دکتر مصطفی کواکبیان: اساساً اگر این وصیتنامه حضرت امام را منشور حکومتی نظام جمهوری اسلامی تلقی نکنیم این انقلاب پایه های مبنایی و ریشه های اساسی اش را گم خواهد کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، توجه ویژه حضرت امام در وصیت نامه به جایگاه رفیع مردم در نظام اسلامی، توصیه و دغدغه امام در وصیت نامه مبنی بر عدم دخالت نیروهای مسلح در سیاست و همچنین تاکید ایشان بر ضرورت نظارت مردم بر عملکرد مسئولان از جمله نکاتی بود که دکتر مصطفی کواکبیان چهره نام آشنای سیاسی کشور، این مدرس وصیت نامه امام در دانشگاه، به آن اشاره نمود.

از آشنایی باحضرت امام و با خاطره ای از ایشان شروع کنید.

به دلیل مذهبی بودن جو خانواده از دوران طفولیت با حضرت امام و نام ایشان آشنایی داشتم. شاید چهارده سالم بود که به دلیل نگهداری عکس ایشان بازداشت شدم. بازداشت خیلی موقت و حدود دو سه روز بود.
خاطره ای از ایشان دارم که همیشه برایم بسیار جذاب است. برای ملاقات با حضرت امام با حدود بیست اتوبوس از سمنان راه افتاده بودیم. آن موقع بنده مسئولیت حزب جمهوری اسلامی استان سمنان را داشتم. آن زمان ماجرای بنی صدر بسیار حاد بود. ما به تبع حزب جمهوری با بنی صدر مخالفت جدی داشتیم. من داخل اتوبوس با بلندگو دستی به همه گفتم که اگر وارد جماران شدیم همگی بگوییم خمینی بت شکن بت جدید رو بشکن. وقتی وارد جماران شدیم دیدیم عده دیگری خیلی زودتر از ما آمده و شعارهای دیگری می دهند. حضرت امام با تفقد از این حضار داشتند به ابراز احساساتشان پاسخ می دادند و یک دستشان را تکان می دادند. وقتی ما این شعار را شروع کردیم تقریباً کل جماران پر شد از این شعار که خمینی بت شکن بت جدید را بشکن. بعد به ناگاه حضرت امام هر دو دستشان را بالا بردند و لبخندی هم روی لبانشان نشست. همان روز ساعت دو این شعار از رادیو پخش شد و من بسیار خوشحال بودم که سازنده چنین شعاری در سراسر کشور شدم. بعد شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد با امام ملاقات خصوصی داشت. از ملاقات که آمد از او سؤال کردم واکنش حضرت امام نسبت به این شعاری که گفتیم چه بود. ایشان فرمود که حضرت امام داشتند با یکی دیگر از آقایان علما، که از بنی صدر حمایت می کرد، صحبت می کردند. به آن آقا فرمودند: «شما مگر نشنیدید که مردم سمنان امروز چه شعاری مطرح کردند.» برای من خیلی جالب بود که امام واقعاً به جو افکار عمومی و جزئیات حرکت مردمی بسیار عنایت دارند. لذا یکی از بزرگ ترین و مهم ترین ویژگی های شخصیتی حضرت امام همین حالت مردمی بودن و دقتشان در مطالبات مردم و افکار عمومی است.

شما از اساتیدی هستید که وصیت نامه امام را در دانشگاه تدریس می کنید. محورهای اصلی وصیتنامه حضرت امام چیست؟

من وصایای حضرت امام را چندین بار تدریس کردم. الان هم در دانشگاه علامه طباطبایی آثار و اندیشه های سیاسی امام خمینی را تدریس می کنم. جاهای دیگر هم این درس را تدریس کرده ام. این افتخار و ادعا را دارم که کرسی امام خمینی شناسی را در دانشگاه ها تقویت کردم. حتی چندین سال قبل کتابی تحت عنوان هفت قطره از جاری زلال اندیشه امام خمینی منتشر کردم که شامل هفت مقاله مختلف است که در کنگره های برگزارشده به نام امام قرائت کردم. از جمله مقالات جنگ فقر و غنا از دیدگاه حضرت امام، وظایف روحانیت از دیدگاه حضرت امام، مسئله عاشورا از دیدگاه امام خمینی، بحث مربوط به ولایت مطلقه فقیه از دیدگاه حضرت امام و بحث تربیتی و نگاه امام در خصوص تربیت سیاسی افراد جامعه. مباحث خوبی در آن کتاب از دیدگاه حضرت امام مطرح کرده ام.

