پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

سه هفته پس از میزگرد انصاری و مصباحی مقدم در «جماران»؛

چراغ‌ سبز مجدد روحانیون چپ و راست برای گفت و گو با یکدیگر

از آخرین انتخابات قریب به ٧ ماه می‌گذرد. تا انتخابات بعدی هم نزدیک به دو سال باقی است. حرف و حدیث بر سر رقابت برای ریاست نیست چه آنکه هنوز تشکل‌های سیاسی در اتمسفر انتخابات غوطه‌ور نشده‌اند. آنچه دیروز از زبان سخنگوی جامعه روحانیت شنیده‌شد رنگ و بوی انتخاباتی نداشت. صحبت از گفت‌وگو بود و تعامل. هم‌‌نشینی مجدد آن هم پس از قریب به ٣٠ سال رویارویی.

به گزارش جماران؛ روزنامه اعتماد نوشت:

چند ماه دیگر ٣٠ سال است که کنار هم ننشسته‌اند. جلسات مشترک نداشته‌اند. روش و منش‌شان هم‌خوانی با یکدیگر ندارد، همان‌طور که انتخاب‌های‌شان در بزنگاه‌های انتخاباتی. وجه مشترک آنها تنها عبایی بر دوش و عمامه‌ای بر سر است و پسوند روحانی که با خود همراه دارند. جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز از آخرین سال‌های دهه ٦٠ به این نتیجه رسیدند که مطلوب‌شان با یکدیگر متفاوت است. عده‌ای راست سیاسی را برگزیدند و عده‌ای به سمت چپ نمودار سیاست متمایل شدند. از آن پس بود که کنش‌ها و واکنش‌های سیاست‌ورزی‌ روحانیت با روحانیون کم کم از هم فاصله گرفت؛ آنقدر که حتی در بهار ٧٦ رو به روی هم ایستادند و هر کدام ادله خود را برای مدح و ذم کاندیدای‌ محبوب‌شان بیان کردند، گویی هرگز در یک محفل کنار هم ننشسته‌ و گعده‌ای روحانی تشکیل نداده‌ بودند.

از آخرین انتخابات قریب به ٧ ماه می‌گذرد. تا انتخابات بعدی هم نزدیک به دو سال باقی است. حرف و حدیث بر سر رقابت برای ریاست نیست چه آنکه هنوز تشکل‌های سیاسی در اتمسفر انتخابات غوطه‌ور نشده‌اند. آنچه دیروز از زبان سخنگوی جامعه روحانیت شنیده‌شد رنگ و بوی انتخاباتی نداشت. صحبت از گفت‌وگو بود و تعامل. هم‌‌نشینی مجدد آن هم پس از قریب به ٣٠ سال رویارویی.

