مجلۀ تایم در شمارۀ 7 ژانویه 1952 / 16 دی 1330 مصدق را «مرد سال» 1951 معرفی کرد و در وصفش نوشت: «او چرخ­های هرج و مرج را روغن‌­کاری کرد». این هرج و مرج روی جلد مجله با مشت گره‌­شده­‌ای که از خاک ایران میان دکل‌­های نفتیِ پراکنده بیرون زده و مشت گره شدۀ دیگری که از خاک مصر و کانال سوئز با کشتی­‌های پر از بارِ در حرکت بیرون زده، مصور شده بود. از این­‌رو ملی کردن هم­‌معنیِ هرج و مرج قلمداد شد و نماد آگاهی منطقه دربارۀ ثروت ملی که گویا مشت گره­ کرده است، با سرپیچی از غرب یکی پنداشته شد. وانگهی چنین مثالی ساده‌­شده­‌ترین نمونۀ موجود در این زمان است که نمایان­گر مخالفت غرب با هر نوع ابراز آگاهی ملی است، که به هر نحو بر موقعیت مالی منافع اختصاص ­یافته عمدۀ غرب اثر بگذارد.

به گزارش جماران از پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ نام دکتر محمد مصدق در تاریخ­نگاری معاصر با وقایع مهم تاریخ معاصر ایران به­‌ویژه نهضت ملی کردن صنعت نفت ایران گره خورده ­است. اما نام او در مطبوعات جهان غرب از 1330ش و با انتصابش به نخست‌وزیری به دو دلیل بسیار مطرح شد؛ نخست مخالفت بی­‌سابقه‌­اش به عنوان مجری قانون ملی کردن صنعت نفت با نفوذ انگلیس در ایران و دوم شیوۀ متفاوت نخست‌وزیری­ او که از بستر خود کشور را اداره می­‌کرد. ارائه این بازنمایی از مصدق در فقدان زندگینامۀ جامعی از او زمینه‌­ساز نگارش اثری شد که در ادامه معرفی شده ­است.

 

معرفی اثر

«در تماشاگه بی­پایانِ گردش سال­ها

بگذار تا نبینم محو شدنِ آبروی کشورمان را

آه بگذار تا ببینم سرزمین­مان به یاد می‌­آورد روحش را

غرورش را، آزادی­‌اش را، و نه پَرهیبِ آزادی را»

فرهاد دیبا، اثر خود به نام دکتر محمد مصدق: سرگذشت سیاسی را با این شعر از جان کیتس، شاعر بزرگ رمانتیسیست سدۀ نوزدهم آغاز کرده­ است. این اثر نخستین زندگینامۀ سیاسی جامع دکتر محمد مصدق، رهبر جبهه ملی، نخست­‌وزیر ایران و مجری قانون ملی کردن صنعت نفت (1330-1332ش) است. نویسندۀ کتاب که برادرزادۀ ناتنی دکتر محمد مصدق است کار نگارش اثر خود را در 1355ش در زمان تحصیل در دانشگاه آکسفورد در قالب رسالۀ دکترا آغاز کرد؛ اثری که در 1986م / 1364ش به زبان انگلیسی چاپ شده ­است.

به نوشتۀ دیبا نام دکتر محمد مصدق از 1330ش و با انتصابش به نخست‌وزیری در مطبوعات جهان غرب به دو دلیل بسیار مطرح شد؛ نخست مخالفت بی‌سابقه‌­اش به عنوان مجری قانون ملی کردن صنعت نفت با نفوذ انگلیس در ایران و دوم شیوۀ متفاوت نخست‌وزیری­ او که از بستر خود کشور را اداره می‌کرد. به‌رغم این بازنمایی مطبوعاتی و اختصاص ستون­‌هایی به این مرد پیژامه‌­پوش، جز شرح مختصری از مصدق در زندگینامه‌­ها، اطلاعات جامعی از او در دسترس قرار نداشت. در چنین شرایطی دیبا، به سبب پیوندش با آرمان مصدق و نسبت خانوادگی با او، به نگارش نخستین سرگذشت سیاسی جامع مصدق پرداخت؛ زندگی­نامه­‌ای که شرح گیرایی از زندگی مصدق از زمان تولد در تهران در سال 1261ش تا زمان مرگ او در قلعۀ احمدآباد در 1346ش در اختیار می­‌گذارد.

