پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

گزارش جماران از احتمال ایجاد یک معضل زیست محیطی در کشور؛

مرگ بختگان، تنها مرگ یک دریاچه نیست

بار دیگر خبر خشک شدن یکی دیگر از تالاب‌ها و دریاچه های بین المللی سرزمینمان منتشر شد. این بار خبر وداع با بختگان بود که در تابستان 94 تبدیل به خبر تلخ رسانه ها شد. دریاچه بختگان هر سال با افزایش آب در پاییز و زمستان به دریاچه طشک می پیوست و از مهمترین زیستگاه‌های کشور و از نظر وسعت دومین دریاچه داخلی کشور محسوب می شد. بختگان دارای آبخیزی به وسعت 25000 کیلومتر مربع بود و مساحت دریاچه های طشک و بختگان به ترتیب 41000 هکتار و 85000 هکتار را شامل می شد . رودخانه کر و چشمه گمبان در شمال غرب پارک ملی و پناهگاه حیات وحش بختگان، تامین کننده اصلی آب این دریاچه بودند.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، پرتال محیط زیست استان فارس میانگین 10 ساله حجم ورودی آب به دریاچه بختگان را 784 میلیون متر مکعب اعلام کرده است که از این مقدار در حدود 484 میلیون متر مکعب از طریق رودخانه کر و حدود 206 میلیون متر مکعب به وسیله جریان های موقت و بقیه از نزولات جوی تامین می شود. میانگین 10 ساله حجم ورودی آب به دریاچه طشک 300میلیون متر مکعب برآورد شده است که حدود 47 میلیون متر مکعب آن به وسیله چشمه گمبان، 218 میلیون متر مکعب از جریان های موقت و بقیه به صورت بارش مستقیم تامین می شود.

این تالاب به علت دارا بودن جزایر کوچک و بزرگ از مکان های مهم زادآوری پرندگانی چون کفچه نوک، فلامینگو، کاکایی صورتی و... است. به همین جهت، توسط سازمان بین المللی حیات پرندگان به عنوان زیستگاه با اهمیت برای پرندگان تشخیص داده شده و همچنین در سال 1354 در کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده است. تاکنون در این تالاب ها 95 گونه پرنده که اغلب مهاجر زمستان گذران هستند، شناسایی شده است. این تالاب در ذخیره سازی آب برای اراضی کشاورزی حاشیه تالاب بسیار مهم است. همچنین این تالاب از مناظر و چشم اندازهای بدیع و بی نظیری به منظور جذب گردشگران داخلی و خارجی برخوردار است. به گفته هانس لوفلر، محقق اتریشی این تالاب از معدود تالاب های جهان است که در زمستان آب شیرین در سمت شرق آن و در تابستان آب شور در سمت غرب آن در جریان است . ویژگی بی همتایی که در هیچ کجای دنیا یافت نمی شود.

البته آنچه که لازم به نظر می رسد، تغییر زمان مضارع به ماضی در پاراگراف های بالا است. چون اصولا اگر این مقدار حق آبه این دریاچه وارد بختگان می شد، مسئول پارک ملی بختگان اعلام نمی کرد: "هم اکنون به دلیل کم آبی و کاهش نزولات جوی دریاچه بختگان کاملا خشک شده است."

به نظر می رسد احداث سدها در بیشتر مناطق کشور با هر هدف هرچند خیری، منجر به تخریب محیط زیست و نابود کردن زیستگاه های آبی کشور شده است. علاوه بر تخریب سفره های زیر زمینی در این منطقه احداث سدهای سیوند و دورودزن توانایی لازم را برای تصرف حق آبه این دریاچه را داشته است.