اما به نظر من اصلی ترین محور وصایای حضرت امام مخاطب قراردادن مردم برای حفظ انقلاب است. فکر می کنم اساساً پایه این وصیتنامه، که جنبه سیاسی دارد، این است که انقلاب اسلامی با همان طراوت و شادابی و اصول اساسی اش و به تبعش نظام جمهوری اسلامی باید در چارچوب همان خطوط اصلی تداوم پیدا کند. البته حضرت امام در این زمینه بحث های مختلفی را مطرح می کنند. از جمله توصیه هایی که به قوای سه گانه، وزارتخانه های مهمی مثل وزارت خارجه و وزارت کشور،‌ علما و روحانیون،‌ نیروهای مسلح ارتش و سپاه، استانداران و حتی گروهک های مخالف نظام دارند. یکی از وصایایی که حضرت امام در مورد حضور در صحنه انقلاب به مردم دارند در بحث انتخابات، ضرورت پایبندی به بحث ولایت فقیه و حضور جدی در عرصه تعیین سرنوشت است.

امام در بندهای آغازین وصیتنامه علت محدثه انقلاب را علاقه و انگیزه های معنوی مردم در قبل از انقلاب می دانند. بعد تأکید می کنند که علت مبقیه هم عبارت است از وحدت کلمه همین مردم. این دو واژه را از منظر امام توضیح دهید و جایگاهشان در این وصیتنامه را تشریح بفرمایید! چرا امام از همان نقاط آغازین به این مسئله می پردازند؟

به نظر من پیروزی انقلاب سه عامل داشت؛ وجود رهبری و شخصیت حضرت امام، انگیزه های عقیدتی و باور اعتقادی مردم یعنی اسلام که موتور محرکه انقلاب است و بحث مردم و حضور جدیشان و وحدت و اتحادی که داشتند. حضرت امام در وصیتنامه شان در مورد خود هیچ چیز نمی فرمایند. به رهبری، که طبیعتاً خودشان اصل کار بودند، هم اشاره ای ندارند. اما بر آن دو عامل دیگر تأکید می کنند. یکی این که مردم بدانند برای چه انقلاب کردند. این جا بحث اسلام را بسیار جدی مطرح می کنند. بعد هم مردم بدانند که با اتحاد و وحدت کلمه و انسجامشان می توانند این انقلاب را پیش ببرند. لذا حضرت امام می فرمایند این دو عامل علت محدثه انقلاب بوده و علت مبقیه هم همین عوامل است. یعنی مردم همچنان باید با اتحاد در صحنه حضور داشته باشند و با همان انگیزه ها و باور دینی و اعتقادی و ایمان به خداوند و اسلام این قضایا را پیش ببرند.

لذا معتقدم باید مسئله وحدت را جدی بگیریم. اعتقاد دارم که ممکن است احزاب و جناح های مختلف و دسته بندی های سیاسی در جامعه وجود داشته باشد و اشکالی هم ندارد اما درست نیست این دسته بندی ها منجر به تقابل با همدیگر و شکلگیری نزاع های غیرمنطقی شود که اساس جمهوری اسلامی را مخدوش کند. حضرت امام هیچ وقت به چنین تقابل هایی راضی نبودند و معتقد بودند ما علی رغم اختلاف سلیقه باید در اصول کلی و مسائل مهم مربوط به منافع ملی کشور با هم متحد باشیم.

بر ما لازم است که به معرفی امام و اندیشه او برای نسل حاضر همت گماریم . چطور می توانیم افکار و اندیشه های امام، به ویژه وصیتنامه ایشان، را درست به نسل جدید منتقل کنیم؟

