صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان فیوضات معنوی عید قربان ـ تبیین فداکاریهای جوانان رزمنده
- محل تهران، حسینیه جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع فیوضات معنوی عید قربان ـ تبیین فداکاریهای جوانان رزمنده
-
حضار
حضار: مسئولین جمهوری اسلامی و مقامات لشکری و کشوری[56]و اقشار مختلف مردم
بسم اللّه الرحمن الرحیم
متقابلاً این عید مبارک را به همۀ آقایان و همۀ ملت مسلمان ایران و به همۀ محرومان جهان تبریک عرض میکنم. در اسلام دو عید است که به عنوان عید اسلامیبه رسمیت شناخته شده است: عید شریف فطر عید است برای ضیافةاللّه، و عید شریف قربان عید است برای لقاءاللّه. و آن عید که ضیافةاللّه است، مقدمه است برای لقاءاللّه، و اینکه امر شده است به حضرت ابراهیم که فریاد بزن تا بیایند پیش تو، برای اینکه راه راهی است کهاز طریق ولی اللّه باید طی بشود، از طریق اولیاءاللّه باید طی بشود، و حضرت ابراهیم - سلام اللّه علیه ـ ولیّ وقت بود و ولیّ است برای همۀ نسلها، و رسول اکرم ولیّ اعظم
است و ولیّ است برای همۀ عالم، و از راه اینها باید رسید به آنجایی که باید رسید.
ابراهیم ـ علیه السلام ـ بعد از اینکه مراحلی را طی فرمود، آخرش فرمود، عرض کرد:وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذی فَطَرَالسَّمواتِ وَالاَْرْضَ[1]اووَجَّهْتُ وَجْهیمیگوید و برای رسول اکرمثُمَّ دَنی فَتَدلیّ فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ اَوْ اَدْنی[2]است و بین این دوتا فرق است، با اینکه هر دو در غایت کمال است.
و از برکاتی که ما داریم، برای ما هست، برکات ادعیهای است که از ائمۀ اطهار وارد شده است. ادعیۀ ائمۀ اطهار ـ همان طوری که خود قرآن شریف هم آن طور است ـ که یک سفرهای است که پهن شده است برای اینکه همۀ قشرها از آن استفاده کنند. قرآن را چنانچه ملاحظه میفرمایید، در آن اکثراً آیات شریفهای است که اکثر مردم از آن استفاده میکنند. و در قرآن شریف آیاتی است که فقهای عظام از آن استفاده میکنند. آیاتی است که فلاسفه از آن استفاده میکنند. آیاتی است که عرفا از آن استفاده میکنند. آیاتی است که خاصۀ اولیا از آن استفاده میکنند. و آیاتی است که رسول اکرم ـ صلیاللّه علیه وآله و سلم ـ به او رسیده است، و به وسیلۀ او به کسانی که لایق هستند رسیده است. قرآن، آیاتی که در این زمینه است که اهل معرفت از آن استفاده میکنند زیاد است، مثلاَللّهُ نُورُالسَّمواتِ وَالاَْرْضِ،[3]هُوَ الاَْوَّلُ وَالآخِرُ وَالظّاهِرُ وَالْباطِنُ،[4]هُوَ مَعَکُمْ اَیْنَما کُنْتُمْ[5]و امثال اینها که در لفظ و در بیان ممکن است که انسان برای آنها بیاناتی بکند، ولی به حسب واقع و حظّ واقعی مشکل است که کسی غیر از آنکه خوطب به،[6]به اینطور مسائل برسد. هُوَالظّاهِرُ،
