زودتر از وقت مصاحبه به مرکز نجوم ادیب رسیده‌ام و در سالنی پر از تابلوهای مختلف قدم می‌زنم. من ادبیات خوانده‌ام و مصاحبه با یک استاد دانشگاه آن هم با ذهنی پر از فرمول‌های فیزیک و ریاضی کار ساده‌ای به نظر نمی رسد اما مگر نه اینکه ما همه در اصل یکی بوده‌ایم و از انفجار نقطه‌ای کوچک تشکیل شده ایم؟. من و انسان‌های نفرت انگیزی مثل چنگیزخان، هیتلر و شارون، من و همه انسان‌هایی که عمیقا دوست می دارم، همه در نقطه‌ای کوچک اما پرقدرت جا شده بودیم. حتما ادبیات، ریاضی و فیزیک هم زمانی یکی بوده‌اند اما انفجار، این نیروی گسترده، همه چیز را از هم دور کرده است. علوم هم مثل جهان‌های در حال انبساط روز به روز از هم فاصله می‌گیرند، مثل فاصله عقل و عشق در ادبیات. مانند فاصله ما تا کهکشان‌هایی که هنوز کشف نکرده ایم.

دکتر شهرام صالحی پیراهن آبی سورمه‌ای چهارخانه و شلوار سورمه‌ای پوشیده و کوله‌ای سورمه ای روی شانه اش انداخته است. لباس‌هایش نه تاریک تاریکند و نه روشنِ روشن. درست همرنگ آسمانی در انتظار طلوع خورشید. قبلا از استادان و دانشجویان مرکز درباره دکتر صالحی پرسیده بودم. فهمیدم که دکتر در مرکز شخصیت محبوبی دارد و کلماتی را که برای توصیف او استفاده می شد، عینا می نویسم: متواضع، باسواد، متخصص سیاهچاله‌ها و زندگی انیشتن.

حوزه‌ پژوهش او رهیافت جبری، نظریه‌ میدان‌های کوانتومی در فضا (زمان‌های خمیده) است. وی پژوهش‌هایش را در کنفرانس‌های بین‌المللی ارائه داده است. صالحی در حال حاضر روی کتابی کار می‌کند که حاصل سفرش به محل زندگی انیشتن است. اسم کتاب را «اینشتین در برن، سال شگفت‌انگیز فیزیک» گذاشته است. می‌خواهم درباره کتاب و پروژه جدیدش، عدسی گرانشی و ستاره‌ی نوترونی با او صحبت کنم. ما به دفتر رئیس مرکز می‌رویم و پشت میز بزرگی می‌نشینیم. از همان اول به او می‌گویم که رشته‌ام ادبیات است تا انتظار مصاحبه‌ای علمی و جنجالی را نداشته باشد. شرمی از سخن گفتن از زندگی و فعالیت‌هایش دارد که کار را برای من سخت می‌کند اما وقتی به او می‌گویم که چیزی از سیاهچاله‌ها نمی‌دانم، لحن صدایش تغییر می‌کند. خیلی راحت و قابل‌فهم حرف می‌زند. با انگشتانش شکل سیاهچاله‌ها را در فضا ترسیم می‌کند و من سیاهچاله‌هایی نامرئی را می‌بینم که در میان دستان او تسخیر شده‌اند.

حاصل گفت‌وگو با شهرام صالحی پژوهشگر کیهان‌شناسی و عضو کمیته علمی مرکز نجوم ادیب را در زیر می‌خوانید:

آقای دکتر، شما را در این مرکز متخصص سیاهچاله‌ها می‌دانند. چطور به این اجرام مرگ‌بار، مرموز و تاریک علاقه‌مند شدید؟

در حقیقت چیزی که من را مجذوب خودش کرد، ارتباط هندسه و فیزیک بود. علاقه به مدل‌های ریاضی و به‌خصوص هندسه و کاربرد آن در فیزیک. این بود که از همان ابتدا به نسبیت عام که نظریه‌ای هندسی درباره گرانش است، علاقه‌مند شدم. فعالیت اصلی من هم درباره‌ ارتباط هندسه با فیزیک نظری یا فیزیک ریاضی بود. سیاهچاله‌ها بخشی از همین نظریه بود که به فیزیک و نسبیت عام ارتباط پیدا می‌کرد.

