پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

استاد جامعه شناسی در در گفت و گو با جماران طرح کرد؛

بیش از ۸۰ درصد کارتن خواب های تهران به مصرف مواد مبتلا شده اند


توحید علیزاده: موضوع کارتن خوابی مختص جامعه ایران نیست. اما آن­چه که بر اهمیت این موضوع در کشور ما می­ افزاید تجمع اکثر کارتن خواب­ها در کلان شهر تهران است. گروه اجتماعی جماران برای نشان دادن اهمیت این مسئله اقدام به مصاحبه ­ای با یکی از اساتید برجسته حوزه آسیب­ شناسی اجتماعی کرده است. دکتر علیوردی نیا دانشیار دانشگاه مازندران است که یکی از جدی­ترین تحقیقات را پیرامون این موضوع انجام داده است. در ذیل متن گفتگو آمده است.


به عنوان شروع آقای دکتر لطفا پیرامون انتشار کتاب جامعه­ شناسی کارتن خوابی توضیحاتی ارائه فرمایید؟

در سال 1387 به پیشنهاد دفتر مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران تحقیقی پیرامون کارتن خوابی در تهران برای بنده پیشنهاد شد که بعدها تحت عنوان جامعه شناسی کارتن خوابی انتشار یافت. کتاب جامعه­ شناسی کارتن خوابی، علاوه بر توصیف وضعیت کارتن خوابی در میان کارتن خواب های ساکن در اقامتگاه های موقت شبانه (گرم خانه ها) در تهران و تبیین جامعه شناختی آن، به بررسی و مطالعه پیشینه تجربی و نظری و نیز تجربیات جهانی و راه کارها (عمدتاً مطالعات انجام شده در امریکا و کانادا) در رابطه با کارتن خوابی پرداخته است .

می­ توانید اندکی در باب دشواری­های این نوع تحقیقات (حداقل تحقیق خودتان) توضیاتی ارائه دهید.

