حجت‌الاسلام محمدرضا زائری در نشست «دینِ تلویزیون» گفت: وقتی به مرور نگاه ایدئولوژیک را غلبه دادی به شکل ناخواسته افرادی متصدی امور می‌شوند که کار را بلد نیستند. در مورد صداوسیما هم همین اتفاق افتاد، جایی که نگاه تخصصی ضعیف می‌شود و من صرفا با ریش و چفیه راهم را باز می‌کنم، مشکلات شروع می‌شود. اتفاقی که در صداوسیما افتاد هم همین است. این در حالی است که باورهای دینی ما برعکس این را می‌گوید و در روایات داریم کسی که بدون آگاهی و تخصص کاری را برعهده بگیرد مثل کسی است که راه را اشتباه می‌رود، هرچه سرعتش بیشتر شود راهش دورتر می‌شود. این باور دینی و اعتقاد ما است.

به گزارش جماران؛ حجت‌الاسلام محمدرضا زائری ضمن اشاره به برخی روایات که قابلیت تطبیق با حوزه رسانه را دارند، گفت: صریح روایت این است رسانه دینی رسانه‌ای نیست که مدام از دین حرف بزند بلکه رسانه‌ای است که اخبار صادقانه به مردم بدهد و مردم به اخبارش اعتماد کنند.

نشست «دین تلویزیون» با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین محمدرضا زائری، رئیس اندیشگاه فرهنگی کتابخانه ملی و بشیر معتمدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی ظهر امروز اول آبان‌ماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

گزیده سخنان محمدرضا زائری را در ادامه می‌خوانید؛

بعد از چهل و چند سال که از تجربه صداوسیمای جمهوری اسلامی می‌گذرد منطقی است این تجربه را مرور کنیم و نکات مثبت و منفی این تجربه را دربازنمایی دین در رسانه واکاوی کنیم. چند وقت پیش گزارشی را یکی از موسسات پژوهشی رژیم صهیونیستی درباره نهادهای امنیتی ایران و چرایی سرقت اسناد هسته‌ای منتشر کرده بود. ماحصل آن مطالعه این بود که علت آن اتفاق غلبه نگاه ایدئولوژیک در ایران است. وقتی به مرور نگاه ایدئولوژیک را غلبه دادی به شکل ناخواسته افرادی متصدی امور می‌شوند که کار را بلد نیستند.

در مورد صداوسیما هم همین اتفاق افتاد، جایی که نگاه تخصصی ضعیف می‌شود و من صرفا با ریش و چفیه راهم را باز می‌کنم، مشکلات شروع می‌شود. اتفاقی که در صداوسیما افتاد هم همین است. این در حالی است که باورهای دینی ما برعکس این را می‌گوید و در روایات داریم کسی که بدون آگاهی و تخصص کاری را برعهده بگیرد مثل کسی است که راه را اشتباه می‌رود، هرچه سرعتش بیشتر شود راهش دورتر می‌شود. این باور دینی و اعتقاد ما است. مشکل اینجا است که وقتی انقلاب شد ما فرصت و مجالی نداشتیم این روایات را تئوریزه کنیم. در یک آشفتگی هر کس متصدی کاری شد. عمدتا کسانی که چهره‌های شاخص و فهیم بودند از دست رفتند، دیگری‌ها هم که ماندند درگیر کارهای جانبی بودند و فرصتی پیش نیامد که بخواهیم روایات را تطبیق کنیم.