«برای برگزاری نشست مشترک با مجمع روحانیون مبارز حرفی نداریم.» بخشی از واکنش غلامرضا مصباحی‌مقدم، سخنگوی جامعه روحانیت مبارز در مورد برگزاری یک نشست مشترک با تشکیلاتی روحانی است که نه در سوی دیگر طیف اصولگرایی بلکه در جریان و جناحی مقابل قرار دارد؛ چراغ سبزی برای گفت‌وگو. البته این گزاره از سوی مجمع روحانیون بی‌پاسخ نماند. محمد مقدم عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون نخستین کسی بود که نسبت به این گفت‌وگو واکنش نشان داد، واکنشی با نشانه‌هایی از استقبال. مقدم به اعتمادآنلاین گفت اگر سخنگوی جامعه روحانیت مبارز این موضوع را مطرح کرده، در جلسه بعدی مجمع روحانیون موضوع برگزاری جلسه مشترک با جامعه روحانیت را مطرح می‌کنیم و در آن جلسه نظر اعضا پرسیده خواهد شد اما به طور کلی ما منعی برای این کار نمی‌بینیم. مقدم بر این باور است که هر گونه نشست و گفت‌وگو برای جامعه ما مبارک است و هر چقدر که گروه‌های سیاسی به هم نزدیک شوند و با هم صحبت کنند قطعا موجب گشایش در امور کشور خواهد شد. او البته تاکید دارد که هیچ‌وقت دشمنی و تخاصمی میان این جریانات سیاسی نبوده است. مجمع روحانیون و جامعه روحانیت هر دو از یک صنف ولی با دو راه هستند.  این‌بار هر دو سوی ماجرا به پیشنهاد گپ و گفت روی خوش نشان دادند. به نشستن موسوی خوئینی‌ها در کنار موحدی کرمانی. اتفاقی که شاید یادآور ابتکار دبیرکل جبهه مشارکت در دهه ٧٠ باشد که البته بی‌نتیجه ماند. همان زمان که محمدرضا خاتمی در قامت دبیرکل جبهه مشارکت برای حبیب‌الله عسگراولادی دبیرکل موتلفه اسلامی نامه نوشت تا به مفاهمه برسند. گرچه این نامه‌نگاری‌ها در نهایت به نتیجه‌ای مطلوب ختم نشد. اصلاح‌طلبان اما بار دیگر در سال ٩٥ پیش‌قدم شدند و این‌بار گفت‌وگوی ملی را پیشنهاد دادند تا نشان دهند همیشه برای گفت‌وگو آماده‌اند. گفت‌وگوی ملی که از مجلس و نطق نماینده فراکسیون امید تهران آغاز شد و البته ترش‌رویی اصولگرایان و طرح چندین باره حوادث پس از انتخابات ٨٨ جلوی پیشبرد آن را گرفت.

مجید انصاری: تعامل بر سر موضوعات روشن

مجید انصاری از دیگر اعضای جامعه روحانیون مبارز است که از طرح گفت‌وگو استقبال کرد. او به «اعتماد» گفت نشست و گفت‌وگو میان گروه‌های مختلف سیاسی درون نظام اعم از روحانی و غیر روحانی همیشه مفید خواهد بود. به هر حال همه در یک کشور زندگی می‌کنیم و فلسفه وجودی گروه‌های سیاسی خدمت به مردم، مشورت دادن به مسوولان یا نقد آنها و ارایه راهکار است. طبعا گروه‌های سیاسی سلایق مختلفی دارند و نشست آنها می‌تواند در تبادل نظر و پیدا کردن نقاط مشترک و رسیدن به اهداف مشترک کمک کند. شور و مشورت، تعامل و گفت‌وگو در دستورات اسلامی نیز وجود دارد. این عضو مجمع روحانیون مبارز بر اصل تضارب آرا تاکید کرد و توضیح داد که اصل تشکیل جلسات مشترک میان احزاب و گروه‌های سیاسی مختلف از این جهت که موجب تضارب آرا و افکار می‌شود و به بالندگی و رشد سیاسی کشور و تقویت توان ملی از طریق هم‌افزایی تمام گروه‌ها می‌انجامد و قطعا موثر و مفید خواهد بود. البته انصاری بر این باور است که اگر قرار به برگزاری نشست مشخصی باشد طبعا باید حول موضوعات این نشست به صورت روشن بیان شده تا افراد بتوانند در مورد آنها تبادل نظر کنند. موضوعات مورد اشاره می‌تواند مسائل کلان ملی، مسائل فرهنگی و سیاسی باشد. او گرچه از نشست مشترک و گفت و شنود بر سر مسائل و موضوعات مشخص استقبال کرد اما تاکید داشت که نباید تنها به گفته شخص مصباحی مقدم به عنوان یک عضو اکتفا کرد و اگر زمانی پیشنهاد رسمی تشکیل جلسه داده شود باید ارزیابی لازم صورت گرفته و موضوعات مشخصی در میان باشد تا در مورد آن صحبت شود.