ببینید انجام این پژوهش از دو جهت دشوار بود: یکی این که با بررسی­ هایی که داشتم متوجه شدم هیچ کار پژوهشی یا حتی مقاله فارسی در این زمینه در داخل کشور وجود ندارد و این اولین پژوهش در این حوزه می­ باشد. در خود شهرداری تهران هم به جز آیین­ نامه­ های مربوط به شرایط استفاده از گرم­خانه­ ها توسط افراد کارتن خواب چیز دیگری در اختیارم نگذاشتند. البته آمارهای مربوط به ویژگی­ های دموگرافیک کسانی که از گرمخانه استفاده می­ کنند موجود بود ولی علیرغم نامه­ نگاری­ های اداری دال بر این که این پروژه متعلق به خود شهرداری است، آن را محرمانه تلقی کرده و در اختیارم قرار داده نشد! البته گرچه این­ها یک سری داده­ های توصیفی بودن و چیز زیادی جز ویژگی­ های جمعیت­ شناختی را نشان نمی­ داد، با این حال برای تحقیقی که هیچ داده یا پزوهش و مقاله فارسی در مورد آن وجود ندارد می توانست به عنوان بخشی از مطالعه اکتشافی و روشن کردن ذهن محقق نسبت به مساله کمک شایانی باشد. دشواری دوم مربوط به جمع آوری داده از گرمخانه ها بود. زیرا علیرغم این که قرارداد رسمی با شهرداری تهران برای تحقیق در مورد کارتن خوابی داشتم و اساسا خود شهرداری از من خواسته بود در این زمینه تحقیق کنم اما حتی برای دیدن گرمخانه ها اجازه ورود به من نمی دادند و حدود دو ماه طول کشید تا پس از پیگیری­ های فراوان و مراجعات حضوری و هماهنگی با بخش های مختلف، حراست شهرداری اجازه ورود به گرمخانه را به من داد! در حالی که معتادان کارتن خواب به سادگی و بدون مجوز و معرفی نامه و قرارداد هر شب به گرم خانه می رفتند! شاید این نمونه و شاهد خوبی باشد از این که چرا این اولین و ظاهرا تنها کاری است که در زمینه کارتن خوابی انجام شده است. البته در سایر حوزه ها نیز وضعیت به همین منوال است و جمع آوری داده های مربوط به آسیب ها برای محققین فوق العاده دشوار است. بدین معنی که، داده های های ثانویه آسیب ها که در جایی چاپ نمی شود و در اختیار پژوهشگر نیز قرار داده نمی شود و تولید داده نیز به سختی صورت می گیرد زیرا امکان دسترسی به افراد آسیب دیده، قربانی و مجرم در مراکزی که نگهداری می شوند بسیار دشوار است.از همین روست که کتب آسیب شناسی دانشگاهی ما فاقد آمارهایی است که دلالت بر وضعیت موجود آسیب شناختی کشور دارد و لذا یا به آمارهای مربوط به جرایم در کشور امریکا استناد می شود یا به برخی از تحقیقاتی که در سطح خرد با انجام نمونه گیری انجام شده اند استناد می گردد. این است که ما هیچ ذهنیت و درک واقع بینانه و درستی نسبت به وضعیت آسیب شناختی کشور نداریم و تنها منبعی که نوعا بدان ارجاع داده می شود مصاحبه های جسته و گریخته ای است که با برخی از مسئولین مثل رئیس سازمان بهزیستی انجام می شود و طی آن آمارهایی گزینشی ارائه می شود که هیچ ارزش علمی ندارند. ارائه تحلیل عالمانه در مورد وضعیت رفتاهای انحرافی مثل فرار دختران از منزل، مصرف مواد مخدر و الکل، روسپیگری، انواع سرقت، جرایم رایانه ای، کلاهبرداری، جعل، تقلب علمی، مدرسه گریزی، دگرکشی، خودکشی و سایر موارد از سوی محققین نیازمند دسترسی به داده است و بایستی در این زمینه فکری شود. ارائه توصیه های سیاستی برای پیشگیری از آسیب ها نیز علاوه بر داشتن بینش نظری منوط به دسترسی محققین به داده های مربوط به آسیب هاست.

به عنوان متخصص در حوزه جامعه­ شناسی آسیب­ های اجتماعی، لطفا پدیده کارتن خوابی را توضیح دهید؟ به عبارتی اساسا ما به چه گروه از افراد کارتن خواب می­ گوییم؟ یا کارتن خواب کیست؟

اخیراً کارتن خوابی را به معنای نداشتن اقامتگاهی اولیه در نظر می گیرند و کارتن خواب ها را افرادی که در اقامتگاه های عمومی و خصوصی زندگی می کنند و سازمان ها یی به صورت موقت برای آنان موقعیت اسکان فراهم می کنند. بیشتر این افر اد از محیط زندگی شان فرار می کنند ؛ به همین دلیل، خوابیدن در خیابان برایشان آرامش بخش است. متأسفانه در شهر تهران، کارتن خواب ها زیاد به چشم می خورند. این افراد با مشکلاتی نظیر اعتیاد، مصرف الکل، بیماری ذهنی، گسیختگی خانواده، بیماری جسمی و سوءتغذیه مواجه اند و تعدادی از آنان نیز به علت سرما و تغذیة ناکافی و بیماری، جان خود را از دست می دهند. !S1!

