هیکوریا می گوید: اومیرا تنها کسی بود که زنده مانده بود. برای ارسال فیلم هایمان پس از یک یا دو ساعت مجبور به ترک آنجا شدیم. شب فرا رسید و رفتن به آن صحنه غیر ممکن بود. وقتی که در روز بعد به آنجا رفتم دختر از دنیا رفته بود. پس از سالها نمی توانم دیگر بر احساساتم غلبه کنم تنها می گریم و می گریم.

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، اومیرا سانچز به همراه امدادگران در ۱۵ نوامبر ۱۹۸۵
«آرمرو» یکی از فجایعی است که تبدیل به یک خاطره شده است. این فاجعه به دلیل شمار تلفات انسانی در خاطره ها نمانده، بلکه تنها به خاطر یک تصویر در یادها باقی مانده است.
در این تصویر دختری به نام «اومیرا سانچز» در مرداب متعفنی که بر اثر فوران آتشفشان «نوادو دل روئیس» واقع در رشته کوههای آند در میانه غربی کشور کلمبیا در آمریکای جنوبی از دل زمین به بیرون جاری شده، گیر افتاده است.
نوامبر سال ۱۹۸۵ بود که آتشفشان نوادو دل روئیس به ارتفاع ۵۳۲۱ متر در فاصله ۱۶۰ کیلومتری شهر بوگوتا پایتخت کلمبیا برای چند روزی فوران کرد.
آخرین بار این آتشفشان سال ۱۵۹۵ فعال شده بود که صد ها تن بر اثر این حادثه جان خود را از دست داده بودند.
اما در آن سال با وجود غرش ها مکرر، مقامات مردم را مطمئن ساخته بودند که دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
«آلما لاندینز» ۶۵ ساله که یکی از بازماندگان خوش شانس این فاجعه است، می گوید: زمین به طور منظم تکان می خورد. خاکستر همه جا را فرا گرفته بود و آب ها کاملا آلوده شده بودند. اما شهرداری اعلام کرد که تنها لازم است بینی هایتان را بپوشانید.
در ۱۳ نوامبر همان سال (سال ۱۹۸۵) این آتشفشان فوران کرد. گدازه های خارج شده سبب ذوب شدن یخچال های طبیعی در آن نزدیکی های شدند که بلافاصله به در رودخانه های بستر پایه آتشفشان به پایین دامنه ها سرازیر شدند و در عرض چند دقیقه آب شهر آرمرو را فرا گرفت. در پی این فاجعه ۲۵ هزار نفرجان باختند.
در آن زمان اولگا ویلالوبوس ۱۳ سال داشت.
وی در حالی با گذر سال ها ترس در چشمانش دیده می شود، می گوید: در شب فوران آتشفشان باران خاکستر و سنگ ریزه بارید.
خانواده اولگا تلاش کرده بودند با ماشین از آن جا فرار کنند اما وقتی نداشتند.
اولگا ادامه می دهد: انگار در شیاری رعد و برق بوجود آمده بود. ناگهان آب و گل وارد ماشین شد. ما زوتر از مادر و برادر کوچکترم بیرون آمدیم. به همین دلیل زنده ماندم.
وی آن شب را در گل تا صبح سپری کرد تا اینکه به قدری خوش شانس بود که عده ای او را یافتند و نجات دادند.
منبعی از رادیو اعلام کرده بود که پس از جستجوها با بالگرد از فراز شهر چیزی باقی نمانده است.
زمانی که «ژایرو هیکوریا» عکاس روزنامه «ال اسپکتادور» به محل حادثه رسیده بود، تنها با قرار دادن گونی های برنج توانسته بود به جلو حرکت کند.
وی می گوید: هیچی جز ساحلی از گل وجود نداشت.
اسپکتادور نهایتا به گروهی از امداد رسانان صلیب سرخ که تلاش می کردند دختر نوجوانی را که به میله از دیوار گیر کرده بود و تا چانه اش در آب فرو رفته بود کمک کنند، برخورد کرده بود. او متوجه شده بود نام آن دختر «اومیرا سانچز» است.
سه روز می شد که امداد گران تلاش می کردند او را پیش از آنکه جان خود را از دست دهد، نجات دهند. این تصاویر عذاب کشیدن دختر توسط عکاسان ثبت شد.
هیکوریا می گوید: اومیرا تنها کسی بود که زنده مانده بود. برای ارسال فیلم هایمان پس از یک یا دو ساعت مجبور به ترک آنجا شدیم. شب فرا رسید و رفتن به آن صحنه غیر ممکن بود. وقتی که در روز بعد به آنجا رفتم دختر از دنیا رفته بود. پس از سالها نمی توانم دیگر بر احساساتم غلبه کنم تنها می گریم و می گریم.
این گزارشگری که غم و اندوه انسانی را در کلمبیا کشوری که با ۵۰ سال درگیری گروهای شبه نظامی راست افراطی و چریک های سخت چپ، نیروهای مسلح و قاچاقچیان کوکائین پوشش داده، بیان می کند: آرمرو غم انگیزترین حادثه ای بود که تا کنون پوشش داده ام.
برای «کریس بورنکل» که خونریزی های بسیاری از جمله چریکی های مائوئیست در پرو، دیکتاتوری پینوشه در شیلی و جنگ عراق را در آرشیو خود دارد، آرمرو تکاننده ترین تصویری بود که توسط عکاس دیگری بنام «خواکین ویلگاس» ثبت شده بود.
در آن تصویر زنی که در گل فرو رفته و توسط امدادگران حمل می شود، دیده می شود. این عکس در روی جلد مجله «نیوز ویک» قرارگرفت.
«فرانک فورنیر» نیز عکس معروف اومیرا را که جایزه ورلد پرس در سال بعد از وقوع حادثه را کسب کرد، گرفته است.

