اسرائیل این روزها شکافی بی سابقه را تجربه می کند؛ جایی که نیروهای پارلمانی که قرار است دولت را تشکیل دهند در حال تقسیم شدن به گروه بزرگی از احزاب هستند که در دو بلوک اصلی ادغام شده اند و یکی از آنها جز از طریق ائتلاف با لیست عربی نتوانست به اکثریت برسد. از سوی دیگر هرکس که اسراییل را زیر ذره بین قرار دهد، فقدان آمادگی ارتش آن برای فداکاری، ترس از تلفات انسانی، اعتیاد به آرامش و وابستگی کامل آن به نیروی هوایی را خواهد دید تا حدی که طرح فریب بزرگ آنها در نبرد شمشیر قدس شکست خورد زیرا ارتش اسرائیل نمی خواهد با عملیات زمینی در حومه نوار غزه، خود را به مخاطره بیندازد و همین موضوع باعث شد تا مقاومت آن طرح را فاش و خنثی کند.

به گزارش جماران؛ به نقل از شفقنا، الجزیره نوشت: نابودی اسرائیل آرزوی بسیاری از طرفداران فلسطین است اما علی رغم اینکه بسیاری به این موضوع اعتقاد دارند و نابودی اسرائیل را حتمی می دانند اما در مقابل عده ای این موضوع را به دلایلی نظیر قدرت نظامی این رژیم، ائتلاف اسرائیل با کشورهای غربی و فروپاشی بسیاری از ارتش های عربی – دست کم در آینده ای نزدیک- انکار می کنند.

«سلیمان سعد ابوسته» نویسنده فلسطینی با اشاره به این موضوع  در الجزیره می نویسد:

شاید اگر هشدارهای مقامات اسرائیلی نسبت به خطر نابودی این رژیم نبود، سخن ها در خصوص نابودی این رژیم را می شد فاقد تحلیل منطقی دانست. مثلا ایهود باراک نخست وزیر اسبق اسرائیل در مقاله ای ابراز نگرانی کرده است که لعنت دهه هشتم گریبانگیر اسرائیل شود و آن را به نابودی بکشاند.

بنیامین نتانیاهو نخست وزیر سابق اسرائیل هم ۲۰۱۷ اعلام کرده بود که به منظور تضمین عمر یکصد ساله اسرائیل تلاش خواهد کرد. این امر بدیهی نیست زیرا سابقه نداشته که عمر یک دولت یهودی به هشتاد سال برسد. نفتالی بنت هم نسبت به چنین چیزی هشدار داده است.

بنی گانتز وزیر جنگ اسرائیل هم گفته است: نگرانی ها از سیطره فلسطینی ها بر اسرائیل در آینده به دور از واقعیت نیست. اسرائیل در سال های آتی کوچک خواهد شد و بین شهرک های غدیره و حضره قرار خواهد گرفت.

اما «یووال دیسکین» ریس سابق شاباک هم در این باره گفته است: «اسرائیل برای نسل آینده باقی نخواهد ماند». این فقط محدود به مقامات اسرائیلی نیست. دونالد ترامپ رییس جمهوری سابق آمریکا هم معتقد است که اسرائیل ازبین خواهد رفت.

روزنامه نگاران و نویسندگان و اندیشمندان صهیونیستی هم نگرانی مشابهی را در این باره ابراز کرده اند.«شائول آریلی» ژنرال ذخیره ارتش اسرائیل گفته است:«اسرائیل در امر تحققق رویای صهیونیست ها شکست خورده است و در مسیر از دست دادن آن است». «آری شاویت» خبرنگار اسرائیلی هم می گوید:««اسرائیل نفس های آخر را می کشد». «جدعون لیوی» نویسنده صهیونیستی هم گفته است:« کسی نمی تواند فرایند نابودی داخلی اسرائیل را متوقف کند. این بیماری سرطانی به مراحل آخر خود رسیده و هیچ راهی برای درمان ان نیست».

«بنی موریس» مورخ اسرائیلی هم در این باره تاکید کرده است:«خورشید اسرائیل به زودی غروب خواهد کرد و شاهد انحلال و فرورفتن آن در گل و لای خواهد بود. در سال های آینده اعراب و مسلمانان پیروز خواهند شد و یهود به اقلیتی در این سرزمین تبدیل خواهد شد که یا فرار می کنند و یا کشته می شوند».