دیبا برای گزارش چنین شرحی در زمان تحصیل در دانشگاه آکسفورد به سبب دسترسی به آرشیو وزارت امور خارجه انگلیس و اسناد وزارت خارجه آمریکا از این اسناد بهره برد و در ادامه با سفر به ایران، اروپا و ایالات متحده در گفتگو با افراد مطلع، این داده­‌ها را تکمیل کرد. دست‌نوشته‌­های مصدق که تا آن زمان منتشر نشده، اما در دسترس نویسنده قرار داشته، و برخی از گفتگوهای ضبط‌­شده با مصدق در سال‌های محصور بودنش در احمدآباد، از دیگر منابع نویسنده برای نگارش این اثر بوده ­است.

به تازگی نشر نی ترجمۀ فارسی این کتاب را به قلم شیرین کریمی، دانش­‌آموخته کارشناسی ارشد جامعه­‌شناسی، منتشر کرده­ است. به مناسبت سالگرد تصویب قانون ملی کردن صنعت نفت در مجلس سنا به تاریخ 29 اسفند 1329ش بخشی از این کتاب در پی می­‌آید که به میراث مصدق و نهضت ملی کردن صنعت نفت ایران اختصاص دارد.

 

مصدق 2

 

میراث مصدق و نهضت ملی کردن صنعت نفت ایران

ملی کردن صنعت نفت در ایران وجهی تماشایی با خود داشت. مشخصۀ این وجه، نقش ابرقدرت‌ها، تعامل با سایر کشورهای منطقه و همچنین کاریزمای سیاسی مصدق در آن دوران است. ترکیب و تاثیر این سه، بخش مهمی از میراث مصدق است.

تاثیر چشمگیر ملی کردن صنعت نفت بر انگلیسی­‌ها بیشتر احساس می­شد تا روس‌­ها یا آمریکایی‌­ها. صحنۀ تخلیۀ آبادان، دژ چندین سالۀ نفوذ انگلیس، که در مجلس عوام با [توافقنامۀ] مونیخ یا [تخلیۀ] دانکرک [در زمان جنگ جهانی دوم در برابر آلمانی­ها] هم‌­سنجی می‌­شد، برای دولت محافظه­‌کار چرچیل بسیار سنگین بود. خاطرات چرچیل از تهران به ده­ سال پیش برمی­گشت، زمانی که او کم و بیش سرآمد نیروهای اشغال­گر متفقین بود. آن زمان حتی شاه مجبور شد برای خوش‌­آمدگویی به چرچیل به سفارت انگلیس برود. حالا اما یک نخست­‌وزیر، دست­ تنها به اعتبار انگلیس در منطقه ضربه زده بود.

چندی بعد در 8 ژوئیه 1980 / 17 تیر 1359 یکی از مفسران بی‌­بی‌­سی شرح هارولد مک­میلان [، وزیر امور خارجه و وزیر خزانه‌­داری بریتانیا در دهۀ 1950م / 1330ش] را دربارۀ تخلیه آبادان از انگلیسی‌­ها بازگو کرد: خروج به تحقیرآمیزترین شکل ممکن صورت گرفت ... جلوی چشم جمعیتی عظیم از ایرانی­ها و هندی­‌ها و دیگران ... برای نابود کردن آخرین بقایای نفوذ انگلیس، دشوار می­توان روشی حساب‌­شده‌­تر از این تصور کرد.

 

مصدق 3

 

انگلیس همچنان نقاب سیاست کج­دار و مریز و ظاهر عقب­‌نشینی را حفظ و جزییات را در سایه­‌های خود پنهان می­‌کرد.