لزوم تطبیق روایات با مسائل اجتماعی

یکی از خلاهای جدی ما این بود که روایات و مبانی معرفتی‌مان را از حوزه فردی به حوزه اجتماعی تطبیق نکردیم. قرن‌ها زندگی ما در حوزه دین، زندگی فردی بود. یکی از حوزه‌هایی که جای پژوهش عمیق دارد همین حوزه است. مثلا در روایات ما اینقدر راجع به محاسبه فردی تاکید شده است تا جایی که روایت داریم اگر کسی هر شب خودش را محاسبه نکند از ما نیست ولی هیچ وقت این روایت را تطبیق ندادیم به اینکه هر سازمانی خودش را بازرسی نکند از ما نیست. باز در روایات داریم ملاک دینداری طول رکوع و سجود نیست بلکه راستگویی و امانتداری است. تطبیقش در اجتماع این است سازمان دیندار سازمانی نیست که کتیبه بزند بلکه سازمانی است که به مشتری راست بگوید و امانتدار باشد.

یکی از بحث‌هایی که داریم این است که نهاد رسانه کجا دینی به حساب می‌آید؟ جایی که برنامه دینی پخش کند یا جایی که مردم به اخبارش اعتماد کنند؟ صریح روایت این است رسانه دینی رسانه‌ای نیست که مدام از دین حرف بزند بلکه رسانه‌ای است که اخبار صادقانه به مردم بدهد و مردم به اخبارش اعتماد کنند. مسئله بعدی انصاف رسانه است چون انصاف بالاترین فضیلت اخلاقی در تعالیم دینی ما است. روایات متعدد داریم کاری کنید مردم شما را دوست داشته باشند. اینها دقیقا در بحث رسانه قابل تطبیق است. اگر صداوسیما که منتسب به یک نظام دینی است کاری کرد بچه پنج ساله دوستش داشته باشد آن بچه نظام را دوست خواهد داشت، اگر کاری کرد که یک بازنشسته شصت ساله آن را دوست داشته باشد آن نظام را هم دوست خواهد داشت. اگر با این زاویه نگاه وارد شویم چقدر نگاهمان عوض می‌شود و چقدر اشتباهات را نمی‌کنیم.

اگر بخواهیم روایاتی که می‌شود در باب رسانه تطبیق کرد بیان کنیم خیلی حرف ناگفته هست. مثلا در روایت داریم وقتی امام زمان(عج) ظهور کند خداوند بینایی و شنوایی مردم را امتداد می‌دهد. تلویزیون امتداد چشم است، رادیو امتداد گوش است. این روایت برای هزار و چهارصد سال پیش است ولی ما امروز آن را می‌فهمیم. هیچ وقت ما با این نگاه سراغ روایات نرفتیم.

یکی از اشتباهات ما این است که همه را یک‌طور می‌دانیم در حالی که در روایت‌ها بر تمایزات تاکید شده است و اینکه هر کس نیاز و ضرورت‌های خودش را دارد. اصلا قرار نیست همه مثل هم باشند و یک شکل باشند. این تعبیر امام صادق(ع) است که اگر خدا می‌خواست همه را یک شکل بیافریند می‌توانست ولی از روی اراده خودش انسان‌ها را مختلف آفریده است تا شما در تعاملات اجتماعی خودتان رشد کنید. ما می‌خواهیم همه را مثل هم ببینیم. چون الگوی ثابت و واحد را به غلط در نظر گرفتیم، ادبیات‌مان هم ثابت شده است در حالی که این ادبیات باید به اقتضای مخاطب فرق می‌کرد.

ادبیات محفلی را سراسری کردیم

ما ادبیات محفلی خودمان را سراسری کردیم. یکی از بزرگترین اشتباهات صداوسیما همین بود. ادبیات محفلی چیز پنهانی نیست منتهی باید درک مخاطب را در نظر گرفت. مثلا نباید ساعت چهار عصر که طرف خسته از سر کار به خانه رفته و می‌خواهد برنامه شاد و مفرح ببینید برنامه دینی پخش کنید. گاهی من فکر می‌کنم اگر کسی عمد داشته باشد بچه‌ها را از دین بیزار کند بهتر از این شبکه‌های نهال و پویا نمی‌تواند شبکه بسازد. ادبیات محفلی برای رسانه ملی و عمومی و سراسری نیست. درک این خودش خیلی مهم است که تشخیص بدهی این ادبیات برای یک فضای خاصی است.