سید‌رضا اکرمی: اختلاف‌نظر مبنایی نداریم

سید‌رضا اکرمی، عضو جامعه روحانیت مبارز در گفت‌وگو با «اعتماد» می‌گوید جامعه روحانیت و مجمع روحانیون اختلافات مبنایی و زیربنایی ندارند از همین روی شاید بتوان اختلاف‌نظرهای موجود را مورد بحث قرار داد. اکرمی از معدود چهره‌های عضو این تشکل اصولگرا که با دولت روحانی ارتباط خوبی دارد، البته توصیف جالبی از این هم‌نشینی و گپ و گفت می‌کند. او می‌گوید علما، روسا و مسوولان در مراسم‌های مختلف مانند عزا و عروسی با یکدیگر ملاقات داشته و درباره مسائل مختلف صحبت می‌کنند. حال چه ایرادی دارد جلسه‌ای رسمی میان این دو طیف برگزار شده و به صورت جدی‌تر درباره مسائل مختلف تبادل نظر صورت پذیرد. البته او تاکید دارد که میان افراد این دو جریان اختلاف مبنایی و  زیر‌بنایی وجود ندارد، همه افراد این دو تشکل به ولایت فقیه پایبند هستند، به نظام جمهوری اسلامی اعتقاد دارند و قانون اساسی را قبول دارند و تنها اختلاف در روش‌ها است که باعث تشکیل دو تشکل متفاوت شده است.  اکرمی مجلس را مصداق مناسبی برای تمجید از این ایده می‌داند. او معتقد است اختلاف در روش یعنی اختلاف در روش‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی... به جلسات مجلس توجه کنید. در تمامی موضوعات موافق و مخالف وجود دارد. این مسائل امری طبیعی است. ما باید بپذیریم و پذیرش این اختلاف‌ها ایرادی ندارد. کشور ما هشتاد میلیون جمعیت دارد و همه این افراد در یک موضوع اشتراک نداشته و اختلاف نظر وجود دارد. باید سعی کنیم به این اختلاف نظرها گوش دهیم. او البته پیشنهاد می‌دهد که موقعیت روحانیت در فضای سیاسی کشور یکی از موضوعاتی باشد که در صورت تشکیل جلسه مشترک باید به آن پرداخت.

از جامعه تا مجمع

همه‌چیز از انتخابات مجلس سوم آغاز شد. روحانیون چپ‌گرا فهرست انتخاباتی همراهان‌شان در جامعه روحانیت مبارز را مطلوب نمی‌دانستند. روحانیون چپ‌گرای طرفدار نخست‌وزیر وقت با همراهی محمد موسوی‌خوئینی‌ها و مهدی کروبی دریافته بودند که در فصل انتخابات راه شان از روحانیت جداست. از همین روی قرار نگرفتن نام دو تن از گزینه‌های مطلوب‌شان در فهرست انتخاباتی مجلس سوم بهانه‌ای برای انشعاب تاریخی در مهم‌ترین تشکل روحانی آن زمان شد. انشعابی که البته شاید حمایت یا عدم حمایت از میرحسین موسوی، نخست‌وزیر وقت در آن، بیش از یک فهرست انتخاباتی تاثیرگذار بود؛ چه آنکه چندی پیش موسوی‌خوئینی‌ها در بخشی از بازخوانی تلگرامی‌اش از ماجرای انشعاب روحانیون از روحانیت نوشت: «اعضای مجمع روحانیون، پیش از تشکیل آن، همگی از حامیان بدون تردید دولت آقای مهندس موسوی- که هر کجا هست، خدایا به سلامت دارش- بودند و هیچ‌یک از کسانی که پس از تشکیل مجمع، به عضویت آن درآمدند و نیز افرادی که در فهرست‌های انتخاباتی مورد حمایت مجمع قرار گرفتند در فهرست معروف ۹۹ نفر نبودند.» در نهایت زمانی که در پیام امام خمینی در فروردین ۱۳۶۷ انشعاب در این تشکیلات برای اظهار عقیده مستقل و ایجاد تشکیلات جدید، به اختلاف تعبیر نشد، کم‌کم انشعاب رسمیت پیدا کرد، روحانیون هویت مستقل یافته و از روحانیت جدا شدند. در انتخابات ریاست‌جمهوری پس از رحلت حضرت امام، مجمع روحانیون از آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، که در آن زمان عضو جامعه روحانیت بود، حمایت کرد. بنابراین نخستین تجربه انتخاباتی روحانیون با روحانیت به اشتراک ختم شد.

