به عنوان فردی که وقتی انقلاب شد سی ساله بودم و از حدود 15 سال قبل و ابتدای مبارزات در صحنه حضور داشتم و 4 سال و نیم را در زندان و بقیه را یا در فرار و یا اشکال دیگر مبارزات فعا بودم. تا اینکه انقلاب شد. جایی که مرا مرتب در محدودیت قرار می دهند و مرتب راجع به نوشتنها و ننوشتنها دستورالعمل می فرستند، ببینید با یک خبرنگار ساده چگونه رفتار می کنند.

حضرت امام خمینی تاکید داشتند رسانه ها به گونه ای باشند که مردم را به گوش دادن بیشتر تشویق کنند و دروغ نگویند چون اگر مردم بدانند که رسانه ها دروغ می گویند دیگر حاضر به گوش دادن نمی شوند. امام(ره) می فرمایند روزنامه ها برای همه مردم است و همه مردم در آن حق دارند و می شود گفت که گاهی جای دیگران غصب می شود. این جمله بدان معنی است که اگر رسانه‌ای را مثل صداوسیما در یک جهت سوق می دهید و در جهت منافع مردم آن را سوق نمی دهید در واقع حق مردم غصب شده است. این بخشی از بیانات حضرت امام خمینی (ره) است که حجت الاسلام والمسلمین سید هادی خامنه ای به مناسبت روز خبرنگار در گفت وگو با پایگاه خبری جماران به آن اشاره می کند. خامنه ای مدیر مسئول روزنامه حیات نو و دبیرکل مجمع نیروهای خط امام(ره) است که پیش از این مدیریت روزنامه جهان اسلام را نیز برعهده داشته است. وی در این گفت وگوی تحلیلی به بیان خاطراتش پرداخت.
نگاه حضرت امام(ره)به نقش و عملکرد اصحاب رسانه چه بود و چه رسالتی برای اهالی رسانه قائل بودند؟
انقلاب اسلامی ایران انقلابی فرهنگی و ارزشی بود و امام که در واقع آموزگار افکار و اندیشه های همین انقلاب بود بیش از همه به این مسئله مقید بودند. در زمان امام(ره) در مورد این مسائل بسیار تاکید می شد و تقید ویژه ای بود. حداقل این بود که ما مطمئن بودیم اگر بعضی از خلاف کاری ها و انحراف ها را بشود به امام اطلاع داد زود قابل حل و پیشگیری است . ما حداقل این مقدار اطمینان داشتیم . لذا در شروع انقلاب به طور طبیعی یک سلسله نشریات و روزنامه ها که از ابتدا بودند و بعضی ها که بعد احداث شدند مشغول به کار شدند و هیچ محدودیتی برای روزنامه ها احساس نمی شد . نقشی که از آنها انتظار می رفت این بود که در چارچوب منافع ملت سخن بگویند و انقلاب را ترویج کنند . البته در آن اوائل گروه های ضد انقلابی هم پیدا شدند که آرم آنها آرم هایی بود که می خواستند مدعی شوند ما از بقیه انقلابی تریم و از مبارزین بودیم اما بعد ها در اثر افشاگری هایی که شد و پرونده ههایی که از آنها رو شد معلوم شد که غالبا ساختگی هستند و پشتوانه ای از لحاظ گروهی ، حزبی و جمعیتی ندارند و تنها نامی از آنها وجود دارد . تعداد این روزنامه ها و نشریات بسیار زیاد بود و اصلا نمی توان آنها را شمارش کرد . با اسامی مختلف منتشر می شدند و تقریبا فحش نامه بودند . کارشان این بود که علیه همه ارکان نظام مطلب بنویسند و چون در همان اوائل انقلاب به ضدیت شروع کرده بودند در اثر داشتن اسلحه یا کشتن یا جاسوسی هایی که مرده و یا زندان بودند در رابطه با آنها مرتب می نوشتند و از تعبیراتی مثل دژخیم ، خون آشام و ... فراوان استفاده می شد و از بدترین تعبیرات استفاده می کردند و هیچ کس هم به آنها کاری نداشت . نوشته می شد و آزادانه در دکه ها بود و مردم می توانستند تهیه کنند و تا مدت زیادی هم اینگونه بود . ممکن است امروز عده ای بگویند ما ندیده ایم اما کسی نمی تواند مناظره هایی که آن زمان انجام می شد را انکار کند و در آرشیو ها هم ثبت شده است و مناظره هایی بین بالاترین مقام های کشور مثل آقای بهشتی که بعد از امام شخصیت بعدی از لحاظ جایگاه سیاسی و اجتماعی بود. ایشان حاضر شد با تعدادی از جوانان گروهک ها مناظره کند هیچ ابایی نبود و هیچ کس هم از این موضوع تعجب نمی کرد . آنها هم در این مناظره ها که به طور زنده ازتلویزیون پخش می شد هر چه دلشان می خواست می گفتند و هیچ کس هم ازاین موضوع تعجب نمی کرد . من بارها این موارد را از تلویزیون دیدم . این تعداد مناظره ها فراوان بود و کم نبود.
