هفته ی گذشته، خبر زیر بسیاری از قلم ها را واداشت تا بنگارند و بسیاری از مغرها را ترغیب کرد که بیشتر مداقه و تامل کنند. خبر از قرار زیر است:

«به گزارش موسسه ی نظرسنجی آمریکایی آی پوز،‌ درصد کسانی که از عملکرد روحانی رضایت دارند نسبت به بهمن پارسال یک درصد کاهش یافته و به ۴۸ درصد رسیده است. اما قسمت حذف شده خبر این نظرسنجی آن است که همین نظرسنجی به نسبت آبان ۹۳، ۱۰ درصد کاهش را نشان می‌دهد.

بنابر نتایج نظرسنجی مورد اشاره نسبت کسانی که عملکرد روحانی را در خرداد ۱۳۹۴ رضایت‌بخش می‌دانند با یک درصد کاهش به نسبت بهمن ۹۳، به ۴۸ درصد رسیده است. این رقم در آبان ۹۳ به میزان ۵۸ درصد بوده است. در مقابل میزان نارضایتی از ۲۷ درصد آبان ۹۳ و ۲۹ درصد بهمن ۹۳ به ۳۳ درصد در خرداد امسال افزایش یافته است.

آی‌پز، طی یک نظرسنجی تلفنی، نظر مردم را در مورد عملکرد رئیس جمهور در یک طیف پنج قسمتی مورد بررسی قرار داده است. مطابق یافته‌های این نظرسنجی که طی روزهای ۶ تا ۸ خرداد ماه ۱۳۹۴ انجام شد، ۳۷ درصد از عملکرد رئیس جمهور «راضی» و ۱۱ درصد هم از عملکرد ایشان «تا حدی راضی» هستند. همچنین ۲۸ درصد از عملکرد رئیس جمهور «ناراضی» و ۵ درصد هم از عملکرد آقای روحانی «تا حدی ناراضی» هستند.

پایان خبر»

به گزارش جماران به نقل از انتخاب، دقت نظرسنجی آی پوز در بحبوحه ی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، باعث شد تا به دو نکته پی ببریم؛ اول آن که می توان به برخی نظرسنجی ها از حیث دقت اعتماد کرد و دوم این که نظرسنجی ها، نظرسنجی می کنند، نه پیش بینی یا پیش گویی. اگرچه اطلاعات خام نظرسنجی های آی پوز، بسیار به آمار واقعی نزدیک بود ولی این هم به ما ثابت شد که پیش بینی در انتخابات ریاست جمهوری جمهوری اسلامی ایران، محال است؛ وقتی آمار آی پوز هم پس از یک روز زیر و زبر می شود، این یعنی که نظرسنجی ها، در ایام ریاست جمهوری، اعتبارشان یک روز هم نیست، بلکه می تواند فقط چند ساعت باشد و آن چه برنده را رقم می زند، لحظاتی است که آبستن اتفاقات غیر مترقبه و محیرالعقول از جانب کنش گران سیاسی و هیجانی و آتشین از طرف رای دهندگان است.

این مقدمه از این باب ذکر شد تا منظر این تحلیل را دریابیم؛ این تحلیل از نظرسنجی آی پوز صرفا به عنوان یک فرض نزدیک به واقعیت و یک حدس قوی الهام گرفته است و اگر نظرسنجی را که ذاتا مربوط به گذشته است را نمی توان به آینده هم حواله داد و اگر چنین کنیم، تحلیلمان هم غیر علمی و هم غیر کاربردی از کار در خواهد آمد.