با این توضیح منظور از بی خانمانی چیست؟

بی خانمانی، پدیده ای پیچیده و متفاوت است. چهره بی خانمانی مانند تعریف آن، از کشوری به کشور دیگر متفاوت می باشد. بی خانمان یا کارتن خواب کسی است که در زمان بررسی، اقامتگاهی برای سکونت نداشته باشد. بیشتر مطالعات صورت گرفته، از این تعریف بی خانمانی استفاده کرده اند. اما این تعریف از بی خانمانی شامل افراد بی خانمانی نمی شود که در خیابان ها و اقامتگاه های بهزیستی و خانة دوستان یا اقوام زندگی می کنند. در حالی که، تعریف بی خانمانِ پناهگاهی و خیابانی شامل بی خانمان هایی می شود که از اقامتگاه های بهزیستی یا اماکن عمومی مثل ایستگاه اتوبوس یا مترو، ساختمان های مخروبه یا خیابان ها استفاده می کنند. طبق تعریف رسمی دولت امریکا که از قانون استوارت و مک کینی اتخاذ شده است، بی خانمان به کسی گفته می شود که محل اقامت ثابتی برای شب ندارد. طبق تعریف مرکز آمار کانادا دو سطح مختلف برای بی خانمانی وجود دارد که عبارت اند از: بی خانمانی مطلق و بی خانمانی نسبی. بی خانمانی مطلق به نداشتن هیچ سقفی، حتی موقت، اطلاق می شود. بی خانمانی نسبی به سکونت در پناهگاه ها، خانه های نیمه استاندارد وخطرناک، اقامت در منزل دوستان یا اماکن موقتی مثل ماشین گفته می شود. برخی دیگر هم بی خانمان ها را کسانی تعریف کرده اند که به صورت مطلق یا دوره ای یا موقتی بی سرپناه اند و نیز کسانی که در آینده ای نزدیک، در معرض خطر زندگی در خیابان هستند.

شما در کتاب خود از کدام یک از تعاریف بهره جستید؟

در این کتاب کارتن خوابی به عنوان به معنای نداشتن اقامتگاهی اولیه در نظر گرفته شده است و کارتن خواب ها یا بی خانمان ها کسانی هستند که در زمان بررسی، اقامتگاهی برای سکونت نداشتند و در اقامتگاه های عمومی (گرم خانه ها) زندگی می کرده اند.

لطفا اندکی بیشتر پیرامون گرمخانه ها توضیح دهید؟

در سال 87 تعداد چهار گرمخانه برای نگهداری معتادان کارتن خواب در شهر تهران وجود داشت. در ایران، اطلاعات دقیقی دربارۀ تعداد مصرف‌کنندگان مواد کارتن خواب در دست نیست. بااین‌حال، شواهد بسیاری هست که نشان می‌دهد تعداد مصرف‌کنندگان مواد در بین جمعیت‌‌های کارتن خواب به‌شدت زیاد و درواقع بیشتر از تعداد مصرف‌کنندگان در میان جمعیت معمولی است. برای مثال، طبق این تحقیق ، بیش از ۸۰ درصد کارتن‌خواب‌های ساکن در گرم‌خانه‌‌های تهران اظهار کرده‌اند که دچار سوءمصرف مواد بوده یا هستند. این تحقیق نشان داد که بسیاری از مصرف‌کنندگان مواد، بی‌خانمان بوده یا در گذشته، تجربۀ بی‌خانمانی داشته‌اند. بعضی از این کارتن‌خواب‌ها، پیش‌ازاین، تحت مراقبت دوستان و خویشاوندان خود بوده‌اند؛ اما تعداد بسیاری از آنان نیازمند کمک‌‌های فوری هستند. در کشور ما، اگرچه مصرف‌کنندگان مواد از هر دو جنس ممکن است بی‌خانمان شوند، بی‌سرپناهی در میان مردان رایج‌تر است؛ لذا استراتژی‌‌های پیشگیری و فراهم‌کردن خدمات مربوط به بی‌خانمانی نیز بیشتر بر مردان تمرکز دارد؛ درحالی‌که به‌نظر می‌رسد،‌ مشکلات مربوط به بی‌خانمانی زنان نیز به توجه جدی نیاز دارد.