زمانی که در انگلیس دولت محافظه­‌کار بر سر کار بود، به ­راحتی مدل ایرانی دربارۀ تولید و انتقال نفت را ساده­‌سازی می­‌کرد. انگلیسی‌­ها هر تحلیل عمیق­‌تری را دربارۀ پیچیدگی نیروها نمی‌­پذیرفتند و این وقایع را با اصلاحاتی مربوط به نوعی ناسیونالیسم افراطی که با خارجی­‌ها سر جنگ دارد تبیین می­کردند. در واقع تعیین­‌کنندۀ اصلی دربارۀ مناقشۀ نفتی در سیاست انگلیس، مفهوم حیثیت بود. ترس واقعی انگلیس از دست رفتن این حیثیت، نه فقط در ایران که در کل منطقه بود. نویسنده­‌ای در این مورد اظهار می­‌کند:

این وضعیت تهدیدی برای اعتبار انگلیس در منطقۀ خلیج ­فارس شده ­است. در بحرین مصدق را فردی آزادی­خواه می‌دانستند، اوایل سال 1953 عکس مصدق در بسیاری از دکان­‌های منامه دیده می‌­شد.

پاکستانی‌­ها نیز اشتیاق نشان دادند، غضنفر علی خان، سفیر پاکستان در ترکیه، آشکارا از دولت مصدق در ایران حمایت کرد و حمایتش دولت ترکیه را سرافکنده کرد.

میان وقایع ایران و وضعیت مصر و بحران سوئز تشابهاتی وجود دارد. مصر حدود 100 میلیون پوند بدهی به بار آورده بود، کشورهای غربی می‌­خواستند پول­‌هایی را که در کانال سوئز خرج کرده بودند با این مبلغ جبران کنند. پنجمین پادشاه مصر، اسماعیل پاشا خدیو مصر، برای تامین ولخرجی‌­هایش مصر را به رهن بانک‌­های اروپایی درآورده بود، وضعیت مصر مشابه وضعیتی بود که از سال 1850 به مدت یک قرن در ایران هم تجربه شد. حدود 75 سال زمان برد تا مصر خود را از این بند رها سازد و در طول این مبارزات، ملی کردن صنعت نفت در ایران هم موجب دلگرمی مصری­‌ها شد و هم از آن درس می­‌گرفتند.

دولت انگلیس سال‌ها قبل از بحران سوئز چنین وضعیتی را پیش­بینی کرده بود. در آوریل 1951 یک هیئت انگلیسی به واشنگتن رفت و از طرف وزارت خارجه به آمریکایی‌­ها هشدار داد که «موفقیت ایران در ملی کردن نفت خود و خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس باعث تشجیع آرمان­‌های ناسیونالیستی در سایر مناطق، مثل کانال سوئز، می­شود». در جراید راست­گرای آمریکا نیز نگرانی از ائتلاف عمومیِ کشورهای خاورمیانه بر ضد غرب بازتاب یافت: «به هر قیمتی شده باید از ایجاد هدف مشترک بین ایرانی­ها و مصری­ها جلوگیری کرد».

مجلۀ تایم در شمارۀ 7 ژانویه 1952 / 16 دی 1330 مصدق را «مرد سال» 1951 معرفی کرد و در وصفش نوشت: «او چرخ­های هرج و مرج را روغن‌­کاری کرد». این هرج و مرج روی جلد مجله با مشت گره‌­شده­‌ای که از خاک ایران میان دکل‌­های نفتیِ پراکنده بیرون زده و مشت گره شدۀ دیگری که از خاک مصر و کانال سوئز با کشتی­‌های پر از بارِ در حرکت بیرون زده، مصور شده بود. از این­‌رو ملی کردن هم­‌معنیِ هرج و مرج قلمداد شد و نماد آگاهی منطقه دربارۀ ثروت ملی که گویا مشت گره­ کرده است، با سرپیچی از غرب یکی پنداشته شد. وانگهی چنین مثالی ساده‌­شده­‌ترین نمونۀ موجود در این زمان است که نمایان­گر مخالفت غرب با هر نوع ابراز آگاهی ملی است، که به هر نحو بر موقعیت مالی منافع اختصاص ­یافته عمدۀ غرب اثر بگذارد. غرب از این بیمناک بود که یک بلوک اسلامی از کشورهایی با اهداف و آرمانهای مشابه تشکیل شود و در این زمینه به­ طور خاص با نظریات مصدق مخالف بود. در نوامبر 1951 / آبان 1330 مصدق هنگام بازدید از مصر اظهار کرد که در مقابل تلاش‌­های غرب برای «استفاده» از کشورهای خاورمیانه، اتحاد ضروری است. انگلیس سخت کوشید تا مانع هر نوع هم­نظری میان این کشورها گردد.

