پایگاه خبری جماران؛ در پی بازگشت آقای سید علی اکبر برقعی از کنفرانس صلح سوسیالیستها در «وین» به شهر قم و جسارت و توهین عوامل حزب توده به دین مقدس اسلام و مرجعیت شیعه در پوشش حمایت از آقای برقعی، شهر قم ملتهب شد. و مردم مسلمان طی اجتماعی خواستار دستگیری و مجازات وی شدند. نیروهای مسلح شهربانی برای خاموش کردن اعتراضات مردمی اقدام به تیراندازی به سوی آنان کردند که در نتیجه یک نفر کشته و تعدادی مجروح شدند. آقای بروجردی از مراجع بزرگ تقلید، امام خمینی را (که در آن زمان به حاج آقا روح اللّه معروف بود) مسئول تحقیق و رسیدگی به موضوع کردند. در آن شرایط خبرنگار مجلۀ ترقی برای تهیۀ گزارش از ماجرا به آقای بروجردی در قم مراجعه می نماید. آقای بروجردی اعلام می دارند: اگر نظریۀ مرا می خواهند، نزد آقای سید روح اللّه خمینی، نمایندۀ رسمی من بروند. از این رو خبرنگار نزد امام خمینی رفته و با ایشان به گفتگو می نشیند که بخشی از آن در مجلۀ ترقی شمارۀ 32 به سال 1331 ه. ش. به این شرح درج شده است:

 

‌ [‌‌آقای بهرامی (مخبر مجلۀ ترقی): ساعت دو بعدازظهر برای مصاحبه به اتفاق آقا شیخ فضل الله ‌‎ ‎‌محلاتی به در منزل آیت الله بروجردی رفته و ایشان چون حالشان مساعد نبود از این لحاظ فرمودند اگر‌‎ ‎‌نظریۀ مرا می خواهند، نزد آقای حاج سید روح الله خمینی نمایندۀ رسمی من در این مورد بروند لذا من‌‎ ‎‌به منزل آقای خمینی رفته و پس از تعارفات معمولی تقاضای خود را به ایشان عرض کردم و معظمٌ له هم‌‎ ‎‌فرمودند:‌‌]‌

‌‎نظریۀ آیت الله العظمی این بوده که باید برقعی از قم که شهر مذهبی است خارج و‌‎ ‎‌بانوان هم در انتخابات شرکت ننمایند.‌

‌‌[‌‌از ایشان راجع به عدۀ کشته شدگان سؤال شد، فرمودند:‌‌]‌

‌‎ تا آنجایی که من می دانم یک نفر به نام سید محمد‌‎[2]‎‌ و عده ای در حدود یازده نفر‌‎ ‎هم از طلاب مجروح و مضروب گردیده اند و به طوری که شایع است گویا چند نفری هم‌‎ ‎‌مفقود شده باشند. روز دوشنبه من به نمایندگی از طرف حضرت آیت الله بروجردی به‌‎ ‎‌بیمارستان فاطمی رفته و از آقای دکتر پورکریمی صورت معاینه ها را خواستم. موقعی که‌‎ ‎‌صورت مجروحین و مضروبین را آوردند، دیدم واضح نیست (بدین معنی که ذکر نشده‌‎ ‎‌است در اثر چه چیز مضروب و مجروح شده اند). لذا از این جریان عصبانی شده و‌‎ ‎‌اعتراض نمودم و پس از عیادت از بیماران به نزد آیت الله بروجردی رفته و جریان را به‌‎ ‎‌عرض معظمٌ له رساندم و ایشان فرمودند: فردا خودم شخصاً به بیمارستان خواهم رفت؛‌‎ ‎‌ولی متأسفانه به واسطۀ کسالت نتوانستند در بیمارستان حاضر شوند. من به اتفاق تیمسار‌‎ ‎‌مدبّر، آقای ملک اسماعیلی و آقای دکتر مدرسی به بیمارستان رفته و به وسیلۀ آقای دکتر‌‎ ‎‌مدرسی، معاینه تجدید شد و معلوم شد که چند نفر پا و دستشان هدف گلوله و چند نفر‌‎ ‎‌دیگر هم مقداری فلز به بدنشان فرو رفته که معلوم نشد چه بوده است (ولی به طوری که‌‎ ‎‌سرتیپ مدبّر می گفت این تیکه های فلز مربوط به گاز اشک آور بوده است).‌

‌‌[‌‌و در اینجا خواستم عکسی از معظمٌ له بگیرم که ایشان موافقت نفرمودند. ساعت 47:2 دقیقۀ بعدازظهر‌‎ ‎‌از حضور این عالِم روحانی مرخص شدیم.‌‌]‌

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
7 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.