اگر امر اصلاحات را چندوجهی ببینیم و برای آن وجه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی قائل باشیم، فکر می‌کنم آقای هاشمی در حوزه سیاسی آن اهتمامی که مورد نظر جریان اصلاح‌طلبی بود را کمتر داشت، اما در حوزه اقتصاد، مسائل فرهنگی و حتی سیاست خارجی، اصلاحات مورد توجه مرحوم هاشمی بود. از طرفی هم عوامل بازدارنده بسیار زیادی وجود داشت، ضمن اینکه باید بحث اختلافات ایشان با برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب را در نظر بگیریم.

برای آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی تعبیر «شناسنامه انقلاب» را به کار می‌برد و می‌گوید وجود و حضور آقای هاشمی جای بسیاری از افراد را تنگ کرده بود برای همین دست به تخریبش می‌زدند تا او را از صحنه کنار بگذارند. عرب سرخی معتقد است تخریب‌کنندگان آیت‌الله هیچ‌گاه نتوانستند به اهدافشان برسند چون هیچ فردی در نظام جایگاه او را ندارد و این امر زمانی خود را بیشتر نشان می‌داد که بحث‌های اختلافی در جامعه به وجود می‌آمد و آیت‌الله هاشمی در بزنگاه‌های اختلافی مهم، تبدیل به نیروی متوازن‌کننده و متعادل‌کننده می‌شد.

به گزارش جماران؛ گفت‌وگوی با فیض‌الله عرب سرخی را در ادامه بخوانید:

اولین سالگرد وفات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی است. از نظر شما  ایشان دارای چه ویژگی‌هایی بودند؟

آقای هاشمی در حقیقت جزو تأثیرگذارترین چهره‌های انقلاب حساب می‌شود. ایشان به یک معنا آخرین بازمانده جمع پنج نفره‌ای است که امام خمینی(ره) به عنوان هسته شورای انقلاب انتخاب کرده بودند. در آن شورا شهیدان مطهری، بهشتی، باهنر و مرحوم موسوی اردبیلی و آیت‌الله هاشمی حضور داشتند، در واقع او آخرین بازمانده این جمع بود.

مرحوم هاشمی به لحاظ سابقه در انقلاب و جایگاه نزد امام(ره) دارای رتبه بلند و بزرگی بود. ایشان جزو مبارزترین نیروهای پیش از انقلاب است، بارها به زندان افتاده بود و سال‌های زیادی از عمر خود را وقف مبارزه کرد. بعد از سال‌های انقلاب تا زمانی که امام زنده بودند و حتی بعد از فوت امام، این جایگاه بزرگ را از دست نداد و معتقدم این امر نیاز به تأیید فردی ندارد. کسانی که با سوابق انقلاب آشنا دارند می‌دانند آقای هاشمی قبل و بعد از انقلاب چه جایگاهی دارد.

البته باید بگویم این تعاریف بدان معنا نیست که ما هیچ‌گاه انتقادی به کارهای ایشان نداشته‌ایم. طبیعی است وقتی فردی در چنین جایگاهی حضور پیدا می‌کند، کارهایش مورد نقد قرار بگیرد. بنابراین اگر من امروز از آیت‌الله هاشمی توصیفی در این اندازه دارم و چنین جایگاهی و احترامی برایشان قائل هستم، معنایش این نیست که در طول زندگی سیاسی به خصوص بعد از انقلاب هیچ نقدی بر ایشان وارد نیست.

اگر بخواهید یک ویژگی منحصر به فرد از آیت‌الله هاشمی نام ببرید، به کدام ویژگی اشاره می‌کنید؟

آیت‌الله هاشمی در نظام جایگاه ممتازی داشت و خدماتش به نظام و انقلاب کاملاً مشخص است. او خدمات بزرگی به کشور کرد، به خصوص هنگامی که بحث‌های اختلافی در جامعه به وجود می‌آمد. نیروهایی که می‌توانند نقش منجی را ایفا کنند بیشتر به چشم می‌آیند و آقای هاشمی در بسیاری از بزنگاه‌های اختلافی مهم، تبدیل به یک نیروی متوازن‌کننده و متعادل‌کننده می‌شدند.

یکی از نشانه‌های بارزی که در خصوص آقای هاشمی مطرح می‌کنند اهتمام ایشان به سازندگی و توسعه است. فکر می کنید این دیدگاه از کجا نشأت می‌گیرد؟

آیت‌الله هاشمی به لحاظ شخصیتی به امیرکبیر علاقه ویژه‌ای داشت. پیش از انقلاب در مورد این شخصیت بزرگ کتاب نوشت، بنابراین وقتی انسان چنین علاقه‌مندی دارد، باید هم به توسعه یک نگاه خاص داشته باشد.

