امروز یک کسب رایجى شده است، جزء کسبهاست این الآن. کاسبها یک وقت در دکان مى‏نشینند و اجناس مى‏فروشند، یک وقت در جاهاى دیگر مى‏نشینند و آن حرفهایى را که خودشان مى‏دانند، براى استفاده تحویل مى‏دهند تا استفاده کنند. امروز وضع این طور شده است. اشخاصى که در زمان طاغوت طرفدار طاغوت بودند، بلندگوى طاغوت بودند، پشتیبان طاغوت بودند، امروز طرفدار اسلامند به حسب ظاهر. مخالف با طاغوت مى‏گویند هستیم.

حضرت امام خمینی در23 آذر 1358 درسخنرانی خود درجمع در جمع کارکنان کمیته‏هاى امداد مرکز علاوه بر بیان مطالبی درباره این نهاد سخنانی را درباره خطر فرصت طلبان و منافقان‏ ،مقدس‏نماها، روشنفکر مآبها و منافقان، مثلث تزویر و ریامطرح کردند.ایشان درسخنان خود تاکید کردند:امروز یک کسب رایجى شده است، جزء کسبهاست این الآن. کاسبها یک وقت در دکان مى‏نشینند و اجناس مى‏فروشند، یک وقت در جاهاى دیگر مى‏نشینند و آن حرفهایى را که خودشان مى‏دانند، براى استفاده تحویل مى‏دهند تا استفاده کنند. امروز وضع این طور شده است. اشخاصى که در زمان طاغوت طرفدار طاغوت بودند، بلندگوى طاغوت بودند، پشتیبان طاغوت بودند، امروز طرفدار اسلامند به حسب ظاهر. مخالف با طاغوت مى‏گویند هستیم.

سخنرانى [در جمع کارکنان کمیته‏هاى امداد مرکز (خطر مثلث تزویر و ریا)]
زمان: قبل از ظهر 23 آذر 1358/ 24 محرّم 1400 مکان: قم‏
موضوع: خطر مثلث مقدس‏نماها، روشنفکر مآبها و نفاق‏پیشگان‏
حضار: سرپرست و کارکنان کمیته‏هاى چهارده‏گانه امداد امام خمینى مرکز
بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏
کمیته امداد و رسالت امدادرسانى‏
من از شما خواهران و برادران که امروز تشریف آوردید و از کمیته امداد هستید، از مجاهدات شما تشکر مى‏کنم، و به همه شما دعا مى‏کنم. شماها مى‏دانید که ما خرابیهاى زیادى از هر جهت داشتیم و محتاج به امداد هستیم. و ملت ما از جهات مختلفه محتاج به امداد است. براى اینکه از ابعاد مختلفه به این مملکت و به این کشور و به این امت خسارت وارد شده است که جبران این خسارتها محتاج به امداد است. یک امدادهایى در مقابل خسارتهاى مادى است. خسارتهاى جسمانى است که شما آقایان، خواهران و برادران مجاهده مى‏کنید براى امداد به اینها که در این طول مدت در فقر بودند. جراحات بر آنها وارد شده است. صدمات بر آنها وارد شده است. اعضایشان نقص شده است. و خانه‏هایشان از بین رفته است. زندگیهایشان خراب شده است. اینها یک خرابیهایى بوده است که از رژیم سابق بوده است و محتاج به مرمت است که بحمد اللَّه شما برادرها و خواهرها و سایر اهل خیر کمک کردند و مى‏کنند و جبرانش امید است که آسان باشد و زود. و یک خسارتهاى معنوى بر این مملکت وارد شده است، یک خسارتهاى روحى بر این مملکت وارد شده است، یک خسارتهاى فرهنگى بر این مملکت وارد شده است که آن بیشتر محتاج به امداد است تا این خسارتهاى مادى، و این جراحاتى که بر این افراد وارد شده است، و این نقص اعضایى که وارد شده است، و این فقرهایى که هست در این‏ مملکت. آن خسارات معنوى بیشتر محتاج به امداد است و دیرتر قابل جبران است.
سیاست بازان کاسب کار
جبران خسارات معنوى محتاج به مطالعات است که مطالعه کنند کارشناسهایى که واقعاً دلسوز بر این ملت هستند، نه آنهایى که اظهار دلسوزى مى‏کنند. چون امروز این معنا که هر کسى انقلابى خودش را مى‏داند، هر کسى ملى خودش را مى‏داند و هر کسى دلسوز خودش را براى ملت مى‏داند، امروز یک کسب رایجى شده است، جزء کسبهاست این الآن. کاسبها یک وقت در دکان مى‏نشینند و اجناس مى‏فروشند، یک وقت در جاهاى دیگر مى‏نشینند و آن حرفهایى را که خودشان مى‏دانند، براى استفاده تحویل مى‏دهند تا استفاده کنند. امروز وضع این طور شده است. اشخاصى که در زمان طاغوت طرفدار طاغوت بودند، بلندگوى طاغوت بودند، پشتیبان طاغوت بودند، امروز طرفدار اسلامند به حسب ظاهر. مخالف با طاغوت مى‏گویند هستیم. مى‏گویند مخالف با رژیم سابق هستیم. اینها اشخاصى هستند که هر روزى نان را به نرخ آن روز مى‏خورند.