با این توضیحات خود گرمخانه ها هم با مسئله مصرف کنندگان مواجه هستند؟

گرایش کارتن خواب ها به سوءمصرف مواد را نباید از بستر اجتماعی آن در جامعه جدا کرد. درک علل گرایش بی‌خانمان‌ها به مواد مستلزم شناخت عوامل بیرونی جامعه نیز هست. عوامل بیرونی که می‌تواند نقش مهمی در تبیین تغییرات میزان گرایش به مواد در ایران داشته باشد، عبارت است از: کشت وسیع و تولید انبوه موادمخدر در افغانستان، گستردگی مرز با پاکستان و افغانستان، میزان انسداد و استحکام و کنترل مرز‌های شرقی کشور، قاچاقچیان بین‌المللی و منطقه‌ای، بازار پررونق موادمخدر در کشور‌های اروپایی و امریکایی و افریقایی، مجاورت با مراکز تجاری منطقه‌ای ازجمله دبی و بحرین و مسئلۀ پولشویی، وجود مشترکات قومی و فرهنگی و خویشاوندی در مرز‌های شرقی کشور، سودآوربودن قاچاق موادم و سرریزشدن مواد به داخل کشور به‌واسطۀ ترانزیت آن از خاک ایران.

برگردیم به تحقیق جنابعالی، شما در کتاب خود به مدیکالیزه شدن مسألة بی خانمانی اشاره کرده اید. لطفا در این مورد توضیح بیشتری دهید.

مدیکالیزه‌شدن بسیاری از پژوهش‌‌هایی که در سطوح فردی مطالعات کمّی و کیفی در زمینۀ بی‌خانمانی صورت گرفته است، ازجمله کاستی‌‌های مهم این حوزۀ مطالعاتی است. مدیکالیزه‌شدن فرایندی است که در آن، مشکلات غیرپزشکی به‌نوعی تعریف می‌شود و به‌گونه‌ای با آن برخورد می‌شود که گویی مسأله‌ای پزشکی است. در این فرایند، با هویت‌پزشکی‌بخشیدن به حوزه‌‌هایی که قبلاً غیرپزشکی تعریف می‌شد، مانند آسیب‌‌های اجتماعی، قلمروی علم پزشکی به حوزه‌‌های غیرپزشکی زندگی نیز گسترش می‌یابد.

در این گفتمان، به‌جای پرداختن به ریشه‌‌های اجتماعی‌اقتصادی بی‌خانمانی، بر درمان پزشکی اختلالات مشاهده شده در بی‌خانمان‌ها تمرکز می‌شود. به‌عبارت دیگر، در الگوی «بیماری بی‌خانمانی» مدیکالیزه‌شدن مسائل اجتماعی، کارکرد ایدئولوژیک مشروع‌سازی روابط طبقاتی را ایفا می‌کند و به غیرسیاسی‌شدن موضوعی کمک می‌کند که از اساس سیاسی است. ازاین‌رو، در چهارچوب پزشکی، مسأله‌ای اجتماعی که به پاسخی اجتماعی نیازمند است، به مشکلی فردی تبدیل می‌شود که پاسخی فردی می‌طلبد (همان)؛ درحالی‌که جامعه‌شناسان معتقدند: الگوی اجتماعی بی‌خانمانی، مناسب‌ترین راه برای درک مسئلۀ کارتن‌خوابی است و اینکه این آسیب، برای چه‌کسانی اتفاق می‌افتد و چه گام‌هایی برای حل نیاز‌های این افراد باید برداشته شود.