هُوَالْباطِنُ خوب، وقتی دست ماها دادند گفتیم به اینکه هُوَالْمُظْهِرُ[7]لکن مسئله این نیست.اَللّهُ نُورُالسَّمواتِ وَ الاْرْضِوقتی دست بشر عادی رسیده «منور السموات والارض» معنا کرده، لکن مسئله این نیست. در روایات هم همین طور است. ادعیهای که از ائمۀ اطهار وارد شده است این هم یک سفرهای است، پهن شده است برای اینکه همه از آن استفاده کنند، هر کس به مقدار فهمش. و اکثراً چیزهایی است که عامۀ مردم از آن استفاده میکنند و فقراتی در ادعیه هست که فلاسفه از آن استفاده میکنند. فقراتی هست که عرفا از آن استفاده میکنند. فقراتی هست که خاصۀ اولیا باید از آن استفاده کنند. همین در دعای عرفهای که حضرت سیدالشهدا ـ سلام اللّه علیه ـ در روز عید خوانده، در روز عرفه خواندهاند، این دعا اکثراً چیزهایی است که اکثر بینندگان از آن استفاده میکنند، لکن در بین آن یک چیزهای دیگری هست که استفاده از او مشکل است، حتی برای عرفای بزرگاَیَکُونُ لِغَیْرِکَ الظُّهُورْحتی اینکهمالَیسَ لَکَاین تعبیر غیر از این است که هُوَالْمُظْهِرُ،اَیَکُونُ لِغَیْرِکَ الظُّهور مالَیْسَ لَکَ[8]یعنی ظهور همه از توست، ظهور توستمَتی غِبْتَ حَتّی تَحْتاجُ اِلی دَلیل[9]چه وقت غائب بودی؟ هیچ وقت غائب نبودی، از تو باید استدلال به دیگران بشود، نه از دیگران استدلال به تو، و هکذا. این از نعمتهای بزرگی است که برای بندگان خدا آمده است، و هرکس به اندازۀ خودش از او استفاده میکند. و بسیاری هم هستند که گمان میکنند استفاده کردند، لکن واقع مطلب بسیار مشکل است. یعنی بعضی امور است که تصدیقش آسان است لکن تصورش مشکل. بعضی از مسائل هست که تصور، انسان نمیتواند بکند، لکن تصدیقش میکند، و مسائل که مال اهل معرفت است از اینجور مسائل هستند، تصدیق میشود کرد به اینکه هوالظاهر، لکن تصور هوالظاهر یک تصوری است که بسیار مشکل است، مگر برای آنهایی که خاصۀ اولیا هستند و عید شریف قربان و اینکه همه را خواستند، فی الناس، فریاد بزن بین ناس که بیایند و بیایند به
سوی تو ای ابراهیم، و به سوی رسول خدا در وقتی که رسول خدا هست، و به سوی ولیّ در وقتی که ولیّ هست، به سوی او بیایند و به سوی او آمدن، به سوی خدا رفتن است، نه اینکه به سوی او بیایند در مقابل به سوی خدا رفتن، به سوی او رفتن عین به سوی خدا رفتن است. از این جهت دعوت به این است که به سوی خدا بروند، لکن راه این است، طریق این است. و ابراهیم ـ سلاماللّه علیه ـ ، عید برای او برای ذبیحاللّه است، که ثمرۀ وجود خودش[10]را حاضر شد که فدا کند، و برای رسول اللّه هم، برای ذبیحاللّه در این امت است، که ذبیح اللّه هم، «فِدیه»[11]هم تفسیر شده است در بعض روایات به حضرت سیدالشهدا. ابراهیم تا آن حدی که حد فداکاری هست رفت، منتها خدای تبارک و تعالی برای او فِدیه فرستاد، و پیغمبر اکرم هم تا آن حدی که هست و و اصل هم به آن حدّ شد، برای اینکه ذبح واقع شد. و نمونههایی از این مسائل دربین بشر هست، لکن با تفاوتهای بسیار زیاد که آن تفاوتها مربوط به مراتب معرفت است.