به خاطر همین رشته فیزیک را انتخاب کردید؟

بله. من فیزیک را در مقطع کارشناسی در دانشگاه اصفهان گذراندم. از همان زمان بود که به نجوم علاقه پیدا کردم. کتاب‌های نجوم را می‌خواندم و پیگیر رویدادهای نجومی بودم. مقطع کارشناسی ارشد را هم در رشته فیزیک نظری، گرایش گرانش و کیهان‌شناسی در دانشگاه اصفهان شروع کردم اما برای انجام پروژه‌ام به دانشگاه صنعتی شریف رفتم. استاد راهنمای من، آقای دکتر منصوری، استاد دانشگاه شریف بودند. دکتر منصوری از اساتید بزرگ کیهان‌شناسی در ایران است و من پروژه‌ام را که در زمینهٔ عدسی‌های گرانشی بود، با ایشان گذراندم. عدسی‌های گرانشی از موضوعات بسیار جذاب و به روز در کیهان‌شناسی است. از دیگر استادان من، دکتر کیاست پور از استادان برجسته‌ نجوم کشور بودند.

بعد ایران را ترک کردید؟

برای گرفتن دکتری به آلمان رفتم، به موسسه‌ فیزیک ریاضی آرنولد زومرفلد. آرنولد زومرفلد یکی از بزرگ‌ترین فیزیکدانان آلمان و از بنیان‌گذاران مکانیک کوانتومی بود. این موسسه یک موسسه‌ بین‌المللی بود و هرسال ریاضیدانان و فیزیکدانان بزرگی به آنجا می‌آمدند. این فرصت بسیار خوبی بود تا از نزدیک با این بزرگان آشنا شوم. دکتری خود را از این موسسه در زمینه نظریه‌ میدان‌های کوانتومی در فضا زمان‌های خمیده، گرفتم. این نظریه به نوعی به کیهان‌شناسی و کمی هم به سیاهچاله‌های شوارتزشیلد، سیاهچاله‌های غیر چرخان ایستا، مربوط می‌شود.

درباره سیاهچاله‌های شوارتزشیلد، سیاهچاله‌های غیرچرخان ایستا توضیح دهید.

اگر یک جسم سماوی بسیار سنگین در اثر نیروی گرانش، ماده‌ درونش تا شعاع خیلی کوچک رمبیده شود (در خود فرو ریزد) و نیروی گرانش به قدری قوی شود که هیچ نیروی شناخته شده‌ فیزیکی نتواند با آن مقابله کند و از رانش بیشتر جلوگیری کند، جسم به یک سیاهچاله تبدیل خواهد شد. به بیان دیگر نیروی گرانش آنقدر قوی است که حتی نور نیز نمی‌تواند از آن خارج شود. به همین دلیل آن را نمی بینیم یا سیاه می بینیم. اگر جسمی به جرم خورشید بخواهد سیاهچاله شود باید ۲۵۰ هزار برابر فشرده تر شود و در شعاعی کمتر از سه کیلومتر جای گیرد.

چرا به ایران برگشتید؟

خب. نه اینکه نخواهم بمانم. در آن زمان ترجیح دادم برگردم. این تصمیمی بود که آن موقع گرفتم و می دانم که پشیمان هم نیستم.

آقای دکتر به من گفته‌اند که شما به طور کامل درباره انیشتن یا ... خب اول به من بگویید تلفظ درست این اسم چه طوری است؟

(می خندد) اینشتین!