معتقد هستم که باید امام خمینی را همه جانبه و با عنایت به همه ابعاد وجودشان به نسل جدید معرفی کنیم. نمی توانیم برخوردی که اول انقلاب، به مقتضای حالت انقلاب و در باره مقابله با عناصر وابسته به بیگانه و ضدانقلاب بوده را مقایسه کنیم با افرادی که در ماجرایی اعتراض دارند. این مصداق واقعی فرمایشات حضرت امام نیست و اساساً با آن تفاوت دارد. یعنی مسئله خیلی فرق می کند. گاهی این چیزها را از صداوسیما مشاهده کردیم که کار درستی هم نیست. چون جوان ها در آن اوایل انقلاب نبودند که بدانند آن موقع چه ماجراهایی داشتیم. البته الان هستند و ممکن است تصوراتی غیر از تصور حاکم بر صداوسیما داشته باشند. وقتی می خواهیم امام را در قالب منویات خودمان معرفی کنیم، در جوان ها ذهنیت نامطلوبی ایجاد می شود. باید بپذیریم که حضرت امام اتفاقاً جوان ها را بسیار دوست داشتند و در مورد حضور جدی جوان ها در عرصه مدیریت سیستم های مختلف حکومتی توصیه های متعددی دارند. چون جوان ها قلبی صاف دارند و بهتر حقایق را می پذیرند. حتی به علمای جامعه و مدرسین حوزه علمیه قم توصیه می کردند که باید در برخورد با سؤالات جوان ها و طلاب جوان پاسخگو باشید و آن ها را قانع کنید و نگذارید جوان ها با ابهام در برخی پرسش ها و سؤالات به راه های انحرافی کشیده شوند. یعنی یکی از مهم ترین بحث های حضرت امام توصیه به آقایان علماست. قریب به این مضمون می گویند شما با نحوه برخوردتان با جوان ها می توانید آن ها را جذب اسلام ناب کنید یا خدای نکرده آن ها را از دامن اسلام پرت کنید. این تأکیدات جدی حضرت امام است. صداوسیما هم باید چنین باشد. اگر واقعاً بخواهیم چهره زیبایی از حضرت امام جلوه دهیم نباید گزینشی برخورد کنیم. باید همه جانبه همه ابعاد وجودی حضرت امام را معرفی کنیم. باید شرایط زمان حضرت امام و وصایای ایشان را در دیدگاه های امروزمان لحاظ کنیم. البته دیدگاه های حضرت امام در وصیتنامه شان برای همه زمان های بعد از ایشان هم جریان دارد. اما اوایل انقلاب مقابله افراد ضد نظام و ضد انقلاب شرایط خاصی داشت. حضرت امام حتی پدرانه با آن ها صحبت می کردند که فریب قدرت های خارجی را نخورید، به دامن اسلام برگردید، اسلام می تواند بهترین مکتب حیاتبخش و انسان ساز برای شما باشد و بهتر می توانید با مکتب اسلام و ملت ایران در راستای اهداف حرکت کنید.

یکی از نکاتی که امام در وصیتنامه با تأکید بیشتری مطرح کردند، توصیه به نیروهای مسلح نظامی و انتظامی است. دغدغه امام در توصیه هایشان به نیروهای مسلح بیشتر متوجه چیست؟

بند لام وصیتنامه حضرت امام این نکته را مورد توجه قرار داده. خاطره جالبی در همین زمینه دارم؛ من در ساختمان حزب جمهوری اسلامی بودم. یکی ازآقایان که بعدا از شهدای این حزب شد با من کار داشت. به نگهبان گفته بود: «به فلانی بگویید بیاید بیرون من بیرون او را ملاقات کنم».

من گفتم: «به او بگویید بیاید داخل.» بعد او گفت: «بگویید که امام فرمودند نیروهای سپاه و بسیج نباید وارد احزاب شوند.» من گفتم: منظور ساختمان حزب که نیست؛ منظور عضویت در احزاب است. یعنی این قدر بروبچه های آن زمان در این فرمایش حضرت امام دقت داشتند. امام هم در وصیتنامه شان همین را گفتند. چون اگر قرار باشد نیروهای مسلح وارد احزاب سیاسی شوند قطعاً این دسته بندی ها و تقابل ها پیش می آید. بر اساس قانون هم ممنوعیت دارد. ولی حضرت امام سفارش فرمودند. من خوشحالم که در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، این طور که شنیدم، با توصیه مقام معظم رهبری هیچ یک از نیروهای مسلح دخالت نکرد. ارتش که از اول هیچ دخالتی نداشت. بسیج و سپاه هم اساساً هیچ دخالتی نداشتند. ولی گهگاهی در برخی انتخابات های قبلی، که نمی خواهم وارد بحثش شوم، مشاهده شد بعضی از نیروها برخلاف این بند وصیتنامه حضرت امام توجیه می کردند که ما برای حفظ انقلاب باید کاندیدا معرفی کنیم و افراد را به مجلس و نهادهای دیگر بفرستیم. به نظر من کار درست و شایسته ای انجام ندادند. می خواهم بگویم که حضرت امام برای بقاء انقلاب و حفظ اساس نظام این توصیه را داشتند. چون اختلاف سلایق سیاسی و جناح بندی ها منجر به درگیری های مسلحانه نظامی شود، قطعاً می تواند برای نظام جمهوری اسلامی بسیار خطرناک باشد. امام به حق این توصیه را داشتند و باید این توصیه را جدی گرفت.