اما پس از ٨ سال از وقوع انشعاب همه‌چیز شکل دیگری یافت. از دل مجمع روحانیون مبارز رییس‌جمهوری اصلاح‌طلب دوم خردادی بر مسند ریاست قوه مجریه نشست. جامعه روحانیت مبارز از ناطق‌نوری حمایت کرد که رو در روی گزینه مجمع روحانیون مبارز ایستاده ‌بود.

پس از این انتخابات بود که بیش از گذشته خط‌کشی‌ها مشخص شد و هر چه گذشت، این دو تشکل روحانی روز به روز از یکدیگر فاصله گرفتند. مدتی علی لاریجانی را گزینه مطلوب برای انتخاب می‌دانستند. پس از آن یک به یک به عنوان حامی محمود احمدی‌نژاد قد علم کردند. در دوره دوم اعلام برائت‌ها آغاز شد. اواخر دهه ٨٠ اما سال‌های کم رونق جامعه روحانیت مبارز بود. ناطق‌نوری و هاشمی‌رفسنجانی دو تن از تاثیرگذارترین چهره‌های این تشکیلات دل‌چرکین از یاران سابق ارتباط تشکیلاتی خود را با جامعه روحانیت مبارز قطع کردند.

روزهای آغازین دهه ٩٠ حسن روحانی به عنوان یکی دیگر از چهره‌های موثر این تشکیلات اصلاح‌طلبان را برای ائتلاف ارجح دانست و تلاش کرد تا هویت خود را از اصولگرایی به اعتدالی تغییر دهد. همه حوادث بیش از یک دهه اخیر در تضعیف این تشکیلات اصولگرا تاثیر شگرفی داشت. درگذشت آیت‌الله مهدوی کنی به عنوان دبیر تشکلات و اصولگرایی سنتی میدان را برای دیگران بازتر کرد تا جامعه روحانیت مبارز در دهه ٩٠ به رهبری موحدی کرمانی هر روز بیشتر از خاستگاه سنتی خود فاصله گرفته و به آن سوی طیف نزدیک‌تر شود.

مجلس دهم و انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم مصداقی شد برای عدم موفقیت این تشکیلات روحانی که تلاش می‌کرد در جریان بازسازی بیش از نزدیکی به جریان اعتدالی به تندروهای تازه کار سیاسی نزدیک شود.

حالا پس از ٣٠ سال هر دو تشکیلات تصمیم دارند با یکدیگر به گپ و گفت بپردازند آن هم بر سر موضوعاتی کلان و مرتبط با منافع ملی است. هر دو سوی ماجرا با تصمیم به گفت‌وگو موافقند اما آنچه ممکن است پیش از رسیدن به گعده‌ای قدیمی همه‌چیز را تغییر دهد، پیشقدم شدن است.

به گزارش جماران؛ همچنین روزنامه شرق نیز طی گزارشی به سخنان روز گذشته مصباحی مقدم در مورد جلسه ناکام این دو تشکل روحانی پرداخت و نوشت:

