اروپایی‌ها در پی ایجاد نوعی موازنه در روابط‌شان میان آمریکا و ایران هستند

به گزارش جماران؛ یک تحلیل‌گر ارشد مسائل امریکا تاکید کرد: آمریکایی‌ها می‌گویند حال که نمی‌توانیم از هیچ سند و قطعنامه‌ای برای بکارگیری اهرم‌های قهریه بین‌المللی و جلوگیری از برنامه موشکی ایران استفاده کنیم، خود برجام را گروگان می‌گیریم تا ایران به خواسته‌هایمان در حوزه موشکی تن بدهد!

سالی سخت با دست‌‌‌‌اندازهای فراوان؛ شاید این جملات، رساترین تعابیری باشند که بتوان برای اجرای برجام در سال ۱۳۹۶ توصیف کرد. در حالی که اجرای برجام هنوز یکساله نشده بود، مردی به عنوان رئیس‌جمهور امریکا پا به کاخ سفید گذاشت که ایران‌ستیزی از مهمترین ارکان سیاست خارجی‌اش در دوران تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۱۶ محسوب می‌شد. دونالد ترامپ در حالی قبای ریاست جمهوری امریکا را بر تن کرد که تا پیش از آن، توافق هسته‌ای ایران را بدترین توافق تاریخ امریکا و مایه‌شماری ایالات متحده توصیف کرده بود و وعده خروج و آتش زدن آن را داده بود. هرچند که دولت ترامپ در بیش از ۱۵ ماه گذشته توانی برای خروج از برجام - برخلاف دیگر توافقات بین‌المللی مانند توافق‌های نفتا، پاریس، ترانس پاسیفیک و... - نداشته اما در این مدت از هر تلاشی برای ایجاد اخلال در روند اجرای آن هم دریغ نکرده است. در این مدت، ترامپ دو بار اجبارا پایبندی ایران به توافق هسته‌ای را مورد تایید قرار داد اما در ماه اکتبر مدعی عدم پایبندی ایران شد و در ماه ژانویه با تکرار ادعاهای خود التیماتیومی سخت به کشورهای اروپایی برای رفع آنچه نواقص برجام نامیده است، داد تا این گونه به خواست خود برسد. از دیگر سو، دولت ترامپ می‌خواهد با طرح ادعاهای غیربرجامی همانند برنامه موشکی ایران و مسائل منطقه‌ای زمینه لازم را برای خروج از توافق هسته‌ای فراهم سازد یا آنکه با ایران را عصبانی ساخته و موجب شود تا هزینه خروج از برجام بر دوش ایران سنگینی کند. درخصوص وضعیت برجام در دوران ترامپ و افق‌های پیشروی آن گفت‌وگویی با رضا نصری، حقوق بین‌المللی، عضو موسسه عالی مطالعات بین‌المللی ژنو و تحلیل‌گر ارشد مسائل امریکا داشته‌ایم که مشروح آن در ادامه می‌آید. 

برجام با چالش تمایل غیرعادی ترامپ به یکه‌تازی و هنجارشکنی روبه‌رو است

برجام پس از روی کار آمدن ترامپ با چه چالش‌هایی روبه‌رو شده است؟

برجام با روی کار آمدن ترامپ با همان چالشی مواجه شده که اکثر معاهدات و قراردادهای بین‌المللی با روی کار آمدن ترامپ با آن مواجه شده‌اند. آن چالش هم عبارت از تمایل غیرعادی و نامتعارف رئیس‌جمهور آمریکا به یکه‌تازی و هنجارشکنی است. از زمانی که ترامپ وارد میدان سیاست شده، روزی نیست که سخن از لغو یک قرارداد چندجانبه بین‌المللی یا یک پیمان دوجانبه‌ میان آمریکا و یکی از نزدیک‌ترین متحدان تجاری‌ یا حتی متحدان راهبردی‌اش به میان نیامده باشد. پیمان تجاری نفتا (NAFTA) که میان آمریکا و کانادا و مکزیک منعقد شده، توافق‌نامه محیط‌ زیستی «پاریس»، پیمان ترانس پاسیفیک (TPP)، قرارداد تجاری دوجانبه آمریکا و کره جنوبی (KORUS FTA) و بسیاری از رژیم‌های حقوقی دیگر در دنیا دچار همین چالش‌ شده‌اند. حتی پیمان‌های دفاعی و نظامی مانند پیمان ناتو (NATO) یا قراردادهای همکاری آمریکا با سازمان‌های بین‌المللی مانند یونسکو (UNESCO) نیز از گزند این هنجار‌شکنی‌ در امان نبوده‌اند. خبرِ تنش بی‌‌‌‌سابقه میان اتحادیه اروپا و آمریکا در صدر روزنامه‌هاست چراکه ترامپ قوانین سازمان تجارت جهانی را هم نقض کرده و با وضع تعرفه یکجانبه بر واردات فولاد و آلمینیوم، نظام حقوقیِ حاکم بر تجارت بین‌المللی را هم متزلزل کرده است. طبیعتاً برجام هم در همین راستا از الطاف آقای ترامپ به عُرف و قوانین بین‌المللی بی‌‌‌بهره نبوده؛ به ویژه اینکه لابی‌های قدرتمندی مانند لابی اسرائیل و عربستان سعودی در واشنگتن هم وزن خود را بر این فرایند هنجارشکنی افزوده‌اند و او را از طرق مختلف به لغو این توافق تشویق می‌کنند.

