، از برجام خارج شود تا از این طریق هم کسب وجهه سیاسی کسب کنند و هم رودرروی امریکا قرار نگیرند؟

به هیچ‌وجه موافق نیستم اروپا به‌دنبال شکست تعمدی مذاکرات است تا به بهانه‌ای از رویارویی با آمریکا معاف شود. برعکس، معتقدم حیثیت اتحادیه اروپا، موضوعیت آن به عنوان یک بازیگر جدید در عرصهٔ بین‌المللی، استقلال آن و منافع امنیتی و سیاسی و حتی اجتماعی آن به موفقیت‌اش در این پرونده گره خورده است. شکست برجام و تن‌ دادن به خواسته‌های غیرقانونی و غیراصولی دولت ترامپ یعنی شکست رژیم عدم اشاعه هسته‌ای، یعنی شکست ابهت و اقتدار شورای امنیت، یعنی ورشکستی اعتباری آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، یعنی شکست نظام حقوقی حاکم بر معاهدات و توافقات بین‌المللی، یعنی شکست نظام حاکم بر تجارت آزاد، یعنی شکست نظام حاکم بر مراودات نفتی، یعنی شکست تعادل و توازن کنونی در خاورمیانه، یعنی شکست اخلاقی و معنوی غرب، یعنی شکست دیپلماسی و چندجانبه‌گرایی، حتی شاید یعنی شکست رژیم حقوقی حاکم بر تردد آزاد در آبراهه‌ها و در نهایت یعنی ایجاد بحران‌های مهم در همه این حوزه‌ها. به همین خاطر، عمیقاً اعتقاد دارم اروپا در پی یافتن راه‌حلی برای عبور از بحران است و نباید کاستی‌ها و ناتوانایی‌های آن را حمل بر دسیسه‌چینی کرد. 

دولت ترامپ به هیچ‌عنوان قابلیت اجماع‌سازی ندارد

بسیاری از تحلیلگران معتقدند بودند که امریکای ترامپ توان اجماع‌سازی علیه ایران همانند دوران اوباما را ندارد. چقدر با این مسئله موافق هستید؟ چقدر امریکا توان همراه‌سازی کشورهای دیگر علیه ایران را دارد؟

وقتی می‌بینیم در جلسهٔ اضطراری شورای امنیت در مورد ایران در دی‌ماه، همه کشورها - از جمله بریتانیا و فرانسه - علیه امریکا موضع می‌گیرند و جلسه را عملاً به بازخواست واشنگتن در پرونده برجام تبدیل می‌کنند؛ یا وقتی می‌بینیم اتحادیه اروپا در بالاترین سطوح علیه اقدامات آمریکا بیانیه و قطعنامه صادر می‌کند و مقامات ارشد دولت‌های آن با لحنی بی‌‌‌‌سابقه علیه دولت ترامپ صحبت می‌کنند؛ یا وقتی شاهدیم پارلمان اروپا با اکثریتی قاطع برای تسهیل مراودات بانکی با ایران قطعنامه تصویب می‌کند و تهدیدات آمریکا را نادیده می‌گیرد؛ یا وقتی می‌بینیم در جلسهٔ G7، قدرت‌های صنعتی جهان، از جمله کانادا، رئیس‌جمهور آمریکا را منزوی می‌کنند و مواضع او را آشکارا محکوم می‌کنند؛ یا وقتی مشاهده می‌کنیم که «کمیسیون مشترک برجام» به محفلی برای حل مشکلات ایران و خنثی‌سازی سیاست‌های واشنگتن تبدیل شده، می‌توانیم نتیجه بگیریم دولت ترامپ به هیچ‌عنوان قابلیت اجماع‌سازی ندارد؛ و تنها هنرش این است که به واسطهٔ زور و تهدید تلاش کند مواضع برخی دولت‌ها یا برخی جریان‌ها در درون کشورها را با خود همسو سازد. به همین دلیل معتقدم حتی اگر دولت ترامپ موفق شود دولت یا شرکتی را با سیاست خود همراه کند، این همراهی بی‌‌‌‌ریشه است و عمر آن در نهایت به اندازه عمر این دولت خواهد بود.