این عکس شخصیت باور نکردنی دختر را که سعی می کرد با کسانی که می خواستند او را نجات دهد، صحبت می کرد و به آنان می گفت که بروند منزل و استراحت کنند و سپس بازگردند را یاد آور می شود .
فرانک ۶۷ ساله که اکنون عکاس آزاد مستقر در نیویورک است، می گوید: این عکس در اصل هنر آن دختر است. نگاه او همچون هدیه ای بود. من کاری به غیر از نگه داشتن دوربین انجام ندادم. در آن زمان اظهار نظرهای زیادی مطرح شد، مثلا اینکه چرا عکاسان کمک نکردند و دختر را بیرون نیاوردند. اما این نظرات تنها انعکاس ناراحتی آنان از دیدن عکس دختر کوچک بود.
اومیرا پس از ۶۰ ساعت با وجود تلاش های بی نتیجه امدادگران جان باخته بود.
امروزه سنگ قبرهای اندکی از کسانی که در این حادثه جان باختند در حومه شهر دیده می شود. آلمل لاندینز هر ساله به این جا می آید زیرا فکر می کند هنوز خانه اش آنجا است. او ۱۴ تن از عزیزانشان را از جمله ۵ خواهر و برادرش در آن حادثه از دست داد.
گنبدی بتنی به عنوان نماد کسانی که دیگر در آن جا نیستند توسط هنرمندی به نام «هرنان دیاریو نووا» بنا شده است.
هر سال در ۱۳ نوامبر مراسم یادبودی درکنار این گنبد که با قرار گرفتن ۲۵ قطعه سنگ بنا شده است برگزار می شود. ژان پل دوم نیز در ژوییه ۱۹۸۹ از این بنا باز دید کرد.
اما در دیگر وقت های سال این مکان به صورت متروک باقی می ماند. قبر اومیرا تبدیل به یک مکان زیارتی شده است. عده ای او را یک قدیس می دانند.
«جولی آمزکوئتا» ۲۹ ساله زمانی که کاغذ تا شده ای را در میان شمع ها و عروسک هایی که بر مزار اومیرا گذاشته شده اند قرار می دهد میگوید: من تنها پیامی به عنوان تشکر برای او می گذارم و از او می خواهم که لطفی به من بکند.
عکس: خبرگزاری فرانسه
مترجم: گلناز سادات غفاری

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
15 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.