این آزادی وجود داشت تا سال 60 که رسما محارب بودن خود این گروهک ها را نشان دادند . سلاح برداشتند و مردم را هدف قرار می دادند و می کشتند . مدتی اینگونه بود. بعد از شهادت آقای رجایی این مسئله تا ماهها ادامه داشت . البته از 7 تیر به بعد من به تهران آمدم و نماینده مجلس شدم . تا آن زمان در مشهد بودم . ترورهایی هم که فروان وجودداشت . تاکید حضرت امام در آن سالها این بود که نقش ارشادی و جایگاه تعلیم و تربیتی رسانه ها همچنان در اختیارشان باشد و در این مورد هم در مورد روزنامه ها تاکید داشتند و هم صداوسیما .
خط قرمز هایی هم وجود داشت؟ با توجه به بحران هایی که در کشور بود خط قرمزها چگونه تعریف می شد؟
این خط قرمزها مربوط به اصل نظام و امنیت نظام می شد . روزنامه هایی که وابسته به گروهک هایی بود که خودشان جزء ضد انقلاب و محارب شناخته شدند تعطیل شدن آنها هم به تبع تعطیل شدن خود آن گروه ها امری طبیعی بود. بعضی از این گروه ها وقتی تعطیل شدند چند تا روزنامه تعطیل شد و معلوم شد که اینها با نام های مختلف مربوط به همان یک گروه بوده است و به ظاهر می خواسته است بگوید ما چندین گروه هستیم . وقتی آنها رفتند دیگر کسی نبود کار آن روزنامه ها را ادامه دهد و آن وقت معلوم شد که قضیه این روزنامه ها چه بوده است آنها چهره نمایی می کردند. پس از آن هم روزنامه هایی که منتشر می شد دارای سلایق مختلف بودند و حتی روزنامه آیندگان که قبل از انقلاب هم منتشر می شد بعد از انقلاب هم تا مدتی ادامه حیات داد. روزنامه هایی هم پس از انقلاب آغاز به کار کردند اما برای مجموعه اینها خط قرمز مصالح نظام بود. خط قرمز نانوشته اما مشخص بود . کسانی که در چارچوب قوانین بدون به خطر انداختن امنیت کشور و نادیده گرفتن مصالح کشور و ارتکاب خلاف قانون مجدد توسط خودشان انتقاد هایی داشته باشند می توانند بگویند . در دوره بسیار کوتاهی یکی از روزنامه‌ها در زمینه بعضی امور ، مطالبی علیه دولت می نوشت و بسیار تند برخورد می کرد. دولت مقداری به امام شکایت برده بود و امام در آن زمینه فقط فرمودند که این روزنامه را به جبهه ها نفرستید . چون از طرف سپاه و نیرو های رزمنده گزارش رسید که این روزنامه با این حرف ها وقتی به جبهه می آبد روحیه بچه ها را تضعیف می کند . امام فرمودند این روزنامه جبهه نرود و غیر از این چیز دیگری در جهت محدود کردن روزنامه ها نبودند.