الآن شما در این عصر که ملاحظه میکنید جوانهایی هستند که واقعاً فداکاری میکنند، واقعاً رو به شهادت میروند. کسانی هستند که واقعاً جوانهایشان را به شهادت میفرستند و خوشحال هم هستند. این همان سنخ هست، لکن تفاوت این است که آنجا معرفت یک معرفت عالیمقامی است و اینجا به آن مرتبه نرسیده است، اینجا نمونهای از اوست. فداکاریهای جوان های عزیز ما و پدرهای آنها و مادرهای آنها همان نحو است که آنها کردند. اینها ذبح میشوند به همان طوری که اسماعیل ذبح شد و به همان طوری که فدیه اسماعیل به حسب روایات ذبح شد. و ما باید بگوییم که عاجزیم از اینکه همین فداکاری که اینها دارند هم، ما عاجزیم که تصور کنیم. و بحمداللّه این فداکارها برای اسلام آنچنان سرافرازی ایجاد کردند که در طول تاریخ خواهد ماند، آن طور برای کشور
خودشان سرافرازی ایجاد کردند که در طول تاریخ خواهد ماند. و ما آرزو داریم که این سرافرازی برای همۀ ملتها حاصل بشود و انقلاب به همین معنا برای همۀ ملتها حاصل بشود، برای همۀ مستضعفین حاصل بشود. از آن طرف هم در مقابل اینطور فداکاری و اینطور تفدیه برای اسلام، آن طور جنایات در دنیا واقع میشود. جنایات عظیمی که از دولتهای بزرگ بر همۀ بشر واقع میشود و امروز دنیا گرفتار این دو قطب است و بشر گرفتار این دو قطب است که خدای تبارک و تعالی انشاءاللّه نجات بدهد بشر را از این دو قطب فاسد.[12]هر جا بتوانند خودشان دخالت میکنند و هرجا هم به حسب ظاهر عذری باشد دیگران را وادار میکنند به دخالت، به فساد. صدام را ملاحظه میکنید که در طول این مدت با این ملت چه کرده است و با اسلام چه کرده است و با ملت عراق چه کرده است و از آن طرف مشاهده میکنید که او صلح دوست خودش را حساب میکند، و رسانههای گروهی هم هرجا هستند او را به همین عنوان معرفی میکنند. من گاهی یاد آن شاعر میافتم که قصهای دارد. قصۀ صدام، به یاد آن شاعر انسان را میاندازد. نقل شده است که کسی به یک شاعری گفت که اشعر شعرای عرب کی است؟ گفت بیا برویم من نشانت بدهم. رفت همراهش در یک خانهای، دید که یک پیرمرد بسیار کثیفی نشسته و پستان یک بزی را به دهنش گرفته است و میمکد. آن شخص شاعر گفت که این شخص که میبینی پدر من است. و اینکه پستان را در دهن گرفته است برای اینکه این قدر بخیل است که نمیخواهد یک قطرۀ شیر بهکاسه مالیده بشود. اشعر شعرای عرب آن است که درسالهای طولانی افتخار به عرب کرده برای این پدر!
من عقیدهام این است که، یعنی عقیده نه ... یا خوب است اینطور باشد که به صدام بگویند که اخطب خطبای عرب کی است در عصر او بگوید که بیایید من نشان بدهم، بیاورد در خرمشهر و هویزه و سوسنگرد و اینجاها ببیند که، نشان بدهد که ببینید اینها همۀ
آثار شکستی است که ما خوردهایم از ایران. اخطب خطبای عرب آن است که با این همه شکستها، در هر شکستی مدال شجاعت بدهد به ارتش خودش و داد شجاعت ارتشش را بزند. صدام بیش از این هم میتواند بگوید، بگوید، اخطب خطبای عرب آن است که این خرابیها را که میبینید به دست ما واقع شده است و هر روز هم دارد به سر مردم موشک ریخته میشود، و هر روز هم من دارم از همۀ دولتها کمک برای این خرابیها میگیرم، اخطب خطبای عرب آن است که آن خودش را معرفی کرده است به اینکه صلح طلب است.