اگر همین امروز هم مسأله خداى نخواسته برگردد، خواهید دید که همین قلم به دستها- ...بعضیشان البته، بعضیشان هم متعهدند- همین بعضى از روشنفکرها، همین بعضى از قلم به دستها، همین بعض چیزنویسها، خواهید دید که همان مسائل سابق، و باز دعاگو و ثناگوى همان رژیم هستند. امروز چون اینجا بیشتر مردم به آن توجه دارند، آنها براى یک کسب اعتبار به اینجا متوجه شده‏اند، ولى قلوبشان اینجا نیست. فردا چنانکه یک ورقى دیگر پیش بیاید، آنها پاى آن بیرق سینه مى‏زنند. اینها سینه زنند! بیرق اسلام بلند بشود پایش سینه مى‏زنند، لکن به اسلام کار ندارند. بیرق کفر هم باز بلند بشود پایش سینه مى‏زنند براى استفاده. امروز اگر امریکا غلبه پیدا کند، آنها سینه براى امریکا مى‏زنند. الآن که من اینجا ایستاده‏ام اشخاصى هستند که روابط با امریکا دارند. روابط دارند با کسانى که با امریکا روابط دارند. اینها سینه زنند. پاى هر عَلَمى سینه مى‏زنند. به نظرشان فرقى نیست ما بین عَلَم اسلام یا عَلَم کفر. آن کسبش را مى‏خواهد بکند. او مى‏خواهد اسم بلند کند. او مى‏خواهد مردم او را به روشنفکرى بشناسند. او مى‏خواهد مردم او را به آن چیزهایى که پیش ملت رایج است بشناسند.
خطر فرصت طلبان و منافقان‏
امروز مردم متوجه به اسلامند، آنها هم به اسلام روى آورده‏اند. مردم انقلابى شده‏اند. یک دسته دیگر جوانهایشان را دادند، یک دسته دیگر اموالشان از بین رفته، یک قشر دیگر فریاد زدند، و اینها توى خانه‏ها نشسته بودند. اگر کمک نمى‏کردند، لا اقل کارى نداشتند. تماشا مى‏کردند ببینند کى جلو مى‏افتد. در خارج نشسته بودند؛ در خارج ایران. در داخل ایران نشسته بودند و نظر دوخته بودند که ببینند کدام طایفه‏اى که با هم دارند جنگ مى‏کنند غلبه مى‏کنند. هر کدام غلبه کردند بروند زیر علم آنها. حالا مسلمانها غلبه کردند، آمده‏اند زیر بیرق مسلمان‏ها. لکن شیطنتشان را دست برنمى‏دارند. زیر [پرده توطئه مى‏کنند] در ظاهر فریاد مى‏کنند و اسلام را ترویج مى‏کنند و رژیم سابق را «طاغوت» مى‏گویند و رژیم فعلى را «جمهورى اسلامى» مى‏گویند. لکن در زیر پرده مخالفت مى‏کنند با اسلام. مخالفت مى‏کنند با جمهورى اسلامى. اگر امروز کارتر پیش بیاید، اینها سینه زن براى کارترند، حالا هم در زیر دارند سینه مى‏زنند برایش. الآن هم روابط با امریکا، هم مستقیم هست هم مع الواسطه. هر کس پیش بیاید آن طورى است.
منافقین این طورند. اصلًا این صفت منافقین است. در زمان رسول اللَّه هم آن گرفتاریى که اسلام براى منافقین داشت و از دست منافقین داشت، از دست کفار نداشت. کفار ایستاده بودند در مقابل هم و جنگ هم مى‏کردند و تو سر هم مى‏زدند و پیش مى‏بردند و یا عقب مى‏نشستند. لکن با منافقین چه بکنند؟ منافقى که آمده و مى‏گوید من براى اسلام هستم و اسلام آوردم؟ و مثل اسلام ابو سفیان و دارودسته او، با او چه بکنند؟ این که دارد مى‏گوید من مسلمانم، با مسلمان که نمى‏شود کارى کرد، این که ظاهرش آمده و اسلام و نماز هم مى‏خواند و جماعت هم مى‏خواند و پاى منبر رسول اللَّه هم مى‏نشیند و اشک هم مى‏ریزد، با این که نمى‏شود کارى کرد. امروز هم مسلمانها مبتلاى به دسته‏اى از منافقین‏
هستند که کار این مسلمانها با این منافقین مشکلتر است، تا کارشان با محمد رضا.
