حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر محتشمی پور در مراسم شب 19 رمضان در محل دار الزهرای تهران قبل از برسرگذاشتن قرآن سخنانی را درباره ی رافت و عطوفت امیر المومنین(ع) ایراد کرد.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، وی در ابتدای سخنان خود گفت: در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) کفار و مشرکین قریش و در راس آن ها ابوسفیان، برای خاموش کردن نور هدایت پیامبر(ص) تلاش می کردند و بارها و بارها توطئه هایی را برای خاموش کردن چراغ هدایت پیامبر اکرم (ص) طراحی و اجرا کردند. چه در مکه و چه در مدینه کودتاهایی را برای از بین بردن نور خدا که در وجود مبارک پیامبر اکرم متجلی بود، تدارک دیدند.

محتشمی پور در ادامه با بیان اینکه پس از پیامبر اکرم نیز نوبت به وصی ایشان یعنی امیر المومنین علی ابن ابی طالب (ع) رسید، گفت: از زمان وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) توطئه ها و به اصطلاح عرب ها "مؤامرات" - توطئه ها - علیه امیر المونین(ع) شروع شد و بعد از رحلت پیامبر، مستقیما وجود مبارک امیر المومنین هدف دشمن قرار گرفت و ده ها بار بر علیه ایشان اقدام به ترور شخصیت و شخص امیر المومنین کردندکه در نهایت 19 رمضان این کودتا به نتیجه رسید و یکی از شقی ترین انسان ها و افراد توانست دستش به خون مولا آلوده شود و لعنت خدا بر کسانی که در مسیر این اقدام او را همراهی کردند.

وی در ادامه تصریح کرد: مولا امیرالمومنین(ع) یک ویژگی داشت که انسان های شریف و یاران واقعی و شیعیان مخلص ایشان همواره این ویژگی را داشتند که آن هم نحوه و الگوی برخورد ایشان با دشمن و مخالفان‌شان بود.

وی با بیان یک نکته تاریخی درباره ی الگوی رفتاری امیر المومنین(ع) با دشمن خود، اظهار کرد: علی(ع) وقتی که در بستر قرار گرفته بود، برای ایشان شیر آوردند، چون پزشک وقتی احساس می کند که شمشیر ابن ملجم به سم آلوده است، برای دفع سم شیر سفارش می کنند که اثر سم کمتر شود. وقتی ظرف شیر را برای ایشان آوردند حضرت اشاره ای به محل دشمن و قاتلش ابن ملجم می کند که از این شیر برای اسیر نیز ببرید.

محتشمی پور ادامه داد: مگر می شود یک انسانی نسبت به قاتل و دشمن خودش اینقدر رئوف و مهربان باشد و از همان غذایی که به خودش می دهند، برای قاتل خودش هم تجویز کند و دستور بدهد که از همین شیر به قاتل من هم بدهید و این میزان با رافت و عطوفت با دشمن خود برخورد کند.

وی در ادامه درباره ی برخورد امیر المومنین(ع) با قاتل خودشان نیز عنوان کرد: نکته ی دیگر اینکه ایشان نسبت به قاتل خودشان سفارش می کنند که اگر من به این وسیله کشته شدم نباید با قاتل من بیش از این خشونت بکنید و یک ضربه زده است و بیش از یک ضربه حق ندارید به او بزنید، اما اگر من شفا پیدا کردم کاری با او نداشته باشید که من خود می دانم چگونه با او رفتار کنم. طبیعی است امیر المومنین با همان رافت و رحمت خودشان با قاتل خودشان رفتار می کنند.

وی در ادامه با نقل روایتی از برخورد امام خمینی(س) با مخالفان خود گفت: نمونه ای که در عصر حاضر ما شاهد آن بودیم این است که آیت الله العظمی موسوی اردبیلی نقل می کند در جلسه سران نظام در حضور حضرت امام حرف از گروهی می شود که قبل از انقلاب اعضای آن دارای سوابق مبارزاتی بر اساس معیارهای اسلامی بودند. در این جمع یکی از سران قوا مطرح می کند که در حال حاضر این افراد چندان موجه نیستند، ولی حضرت امام از دیانت و سوابق خوب آنها صحبت می کند و در پاسخ آن اظهار نظر که می گوید شما را باور ندارند، امام می فرمایند مگر من جزو اصول دین هستم که معیار مسلمانی افراد باشم.(پا به پای آفتاب - جلد 5 - خاطرات آیت الله موسوی اردبیلی)


محتشمی پور با اشاره به روایت و نقل قولی دیگر درباره ی برخورد با مخالف خاطرنشان کرد: نقل قول دیگری وجود دارد که از یکی از بزرگان صادر شده بود که در آن با اینکه به کسی یا گروهی شعار "مرگ بر" داده شود، مخالفت کرده بود. شعار ایشان "زنده باد مخالف من" بود که این نشان از تربیت علوی و اسلامی است که با مخالفان خودشان به هیچ وجه برخورد خصمانه نداشتند.

وی با اشاره به مساوات در اداره حکومت در نگاه امام علی(ع) تاکید کرد: امیر المومنین تا قبل از دست به شمشیر بردن خوارج با آنان برخورد حذفی نکردند و حتی حقوق‌شان را هم قطع نکردند و با آنها برخورد بسیار مناسبی داشت و حقوق ان ها با سایرین مراعات می شد. می آمدند در مسجد با امیر المومنین مخالفت می کردند، اما ایشان چنین نبودند. این رفتار نمونه ی یک رفتار خدایی است.خداوند در این دنیا هر آنکس که با او سر جنگ دارد روزی اش را قطع نمی کند و رحمت خداوند شامل حال مومن و مشرک و کافر می شود. به مجرد اینکه کسی معصیت می کند خداوند او را در این دنیا مجازات نمی کند. او در این دنیا روزی می گیرد و از سوی خدا و خداوند هم به او روزی داده می شود؛ همانگونه که به مومنین داده می شود. این روحیه امیر المومنین(ع) همان روحیه خدایی است. بنده ی مطیع خدا، خداوند او را مثل خودش قرار خواهد داد و علی بن ابی طالب چینین انسانی است که شهریار در آن شعر خود و در آخرین فراز می گوید "نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت/ متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را"

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.