اگر احساسی واقعی مبنی بر نابودی وجود نداشت، قطعا چنین نگرش هایی این گونه پشت سر هم مطرح نمی شد. اینکه بشنویم اکثریت سران اسرائیل درباره نابودی قریب الوقوع این رژیم  سخن می گویند، موضوعی عادی نیست.

عوامل نگرانی اسرائیل در مورد خطر نابودی

نگرانی اسرائیلی ها نسبت به خطر نابودی، عوامل جدی و مهمی دارد که مهمترین آنها عبارتند از:

شکاف داخلی مزمن و فقدان رهبری

اسرائیل این روزها شکافی بی سابقه را تجربه می کند؛ جایی که نیروهای پارلمانی که قرار است دولت را تشکیل دهند در حال تقسیم شدن به گروه بزرگی از احزاب هستند که در دو بلوک اصلی ادغام شده اند و یکی از آنها جز از طریق ائتلاف با لیست عربی نتوانست به اکثریت برسد؛موضوعی که بسیاری از اسرائیلی ها از آن به یک سابقه خطرناک تعبیر کرده اند . بحران دامنه دار دولت در سال ۲۰۱۹ میلادی منجر به برگزاری چهار دوره انتخابات شد و در نهایت، این بحران با کابینه فعلی به ریاست نفتالی بنت به پایان رسید؛ کابینه ای که داری ترکیب عجیبی از راست گرایان افراطی و چپگرایان و برخی نمایندگان عرب است.

با این حال همین دولت به دلایلی یکی از جدی ترین نشانه های ضعف اسرائیل به شمار می رود. از آن جمله اینکه به اکثریت بسیار اندکی متکی است و یک نماینده می تواند در آن حکمرانی کند و هرگاه خواست آن را ساقط کند. علاوه بر این، رئیس آن تنها شش کرسی در مجلس در اختیار دارد؛ موضوعی که از ادعای دروغین دموکراسی این رژیم پرده برمی دارد آن هم اینکه چگونه یک دولت ادعای دموکراسی می کند و مدعی می شود که نماینده آرای مردم است در حالی که فقط شش کرسی از ۱۲۰ کرسی را در اختیار دارد؟

موضوع سوم این است که بنت از کنترل این کابینه عاجز است زیرا هر یک از وزرایش براساس خواست خود و به دور از هرگونه کنترل و ضابطه ای عمل می کند و هیچ کس او را نماینده خود در دولت نمی داند بلکه آنها صرفا  او را به این پست آورده اند تا نتانیاهو را کنار بگذارند. در نتیجه هیچ سازمان دهنده ای غیر از او ندارد و به محض رفتنش، ائتلاف آنها از هم می پاشد و از شر بنت خلاص می شوند.

به این موضوع باید بی کفایتی سران اسرائیل را نیز اضافه کرد؛ چه انکه سیاستمداران کنونی این رژیم فاسد و فرصت طلبند و به دنبال منافع شخصی خود هستند و برای رسیدن به قدرت دست به هر کاری می زنند. همین هم باعث شده است تا  «آفرایم گانور»پژوهشگر سیاسی این گونه وضعیت اسرائیلی ها را توصیف کند:«زمین خشمگین و مضطرب زیر پایشان می لرزد در حالی که انها ایستاده و ملتی از هم پاشیده و جامعه ای متفرقه را نظاره می کنند و منتظر نجات دهنده ای هستند که آنها را از تنفر سوزاننده ای که تر و خشک را با هم می سوزاند، نجات دهد».

همین موضوع را نتانیاهو دست مایه قرار داد تا آنها را قانع کند که خود گزینه ای مناسب به جای بنت است. او در یک گردهمایی خطاب به کابینه ائتلافی این رژیم گفت: «شما به هویت یهودی ضربه می زنید. به خانه هایتان بروید زیرا در برابر ایران و تروریسم ضعیف هستید. وقتی کابینه اسرائیل ضعیف دیده شود، دشنان سر بلند می کنند. اسرائیل به یک رهبری قوی نیاز دارد».