محمد رضا ایستاده بود و مى‏زد و مى‏کشت. و تکلیف ملت با او معلوم بود. ملت مى‏رفت به جنگش. اما یک دسته‏اى که در ظاهر اظهار اسلام مى‏کنند، در ظاهر براى اسلام دعوت مى‏کنند، در ظاهر حرف اسلام مى‏زنند، قلمهایشان و قدمهایشان براى اسلام است، لکن زیر پرده با اسلام مخالف‏اند. مخالفت با اسلام مى‏کنند در زیر پرده. با اینها باید چه بکنیم؟ کار با اینها بسیار مشکل است. و حل مسئله منافقین [دشوار است‏] پیغمبر اکرم هم نمى‏توانست حل بکند. حضرت امیر هم گرفتار اینها بود و حلش نمى‏شد بکنى.
حلش مشکل است.
مقدس‏نماها، روشنفکر مآبها و منافقان، مثلث تزویر و ریا
آن که ما امروز مبتلاى به آن هستیم و آن دسته منافقینى که اظهار اسلام مى‏کنند و کمر اسلام را مى‏خواهند بشکنند. کار مسلمانها با اینها مشکل است. حل مسئله اینها بسیار مشکل است. این غیر از آنى است که «نصیرى» است، که مطلبش معلوم است. و «هویدا» است که مطلبش معلوم است. «هویدا» معلوم بود دشمن اسلام و مسلمین است. و «نصیرى» هم معلوم بود که مردم را چه کرده و تکلیف مردم با او معلوم بود. و گرفتند آنها را و به جزاى خودشان رساندند. اما آن آدم مقدس مآبى که تسبیح هم دستش گرفته است و مى‏گوید به اسلام هم من خدمت مى‏کنم. این مقدس مآب را چه باید بکنیم ...؟ این طایفه منافقین هم که نمى‏شود با آنها کارى کرد. اسلام از صدر، از اولى که اسلام پیدا شده تا حالا، مبتلاى به این جمعیت هست. و حل مسأله اینها مشکلتر از هر مسئله‏اى است براى اسلام و مسلمین. اشخاصى که فریاد براى اسلام مى‏زنند و مى‏زدند. و از ملیت و از اسلامیت و از اینها مى‏گفتند. بعد معلوم شد که این آقا که این قدر اسلام مآب است و این قدر ملى است رابطه دارد با امریکا. بعضى از این روشنفکرهاى ما این طورى‏اند؛ منافق‏اند. اگر صاف مى‏ایستادند، مردانه مى‏ایستادند، مثل آن فرض کنید آدمى که مى‏ایستد، مى‏گوید که من طرفدارم. در بین اینهایى که کشتند، یکیشان ایستاد گفت که‏
نخیر من طرفدار شاه هستم. حالا هم طرفدار شاهم. کشتندش. این مردانه ایستاد و مردانه هم مرد. به جهنم هم رفت.
مشکل منافقین از بزرگترین مشکلات اسلام‏
اما آنهایى که الآن ما مبتلا به آنها هستیم که مردانه نمى‏آیند به میدان بگویند که آقا ما اسلام را نمى‏خواهیم. مردانه نمى‏آیند به میدان و بگویند که اسلام براى سابق بوده، حالا دیگر به درد نمى‏خورد! با اینها باید ما چه بکنیم؟ کمیته امداد شما نمى‏تواند حل این را بکند. شما کمیته امدادتان مى‏تواند یک آدم مجروحى را، یک آدم ضعیفى را، یک آدم بینوایى را نجات بدهد و خداوند ان شاء اللَّه شما را سلامت بدارد براى نجات این طایفه.
اما نه کمیته شما و نه سایر قشرهاى ملت مى‏توانند حل این مسأله را بکنند. حل مسئله منافقین از اعظم مشکلاتى است که براى ملت ما و براى اسلام از اول بوده. با معاویه باید چه کرد که امام جماعت است. و براى خدا- به قول خودش- براى اسلام، براى خودش مى‏خواهد هم جنگ بکند براى اسلام و هم [خدمت‏] بکند و اینها! منافق است. به مردم شام حالى کرده است که من یک آدم مسلمانى هستم، و مخالف امیر المؤمنین هم که اصلًا مسلمان نیست. این که امیر المؤمنین را آنجا مى‏گوید مسلمان نیست. به طورى که وقتى مى‏گویند به اهل شام که على را کشتند در محراب عبادت، مى‏گویند مگر او نماز مى‏خواند؟ تو مسجد چه مى‏کرد على؟ با اینها باید چه کرد؟ جز پناه به خداى تبارک و تعالى‏. و جز افشاگرى؟ ملت باید افشا کند.