امام در وصیتنامه شان به جایگاه مردم در نظام حکومتی اسلام، صاحبنظربودن و صاحب حکومت بودن مردم و این که قدرت باید تحت نظارت مردم باشد چه نظری داشتند؟

از سه جنبه امام به نقش مردم اشاره می کند. یک: این که اساساً مسئولین و دست اندرکاران باید قدر ملت را بدانند. دو: این که حضرت امام تعبیری بسیار عجیب در وصیتنامه دارند که واقعاً همیشه برای من تکاندهنده است. ایشان می فرماید: من به جرئت می گویم که ملت ما از مردم دوران حضرت علی و دوران امام حسین بالاتر هستند. این جایگاه خیلی جایگاه رفیعی است که شخصیتی مثل حضرت امام روی این ویژگی مردم، به خصوص مردم ایران، و جایگاهشان تأکید می کنند. امام تأکید می فرمایند: شما به پشتیبانی این ملت نیاز دارید. اگر مردم از شما پشتیبانی نکنند بر سر شما همان خواهد آمد که بر سر پیشینیان و عوامل رژیم ستمشاهی و رژیم گذشته آمد. امام تأکید دارند که خشم مردم ممکن است شامل شما هم بشود. نکته سوم: این که علاوه بر عظمت جایگاه مردم و امنیتی که مسئولین باید قدرش را بدانند، امام خیلی دقیق نظارت مردم بر عملکرد حاکمان را مطرح می کنند. می گویند: شما هر جایی می بینید نابسامانی و ناروایی است باید تذکر دهید و ساکت ننشینید. البته از طریق مجاری قانونی این را به گوش مسئولین برسانید. حتی حضرت امام در جایی تأکید می کنند که اگر مجریان و مسئولین از طریق مجاری قانونی نخواستند حرف شما مردم را گوش دهند شما می توانید رأساً وارد شوید و جلوی آن انحراف و ناروایی را بگیرید. یعنی می خواهم بگویم حضرت امام این قدر به جایگاه نظارتی مردم بر عملکرد حاکمان تأکید دارند.

پس امام هم نسبت به جایگاه رفیع ملت در شرایط کنونی تأکیدات ویژه دارند هم به لزوم توجه مسئولین به چنین قدر و منزلتی و هم به نظارت مردم. نظارت مردم هم شامل امر به معروف و نهی از منکر شده و ممکن است به عزل بعضی مسئولین منجر شود و در انتخاب برخی مسئولین تأثیرگذار است. نظارت مردم بر عملکرد برخی مسئولین، لزوم پاسخگویی مسئولین را مطالبه می کند. برایم واقعاً جالب است که می بینم وقتی یک کشتی در کره جنوبی دچار مشکل می شود بلافاصله نخست وزیرش استعفا می دهد یا بعضی مقاماتش که مشکل دارند دست به خودکشی می زنند. ما انتظار نداریم بعضی افراد متخلف بعضی ادارات و نهادها در جمهوری اسلامی، که در گذشته شاهد تخلفشان بودیم، خودکشی کنند ولی انتظار است که اگر واقعاً چنین تخلفاتی را مشاهده کردیم به مردم پاسخگو باشند و از آن ها عذرخواهی کنند یا لااقل استعفا بدهند.

برای مردم چه وظیفه ای مطرح می کنند؟

مردم باید بر اساس وصیتنامه حضرت امام حضور جدی تری در عرصه اجتماعی داشته باشند و بر نظارت نسبت به عملکرد مسئولین خودشان بیفزایند و این نظارت را تقویت کنند. آن وقت بسیاری از مسئولین، اگر خدای نکرده پایشان را کج گذاشتند، خودبخود به پاسخگویی واداشته می شوند و ما دیگر شاهد این پرونده های کلان تخلف اقتصادی نخواهیم بود. یکی از دلایل ضعف ما در این زمینه این است که نظارت جدی بر عملکرد این ها نیست. البته نظارت رسمی وجود داشته ولی حاصلش پرونده بیمه، پرونده تأمین اجتماعی، پرونده پتروشیمی، پرونده‌ میلیاردر نفتی،‌ پرونده 3هزار میلیاردی و امثال این ها می شود. این ها را یادآوری کردم به خاطر این که بگویم مردم باید هم عظمت و هم جایگاه نظارتیشان را جدی بگیرند.