چرا ترامپ موفق به لغو توافق هسته‌ای نشده است؟

ترامپ از همان ابتدا تهدید به خارج شدن از توافق هسته‌ای را مطرح کرده بود اما تاکنون اقدام به این کار نکرده است. آیا این مسئله را می‌توان عقب‌نشینی تلقی کرد؟ چه مسائل منجر به عقب‌نشینی‌های پی در پی او شده است؟ 

با اینکه ترامپ بسیاری از توافقات بین‌المللی دیگر را به آسانی لغو کرده است، او هنوز نتوانسته از برجام خارج شود. عدم موفقیت او در این زمینه چند دلیل دارد: اول اینکه برجام یک توافق بین‌المللی است که میان اعضای دائم شورای امنیت و ایران - با نقش پر رنگ اتحادیه اروپا - منعقد گشته و امروز به بخشی از یک قطعنامه جدید شورای امنیت (۲۲۳۱) الحاق شده است. در نتیجه، وزن و جایگاه شواری امنیت سازمان ملل پشتیبان برجام است. دوم اینکه برجام یک توافق در حوزه «عدم اشاعه» و «امنیت بین‌المللی» است و به همین خاطر از حساسیت و اهمیت مضاعفی برخوردار است و متزلزل کردن آن می‌تواند مخاطرات و ریسک‌های مهمی در پی داشته باشد. سوم اینکه مهم‌ترین متحدین غربی آمریکا در انعقاد برجام نقش داشته‌‌اند و هیچ‌کدام از آن‌ها لغو آن را به مصلحت ملی خود یا به نفع نظام بین‌المللی نمی‌دانند. چهارم اینکه بدنه کارشناسی نظام سیاسی آمریکا و تکنوکرات‌های دستگاه سیاست خارجه این کشور، علیرغم مواضع رسمی دولت، لغو یکجانبه برجام را اقدامی نسنجیده و خطرناک ارزیابی می‌کند و دولت ترامپ را به شدت نسبت به هرگونه عمل نسنجیده بر حذر می‌دارد. پنجم اینکه حزب دموکرات در آمریکا - به دلایل «سیاست داخلی» و به دلیل رویکرد متفاوتی که به روابط خارجی دارد - در برابر تندروی‌های ترامپ نسبت به برجام با اهرم‌های مختلف مقاومت می‌کند. ششم اینکه لغو یکجانبه برجام، علاوه بر منزوی‌سازی آمریکا، اعتبار آمریکا را به شدت خدشه‌دار خواهد کرد و این بی‌‌‌‌اعتباری موضع واشنگتن را در مذاکره با کره شمالی و در سایر مذاکرات مهم حوزه امنیت بین‌المللی،‌ به شدت تضعیف خواهد کرد. هفتم اینکه ترامپ هنوز نتوانسته مُدل جایگزینی ارائه دهد که بتواند متحدین بین‌المللی و فضای سیاست داخلی خود را با برنامه‌هایش نسبت به برجام همراه سازد. در واقع، مجموع این عوامل در محاسبات دولت ترامپ در برخورد با برجام نقش داشته و باعث شده نسبت به آن با احتیاط بیشتری رفتار کند.