با ذکر مدخل فوق، توجه به نکات ذیل مفید به نظر می رسد:

۱- آراء ۸ ساله ی ریاست جمهوری مردم
جنس مردم ایران، با جنس آراء تمام مردم جهان، متفاوت است. مردم ما مثل آمریکایی ها رای نمی دهند؛ چون از بین دو نفر انتخاب نمی کنند و ایرانی ها مانند مردم فرانسه رای نمی دهند؛ چون به این سرعت، اعتمادشان از سارکوزی منتخبشان سلب نمی شود. با نگاهی تطبیقی می توان به این نتیجه رسید که انتخابات ریاست جمهوری در جمهوری اسلامی ایران، مانند بسیاری از دیگر ابعاد زندگی ایرانی، پدیده ای است ناب، بی بدیل و تواما عجیب؛ برخلاف بسیاری از انتخابات های ریاست جمهوری دنیا، اصلا قابل پیش بینی هم نیست.
اما یک نکته در رای مردم بسیار مشهود بوده و‌ آن ماندگاری اعتماد مردم ایران به شخص برگزیده شده است. به این ترتیب که مردم ما سخت اعتماد می کنند، ولی راحت دل می بازند؛ مردم ما مثل یک عاشق عمل می کنند و رمانتیسیزم و سانتیمانتالیزم در رفتارشان موج می زند. این ویژگی هم مفید و حسن است و نیز عیب و قبح هایی دارد که از حوصله ی این یادداشت خارج است. تجربه ثابت کرده که مردم ما حتی اگر نظرشان منفی شود، به رئیس جمهور مستقر، باز هم رای می دهند؛ این اتفاق روان شناختی، به معنای تن دادن مردم به گزیده شدن دوبار از یک سوراخ نیست، بلکه به معنای فرصت دادن تا حد نهایت به یک رئیس جمهور است و نیز به معنای تحمل یک رئیس جمهور تا حد اشباع و سیری کامل است.

الغرض؛ ما ایرانیان عادت نیکویی داریم که خوش باوریم و خون گرم،‌ یعنی زود اعتماد می کنیم و عادت مذمومی داریم که وقتی به ضیافتی دعوت می شویم، آن قدر می خوریم که تا یک هفته وقتی اسم غذا به میان می آید، احساس می کنیم که رژیم گرفتن برایمان جذاب تر و مطبوع تر است تا خوردن یک دل سیر غذاهای رنگارنگ. حکایت انتخابات ریاست جمهوری ما نیز همین است؛ ۸ سال یک نفر را آن قدر تحمل می کنیم، تا بعد از ۸ سال از خود آن شخص و گفتمانش، دل زده می شویم و می رویم سراغ نقطه ی دقیقا مقابل آن (ما هم خوش سلیقه ایم، هم زود باور و هم تنوع طلب؛ جمع نقیضینی که معجونی است به نام انتخاب به سبک ما ایرانی ها).

۲- حالات مختلف نظرسنجی آی پوز

نظرسنجی آی پوز سه حالت را برای ما به تصویر می کشد و نه فقط یک حالت را. این که فرض بگیریم که از آن جا که روحانی در نظرسنجی های اخیر، روندش رو به افول است، پس دو سال بعد از امروز هم بیشتر واترقیده است، پس انتخابات ۹۶ را می بازد، یک تحلیل خام و دور از واقعیت است. حالت اول این است که این روند افزایشی باشد یعنی روحانی بیشتر محبوبیتش را از دست بدهد، حالت دوم این است که این روند کاهشی باشد، یعنی با ریزش کم تر و رویش بیشتری مواجه شود و حالت سوم به این معناست که با این نسبت ثابت بماند.

الغرض؛ به این راحتی نمی توان گفت که نظرسنجی آی پوز به معنای واگذار کردن عرصه توسط روحانی به رقباست.