بعضا گفته شد که در آن مقطع حتی یک روزنامه هم منتشر نمی شد شما در این مورد چیزی به خاطر دارید؟
همه روزنامه ها بودند. حداقل شش روزنامه سراسری کیهان، اطلاعات، جمهوری اسلامی ، صبح آزادگان، ابرار و رسالت را به خاطر می آورم و البته روزنامه های محلی هم فعالیت می کردند. تا پایان جنگ این روزنامه ها فعالیت های خود را داشتند. و البته بعد از جنگ و بعد از سال 68 روزنامه جهان اسلام را منتشر کردم که سال 70 شروع به کار کرد. روزنامه هایی مثل سلام و .... هم بودند . روزنامه جهان اسلام البته سال 73 و دوره آقای هاشمی توقیف شد . سال 77 مجددا روزنامه حیات نو را منتشر کردیم که البته این روزنامه هم دوره هایی را گذرانده است.
به هر حال همانطور که اشاره کردید این انقلاب ، انقلابی فرهنگی و ارزشی بود. منطقی که اجازه می داد رسانه ها در آن بحران ها بتوانند ادامه فعالیت دهند چه بود؟ اشاره کردید نقدهای صریحی انجام می گرفت که به هر حال از دیدگاه حضرت امام (ره)و افرادی که در حاکمیت بودند نشات می گرفت منطق این کار چه بود؟
این تفکر زیربناهایی دارد. حضرت امام(ره) به مردم و نقش آنها عمیقا اعتقاد داشتند و این اعتقاد شعار هم نبود و واقعیت داشت. وقتی در جامعه ای مردم حضور دارند یک رکن اساسی جامعه مردم هستند و به هرحال مردم افکار ، اندیشه ها و سلایق متفاوتی دارند. چه اشکالی دارد که رسانه ها اینها را منعکس کنند . هم برای اینکه دیگر مردم از افکار اینها مطلع شوند و مسئولین بفهمند در ذهن مردم چه می گذرد . صورت سازی نشود و دیدگاه چند نفر محدود دیدگاه چند میلیون نفر وانمود نشود. به شکلی که کاملا روشن است و می شود حدس هایی زد. مطبوعات و مردم بفهمند. حرف هایی باشد که در خود مردم رایج است . بر این اساس امام(ره) روی حق انتقاد بسیار تاکید داشتند و می فرمودند انتقاد هدیه الهی است. این جمله به این زیبایی و کمال را کسی نگفته است . یعنی نه تنها کسی نباید در مقابل انتقاد اخم کند بلکه باید تشکر هم بکند. چطور وقتی برای کسی هدیه ای می برید او تشکر می کند دست شما را هم می بوسد و نباید هم ناراحت شود. خود حضرت امام (ره) اینگونه بودند. یعنی اگر کسی انتقادی از امام داشت امنیت داشت و هیچ ذره ای احساس ترس و دلهره نداشت . فراوان دیده بودم کسانی را که مطالبی را می نوشتند و چاپ هم می شد. حتی لابد شنیده اید که زمانی فردی از حضرت امام (ره) به دستگاه قضایی هم شکایتی کرد. جناب آقای موسوی اردبیلی در جریان این موضوع هستند. امام(ره) می بینند که احظاریه ای برای ایشان آمده است. داستان بامزه ای دارد. مربوط به فردی بود که از سخت گیری یکی از نگهبانان ناراحت شده بود و از امام(ره) شکایت کرده بود در نهایت حضرت امام(ره) می فرمایند به هر حال شکایت دارد و باید به سراغ او رفت و او را راضی کرد. امام (ره) بر نقش انتقاد و اطلاع رسانی بسیار تاکید داشتند و معتقد بودند که باید رسانه ها و اهالی مطبوعات آزاد باشند که بتوانند این کار را انجام دهند. به ویژه ایشان بر اطلاع رسانی تاکید خاصی داشتند. کمااینکه در مورد روزنامه اطلاعات موردی پیش آمد. حضرت امام از طریقی مطلع می شوند مطلبی که در روزنامه اطلاعاتی که به دست ایشان رسیده است احتمالا مقداری با روزنامه ای که در کشور توزیع شده است تفاوت دارد. حدس می زنند قسمتی از این روزنامه نیست. ایشان می فرستند که برایشان روزنامه ای از سطح شهر تهیه شود. و بعد می ببینند که لایی در این روزنامه هست که در روزنامه ای که به امام(ره) رسیده است وجود ندارد. و مشتمل بر اطلاعاتی بود که امام در مورد آن حساس شده بودند. البته جزئیات آن در خاطرم نیست اما به هر حال امام تا سرحد برکناری برای مدیر مربوطه پیش رفتند و تا زمانی که ایشان نیامدند و توضیح ندادند که این کار تعمدی بوده است اما قانع نشد. و این مطلب را گفته بودند که احساس کردم گویا همان رفتاری با من می شود که زمان استالین با او می شد.که اطرافیانش وقتی می خواستند بعضی خبرهابه گوش او نرسد یک روزنامه مخصوص او چاپ می کردند و روزنامه ای متفاوت نیز برای انتشار در میان مردم .که اطلاعاتی که به مردم می رسد به او نرسد. امام در مورد این موضوع بسیار برآشفته شدند. همین موضوع می رساند که امام بر نفس اطلاع رسانی بسیار حساس بودند. اصلا جنبه شعار نداشت و ایشان در این مورد هیچ تعارفی نداشتند.