فقدان روحیه فداکاری و جنگندگی  

هرکس که اسراییل را زیر ذره بین قرار دهد، فقدان آمادگی ارتش آن برای فداکاری، ترس از تلفات انسانی، اعتیاد به آرامش و وابستگی کامل آن به نیروی هوایی را خواهد دید تا حدی که طرح فریب بزرگ آنها در نبرد شمشیر قدس شکست خورد زیرا ارتش اسرائیل نمی خواهد با عملیات زمینی در حومه نوار غزه، خود را به مخاطره بیندازد و همین موضوع باعث شد تا مقاومت آن طرح را فاش و خنثی کند. این موضوع پس از کشته شدن یک سرباز اسرائیلی در مرزهای غزه در چند ماه پیش به زشتی هرچه تمامتر رسوا شد؛ جایی که خانواده او با نهایت بی رحمی به ارتش و فرماندهانش حمله کردند در حالی که در هنجارهای جامعه اسرائیل همواره قهرمان و نمادهای مقدس محسوب می شدند. همین موضوع توسط آویو کوخاوی رئیس ستاد کل ارتش اسرائل هم مورد انتقاد قرار گرفت و در این باره گفت: «امتی که آمادگی فداکاری را نداشته باشد، شکست می خورد».

«اسحاق بریک» ژنرال ذخیره ارتش اسرائیل نیز از مواردی نظیر حساسیت ارتش خود نسبت به تلفات انسانی، کاهش روحیه جنگندگی در بین آنها و فرسایش آمادگی برای فداکاری، تمایل سربازان برای خدمت در یگان های غیررزمی، بی اعتمادی در بین فرماندهان و عدم آمادگی برای جنگ زمینی انتقاد کرده و از انها به اموری نام برده است که اسرائیل را به لبه پرتگاه می کشاند.

تشدید فعالیت های مقاومتی فلسطینی ها

اسرائیلی ها اکنون نگرانی بزرگی را در مورد افزایش قدرت مقاومت فلسطین و گسترش ایمان به آن به عنوان یک ایده و الگو تجربه می کنند؛ به عنوان مثال در غزه جرأت ها زیاد  شده و قدرت بالایی برای هرگونه اقدام وجود دارد؛ این موضوع به وضوح در نبرد اخیر غزه ملموس بود. آنها همچنین چالشی آشکار برای اسرائیل به شمار می روند و دارای قدرتی بازدارنده هستند به طوری که اسرائیل را از اجرای سیاست ترور  یا سیاست نبرد بین جنگ، به هدف تضعیف رقیب، ناتوان کرده است. علاوه بر این، غزه در هر رویداد مهمی تهدید می کند که به نبرد باز می گردد.

اما خطرناک ترین چیزی که اسرائیل می بیند، موفقیت مقاومت در پیوند دادن میادین مختلف مقاومت فلسطین است به طوری که اشغالگران، فلسطینی های داخل را در هر نبرد آتی، خطر بزرگی برای خود می بینند؛ خطری که به خاطر آن مانورها برگزار می کند و طرح ها می ریزند. علاوه بر این جرات مردم بیت المقدس که غزه را حامی خود می بینند، هم افزایش یافته است تاحدی که برای رهبران آن نظیر محمد الضیف سرود می خوانند و با قدرت در برابر هرگونه حمله به مسجدالاقصی می ایستند. همین امر در کرانه باختری بویژه اردوگاه جنین هم صدق می کند؛ جایی که ارتش اسرائیل به دلیل ناتوانی در حمله بدون تلفات به آن، از لزوم استفاده از بالگردها برای مقابله با مبارزان این اردوگاه سخن به میان می آورد.

همه این خطرات با تشدید رویارویی با دشمنان منطقه ای رژیم صهیونیستی نظیر ایران مصادف شده است که از طریق متحدانش، اسرائیل را از شمال، جنوب و شرق محاصره کرده است و این امر اسرائیل را در معرض خطر دهها هزار موشک از لبنان، سوریه، عراق، یمن و ایران قرار می دهد. این در حالی است که اسرائیل از متوقف کردن برنامه هسته ای ایران عاجز است و در عین حال می بیند که واشنگتن متحدانش را نظیر خروج از افغانستان و تحولات اوکراین، تنها می گذارد.

همه موارد فوق، اسرائیل را در برابر خطرات وجودی قرار می دهد وآن را وادار می کند که از سرنوشت حتمی خود بپرسد اما این موضوع، لزوما به این معنا نیست که این سرنوشت، سرنوشتی نزدیک یا دور است بلکه گامی در مسیر سراشیبی است که فقط توسط کسانی که می خواهند آن را نابود کنند سرعت می گیرد یا کند می شود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.