مرکز ثقل اتحادیه اروپا در برلین، پاریس و بروکسل است

طی هفته‌های گذشته شاهد یک نوع شکاف میان کشورهای اروپای شرقی با اروپای غربی درخصوص موضوع ایران بودیم. سفر رئیس‌جمهور ایران به سوئیس و اتریش و رایزنی‌های مسئولان ایرانی با مقامات اروپایی تا چه اندازه می‌تواند مانع از افزایش این شکاف و ترغیب اروپایی‌ها برای همکاری با ایران شود؟

برخی دولت‌های اروپایی شرقی معمولاً میان نیاز‌شان به حفظ روابط حسنه با امریکا و وفاداری و الزامات قانونی‌شان به اتحادیه اروپا گیر می‌کنند! همین وضعیت را در زمان حملهٔ جرج بوش به عراق در سال ۲۰۰۳ هم شاهد بودیم و دیدیم چگونه در حالی که دولت‌های مرکزی اتحادیه اروپا - از جمله فرانسه - با حمله به عراق اظهار مخالفت می‌کردند، کشوری مثل لهستان به ائتلاف نظامی آمریکا پیوست! اما حقیقت این است که مرکز ثقل اتحادیه اروپا در برلین، پاریس و بروکسل است و جهت‌گیری اتحادیه را آن‌ها تعیین می‌کنند. مواضع کشورهای اروپای شرقی حاشیه‌ای است.

ایران با اقدامات مختلف می‌تواند روی قیمت بنزین در امریکا تاثیر بگذارد 

حسن روحانی در سفر به سوئیس گفت: «آمریکایی‌ها مدعی شده‌اند که می‌خواهند به‌طور‌کامل جلوی صادرات نفت ایران را بگیرند، آنها معنی این حرف را نمی‌فهمند، چراکه اصلا معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن‌وقت نفت منطقه صادر شود، اگر شما توانستید، این کار را بکنید تا نتیجه‌اش را ببینید». این سخنان به احتمال بسته شدن تنگه هرمز از سوی ایران تعبیر شده است. چقدر عملی شدن این احتمال را ممکن می‌دانید؟ آیا این تهدید می‌تواند موجب اعمال فشار برای اروپایی‌ها برای تلاش بیشتر جهت حفظ برجام شود؟

اولاً مهم است تاکید کنیم رئیس‌جهمور اشارهٔ مستقیمی به بستن تنگه هرمز نداشتند و تعابیری که در رسانه‌ها از صحبت‌های ایشان شد با مواضع رسمی دولت ایران فاصله دارد. ثانیاً، اگر موضوع موضوعِ اهرم‌های ایران در حوزه نفت است، ایران گزینه‌های فراوانی پیش‌رو دارد که بستن تنگه‌ هرمز آخرین آن‌ها است و فعلاً برجسته کردن بیش از حد این بحث موضوعیتی ندارد. ثالثاً این حق را هم باید برای دولت ایران قائل شد که در کنار تلاش‌های دیپلماتیک و کوشش برای یافتن راه‌های مسالمت‌آمیز، گاهی هم به تلویح و اشاره به اهرم‌های قهریه خود اشاره کند تا رقیب بداند که عهدشکنی او بی‌‌‌‌‌هزینه و ارزان نخواهد بود. دست‌کم این است که رقیب بداند ایران قادر است با اقدامات مختلف خود روی قیمت بنزین در امریکا تاثیر بگذارد و نتیجه انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره را به شدت تحت تاثیر قرار دهد! معتقدم صحبت‌های رئیس‌جمهور بیش از اینکه دولت‌های اروپایی را خطاب قرار داده باشد تا آن‌ها را به ارائه راه‌حل ترغیب کند، خطاب به تهدیدات نفتی دولت ترامپ بیان شده است. 