امام با اصحاب رسانه ها نیز دیدارهای مکرری داشته اند و بارها گفته شده است که امام در دیداری که از جمله با نمایندگان صداوسیما داشتند انتقادی را مطرح کردند . ایشان فرموده بودند که سعی کنید به مطالب مهم بپردازید . و اخبار مربوط به مهم ترین مطالبی باشد که در جامعه رخ داده است . اینگونه نباشد که همه عادت کرده اند تا به اخبار گوش می کنند ابتدای خبرها همه مربوط به من است. این کار را نکنید و تاکید کردند که از من به جز در مواردی که خود خبر مهم است تیتر اول انتخاب نکنید. این تاکید امام بسیار مهم بود و به گوش همه رسید . این کار بسیار مهم است و هیچ رهبری هم این کار را انجام نداده است. خود این نشان می دهد که امام نمی خواستند رسانه ها به صورت تریبون دولت در آیند و صرفا سخنگوی حاکمیت باشند. امام جملاتی دارند که در آن برای رسانه ها نقش ارشادی، مربی گری ، بنگاه هدایت، مدرسه سیار، آگاه کننده مردم نسبت به مسائل روز ، راستگویی قائل شدند. تاکید داشتند به گونه ای باشند که مردم را به گوش دادن بیشتر تشویق کنند و دروغ نگویند چون اگر مردم بدانند که رسانه ها دروغ می گویند دیگر حاضر به گوش دادن نمی شوند. امام(ره) می فرمایند روزنامه ها برای همه مردم است و همه مردم در آن حق دارند و می شود گفت که گاهی جای دیگران غصب می شود. این جمله بدان معنی است که اگر رسانه‌ای را مثل صداوسیما در یک جهت سوق می دهید و در جهت منافع مردم آن را سوق نمی دهید در واقع حق مردم غصب شده است. این عبارات صریح حضرت امام است. امام(ره) تاکید داشتند که رسانه نباید موضع خصمانه داشته باشد و باید با جنبه ارشادی در خدمت همه کشور باشد و به تربیت جوانان و انسان متفکر و مفید بپردازد. اینها مواردی است از سوی امام به کرات مورد تاکید قرار گرفته است. و در دسترس است و این جزء تاریخچه ثبت شده ماست که نهایت برخوردی که با بعضی روزنامه هایی که تند می نوشتند حداکثر در مورد روزنامه رسالت بود که آنهم توقیف نشد بلکه گفتند فعلا به جبهه نرود چون ممکن است اثر بد روی رزمنده ها بگذارد.