شما در حال نوشتن یک سفرنامه‌ علمی درباره زندگی انیشتن هستید و گویا در مرحله نهایی ویرایش است؟

بله. می‌دانید که انیشتن در سال ۱۹۰۲ وارد شهر برن در کشور سوئیس شد و به عنوان کارمند در اداره‌ ثبت اختراعات شهر برن شروع به کار کرد. سال جهانی فیزیک یعنی ۲۰۰۵، مصادف بود با صدمین سالی است که انیشتن نظریه‌های انقلابی خود را بنیان گذاشت. نسبیت خاص یکی از همین نظریه‌ها است. به همین مناسبت در این شهر برنامه‌های گوناگونی درباره انیشتن و نظریات او برگزار شد. این برنامه‌ها تا پایان سال ۲۰۰۶ ادامه داشت و فرصتی به من داد تا در سال ۲۰۰۶ به کشور سوئیس و شهر برن سفر کنم. اقامت من پنج هفته به طول کشید. در آنجا به پژوهش و بررسی درباره زندگی انیشتن در مهر و موم‌های اقامتش در برن یعنی ۱۹۰۲ تا ۱۹۰۷ پرداختم. تاکید من بر سال اعجاب‌انگیز فیزیک، ۱۹۰۵، بود. بخشی از گزارش‌های من مربوط به موزه‌ تاریخ علم شهر برن می‌شود و نیز گزارش مفصلی به همراه عکس و فیلم از خانه‌ای که انیشتن و همسر اولش در آن زندگی می‌کردند، تهیه کردم. سفرنامه‌ علمی مفصلی نوشته‌ام که امیدوارم هرچه زودتر با عنوان انیشتن در برن، سال اعجاب‌انگیز فیزیک، منتشر شود.

خانه‌ انیشتن چه شکلی بود آقای صالحی؟

خب یک خانه خیلی خیلی ساده در محله‌ای قدیمی در مرکز شهر برن؛ جایی به نام کرام گاسه. خانه‌ای چند طبقه بود و انیشتن در طبقه‌ دوم آن زندگی می‌کرد. آنجا را برای سال جهانی فیزیک بازسازی کرده بودند. کت و شلوار مخصوصی را که انیشتن همیشه در اداره ثبت اختراعات به تن داشت، به مانکنی پوشانده بودند. بعضی از دست‌نوشته‌ها و وسایل شخصی زندگی‌اش هم به چشم می‌خورد. البته بیشتر وسایل آنجا به بازسازی می‌خورد و بعید می دانم که اصل بوده باشند، اما چیزی که مهم بود موزه‌ تاریخ شهر برن است که گزارش مفصلی از آن تهیه‌ کرده‌ام. آنجا تمام وسایل اصل بود مثل مدال جایزه‌ نوبل که انیشتن آن را به خاطر پدیده‌ فتوالکتریک گرفته بود به علاوه بعضی از وسایل شخصی و دست‌نوشته‌های او که از همه عکس گرفته‌ام و در این کتاب به طور کامل چاپ می‌شوند.

جذاب‌ترین قسمت زندگی و شخصیت انیشتن را چه می‌دانید؟

پس از بیان نسبیت خاص در سال ۱۹۰۵، انیشتن متوجه ارتباط میان ماده‌ موجود در عالم و هندسه‌ حاکم بر فضا شد. بدین معنی که حضور ماده یا انرژی در فضا باعث می‌شود که فضا انحنا پیدا کند. همین انحناست که مسیر حرکت ذرات را مشخص می‌کند. در سال ۱۹۱۵ اینشتین از تکامل نظریه‌ی فضاهای خمیده بهره برد و مقاله‌ معروف خود در باب نظریه‌ نسبیت عام را منتشر کرد. در این مقاله انیشتن معادله‌ معروف خود موسوم به معادله‌ میدان انیشتن را بیان کرد و با بهره بردن از نظریه‌ فضا - زمان خمیده نظریه‌ گرانش را ارائه کرد. بنابر این نظریه، فضا - زمان به‌جای آن‌که صرفاً صحنه‌ مشخصه‌ای برای فیزیک باشد، خودداری خواص فیزیکی است. در واقع میدان گرانشی نوعی انحنای فضا - زمان است. به نظر من این جذاب‌ترین قسمت زندگی و شخصیت انیشتن است. بینش و درک عمیق این فیزیکدان برجسته باعث تحولات بسیار شگرف در دانش بشری شد.

کتاب شما، اینشتین در برن، سال اعجاب‌انگیز فیزیک، چه مزیتی دارد؟ در ایران چنین کتابی به این شکل نوشته نشده است؟

این کتاب بسیار ساده و قابل‌فهم نوشته‌شده و از جنبه‌های تاریخی هم برخوردار است. در ایران کتابی به این شکل که کسی از نزدیک گزارش و عکس تهیه کرده باشد، ندیده‌ام. کتاب دیگری هم آماده چاپ دارم که درباره عدسی‌های گرانشی است.