اروپایی‌ها در پی ایجاد نوعی موازنه در روابط‌شان میان آمریکا و ایران هستند 

ترامپ در صحبت‌های خود اتحادیه اروپا را تهدید کرد و از اروپایی‌ها خواستار اقداماتی برای اصلاح برجام شد. آیا اروپا با این درخواست کاخ سفید همراهی خواهد کرد؟ آیا تشدید طرح اتهام‌زنی‌ها به ایران از سوی فرانسه، آلمان و بریتانیا را می‌توان در این راستا قلمداد کرد؟

اروپایی‌ها در پی ایجاد نوعی موازنه در روابط‌شان میان آمریکا و ایران هستند و در این راستا گاه به این سمت و گاه به آن سمت متمایل می‌شوند. گاه مقامات ارشد اروپایی در کنار وزیر امور خارجه ایران می‌ایستند و - در یک نمایش بی‌‌‌‌‌‌سابقه - بیانیه‌های تند علیه سیاست‌های آمریکا در قبال برجام صادر می‌کنند و گاه ایران را به خاطر برنامه موشکی‌ و فعالیت‌های منطقه‌ای‌اش محکوم و تهدید می‌کنند. سیاستمداران اروپایی خوب می‌دانند که موضع ایران در قبال برجام کاملاً منطقی و به‌حق است اما از سوی دیگر در میان آن‌ها این تحلیل نیز در حال شکل‌گیری است که می‌توانند با اتخاذ مواضع «سخت‌گیرانه» نسبت به ایران و با بکارگیری ادبیاتی مشابهِ ادبیات واشنگتن با تهران، موازنه دلخواه را برقرار کنند و در نهایت دولت ترامپ را به حفظ برجام ترغیب کنند. در این راستا، وظیفه دستگاه دیپلماسی است که آن‌ها را از اتخاذ اقدامات کوته‌بینانه و ماجراجویانه نسبت به ایران برحذر دارند و اروپا را به پایبندی به اصول و پرهیز از پیروی از سیاست‌های مبهم و سیال ترامپ تشویق کند.

آینده برجام صرفاً محصور در مثلث آمریکا - اروپا - ایران نیست

البته معتقدم آینده برجام صرفاً محصور در مثلث آمریکا - اروپا - ایران نیست. به عبارت دیگر، آینده برجام را نباید صرفاً تابعی از روابط ایران و اروپا و آمریکا دانست. در واقع، سایر رویدادهای بین‌المللی نیز می‌توانند دینامیسمی به وجود بیاورند که «حفظ برجام» در آن به امری ضروری تبدیل شود. به عنوان مثال، امروز بحث از مذاکره میان کره شمالی و آمریکا بر سر برنامه هسته‌ای کره شمالی است و طبیعتاً آغاز این مذاکرات عنصر جدیدی را به بحث «برجام» و جایگاه آن در صحنه بین‌المللی اضافه می‌کند. امروز،‌ بسیاری از تحلیل‌گران معتقدند خروج احتمالی آمریکا از برجام در اردیبهشت‌ماه اعتبار آمریکا را در مذاکره با کره شمالی به شدت خدشه‌دار خواهد کرد و موجب خواهد شد دولت کره شمالی از انجام گفت‌وگو با واشنگتن منصرف شود. برخی دیگر معتقدند در صورت خروج آمریکا از برجام، دولت چین و سایر کشورها نیز از همکاری با واشنگتن برای اِعمال فشار به کره شمالی در مذاکرات پیش‌رو خودداری خواهند کرد. به بیان دیگر، دینامیسم جدیدی در صحنه بین‌المللی در حال شکل‌گیری است که در آن - علیرغم همه پیش‌بینی‌ها و برخلاف تمام تحلیل‌های «اروپا محور» - جایگاه و نقش برجام اهمیت بیشتری می‌یابد. در واقع، اگر تا امروز نقش برجام «نظام‌مند» کردن روابط میان ایران، اروپا و آمریکا بود، ممکن است از این پس برجام در موفقیت یا شکست مذاکرات هسته‌ای میان کره شمالی و آمریکا و چین و ژاپن هم نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا کند. در نتیجه، معتقدم جا دارد دولت ایران در راستای «وسعت‌بخشی» به نقش برجام و فراگیرتر کردن جایگاه آن، به صورت جدی سیاستگذاری کند.