امام در طول آن سالها دیدارهایی با اصحاب رسانه داشتند و توصیه و صحبت ها به شکلی بود که امام(ره) مثل فردی عادی دیدگاه هایشان را می گفتند و سایرین نیز صحبت می کردند جلسات حالت گفت وگو داشت و توصیه و تاکید امام(ره) این بود که همه مسائل به مردم گفته شودو پنهان کاری انجام نگیرد همه مسائل به مردم گفته شود و انتقادها بیان شود حتی نسبت به خود رهبر که همه اجازه داشتند در مورد این موضوع صحبت کنند. مسئله دیگر این بود امام حتی اصرار داشتند که گفت وگو هایشان با دیگران که می توانست در جلسات خصوصی هم صورت بگیرد در رسانه ها منعکس شود . که مردم، هم‌زمان آن را بدانند. گاه بعضی از مردم ممکن بود به ذهنشان بیاید که این مطلب که امام در جواب فلان مطلب یا فلان موضوع یا خطاب به فلان فرد گفته اند را می توانستند اعلام رسانه ای نکنند و نامه شخصی به منزل او بفرستند اما امام این کار را مخصوصا انجام می دادند و سیاست کلی شان را اینگونه اجرا می کردند .این سیاست عبارت از این بود که باید تحولات فرهنگی ، سیاسی ، گفت وگو ها ، تعامل ها همه در معرض دید مردم باشد به چندین دلیل . یکی اینکه از مردم پنهان کاری صورت نگیرد دیگر اینکه در این گفت وگو به هر حال یکسری آموزش هایی وجود دارد مردم استفاده کنند و هیچ اشکالی وجود ندارد. اگر گفت وگوی خوبی است مردم استفاده ببرند. اگر مردم نظر داشته باشند امکان اعلام نظر وجود داشته باشد بالاخره مردم در جریان باشند. در مورد مباحثه که بین ما صورت می گیرد را چه اشکالی دارد که علنی شود و همه از آن استفاده ببرند چون فرض این است که این گفت وگو ها مفید است و اگر مفید نیست که اصلا نباید انجامش داد. امام (ره) منطقی داشتند که آن را جدی می گرفتند.
نامه های زیادی راجع به موارد مختلف نوشته شد و علنی پاسخ آن در صداوسیما نیز منتشر شد. در زمینه موسیقی و شطرنج یکی از علمای قم ایرادی داشتند نامه ای به امام(ره) نوشتند و امام در پاسخ به وی نامه ای علنی نوشتند . این نامه در تمام مطبوعات دنیا منتشر شد و سند شد. بعضی موارد و مسائلی بود که مثلا آقای منتظری گفتند و جواب او را امام علنی دادند که همه بدانند . به آقای هاشمی، خامنه ای و مواردی در مورد شورای نگهبان که امام (ره) نامه رسمی می نوشتند و منتشر می شد که همه بفهمند امام با مسئولینش و امتش چه گفته و چه شنیده است. به خودی خود هم مطالب آنها آموزنده است و هم نفس انتشار این نامه ها آموزنده است. امام نکته محرمانه ای با مردم نداشتند و آموزشی دو طرفه در این کار بوده است . مردم نظرات را بشنوند و از سوی دیگر آنها نیز نظرات خود را بگویند. جامعه باید با خود در تعامل باشد و رسانه راه مرتبط کردن همگان با یکدیگر بود .بعضی از مسائل که جنبه امنیتی داشت البته عنوان نمی شد که محدود بود.
مواردی هست که حضرت امام(ره) تعابیری دارند از جمله این که بشکنید این قلم ها را . آیا به خاطر دارید که علت این خطاب چه بوده است؟
البته اتفاق خاص این مورد را به یاد ندارم. باید به تاریخچه آن نگاه کرد هر کدام از این عبارات برای خود شان نزولی دارند . پس از جنگ زمانی بود که گروه ها و گاهی بعضی اشخاص مطالبی در روزنامه ها می نوشتند که در روزنامه ها هم می آمد. البته باید توجه کرد که این نکته خود بسیار مهم است که اقدام به تعطیلی جراید نشده است . روزنامه ها نصیحت شده اند. گفته اند خودتان قلم ها را بشکنید و خودشان به عنوان حاکمیت اقدام به این کار نکرده اند این خیلی مهم است. امام (ره) شخصیتی با آن اقتدار که همه هم قبول داشتند و هیچ کس هم از تصمیم امام تخلف نمی کرد، اینگونه برخورد می کردند . مثل پدری که گاهی فرزندش را مورد عتاب و خطاب قرار می دهد و نصیحت می کند. یک روزنامه آن سالها به شکل تخریبی خیلی علیه دولت می نوشت . اینها هم رفتند شکایت کردند. دولت می توانست روزنامه را تعطیل کند اما این کار را نکرد . رفتند نزد امام . همین. امام هم گفتند روزنامه به جبهه نرود. که این هم به واسطه صرف شکایت دولت نبود. سپاه یعنی متصدیان جنگ رفتند پیش امام و گفتند که ما شهادت می دهیم این بحث ها به نفع جنگ نیست و به روحیه رزمنده ها آسیب می زند. امام هم جلوی روزنامه را نگرفتند و همه جا منتشر می شد. فقط امام (ره)فرمودند روزنامه به جبهه نرود.