اسماعیل کهرم در این مورد به خبرنگار پایگاه خبری و اطلاع رسانی جماران گفت: از سال های بسیار دور موقعی که پرنده شناسی را شروع کردم، تالاب بختگان جزو مهمترین تالاب های کشور و خاورمیانه بود. دریاچه های بختگان، نی ریز و طشک در زمستان ها به هم می پیوستند و دریاچه بختگان را تشکیل می دادند. با کمال تاسف آخرین بار که به استهبان رفته بودم، دیدم که در کف این دریاچه کامیون حرکت می کند. بختگان را هم مثل زاینده رود که اتوبان زاینده رود می گفتند، تبدیل به جاده ماشین رو کرده بودند و برای احداث جاده نقشه برداری می کردند. این دردناک است که دریاچه را مرده فرض کرده اند و برای احداث جاده نقشه می کشند.

یکی از قاتلین بختگان درختان انجیر است

مشاور رئیس سازمان حفاظت محیط زیست یکی از دلایل وضعیت فعلی دریاچه بختگان را، باغ های انجیر استهبان دانست و افزود: یکی از قاتلین بختگان درختان انجیر است که آب زیادی نیاز دارد و برای تامین آب آن چاه های زیادی حفر کرده اند.

هر جا سد زده ایم کار به افتضاح کشیده شده است

کهرم دلیل دیگر خشک شدن دریاچه بختگان را احداث سد سیوند و دورود زن دانست و یادآور شد: ما در هر جا سد زده ایم کار به افتضاح کشده شده است. نمونه اش وضعیت دریاچه ارومیه است که چنین فاجعه ای را منجر شده است. حالا هم سد شفارود در گیلان را می سازیم که علاوه بر تخریب هکتارها جنگل سرنوشت مشابهی را رقم خواهد زد.

منشاء بسیاری از ریزگردها داخلی است

وی با بیان اینکه منشاء بسیاری از ریزگردها داخلی است، تصریح کرد: گرد ریزگردهای حاصل از خشک شدن دریاچه بختگان به چشم مردم خواهد رسید و این درست نیست که تقصیر ریزگردها را فقط به گردن غربی ها و اعراب بیاندازیم. بیشتر این ریزگردها کار خودمان است و از ماست که بر ماست.

این فعال محیط زیست با بیان اینکه با تشکیل ستاد برای احیا چنین دریاچه ها نمی توان کار بزرگی کرد، افزود: مگر ستاد احیاء دریاچه ارومیه چکار کرد؟! مگر ستاد احیا می تواند برای دریاچه های خشک آب تولید کند. در زمینه دریاچه ارومیه دولت تصویب کرد 40 درصد آبی که به کشاورزی اختصاص یافته به دریاچه ارومیه اختصاص یابد و این عملی نشده است. نمی شود که زندگی کشاورزان را به مخاطره انداخت.

مرگ بختگان تنها مرگ یک دریاچه نیست

سیاست های اشتباه در توسعه کشاورزی و توسعه شهرها در دهه های گذشته منجر به شاهکارهای غم انگیزی شده است که هر روز پرده ای از روی آنها برداشته شده و رونمایی می شود. دریاچه بختگان نیز تنها یک پهنه آبی محض نیست. به گفته محمد جانی، مسئول پارک ملی بختگان، این دریاچه زیستگاه فلامینگو، تنجه، اگرت، کاکایی، کفچه نوک، پلیکان مرغابی، غاز و درناهایی است که از روسیه و دشت های سیبری به ایران مهاجرت می‌کنند . مرگ دریاچه علاوه بر مرگ جذابیت های قسمتی از کشور، باعث از بین رفتن حیات گیاهی و جانوری آن منطقه نیز می شود. بختگان علاوه بر تامین رطوبت در میکرو اقلیم منطقه، زیستگاه گونه های مختلف گیاهی و جانوری بعد از خشک شدن انبار ریزگردهای نمکی خواهد بود که با هر خیزش باد شهرها و زمین های کشاورزی آنجا را شور خواهد کرد.

مرگ بختگان تنها مرگ یک دریاچه نیست. مرگ فلامینگوها، پلیکان ها و درناهایی خواهد بود که هر سال از روسیه و سیبری به ایران مهاجرت می کردند. همچنین باغات انجیر و زمین های کشاورزی که با توسعه روز افزونشان جان این دریاچه را گرفتند نیز با خطر از بین رفتن مواجه خواهند بود.

......................................

گزارش: حسن مخترع

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.