لطفا درباره آن کتاب بیشتر توضیح بدهید.

در این کتاب به صورت خیلی ساده، بدون استفاده از فرمول‌های ریاضی، درباره عدسی‌های گرانشی نوشته‌ام. در واقع کاری را که در دوره کارشناسی ارشد انجام داده بودم، به زبان ساده درآوردم. این کتاب زودتر از انیشتن در برن به چاپ خواهد رسید.

آیا در حال حاضر هم روی عدسی های گرانشی پژوهشی می‌کنید؟

بله. ما داریم مدلی از عدسی های گرانشی را روی ستاره‌های نوترونی بررسی می‌کنیم. کار جدیدی هست و با تیم کیهان شناسی مرکز این کار را دنبال می‌کنیم. البته کار با یکی از استادان ایرانی مقیم در کشور کانادا مشترک است. او قرار است داده‌هایی را درباره ستاره‌های نوترونی و تپ اخترها، در اختیار ما قرار دهد. اگر این داده‌ها را در اختیار داشته باشیم شاید بتوانیم برخی از ویژگی‌های تپ اخترها را با استفاده از این مدل توصیف کنیم.

لطفا درباره تپ اخترها با توضیح بیشتر به زبان ساده بیان کنید؟

هسته‌ی یک ستاره‌ی نوترونی، ناحیه‌ای سرشار از نوترون است. پنج درصد آن را الکترون و پروتون و ۹۵ درصد آن را نوترون تشکیل می‌دهد. اگر چه تعداد الکترون‌ها و پروتون‌ها در برابر نوترون‌ها بسیار ناچیز است ولی این ذرات آزاد هستند و جریان‌های الکتریکی بسیار شدیدی ایجاد می‌کنند، در نتیجه یک میدان مغناطیسی بسیار قوی در ستاره‌ نوترونی به وجود می‌آید. این ستاره‌ها سرعت دورانی بسیار بالایی دارند. ستاره‌ نوترونی از خود امواج رادیویی گسیل می‌کند. این امواج از قطب شمال و جنوب مغناطیسی ستاره منتشر می‌شوند. اگر محور ستاره‌ نوترونی در امتداد خط دید ما باشد، هر بار که یکی از قطب‌ها می‌چرخد و در مقابل دیدگان ما قرار می‌گیرد، تابش مشاهده خواهد شد. این عمل همانند نور چرخان یک فانوس دریایی است. این‌ها تپ اختر یا ستاره‌ی تپنده می‌نامند.

این پروژه از طرف ارگان خاصی حمایت می‌شود؟

نه. فعلا به صورت مستقل فعالیت می‌کنیم.

چقدر زمان لازم دارید تا به نتیجه برسید؟

نمی‌دانیم! فعلا هیچ‌چیزی معلوم نیست.

برای پروژه جدیدتان آرزوی موفقیت می‌کنم دکتر. امیدوارم افتخاری برای کشورمان باشد.

مشغول جمع کردن وسایلم هستم که دکتر می پرسد: گفتید که رشته شما ادبیات بود؟ چشم‌هایم را تنگ می‌کنم و می‌گویم: بله. چطور؟

خب من عاشق ادبیات هستم. تمام رمان‌های کلاسیک فارسی را هم خوانده‌ام!

در یک لحظه گرانش عجیبی را کشف می‌کنم که او را به کشورش متصل کرده است. چطور ممکن است ذهنی پر از فرمول‌های ریاضی و فیزیک به ادبیات علاقه‌مند باشد؟. چه توجیهی برای تناقضات درونی انسان‌ها وجود دارد؟. حس می‌کنم دوباره به نقطه اول برگشته‌ایم. به زمانی که همه چیز در نقطه‌ای کوچک اما پرقدرت درهم‌ پیچیده شده بود.

 

48

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
  • کدخبر: 733678
  • منبع: khabaronline.ir
  • نسخه چاپی

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.