ما باید دو کار اساسی انجام دهیم؛ در حوزه نظری مطالعات رسانه دینی پیگیری شود چون این مطالعات در کشور ما به شدت ضعیف است، مطالعه به معنای کاربردی نه مباحث تئوریک. اکنون در حوزه دین و رسانه مقاله زیاد چاپ شده ولی دارد خاک می‌خورد. در حوزه عملی هم تأسیس و راه‌اندازی کارگاه تولید برنامه‌سازی دینی نیاز است که هنوز صداوسیما نتوانسته این کار را انجام دهد.

 

بشیر معتمدی: برنامه‌های دینی صداوسیما سکولاریسم را ترویج می‌کند

بشیر معتمدی ضمن اشاره به پنج رویکرد کلی رسانه ملی در تولید برنامه‌های دینی گفت: تلویزیون ما فقط یک ایمان و احساس صرف را به مخاطب القا می‌کند و این باعث می‌شود سکولاریسم برخلاف ادعای مدیران صداوسیما در جامعه ترویج پیدا کند.

نشست «دین تلویزیون» با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین محمدرضا زائری، رئیس اندیشگاه فرهنگی کتابخانه ملی و بشیر معتمدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی، ظهر امروز اول آبان‌ماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

گزیده سخنان بشیر معتمدی را در ادامه می‌خوانید؛

هر رسانه از سه منظر مورد ارزیابی قرار می‌گیرد: رویکرد اول بررسی نظرات مخاطبان درباره برنامه‌های تلویزیون است، رویکرد دوم این است سراغ محتواهایی برویم که رسانه پخش می‌کند و ببینیم چه معانی در این برنامه‌ها تولید می‌شود. منظر سوم این است که ببینیم ساختار تولید برنامه‌ها به چه شکل است. مثلا قبل از تولید ببینیم رویکردهایی که منجر شده این برنامه روی آنتن بیاید چه بوده است و ساختارهای فرهنگی اجتماعی، نحوه کنترل و نظارت و عوامل جانبی که منجر به این می‌شود یک برنامه‌ای تولید شود را بررسی کنیم. ما در این پژوهش رویکرد سوم را برگزیدیم.

برنامه‌های دینی صداوسیما دنبال سلطه هژمونیک است

در نظام تئوری‌های تولید برنامه رسانه‌ها چند تئوری وجود دارد. یکی از تئوری‌ها، تئوری هژمونی است. طبق این دیدگاه رسانه‌ها ابزار سلطه فرهنگی برای طبقه حاکم هستند تا سلطه خودشان را در سطح جامعه بسط دهند. هژمونی به معنای اجماع فرهنگی ایجاد کردن است. پیش‌فرض من این است که اساس برنامه‌های دینی که در صداوسیما تولید می‌شود دنبال سلطه هژمونیک است تا بتواند طبقه حاکم را بر جامعه مسلط کند. علتش هم این است یک حکومت دینی سرکار است و برنامه‌های دینی یک ابزار است تا مشروعیت این حکومت تداوم پیدا کند. به همین خاطر در برنامه‌های دینی صداوسیما قسمت‌هایی از دین پررنگ می‌شود که سلطه هژمونی را حفظ کند و قسمت‌هایی از دین بیان نمی‌شود که به سلطه هژمونیک خدشه وارد می‌کند.

در همین راستا در رسانه ملی چند رویکرد برای تولید برنامه‌های دینی دنبال می‌شود. رویکرد اول مناسبت‌گرایی است. مناسبت‌گرایی موجب شد چهره غم‌آلودی از دین برای مخاطبان ترسیم شود و این مسئله با کارکرد رسانه که نوعی کارکرد تفریحی است تضاد داشت. هدف اصلی مناسبت‌گرایی این است؛ چیزی را روی آنتن جلوه دهد تا هژمونی دینی حاکمان را بسط دهد.