رسالت افشاگرى بر ضد فریب کاران‏
اینها که به صورت منافقین پیش آمدند و در میدان مسلمین واقع شده‏اند و مى‏خواهند کارشکنى کنند براى اسلام و مسلمین، باید هر چه از آنها پیدا کردند، هر پرونده‏اى که از اینها پیدا کردند این را نشان بدهند تا معلوم بشود که اینها جزو منافقین‏اند. و با آنها مبارزه کنند، تا معلوم شود، خوب با یک کاسبى که خیلى هم آثار سجده در جبینش هست، یا یک نویسنده‏اى که از اول که وارد مى‏شود «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» در کلامش مى‏نویسد و بعد هم از «جمهورى اسلامى» شروع مى‏کند [ستایش‏] کردن و [تمجید] کردن، تعریف کردن. لکن از زیر لطمه بر اسلام وارد مى‏شود. با این نمى‏شود الآن کارى کرد. هر کارى بخواهید بکنید مى‏گویند او یک مسلمان است؛ یک آدم حسابى است.
نمى‏شود، این تا افشاء نشود. تا مشتش باز نشود توى مردم. این مقدس مآبى که هر روز مى‏رود پشت سر فلان آقا نماز مى‏خواند و گاهى هم سهم امام مى‏دهد براى اغفال آن آقا، لکن در واقع مخالف با این رژیم است و مى‏خواهد بزند این رژیم را و از هم بشکند، مشکل است با او معارضه کردن. این را جز افشاگرى الآن جور دیگر راه نداریم. راه این است که مطالب اینها و خیانتهاى اینها را هر کس پیدا کرد این را بگوید که این طور شد.
البته اعراض مسلمین محترم است و کسى حق ندارد که همین طور بیخودى هر کس هر طورى دلش بخواهد، با هر کس دشمن است بگوید این ساواکى است، نمى‏دانم این [وابسته‏] است. اعراض مردم محترم است. مگر اینکه معلوم بشود که این عِرض اسلام را مى‏خواهد ببرد. آن وقت دیگر محترم نیست.
دعوت به رعایت موازین اسلامى‏
با احتیاط باید عمل بشود. با ضوابط اسلامى باید کارها عمل بشود. کمیته‏هایى که شما در آن هستید ضوابطش باید اسلامى باشد. روى اغراض نباشد. کسى با یک کسى خوب نیست، فرض کنید که از مى‏آید یک چیزى مى‏گوید، کمیته امداد هم فرض کنید، اقدامى مى‏کند، این طور نباید باشد. باید روى ضوابط اسلامى، بطورى که پیش خداى تبارک و تعالى، روسفید باشیم. اگر هم در اینجا به ما یک چیزى مى‏گویند، آنجا روسفید باشیم. و همین طور همه قشرهایى که الآن دارند خدمت مى‏کنند؛ از دادگاهها گرفته تا پاسبانها، ارتش، ژاندارمرى، شهربانى و همه قشرهایى که خدمت در جمهورى اسلامى مى‏کنند، باید اسلامى باشند.
نمى‏شود یک کسى بگوید من در جمهورى اسلام دارم کار مى‏کنم و مع ذلک ربا
بخورد. این با اسلام نمى‏سازد. یک کسى در جمهورى اسلامى، پاسبان جمهورى اسلامى ظلم بکند. پاسدار جمهورى اسلامى که باید پاسدارى از اسلام بکند، به بندگان خدا ظلم بکند. باید خودتان را بپایید. متوجه باشید. همه قشرها را مى‏گویم. باید متوجه باشند که تخطى از احکام اسلام نکنند. توجه به اسلام داشته باشند. و اتکا به اسلام داشته باشند. و امروز که ما با یک قدرت شیطانى مقابل هستیم، و دنیا الآن توجه به اینجا دارد، موج این مخالفت شما با این قدرت بزرگ در همه دنیا الآن رفته است. باید ما از این مبارزه بین اسلام و کفر سرفراز بیرون بیاییم. ما بر فرض اینکه شکست اقتصادى بخوریم، شکست نظامى بخوریم، لکن باید سرفراز بیرون بیاییم. یعنى باید مثل مجاهدین صدر اسلام که مى‏رفتند و مجاهده مى‏کردند و کشته مى‏شدند، ما هم باید همین طور باشیم.خداوند ان شاء اللَّه همه شما را حفظ کند و موفق. و من از همه شما تشکر مى‏کنم. و به همه شما دعا مى‏کنم. و خدمتگزار همه‏تان هستم.

صحیفه امام، ج‏11، ص 231 تا 237

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.