جالب است که آقای احمدی نژاد در مناظره با آقای موسوی به همین نکته اعتراض داشت خطاب او به آقای موسوی بود اما در واقع اعتراض او به امام(ره) بود . چون دستور به جبهه نرفتن روزنامه را حضرت امام دادند و نه آقای موسوی . احمدی نژاد وقتی گفت شما آن روزنامه را تحمل نکردید منظورش روزنامه رسالت بود که نه تنها دولت بلکه همه متصدیان جبهه و جنگ از او شکایت برده بودند. چون آن زمان که اینها مسئولیتی نداشتند.
خیلی مراعات این روزنامه شده است و بسیار با نجابت رفتار شده است. کمااینکه امروز دیدیم در همین روزهای بعد از انتخابات وقتی کمی گفت وگوها داغ شد و از سوی شخصیت های کشور بیانیه هایی آمد چندین بار ما را از طرف وزارت ارشاد زیر فشار گذاشتند که شما نباید این بیانیه ها را منتشر کنید حتی اسم آنها را هم نباید بیاورید حتی وقتی عنوان شد که این بیانیه ها استفاده شده گفتند همه چیز باید محو شود . ما هم گفتیم وسیله ای برای محو کردن نداریم چون همه چیز در چاپخانه است . به چاپخانه رفتند و جلوی چاپ روزنامه را گرفتند و روزنامه ما سه شب اصلا چاپ نشد. و در واقع برای سه شب توقیف شد. این مسئله برای تعدادی از روزنامه های هم اتفاق افتاد در حالی که این مسئله ، مسئله نظام نبود . مسئله اختلاف با یک گروه دیگر بود اما در عین حال تحمل نشد . اما آن زمان مسئله مسئله مخالفت بود با اصل نظام و مسائل نظام که جنگ بود. مقابله با امام بود و دولتی که از هر جهت رسمیت داشت و مورد تائید رهبر و مجلس بود. و اتفاقا رئیس جمهور هم آقای خامنه ای رهبر فعلی انقلاب بود و همان زمان آن گروهی که کارشکنی می کردند که الان خودشان را از پیروان ایشان می دانند. نهایت تصمیم در مورد آنها این بود که روزنامه به جبهه نرود.