در مقالۀ مجلۀ تایم نوشته بود که مصدق نشان داده اینک یک مخالف غیرکمونیست در برابر غرب قد علم کرده و این تهدید جدیدی برای نظم جهانی است. اما درک چنین وضعیتی برای عموم مردم آمریکا دشوار بود، زیرا تصور می­شد تمام آرمان جهانِ آزاد، متحد بودن و تجزیه‌ناپذیر بودن در برابر هرگونه تجاوز کمونیستی است. بدیلی که این پیرمردِ پیژامه‌­پوش از کشوری تقریبا ناشناخته پیش چشم آنها نهاده بود بسیار گیج‌­کننده بود.

از سوی دیگر، خط ­مشی سیاسی انگلیس اثر مورد نظرش را بر کشورهای عربِ تولیدکنندۀ نفت گذاشته بود. سال 1959 / 1338 در جریان نخستین کنگرۀ نفت عرب در قاهره، گرچه شبح مصدق همچنان بالای سر شرکت­‌کنندگانِ آن کنگره می­‌چرخید، ولی آنها برای رسیدن به مشارکت بیشتر عربها در امور نفتی، ملی کردن را با قاطعیت کنار گذاشتند و به جای آن دیدگاه «واقع­‌بینانه»تری را در مورد وضعیت بین­‌المللی نفت در پیش گرفتند. این دیدگاه واقع­بینانه در عبارت زیر خلاصه می­‌شود:

سایۀ بلند مصدق حد و حدود آنچه را در ذاتِ تلاش دولت‌های میزبان قابل اجرا بود، نشان می­‌داد؛ یعنی کوشش در راستای کسب سود هرچه بیشتر از نفت خود و حتی کنترل بیشتر بر آن. این محدوده­ای بود که برای رسیدن به سود بیشتر فضای درخوری ایجاد می­‌کرد اما برای کنترل بیشتر، آزادی عمل چندانی نمی‌­داد.

تاثیر کلیِ جهانیِ ملی کردن صنعت نفت در ایران بیشتر از آن بود که فقط مصدق را در کانون توجه همگان و روی جلد مجلۀ تایم بیاورد. این اثرگذاری در کل وضعیت اسفبار کشورهای کوچک­تر را آشکار کرد، آنها را گرد هم آورد و به واقع چیزی را برساخت که قرار بود نامش بشود جهان سوم. این اثرگذاری باعث باور به نظم جهانی شد؛ سبب شد نظم بین‌­المللی که نتیجۀ تصمیم­‌های گرفته شده در دادگاه بین‌­المللی و سازمان ملل است افزایش یاید و همچنین راه را برای سایر کشورهای صادرکنندۀ نفت برای بازنگریِ حقوق خود باز کند. این اثرگذاری از مسئلۀ نفت فراتر رفت و بر کل منابع ملی تعمیم داده شد، دیگر به منابع طبیعی همچون حق بدیهی یک صاحب امتیاز خارجی و در حکم «دارایی» آن‌ها نگریسته نمی­‌شد.

جدا از این اثرگذاری‌­های خارجی، در داخل کشور نیز تاثیر مصدق به لحاظ اخلاقی عمیق بود. او منزلت و بزرگواری را که بخشی از ویژگی شخصیتی ایرانی بود از نو زنده کرد و برای ایرانی‌­ها فرصتی فراهم آورد تا سر خود را بالا بگیرند. ایرانی‌­ها این غرور را به مصدق مدیون‌­اند. آن‌ها امروز می‌­توانند در جایگاه ملتی مستقل بایستند و برای کنترل سرنوشت خود مبارزه کنند. برای همین بود که مصدق در جراید غربی بی‌­عقل، مجنون، عوام­فریب و پریشان احوال معرفی شد.

 

منبع: کتاب دکتر محمد مصدق: سرگذشت سیاسی اثر فرهاد دیبا، ترجمه شیرین کریمی، نشر نی

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.