آنها سال ٦٦ از هم جدا شدند؛ در اصل مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت منشعب شد. بین سال‌های ٨٤ تا ٨٨ یک بار به خواست مقام معظم رهبری در کنار جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دعوت به همکاری و همراهی شدند. آن‌طور که گفته شده، یکی، دو جلسه هم برگزار شد اما به نتیجه نرسید و ادامه نیافت. مصباحی‌مقدم، سخنگوی جامعه روحانیت مبارز که تقصیر این گسست را گردن مهدی کروبی، دبیر‌کل وقت مجمع روحانیون، انداخته است، به‌تازگی برای برگزاری دوباره نشست‌های مشترک اعلام آمادگی کرده است. اگرچه به نظر می‌رسد گفته‌های مصباحی‌مقدم بیشتر از نوع تعارفات در فضای رسانه‌ای است تا استراتژی یک تشکل. همچنان که بعید است آن سو در مجمع روحانیون مبارز هم چنین قصد و غرضی در کار باشد. فاصله بین این دو نهاد روحانی به‌ویژه در سال‌های اخیر و رخدادهایی که بر سر برخی اعضای آن به‌ویژه مجمع روحانیون مبارز رفته‌ آن‌قدر عمیق و مهم است که عملا چنین امکانی را سلب می‌کند. از یک سو در جامعه روحانیت مبارز طیفی وجود دارد که حتی ایده‌های مرحوم هاشمی‌رفسنجانی و حسن روحانی را هم برنمی‌تابد، چه برسد به نشست‌و‌برخاست با اعضای مجمع روحانیون که به نسبت رادیکال‌تر بودند یا هستند. تا‌جایی‌که در ماجرای انتخابات مجلس خبرگان در سال ٩٤ هم، همان طیف به‌شدت با آمدن نام هاشمی در فهرست جامعه روحانیت مخالف بودند. از سویی دیگر برخی از مهم‌ترین چهره‌های مجمع روحانیون مبارز مانند مهدی کروبی، رئیس دولت اصلاحات و حتی موسوی‌خوئینی‌ها در این سال‌ها درگیر ممنوعیت‌های ناخواسته یا محدودیت‌های خود‌خواسته‌‌ای شده‌اند که تقریبا رسیدن به یک فصل مشترک حتی در قالب نشست و جلسه را غیرممکن می‌کند. 

اگرچه گاه‌به‌گاه عضوی از این یا آن تشکل در نشستی یا میزگردی مشترک حاضر می‌شوند. مثلا مصباحی‌مقدم از جامعه روحانیت و مجید انصاری از مجمع روحانیون مبارز در سایت جماران و مصباحی‌مقدم و محمدعلی ابطحی از مجمع روحانیون مبارز در سایت خبرآنلاین چندی پیش مناظره داشتند و درباره مسائل مختلف گفت‌وگو کردند. اتفاقا یکی از مواردی که در میزگرد خبرآنلاین مطرح شده بود، اشاره به همان دعوت مقام معظم رهبری از این دو تشکل و درخواست برای برگزاری جلسات مشترک بین آنها بود. غلامرضا مصباحی‌مقدم دیروز در نشست خبری گفته است: «در سال ۸۴ مقام معظم رهبری سه تشکل جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز را جداگانه دعوت کردند و خواستند که این تشکل‌های سیاسی جلسه بگذارند که جامعه مدرسین و جامعه روحانیت این جلسه را برگزار کردند اما در جلسه‌ای که جامعه روحانیت در تهران برگزار کرد، آقای کروبی که لیدر مجمع روحانیون بودند، اظهار کردند که نمی‌شود با هم وحدت داشته باشیم و گفت‌وگو کنیم؛ چراکه شما در جایگاه قدرت هستید و ما در قدرت نیستیم. شما تأیید صلاحیت و رد صلاحیت می‌کنید و ما را کنار می‌گذارید و دستگاه قضائی دست شماست و محاکمه می‌کنید و شورای نگهبان را در اختیار دارید و در تأیید و رد صلاحیت‌ها اقداماتی دارید که آیت‌الله مهدوی‌کنی فرمودند این جایگاه‌ها جایگاه جامعه روحانیت نیست و به‌عنوان یک تشکل صحبت می‌کنیم و اگر مشکلی دارید، باید با همان دستگاه بحث کنید. کروبی بیان می‌کرد که ائمه جمعه در دست شماست و تریبون نماز جمعه و منبرها در دست شماست که این حرف‌ها بوی ناسازگاری می‌داد و بعد از آن میزبان باید مجمع روحانیون مبارز می‌بود اما جلسه‌ای برگزار نشد. بنابراین ما استقبال کردیم، الان هم ما حرفی نداریم اما تبعا باید دوستان بپذیرند که اگر بنای گفت‌وگو نشست است، باید اصول مشترک را بپذیریم و کمیته‌ای بنشیند و این اصول مشترک را تدوین کند که البته مشترکات ما کم نیست و بسیار زیاد است و همه ما اسلام، انقلاب، رهبری و امام را قبول داریم و تبعیت از رهبری را قبول داریم که شاید در آن شدت‌و‌ضعف وجود داشته باشد اما نقاط اشتراک زیاد است و احیانا ارزش‌های مورد نظر ما باید مطرح شود که تعداد اشتراکات آن کم نیست».