آیا در مقایسه با سالهای اول پس از پیروزی انقلاب و شرایط آن مطبوعات توانستند در مسیری آزاد تر به رشدی مطلوب دست یابند؟
شرایط دهه اول انقلاب با شرایط امروز اصلا قابل مقایسه نیست. جنگ در حال وقوع بود . مرزها درخطر بود و شهرها بمباران می شد و ناامنی همه جا بود. کمتر روزی بود که خبر از ترور نشنویم. در کنار این مسئله گروهک ها نیز فعال بودند و ترور و تخریب می کردند با همه اینها روزنامه ها همچنان کار می کردند . با اینکه شرایط بسیار حساس بود. از آن دهه به بعد دوران تثبیت بود . آنها سعی داشتند نگذارند عمر انقلاب از ده سال بیشتر شود و امروز انقلاب ما سی ساله است . طبیعتا در این دوره ها نباید فشار و محدودیت مانند آن زمان باشد. اما به نظر من محدودیت به نسبت از آن زمان بسیار بیشتر است. آن زمان مطالبی در روزنامه ها منتشر می شد که امروز به هیچ وجه امکان پرداختن به آنها وجود ندارد. خود ما در روزنامه جهان اسلام در اوائل دهه 70مطالبی در انتقاد می نوشتیم که الان اصلا نمی نویسیم . و خود به خود آن مطالب وقتی به دست سردبیر می رسد شروع به سانسور کردن می کند. یعنی همه می دانند که راه و رسم کار چگونه است چون وزارت ارشاد و دستگاه های ممیزی به گونه ای رفتار کرده اند که همه مجبور به خود سانسوری می شوند. گاهی به آرشیو روزنامه جهان اسلام که نگاه می کنم می بینم انتقادهای ما آن زمان نسبت به امروز خیلی تندتر بوده است و اصلا نمی شود امروز اینگونه مطلب نوشت. کارشکنی تلقی می کنند. این اواخر وقتی به چند جمله از احمدی نژاد به صورت انتقادی پرداختیم از وزارت ارشاد تذکر کتبی آمد که این موارد تشویش اذهان است. در این دو دهه میدانی که به رسانه ها داده می شد به اندازه دهه اول انقلاب نیست. و در دوره اصلاحات نیز رسانه ها از سوی قوه قضاییه محدود می شدند.
در اینکه ما با معیارهای انقلابی دهه اول فاصله گرفتیم هیچ تردیدی وجود ندارد. اگر بخواهیم امروز به موضوعی از جامعه مان بپردازیم و انتقادی بکنیم و مثلا دنیای خارج هم بخواهد به همان موضوع بپردازد اگر یک عبارت از این دو مطلب شبیه هم باشد سریعا اتصال برقرار می کنند و گفته می شود دستور گرفته شده و یا پول گرفته شده است . در حالی که اینها هیچ کدام دلیل بر این مسئله نیست و صرفا راههایی است برای محدود کردن رسانه ها و منتقدین را از صحنه خارج کنند و یا چون کلمه تشویش اذهان در متن قانون آمده است از این کلمه مرتب برای محدود کردن رسانه ها استفاده می شود و مشخص نیست که این تشویش اذهان دقیقا چیست و بسته به تفسیر کسانی است که در دستگاه های ممیزی نشسته اند و تفسیرها نیز متفاوت است. امروز بعضی از روزنامه های دولتی هستند که هر چه خواستند می توانند علیه منتقدین دولت بنویسند . زمان اصلاحات هم هر چه دلشان خواست علیه دولت اصلاحات نوشتند و امروز هم می نویسند. و اتهامات ،فحشها، نسبت های زشت و ناروا در مطالبشان بسیار است اما هیچ گاه دستگاهای ممیزی دولتی آن دوره مانع آنها نشدند و نگفتند که شما تشویش اذهان کردید. راه برای توجیه این اقدامات هست.
شما سابقه طولانی در رسانه دارید. در آستانه روز خبرنگار هستیم . آیا در حال حاضر فضایی که در حوزه کار رسانه با آن روبرو هستیم را مطابق دیدگاه حضرت امام می دانید؟
جواب من یک کلمه است و آن هم خیر. وقتی با خود حساب می کنم می بینم به عنوان فردی که وقتی انقلاب شد سی ساله بودم این انقلاب وقتی پیروز شد از حدود 15 سال قبلش شروع شد و من از ابتدای آن در صحنه بودم. 4 سال و نیمش را در زندان بودم و بقیه را یا در فرار و یا اشکال دیگر . تا اینکه انقلاب شد و من در این انقلاب هیچ پستی را اشغال نکردم و صرفا با رای مردم نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی شدم و تخصص من هم به جز فقه و اصول کار فرهنگی است. با این سابقه تنها و تنها یک روزنامه متوسط الحال در اختیار من است و می خواهیم اطلاع رسانی کنیم. جایی که مرا مرتب در محدودیت قرار می دهند و مرتب راجع به نوشتنها و ننوشتنها دستورالعمل می فرستند، ببینید با یک خبرنگار ساده چگونه رفتار می کنند . باید بگویم نه . من وضعیت موجود رسانه ها را متناسب با آنچه حضرت امام(ره) و انقلاب اسلامی می خواست نمی دانم.
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.