نگاه کنید به شرایطی که آقای هاشمی سکان اجرایی کشور را در دست می‌گیرد. آن زمان ما دوره هشت ساله جنگ را پشت سر گذاشته‌ایم، کشور دچار خسارت و آسیب‌های بسیاری شده، مردم تخریب‌های فراوانی را تجربه کرده‌اند و حالا باید این خرابی‌ها ساخته شود، پس کسی باید ریاست قوه مجریه را در دست بگیرد که به امر سازندگی اعتقاد داشته باشد. با توجه به اوضاع، باید فردی مانند او روی کار بیاید. بعد از دوران جنگ آیت‌الله هاشمی ترجیح می‌دهد به عنوان سردار سازندگی شناخته شود تا سردار اصلاحات. زمانی که رئیس جمهور می‌شود دوره‌ای است که کشور نیاز به توسعه دارد و فکر می‌کند حول این شعار می‌توان نیروها را تجمیع کرد. مجموع این شرایط باعث می‌شود چهره‌ای مانند آقای هاشمی با توجه به سوابق و فعالیت‌هایش، «سردار سازندگی» لقب گیرد.

رابطه آیت‌الله هاشمی با دولت اصلاحات چگونه بود؟

اگر امر اصلاحات را چندوجهی ببینیم و برای آن وجه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی قائل باشیم، فکر می‌کنم آقای هاشمی در حوزه سیاسی آن اهتمامی که مورد نظر جریان اصلاح‌طلبی بود را کمتر داشت، اما در حوزه اقتصاد، مسائل فرهنگی و حتی سیاست خارجی، اصلاحات مورد توجه مرحوم هاشمی بود. از طرفی هم عوامل بازدارنده بسیار زیادی وجود داشت، ضمن اینکه باید بحث اختلافات ایشان با برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب را در نظر بگیریم.

من از ابتدای دوره وزارت ارشاد تا پایان ریاست جمهوری کنار آقای خاتمی بودم. همواره نزدیکی عاطفی بین آقای خاتمی به عنوان رهبر اصلاحات و آیت‌الله هاشمی را دیده‌ام. کنش عاطفی قوی بین این دو وجود داشت. حتی هنگامی که سیدمحمد خاتمی مجبور شد از دولت سازندگی به عنوان وزیر ارشاد استعفا بدهد و کنار رود، آقای هاشمی ناراضی بود. آقای خاتمی هم به سختی این کار را انجام داد.

وقتی به متن استعفای سیدمحمد خاتمی نگاه کنید در آن گله‌ای از آقای هاشمی نمی‌بینید. همچنین آقای خاتمی در پنج سال ریاست کتابخانه ملی، همواره در کنار آقای هاشمی بودند. البته باید تأکید کنم انتقاد برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب به معنی انتقاد همه جریان اصلاحات از آقای هاشمی نیست.

سال ۸۴ فکر می‌کردید که آقای هاشمی در رقابت از آقای احمدی‌نژاد شکست بخورد؟

آقای هاشمی به دلیل پیشینه‌ای که داشتند همواره ۳۰درصد از رأی جامعه را داشت و این رأی خیلی بالا و  پایین نمی‌شد، بنابراین برای ما قطعی بود آقای هاشمی به دور دوم راه پیدا می‌کند. محل بحث اینجا بود که نفر دوم هر کسی که باشد می‌تواند رأی‌ها را به نفع خود در صندوق بریزد، زیرا آقای هاشمی به دلایلی که در آن مقطع زمانی وجود داشت رأیش بالا نمی‌آمد بنابراین فکر می‌کردیم باید یک نفر را همراه آقای هاشمی به دور دوم بفرستیم. اگر خود آقای هاشمی رأی می‌آورد دغدغه‌ای نبود و اگر نفر دوم ما هم رأی می‌آورد که چه بهتر، اما این تلاش‌ها به دلیل خطاهای ما که همان تعدد نامزدها بود به ثمر نرسید.

بعد از سال ۸۸ آیت‌الله هاشمی دیگر پشت تریبون نماز جمعه قرار نگرفت. چه اتفاقی افتاد که ایشان یک تغییر اساسی کرد. چه اتفاقی افتاد که آیت‌الله هاشمی به این نتیجه رسید؟

آقای هاشمی همواره بر مواضع خودش استوار بود. به نظر من مواضع هاشمی در سال ۸۸ مواضع پررنگ‌تر شده خود آیت‌الله بود. او تغییر رویکرد نداد. در حقیقت ارکان دیگری آن نتایج را رقم زدند. در واقع نقدی که به انتخابات ۸۸ وجود داشت مباحثی نبود که آقای هاشمی با آن همراه شود.

به نظر شما چرا همواره آقای هاشمی مورد نقد و هجمه قرار می‌گرفت؟

برای اینکه ایشان شناسنامه انقلاب بود و آدم بزرگی به حساب می‌آمد. آیت‌الله هاشمی جای خیلی‌ها را تنگ می‌کرد. آقای هاشمی پیش از انقلاب امام(ره) را همراهی می‌کرد و بعد از انقلاب جایگاه بسیار ممتازی داشت. به خاطر همین دلایل نمی‌شود آقای هاشمی را نادیده گرفت، پس دست به تخریبش می‌زدند.

ایشان روحیه‌ای داشت که پاسخ افراد را نمی‌داد.‌ شاید فکر می‌کردند اگر جواب افراد را بدهد به آنها و حرف‌هایشان رسمیت بخشیده است، آن هم در حالی که مسؤولیتی ندارند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.