بستهٔ اروپا بخشی از خواسته‌ها و توقعات ایران را تأمین خواهد کرد

در صورتی که بسته پیشنهادی سه کشور اروپایی نتواند نظر مثبت ایران را جلب کند، بهترین گزینه برای ایران چیست؟ آیا ایران در چنین شرایطی بازهم در توافق هسته‌ای باقی بماند؟

گمان نمی‌کنم گزینه‌ پیشروی ایران «صفر یا صد» باشد. در بدترین حالت، بستهٔ اروپا بخشی از خواسته‌ها و توقعات ایران را تأمین خواهد کرد و باید دید در آن زمان، با توجه به شرایط، چه تصمیمی به نفع کشور است. شاید بسته پیشنهادی به‌گونه‌ای باشد که دست‌کم تا انتخابات آینده آمریکا بتوان روی مواهب آن حساب کرد. شاید بسته به‌گونه‌ای باشد که به ایران مجال دهد راه‌های دور زدن تحریم‌ها را احیا کند و با کشورهای خارج از مدار آمریکا تعاملات جدیدی را سامان‌دهی کند.

دولت ایران در امر تحریم تجربه‌ای ۴۰ ساله دارد

شاید بسته به گونه‌ای باشد که ایران بتواند در یک روند میان‌مدت زیرساخت‌های اقتصاد مقاومتی را تقویت کند و به وضعیتی برسد که تاثیر تحریم‌ها را از درون به حداقل برساند. در هر حال، گمان نمی‌کنم نارضایتی ایران از بسته پیشنهادی به صورت خودکار ایران را به اجبار به سمت اتخاذ سیاست‌های مقابله‌جویانه یا افراطی سوق دهد. فراموش نکنیم که دولت ایران در امر تحریم تجربه‌ای ۴۰ ساله دارد و در شرایطی بسیار بدتر از شرایط امروز - در حالی که همه کشورهای جهان با تحریم‌های آمریکا و شورای امنیت و اتحادیه اروپا همراه و همسو بودند - توانسته کشور را اداره کند. 

گزینه مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا در چشم‌انداز نزدیک چندان قابل تصور نیست

برخی معتقدند که در شرایط کنونی که واشنگتن از توافق هسته‌ای خارج شده و درصدد اعمال فشارهای بیشتر علیه تهران است، ایران بهتر است بجای مذاکره با اتحادیه اروپا، این بار فارغ از پنج کشور دیگر فقط با ایالات متحده به گفت‌وگو بپردازد. این ایده تا چه اندازه شدنی است؟

صحنهٔ سیاست داخلی ایران پذیرای چنین مذاکراتی نیست. در عرصهٔ بین‌المللی هم مواضع غیرقانونی و سیاست‌های نامتعارف دولت ترامپ چنان اعتبار واشنگتن را خدشه‌دار کرده که کم‌تر دولتی به راحتی با دولت کنونی آمریکا تن به گفت‌وگو‌های اساسی می‌دهد. امروز حتی دولت کانادا هم - که همسایه، هم‌زبان و نزدیک‌ترین متحد تجاری آمریکاست - در مذاکره با این دولتِ نامتعارف به شدت معذب و مستاصل شده است. در نتیجه، به نظر می‌رسد گزینه مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا در چشم‌انداز نزدیک چندان قابل تصور نباشد!

تلاش چین برای پر کردن جای خالی شرکت‌های غربی

آیا خروج امریکا از برجام و عدم توافق احتمالی میان ایران و اتحادیه اروپا منجر به این مسئله نخواهد شد که ایران به سمت روسیه و چین هل داده شود؟

قطعاً چین تمام تلاش خود را خواهد کرد تا شرکت‌های چینی جای خالی شرکت‌های غربی را پر کنند. این تجربه مسبوق به سابقه است و تکرار آن بسیار محتمل است؛ کمآاینکه در مورد توتال نمونه‌اش را شاهد بودیم.

هیچ کشوری نمی‌تواند منافع ایران را به راحتی نادیده بگیرد

روسیه و چین چقدر پای ایران و برجام باقی خواهند ماند؟

ایران بازیگر تاثیرگذاری در صحنهٔ بین‌المللی و شاید مهم‌ترین کشور در آسیای غربی است. حقیقت این است که هیچ کشوری - از جمله چین و روسیه - نمی‌تواند منافع ایران را به راحتی نادیده بگیرد یا - مانند دوران قاجار - از ایران استفاده ابزاری کند. 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.