امریکایی‌ها برجام را برای اِعمال فشار به ایران گروگان گرفته‌اند

همزمان با روی کار آمدن ترامپ شاهد تشدید فشارهای امریکا به ایران به بهانه فعالیت‌های منطقه‌ای و توان موشکی ایران هستیم. آیا ترامپ از این مسائل می‌خواست به عنوان دستاویزی برای خروج از برجام استفاده کند؟

معتقدم موضع تند دولت ترامپ در برابر برنامه موشکی ایران بیش از هر چیز به رقابت استراتژیک و رویارویی چندین ساله میان ایران و آمریکا در منطقه مربوط است. پیش از برجام، آمریکایی‌ها می‌توانستند برای برخورد با برنامه موشکی ایران به راحتی به قطعنامه‌های شورای امنیت (به ویژه قطعنامه ۱۹۲۹) استناد کنند و ایران را به کمک شورای امنیت و جامعه جهانی در گوشه رینگ قرار دهند. پس از برجام،‌ با لغو قطعنامه‌های مذکور و تغییرات حقوقی‌ای که به واسطه قطعنامه ۲۲۳۱ در حوزه برنامه موشکی ایران ایجاد شد، این امکان عملاً از آمریکایی‌ها سلب شده است؛ و به همین خاطر آن‌‌ها خود «برجام» را برای اِعمال فشار به ایران گروگان گرفته‌اند. به بیان ساده‌تر، آمریکایی‌ها می‌گویند حال که نمی‌توانیم از هیچ سند و قطعنامه‌ای برای بکارگیری اهرم‌های قهریه بین‌المللی و جلوگیری از برنامه موشکی ایران استفاده کنیم، خود برجام را گروگان می‌گیریم تا ایران به خواسته‌هایمان در حوزه موشکی تن بدهد! البته این گروکشی - که بدعت‌گذاری خطرناکی در زمینه معاهدات و توافقات بین‌المللی است - تا کنون چندان مقبول جامعه جهانی واقع نشده و همانطور که ذکر شد، هزینه‌های اعتباری و سیاسی مهمی برای واشنگتن در پی داشته است.

آیا امریکا به رهبری ترامپ قادر خواهد بود که پرونده مسائل فعالیت‌های منطقه‌ای و توان موشکی ایران را همانند پرونده هسته‌ای امنیتی‌سازی کرده و به بحران جدیدی برای ایران تبدیل کند؟

نمی‌شود پاسخ مطلقی به این پرسش داد. موفقیت آمریکا در «امنیتی‌سازی» ایران به عوامل متعددی بستگی دارد. تاکنون انقعاد برجام، رویکرد دولت روحانی در حوزه سیاست خارجی و رفتارهای هوشمندانه و ادبیات آقای ظریف در صحنه بین‌المللی این فرایند امنیتی‌سازی را به شدت کُند و تا حدود زیادی مهار کرده است. اما طرف مقابل هم بیکار ننشسته است. آمریکایی‌ها از نظر توان تبلیغاتی و قابلیت فضاسازی بسیار قوی و کارآمد هستند و این امکان را دارند که هر اتفاق کوچک و بزرگ در ایران را به یک «موضوع» برای جوسازی و التهاب‌آفرینی تبدیل کنند. در این راستا، موضع‌گیری‌های مقامات ایران، دیپلماسی عمومی ایران و حتی اتفاقات و صحنه سیاست داخلی ایران در این فرایند نقش دارد.

معتقدم ایران نه تنها باید برای مهار کردن هجمه‌های تبلیغاتی آمریکا در همه این زمینه‌ها هوشمندانه و مدبرانه رفتار کند، بلکه الان که یک رئیس‌جمهور نامتعارف، نامقبول، هنجارشکن و غیرمحبوب در آمریکا روی کار آمده، باید از این فرصت برای ترمیم وجهه خود و «امنیتی‌سازی» فعالیت‌های آمریکا در حد توان خود استفاده کند.

دولت ترامپ نمی‌توانند به راحتی با مسکو وارد معامله شود

روس‌ها طی ماه‌های گذشته بارها حمایت خود را از برجام اعلام کردند. فکر می‌کنید روس‌ها تا کجا در برابر فشارهای امریکا می‌ایستند؟ آیا با تشدید فشارها به مسکو از سوی واشنگتن، روس‌ها به تهران تمایل خواهند شد یا به سمت معامله با امریکایی‌ها خواهند رفت؟

به نظرم روس‌ها - به دلیل سوابق تاریخی و ملاحظات بلندمدت راهبردی - هرگز همه تخم‌‌‌مرغ‌های خود را در سبد آمریکا قرار نخواهند داد. از سوی دیگر، فضای داخلی آمریکا و «روس‌ستیزی» نهادینه‌شده در این کشور هم به گونه‌ای است که دولت‌های متوالی آمریکا - از جمله دولت ترامپ - نمی‌توانند به راحتی با مسکو وارد معامله شوند. از این رو، معتقدم پایدارترین و منطقی‌ترین سیاست برای روسیه این است که به تدریج با کشورهای همسو - از جمله ایران و چین - به نهادسازی و «نظام‌سازی» در سطح بین‌المللی روی آورد و سازوکارهایی در موازات سازوکارهای فعلی ایجاد کند که در آن وابستگی به آمریکا به حداقل برسد. از هم‌اکنون هم گزارش‌ها حاکی از این است که این گونه نهاد‌سازی‌های موازی (یا‌ نظام‌سازی‌) در حوزه بانکی، مالی و غیره در حال شکل‌گیری است.