تمرکز بر بیماری در گفتمان مراقبت، درواقع تفسیر‌های جانشین را محو می‌کند و این‌گونه، با تغییر در پویایی‌‌های گروه و جنس و نژاد، مانع پیشرفت در رفع بی‌خانمانی می‌شود. کنش‌‌های روزمرۀ مهمانان و کارمندان پناهگاه برای درمان بیماری‌ها، گفتمان مسلط دربارۀ بی‌خانمانی و بی‌خانمان‌ها را بازتولید و تقویت می‌کند. این موضوع، هنگامی رنگ معضل به خود می‌گیرد که آژانس‌‌های پناه‌دهنده، تمرکز بر درمان بیماری را در میان مراجعان بی‌خانمان، در دستور کار خود قرار دهند و از توجه به دیگر مسائلی که اینان با آن مواجه‌اند، غفلت کنند. توجه به هر مسأله‌ای، به بزرگ‌نمایی و درنتیجه تقویت گفتمان مسلط دربارۀ آن مسأله کمک می‌کند.

به‌دلیل مدیکالیزه‌شدن مسألۀ بی‌خانمانی، ملاحظه می‌شود که این مسألۀ اجتماعی به‌عنوان بیماری تلقی شده و توجه به علل اجتماعی‌اقتصادی و ساختاری آن مغفول مانده است. لذا پاک‌سازی بی‌خانمان‌ها از فضا‌های عمومی نیز توجیه می‌شود. به‌عبارت دیگر، با تمرکز خاص بر بیماری، از تبیین‌‌های دیگرِ علت بی‌خانمانی صرف‌نظر می‌شود و درنتیجه، تلاش‌‌هایی که برای رفع بی‌خانمانی صورت می‌گیرد، اغلب بیش‌ازآنکه مبتنی‌بر عوامل اقتصادی‌اجتماعی مؤثر یا راه‌حل‌‌های ساختاری دربرگیرندۀ سیاست‌‌های استخدامی و تهیۀ مسکن باشد، بر مداخلات پزشکی متمرکز شده است.

گفتمان پزشکی، بر تثبیت فرد ازطریق ابزار بیرونی (پزشکان، روان‌پزشکان، تجویز دارو و...) تمرکز دارد؛ درحالی‌که گفتمان اقتصادی‌سیاسی بر رفع موانع ازطریق سیاست و عمل و تغییر نگرش متمرکز است. درنهایت، گفتمان اجتماعی بر رفع موانع اجتماعی ازطریق پیکره‌بندیِ مجدد شبکه‌‌های محلی (محیط) متمرکز است، با احترام به فردی که بی‌خانمانی را تجربه می‌کند. البته سیاست‌گذاران اجتماعی برای کمک به رفع مشکل بی‌خانمانی، سیاست‌‌هایی را گسترش داده‌اند که به‌صورت اجتماعی طرح شده است؛ لذا اقامتگاه‌‌های پناه‌دهنده به کارتن‌خواب‌ها از ابعاد اقتصادی‌اجتماعی بی‌خانمانی آگاه‌اند. گفتمان اجتماعیِ بی‌خانمانی، الگوی طولانی‌مدت‌تری را برای ترمیم وضعیت بی‌خانمانی ارائه می‌دهد. این گفتمان تنها بر طرح درمان فردی برای مراجعان تکیه ندارد؛ بلکه هدفی کلی برای مبارزه با مسائل زندگی مراجعان بی‌خانمان دارد. این گفتمان، راه جدیدی را برای زندگی‌کردن و فکرکردن ارائه می‌دهد که به کمک آن، مراجعان بی‌خانمان مهارت‌‌های زیستی را فرامی‌گیرند. این مهارت‌ها به آنان در اجتماعی‌شدن و استقلال اقتصادی کمک خواهد کرد. در این گفتمان، آگاهی از نیاز به تغییرِ اجتماعی و محیطی، به اندازۀ نیاز به اصلاح خود شخص (مراجعه‌کنندۀ بی‌خانمان) اهمیت دارد.

به عنوان سئوال پایانی به نظر شما مهم­ترین دلایل و عللی که زمینه کارتن خوابی را در جامعه فراهم می­ کنند چیست؟ به بیانی دیگر، لطفا پیرامون عوامل جامعه­ شناختی این پدیده توضیحاتی ارائه دهید.