وضع اینطوری شده است که کسی که دارد هر روز از این ور و آن ور سلاح تهیه میکند برای اینکه بریزد به جاهایی که ربطی به ارتش ندارد. ـ او دستش به آنها که نمیرسد ـ وقتی آنجا شکست میخورد، میگیرد از این سلاحهای دور زن و میزند به شهرهای عرب نشین و کردنشین و فقرا، و آن وقت این را دنیا معرفی میکنند به اینکه این صلح طلب است، و خودش هم داد صلح طلبی میزند! اخیراً هم که از طرف یکی از رئیس جمهورها ـ ، رئیس جمهور گینه[13]ـ یک تقاضای صلح شده بود، ایشان یک کاغذ مفصلی به او نوشته بود که ما همه جور برای صلح حاضریم. ایشان از اول هم همین طور میگفت ما برای صلح حاضریم، ولی صلح چی؟ صلح بین کی و کی؟ در عین حالی که میکوبد، صلح طلب است. در عین حالی که فرار میکند، شجاع است. اصلاً الفاظ در عصر ماهویت خودشان را از دست دادهاند، کأنّه برگشته است، یک تحولی پیدا شده است در الفاظ و معانی الفاظ و اینها. فرانسه هم خودش را یک کشور متمدن و آزادیخواه و نمیدانم این چیزها معرفی میکند ـ مردم شاید باشند ـ لکن او هم اسلحه میفرستد، طیاره های زننده میفرستد، کوبنده میفرستد، برای اینکه نگذارد ایران غلبه پیدا کند. من عقیدهام این است که اگر در فرانسه پیش این بزرگان فرانسه ـ که دارند به اصطلاح اینها را میفرستند ـ اگر عقل پیدا بشود، این را بفرستند برای صدام، برای اینکه
او با بیعقلیاش خودش را به اینجا رسانده، چنانچه آن عقل داشت که از اول گول امریکا را نمیخورد، که بگوید تو برو چند روز دیگر تمام میشود قضیه، خوب این آمد دید که نشد و تا حالا هم نشده است، و همین دوسه روز هم که دیدید که ریختند و جوان های ما در خود عراق جلو رفتند و حالا هم دارند جلو میروند. خوب، با این همه تجربه، مگر آن مقدار از میراژهایی که فرستاد ـ شصت تا مثل اینکه میگویند فرستاد ـ کاری از او آمد؟ این سلاحها باید دست کسی باشد که آدم داشته باشد. کسی که ندارد کسی را که بتواند این سلاحها را به کار ببندد، کسی که چند تا از این پاسدارهای عزیز وقتی که به یک فوجی از آنها حمله میکند فرار میکنند، آنها نمیتوانند این کارها را انجام بدهند. بله، اینها در شهر خودشان نشستهاند و در مرز خودشان نشستهاند و با آن توپ های دور برد میزنند به آبادان هر روز یا میزنند به جاهای دیگر. این وضع دنیاست که ما در آن گرفتار هستیم، که همه با این کمک میکنند در عین حالی که میبینند که از این کاری بر نمیآید. مگر آن چیزهایی که روسیه به صدام داده کمتر از اینهایی است که فرانسه داده؟ خوب، آنها هم دستش بود و نتوانست کاری بکند، البته خرابکاری کرد، اما پیشروی نکرد، شکست خورد در همه جا. و این شکست برای این است که آن چیزی که پیش پاسدارهای ما هست پیش آنها نیست. ایشان بنا دارد که تقلید کند در این امور، تاگفته میشود که مردم ایران هدیه میآورند، آن هم درست میکند یک طایفهای را که بیایید هدیه بیاورید. در خود آنجا هم آنهایی که هست حتی در رادیوهای خارجی این را در نوشتههایی که آوردهاند، میگویند که مأمورین او خانه به خانه میروند و میگویند قبض و رسید بده، اگر کسی قبض و رسید نداشته باشد، رسید طلا، رسید جواهر، اگر نداشته باشد او را میبرند و به عنوان مجرم. آن شنیده که اینجا طلا میدهند آن هم میخواهد صورتش را درست کند، شبیه اش را درست کند، یک صفی از خودشان درست میکنند که بیایید بدهید، لکن مأمورین میروند از مردم به زور میگیرند. این شنیده است که بچه ها و خردسالهای ما دعوا میکنند که ما میخواهیم برویم به جنگ، ما میخواهیم چه، آن هم در یک وقتی گفت یک بچهای به من گفت که من میخواهم به جنگ بروم، فرق
است مابین اینها. در هر صورت ما گرفتار هستیم امروز به یک همچو وضعی در دنیا و اسف بار وضع دنیاست.
اینهایی که پیش میبرند برای اینکه اینها دنبال حضرت ابراهیم ـ سلام اللّه علیه ـ هستند، اینها لبیک گفتند به حضرت ابراهیم ـ سلام اللّه علیه ـ آنها که میخواهند پیش ببرند چی میگویند؟ آنها به عفلق گفتند، خوب، نمیشود یک کسی که به عفلق لبیک میگوید، یا به کسی که به ابراهیم خلیل اللّه لبیک میگوید، اینها یک جور باشند. این است که آنها فراری هستند و اینها چنانچه یک وقت اقتضا بکند تا هر جایی که صلاح باشد خواهند رفت.