بااین‌حال دیروز مصباحی‌مقدم برای گفت‌وگو پیش‌شرط‌هایی هم گذشته است. مثلا او به حوادث ٨٨ اشاره کرده و معتقد است آن رخدادها فاصله بین آنها و مجمع روحانیون را بیشتر کرده است. او گفته است: «برای نزدیکی گروه‌های سیاسی به‌ویژه روحانیت نیازمند تغییر مواضع اصلاحی و تندروی‌ها هستیم و ما مواضع تندی نسبت به دوستان آن‌طرف نگرفتیم و همیشه مواضع معتدل بوده و انتظار داریم که اصلاحی در مواضعشان صورت گیرد تا امکان نشست فراهم شود. وقتی که مجمع روحانیون شکل گرفت به ذهنم آمد که روحانیون همیشه از قبل از انقلاب یکپارچه بودند اما امام مصلحت دانستند و این نظرها و اختلاف عقیده‌ها طبیعی است و آن را نفی نمی‌کنیم اما نباید این اختلافات عمیق می‌شد و متأسفانه این اختلافات عمق هم پیدا کرده است».

در اسفند سال ١٣٦٦ مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز تهران منشعب شد ولی پس از انتخابات مجلس سوم در سال ٦٧ و پس از نامه به امام در فروردین ٦٧ و جواب امام بود که این مجمع رسمیت یافت. اختلافات اگرچه ریشه‌دار بود اما بهانه اصلی کنارگذاشتن هادی غفاری و فخرالدین حجازی از فهرست انتخاباتی جامعه روحانیت بود. علت مخالفت هم آن بود که طیف راست جامعه روحانیت معتقد بود این افراد صلاحیت حضور در مجلس را ندارند و حائز ویژگی‌های کافی نیستند. در این زمان سیدمحمد خاتمی و موسوی‌خوئینی‌ها با مهدی کروبی ملاقات کرده و پیشنهاد انشعاب را مطرح کردند. سیدعلی‌اکبر محتشمی‌پور (از اعضای برجسته مجمع روحانیون) نقل کرده است: «در این زمان آقای سیدمحمد خاتمی و موسوی‌خوئینی‌ها به دیدن آقای کروبی رفته و با توجه به جمع‌بندی‌های به‌عمل‌آمده درباره عملکرد جامعه روحانیت مبارز پیشنهاد انشعاب و تأسیس یک تشکیلات روحانی مستقل از جامعه روحانیت مبارز مطرح شد؛ از این رو تصمیم بر این شد که آقای کروبی و موسوی‌خوئینی‌ها درباره تشکیل این تشکیلات جدید با امام صحبت کنند و نظر موافق ایشان را جلب کنند و با توجه به آنکه در آن زمان آقای کروبی در بیمارستان بستری بود، آقای خوئینی‌ها به‌تنهایی در اسفند ١٣٦٦ با امام ملاقات کرد و برخلاف آنچه برخی تصور می‌کردند، امام با ایجاد انشعاب در جامعه روحانیت موافقت کردند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.