۳-برنامه ریزی دولت، چهار ساله بوده نه دو ساله

بسیاری از ما تحلیلمان این است که دولت چون به اکثر شعارهایش عمل نکرده، پس قطعا سال ۹۶ شاهد پایان عمر اولین دولت ۴ ساله خواهیم بود؛ حال آن که فراموش کرده ایم که این دولت و هر دولتی، عکس العمل هایش، متناسب با همان زمان است. یعنی دلیلی ندارد دولت یازدهم، نقشه ها و شعارها و در باغ سبز نشان دادن هایش را یا حتی تحقق برخی وعده های خاصش را، در انتهای عمرش محقق نکند! صرف عدم رفع حصر یا رفع همه ی تحریم ها، دلیل بر ناکارآمدی دولت در منظر طرفدارانش نیست. چرا ما احتمال نمی دهیم که فرضا اگر دولت از پس شعارهایش بر نیاید، اما روحانی هم این قدرت را دارد که در مناظره های ۹۶، باز بتواند اعتماد مردم را جلب کند، همان طور که احمدی نژاد در ۸۸ توانست؟

الغرض؛‌ بر اساس ضرب المثل فواره چون بلند شود سرنگون شود، ممکن است نقشه ی دولت این باشد که برگ های برنده اش را در چند ماه انتهابب عمرش رو کند و فعلا صرفا به سامان دادن اوضاع اقتصادی کشور بپردازد.


۴- روحانی با ۷ دهم درصد، به رای حداکثری رسید، ولی...

این ادعای عجیب، گاهی این فرضیه را تقویت می کند که ما حافظه هایی کوتاه داریم؛ ادعای عجیب این است که برخی مدام تکرار می کنند که آقای روحانی شما با هفت دهم اختلاف توانستی پیروز شوی، حال آن که فراموش می کنیم که وی از بین ۶ نامزد،‌ توانسته در دور اول، رقابت را یکسره کند! انگار نه انگار که در سال ۸۴، نه آیت الله هاشمی رفسنجانی و نه احمدی نژاد، علی رغم تمام برجستگی های شخصیتی شان، نتوانستند در دور اول انتخابات را به نفع خود رقم بزنند.

الغرض؛ اولا در این مواقع ۸۴ را بیشتر مرور کنیم و ثانیا در نظر بگیریم که آیا اگر ۹۲ به دور دوم می رفت، رای روحانی خیلی بیشتر نمی شد؟

۵- کم کم باید به دهه ی پنجاه و چند درصدی ها عادت کنیم

ما عادت کرده ایم به بردهایی با اختلاف ۲۰ تا ۳۰ درصدی آراء نفر اول با دوم؛ این نگاه را باید کم کم به خاطرات بسپاریم، چون چند سال اخیر انتخابات های مختلف، ثابت کرده که این دهه، دهه ی پنجاه و چند درصدی هاست (رئیس جمهور پنچاه و چند درصدی، شهردار پنجاه و چند درصدی و الی آخر). این نگاه در مطلب با عنوان «دهه ی پنچاه و چند درصدی ها» از همین نگارنده،‌ به تفصیل تبیین شده است.

۶- عمر دولت ها کم نشده، واکنش مردم بعد از فسادهای عظیم اقتصادی همه ی جناح ها، سریع و صبرشان کم شده...

از این پس قاعده همین است که مردم به هر کم و کاستی ای سریعا واکنش نشان می دهند؛ اولا چون کاهش صبر مردم گریز ناپذیر است،‌آن هم پس از اختلاس ۳ هزار میلیاردی و دیگر فسادهای مالی و رسیدگی به پرونده ی اشخاص مختلف از جناح های مختلف و رو شدن پرونده های عظیم دزدی از بیت المال ان هم از جانب تمامی طیف ها و جریان های سیاسی؛ از راست تا چپ و در برهه های زمانی مختلف، از دهه ی هفتاد تا دهه ی ۹۰.

ثانیا بستر شبکه های اجتماعی موجب شده تا مردم سریعا واکنش شان را به هم منتقل کنند و این موج و احساسات و مواضع مردمی، به صورت واگیر به کل کشور شیوع پیدا کند.
الغرض؛‌ دوران عوض شده و این فضا برای هر دولتی متصور است.
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.