می‌توان گفت که در حوزۀ جامعه‌شناسی، درمجموع، دو نوع تبیین نظری مبتنی‌بر دو نوع عمدۀ نظریه‌‌های مربوط به عوامل مؤثر در افزایش کارتن‌خوابی وجود دارد: برخی پژوهش‌‌های مربوط به کارتن‌خوابی، مبتنی‌بر عوامل شخصی است و برخی دیگر از تبیین‌‌ها نیز مبتنی بر عوامل اجتماعی‌ساختاری است. در واقع، عوامل مهم کارتن‌خوابی را می‌توان به دو مقولۀ عمده تقسیم کرد: عوامل شخصی و اجتماعی‌ساختاری. در مطالعات مربوط به کارتن‌خوابی، از مهم‌ترین عوامل شخصی که منجر به کارتن‌خوابی می‌شود، به عواملی چون بیماری ذهنی، سوء مصرف مواد و الکل، خشونت خانگی و نداشتن شبکۀ حمایت خانوادگی اشاره می‌کنند. ازسوی دیگر، مهم‌ترین عوامل اجتماعی‌‌ساختاری ذکرشده در تحقیقات مربوط به کارتن‌خوابی، فقر، وضعیت نامناسب اقتصادی نظیر بیکاری، کمبود مسکن مناسب برای اقشار کم‌درآمد و ناکارآمدی نظام رفاه اجتماعی است. این دو دسته عوامل (شخصی و اجتماعی‌ساختاری) ازجمله عوامل مهم مؤثر در کارتن‌خوابی بوده که مبتنی‌بر دیدگاه‌‌های ایدئولوژیکی و نظریات متفاوت است.

نظریۀ ساختاری (کلان اجتماعی)، کارتن‌خوابی را به نیرو‌های دولتی و اقتصادی و اجتماعی نسبت می‌دهد. عواملی از قبیل اندازۀ شهر، بازار مسکن (ازجمله دسترسی‌داشتن به آن و وجود خانه‌‌هایی برای افراد کم‌درآمد)، وضعیت اقتصادی (ازجمله میزان بیکاری) و حتی اوضاع جوی می‌تواند موجب شیوع کارتن‌خوابی شود. وجود وضعیت نامطلوب ساختاری برای کارتن‌خوابیِ گسترده ضروری است. در مقابل، نظریۀ فردی (شخصی) کارتن‌خوابی، مسئولیت کارتن‌خوابی را در درجۀ اول متوجه فرد می‌داند. این انتقاد به نظریۀ ساختاری وارد شده است که رابطۀ بین ویژگی‌های ساختاری و میزان کارتن‌خوابی را از نظر تجربی مورد آزمون قرار نداده است. درمجموع، بسیاری از محققان فقط به عوامل فردی بی‌خانمانی، بدون‌قراردادن آن‌ها در وضعیت ساختاری توجه دارند؛ درحالی‌که بسیاری از محققان نیز صرفاً به ساختار اجتماعی در جایگاه علت توجه دارند. اما عوامل فردی بی‌خانمانی آشکار‌تر است و پیوندی انکارناپذیر با مشکل بی‌خانمانی دارد. رویکرد جامع رویکردی است که بر ترکیب دیدگاه‌‌ها و نگاهی فراتر از تمرکز یک‌جانبه تأکید دارد.

اگرچه در کلان شهر تهران متغیر‌های ساختاری، نقش کلیدی در کارتن‌خوابی ایفا می‌کنند، مطالعه ای که من روی کارتن خوابی انجام دادم مبتنی بر متغیر‌های فردی بوده است. به همین دلیل انجام تحقیقات مشابه بر اساس عوض‌کردن واحد تحلیل و نیز تحقیق در سطح کلان برای روشن نمودن بسیاری از زوایای پنهان کارتن خوابی در کلان شهر تهران ضروری به نظر می رسد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.