ترامپ می‌خواهد تیم سیاست خارجه و امنیت ملی‌اش را نسبت به برجام و ایران «افراطی‌»تر کند

آیا برکناری رکس تیلرسون و انتخاب مایک پومپئو برای وزارت امور خارجه را می‌‌توان مقدمه‌‌ای برای خروج از برجام تلقی کرد؟

آقای ترامپ در اولین واکنش خود در مورد برکناری تیلرسون به این نکته اشاره کرد که بر سر «برخی مسائل» با وزیر امور خارجه‌اش اختلاف نظر داشته است؛ و مشخصاً از «توافق هسته‌ای با ایران» به عنوان یکی از مصادیق این اختلاف نظر یاد کرده است. از آنجا که بحث تغییر افراد معتدل‌تر کابینه مانند ژنرال مک‌مستر نیز مطرح است، می‌شود اینطور برداشت کرد که ترامپ قصد دارد تیم سیاست خارجه و امنیت ملی خود را نسبت به برجام و ایران و - به طور کُلی - رقبای بین‌المللی خود «سخت‌گیر»تر یا به عبارتی «افراطی‌»تر کند.

معلوم نیست که با انتخاب پومپئو لغو برجام برای ترامپ آسان‌تر شود

اما اینکه آیا این تغییرات به طیف تندروی واشنگتن و ترامپ کمک خواهد کرد تا برنامه‌های خود علیه برجام و ایران را با آسانی‌ بیشتری پیش ببرند یا خیر جای سوال دارد. به عبارت دیگر، معرفی مایک پومپئو به عنوان وزیر امور خارجه جدید آمریکا الزاماً به این معنی نیست که لغو برجام برای ترامپ در اردیبهشت‌ماه آسان‌تر خواهد شد. برعکس، احتمال دارد در فرایند چند مرحله‌ای انتصاب او، فضایی در رسانه‌ها و افکار عمومی آمریکا شکل بگیرد که در آن خروج یکجانبه برجام برای دولت ترامپ حتی دشوارتر از امروز شود.

فراموش نکنیم که مایک پومپئو برای رسیدن به کُرسی وزارت امور خارجه باید از فیلتر جلسات استماع مجلس سنای کنگره رد شود و بسیار محتمل است که در این جلسات سوالات جدی و دقیقی از او درباره موضع یا علت مخالفت‌اش با برجام از سوی دموکرات‌ها و اعضای معتدل‌تر کمیته روابط خارجی سنا مطرح شود. طبیعتاً پاسخ‌هایی که او خواهد داد نیز در معرض راستی‌آزمایی و تحلیل‌های روزانه رسانه‌های آمریکایی و رسانه‌های بین‌المللی قرار خواهد گرفت و همین امر ممکن است فضای عمومی را برخلاف جهت برنامه‌های ضد برجامیِ ترامپ سامان‌دهی کند. اگر به یاد داشته باشید در جلسه استماع سال گذشته که برای سنجش صلاحیت پومپئو به عنوان رئیس سازمان سی.آی.ای تشکیل شده بود، او از مخالفت صریح با برجام پرهیز کرد و اظهار داشت که وظیفه‌اش در کسوت رئیس سیا صرفاً این خواهد بود که اطلاعات دقیقی در مورد کیفیت اجرای تعهدات ایران به کنگره و دولت ارائه دهد. این نشان می‌دهد که او در آن زمان هم می‌دانست که مخالفت افراطی و بی‌‌‌منطق‌اش با برجام ممکن است روند تایید شدن‌اش توسط مجلس سنا را دچار مشکل کند.

در واقع، معتقدم نباید از این تغییرات به همین زودی نتیجه گرفت که پروژه «برجام‌‌کُشی» ترامپ با آسانی و موفقیت بیشتری انجام خواهد گرفت. بلکه این نکته را هم باید در نظر داشت که جابجایی وزیر در این مقطع زمانی سازوکاری را در رسانه‌ها و فضای «سیاست داخلی» آمریکا به حرکت درمی‌آورد که الزاماً به نفع مخالفان برجام نخواهد بود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.