آیا حضرت امام در وصیتنامه به شکل نظارت هم اشاره ای داشته اند یا این که کلیات را فرموده اند؟

تأکید ایشان این است که از مجاری قانونی صورت بگیرد. ولی امام تأکید می کند اگر مسئولین به جای این که به وظیفه شان عمل کنند، از وظیفه شان سر باز زدند و به آن عمل نکردند، مردم حتی می توانند رأساً‌ وارد شوند و جلوی آن منکر یا ناروایی و نابسامانی را بگیرند. شکل نظارتی اش هم امر به معروف و نهی از منکر است که باید در سلسله مراتبش عمل کنیم. بالاخره آحاد مردم باید با تذکر، اولتیماتوم، نصیحت و سفارشات مختلف هم نسبت به همدیگر و هم نسبت به عوامل دولت و حکومت نظارت جدی داشته باشند.

فرق این وصیتنامه سیاسی-الهی با دیگر توصیه های حضرت امام مثل فرمان هشت ماده ای یا وصیتنامه های دیگران در چیست؟

معتقدم یک تفاوت وصیتنامه با سایر پیام ها، مصاحبه ها، سخنرانی ها و مکتوبات حضرت امام این است که وصیتنامه فقط برای شرایط کنونی نیست. یعنی این طور نیست که صرفاً در همان زمان کاربرد داشته باشد. این وصیتنامه برای آیندگان و نسل های بعد و دوران های آتی است و در آینده قرار است همه به آن توجه کنند.

دومین تفاوت این که امام یک شخصیت جامع بودند که واقعاً از بُعد عرفان، کلام، تفسیر، فلسفه، منطق، تربیت اسلامی، فقاهت و شخصیت ذاتیشان رهبری بی بدیل بودند. به طور معمول وصیت یک شخصیت اینچنینی با وصیتنامه افراد عادی، که نتوانستند چنین جایگاه هایی را به دست بیاورند، متفاوت است. تفاوت سوم این که وصیتنامه امام سیاسی-الهی است. این کلمه الهی به نظر من یک بار معنوی مؤثری برای این وصیتنامه ایجاد کرده. حقیقتاً به خاطر نفس قدسی امام راحل وقتی می بینم وصیتنامه را با این جمله تمام می کنند که با دلی آرام و قلبی مطمئن و امیدوار به فضل الهی من شما را ترک می کنم، واقعاً‌ احساس می کنم این کلمات نهایت اخلاص و ارتباط و اتصال معنوی حضرت امام با خداوند سبحان را نشان می دهد که بی پیرایه و بدون هیچ گونه شائبه ای آن را مطرح می کنند. به هر حال این کلمات برگرفته از عنایات حق تعالی است و جملاتی است که آن جنبه معنوی و الهی را هم دارد.

آیا وصیتنامه امام باید مشی عملی نظام جمهوری اسلامی باشد؟ اگر جواب مثبت است چرا؟ برای عملی کردن وصیتنامه امام چه کار باید کنیم؟

اساساً اگر این وصیتنامه حضرت امام را منشور حکومتی نظام جمهوری اسلامی تلقی نکنیم این انقلاب پایه های مبنایی و ریشه های اساسی اش را گم خواهد کرد.

این وصیتنامه چراغ بسیار روشنی است برای هدایت مسیر همه مسئولین به سمت اهداف اصلی نظام و مبنای اساسی حکومت دینی و مردمسالاری دینی. می خواهم بگویم اگر وصیتنامه را کنار بگذاریم قطعاً اصول انقلاب با کم رونقی و کم رمقی نمی تواند حافظ جریان انقلاب باشد. باید بپذیریم که در این صورت انقلاب از مسیر خودش خارج خواهد شد.

وصیتنامه را باید جدی گرفت. البته وصیتنامه جزو دروس دانشگاهی و بعضاً دروس اختیاری بعضی از دانشگاه ها هست. در عین حال اگر وصیتنامه را با آب طلا بر در و دیوار تمام مراکز بنویسیم کار درستی کرده ایم اما این ها فقط ظاهر قصه است. یعنی اصل، عمل به وصیتنامه است. باید از بزرگ ترین مقامات نظام تا آحاد معمولی مردم این وصیتنامه را نصب العین خودشان قرار دهند.

برای تحققش تا حالا چه کرده ایم؟

باید به جنبه سمبلیک و شعاری قصه خیلی توجه نکنیم. باید ببینیم چقدر به محتوای وصیتنامه عمل شده و اگر خدای نکرده کوچک ترین انحرافی داریم آن را اصلاح کنیم.

منبع: حریم امام119

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.