رویکرد دوم که در برنامه‌های دینی مشاهده می‌شود رویکرد مناسک‌گرایی است که در ادامه مناسبت‌گرایی است. رویکردی که در مورد مناسک مطرح بود هم همین بود که تا می‌توانیم به مناسک بیشتر بپردازیم؛ مثلا بعد از اذان، تصویر نماز جماعت پخش کنیم. این مناسک غیر از اینکه موجب عوام‌گرایی است و تاثیر مثبتی ندارد تاثیر عکس هم خواهد داشت. هدف نهایی از این کار هم این است جلوه دینی بودن را پررنگ کند تا در نهایت هژمونی را بسط بدهد و تثبیت کند.

دین عرفی، محصول برجسته‌سازی جنبه‌های احساسی دین

رویکرد سومی که در برنامه‌های دینی مشاهده می‌شود دین مبتنی بر ایمان صرف است. در تعابیر قرآنی یک ایمان داریم و یک عمل صالح. ایمان دو بخش می‌شود: یک دانش و یک عشق و علاقه که در کنار هم ایمان را می‌سازند. رویکردی که در برنامه‌های دینی تلویزیون است فقط به احساس دینی می‌پردازد و آن را بسط می‌دهد و جلو می‌برد و به بعد عقلانی دین کمتر می‌پردازد. عمده دلیلش این است که احساس را پررنگ می‌کند تا هژمونی تثبیت شود، عقلانیت را کم رنگ می‌کند تا با اگرهایی که در اثر عقلانیت به وجود می‌آید هژمونی دچار خطر نشود. نتیجه این رویکرد که در آن فقط به احساسات دینی پرداخته می‌شود این است که دین، عرفی می‌شود.

در مسیحیت هم همین اتفاق افتاد و گفتند شجره ممنوعه آگاهی بوده، لذا ما باید آگاهی را کنار بگذاریم و فقط ایمان بیاوریم. وقتی شما ایمان صرف را به میان بیاوری سکولاریسم را در جامعه تقویت می‌کنی. اسلام معتقد است حتی در اصول دین تقلید جایز نیست ولی تلویزیون ما فقط یک ایمان صرف و یک احساس صرف را به مخاطب القا می‌کند و این باعث می‌شود سکولاریسم برخلاف ادعای مدیران صداوسیما در جامعه ترویج پیدا کند.

رویکرد چهارم نگاه کارکردی به دین است. وقتی شما ایمان صرف را تبلیغ کردی برای اینکه بتوانی آن را توجیه کنی باید برایش کارکرد درست کنی. مثلا بگویی دین عامل آرامش تو است یا باعث نظم اجتماعی است. به عبارت دیگر وقتی جنبه عقلانی دین ضعیف شد بر کارکردهای دین تاکید می‌شود. نگاه کارکردی یک اشکال دارد و آن اینکه اگر یک چیز دیگری بیاید و همان کارکرد را داشته باشد، جای دین را می‌گیرد. ریشه نگاه کارکردی هم بسط هژمونی دین است.

رویکرد پنجم نسبت برنامه‌ها با حکومت دینی است. تا وقتی برنامه دینی برنامه‌ای نباشد که نقد حکومت دینی را بکند، آن برنامه دینی نیست. برنامه‌ای دینی است که با معیارهای دینی خودش نقد حکومت کند و الا یا باید سکوت کند یا توجیه کند. اگر توجیه کند در اصل، دین است که در ذهن مخاطب مخدوش می‌شود. بنابراین بزرگترین مشکل برنامه‌های دینی همین دین حکومتی است که در برنامه‌های دینی ارائه می‌شود. در همین برنامه سمت خدا وقتی سخنرانان برنامه حکومت را نقد کردند برنامه را تعلیق کردند. نتیجه اینکه این پنج رویکرد باعث می‌شود چیزی که روی آنتن صداوسیما می‌بینیم یک تصویر بسیار ضعیف از دین ارائه دهد.

 

منبع: ایکنا

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.