خوب امروز شما ملاحظه میکنید که لبنان آن گرفتاری را دارد، آن قدر در آن الآن دارد جنایات واقع میشود. دیروز توسط صهیونیستها مستقیماً و حالا توسط جُمَیِّل، «اَمین جُمَیِّل»،[14]یعنی امریکاست که این کارها را دارد انجام میدهد. امریکا نمیخواهد که منطقه آرام باشد و بخواهند فکر بکنند که باید چه بکنند، امریکا هرجا بتواند خودش دخالت میکند، هر جا نتواند ایادیش را میفرستد که لااقل نفاق بیندازند بین مردم. این منافقینی که میخواستند در ایران آن طور وقایع را ایجاد کنند و جنایات را ایجاد کنند و کردند و فرار کردند و حالا هم باز تتمه شان هست، اینها همان راه را دارند میروند، اگر قبل از رفتن به فرانسه اشکال میشد که شاید نه، خودشان چی باشند، خوب، حالا معلوم شد که نه، اینطورند. اینهایی که خلقی هستند با صدام دست دوستی میدهند، در صورتی که هر روز دارد این خلق اسلامیرا میکوبد. اینها دیگر برایشان آبرویی باقی نماندهاست، لکن خارج نشستهاند و فحش میدهند. خوب، این یکی برایشان مانده که فحاشی کنند. در هر صورت ما باید خودمان لبیک به حضرت ابراهیم بگوییم و لبیک به رسول اللّه بگوییم و با این لبیک فداکاری بکنیم و حفظ کنیم عزت
خودمان را، عزت اسلام را.
باید جوانهای ما، پیرهای ما، زنهای ما، مردهای ما، بچههای ما، همه در راه اسلام، برای عزت اسلام و برای عزت میهن خودشان و برای عزت قرآن کریم فداکاری کنند. یکی از فداکاریها این است که با هم اختلاف نکنند، اگر یک اختلاف جزئی هست خودشان اصلاح کنند. و بحمداللّه الآن در بین ارتش ما و سپاهیان و همۀ اینها وحدت هست و با این وحدت دارند جلو میروند و تا این وحدت هست انشاءاللّه پیروزیها دنبال هم است. و ما باید همیشه توجه به این داشته باشیم که آنچه هست از خداستاَلِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ مالَیْسَ لَکَهر چی هست از اوست. اگر ما توانستیم این مطلب را به قلب خودمان وارد کنیم که هر چه هست از اوست، دیگر نه از شکست میترسیم، نه از چیز دیگر. همه از اوست، و اگر این معنا در قلب ما حاصل باشد شکست هم نیست تو کار. برای خدا قیام کنیداِنَّما اَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ اَنْ تَقُومُوا للّهِ،[15]از تمام موعظهها خدای تبارک و تعالی انتخاب کرده این یک موعظه را:قُلْ اِنَّما اَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍیعنی همین یکی را من موعظه میکنم، چون همه چیز تو اینجاستاِنَّما اَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ اَنْ تَقُومُوا للّهِهمه چیز در قیام للّه است. قیام للّه معرفت اللّه میآورد. قیام للّه فدایی برای اللّه میآورد. قیام للّه فداکاری برای اسلام میآورد. همه چیز در این قیام للّه است، و لهذا تنها موعظهای که انتخاب کرده خدای تبارک و تعالی از بین موعظهها همین موعظه است کهاَنْ تَقُومُوا للّهِ مَثْنی وَ فُرادی[16]اجتماعی و انفرادی قیام للّه بکنید. انفرادی برای وصول به معرفت اللّه، اجتماعی برای وصول به مقاصد اللّه. و من امیدوارم خدای تبارک و تعالی به ما و شما و به همۀ ملتها توفیق عنایت کند که این راه را برویم و برای خدا کارها را انجام بدهیم.
و خدای تبارک و تعالی این ملتها را توجه بدهد به این مسائل، و این دولتهایی که
در کشورهای اسلامیهستند از خواب بیدار کند. اینها گمان میکنند که اسرائیل پشت و پناه آنها هست که کمک به او میکنند. اسرائیلی که بنایش بر این است که کشورهای عربی را بگیرد، این را خیال میکنند که این پشت و پناه او هست، یا امریکا پشت و پناه است، امریکا از شما نفت میخواهد و امریکا از شما نفع میخواهد و میخواهد شما بازار باشید برای او. و همین طور شوروی، اینها فرق نمیکند، اینها میخواهند که از شما استفاده بکنند، از مخازن که خدا به شما داده آنها استفادهاش را بکنند، شما حمال باشید برای آنها، والاّ در آنجایی که شما گرفتار بشوید هیچ یک از اینها به داد شما نخواهند رسید؛ آنها آن وقت میگویند ما اینها را نمیشناسیم. بنای این اشخاصی که توجه شان به خودشان و به دنیای خودشان است این است که مادامیکه به نفع آنها چیزی باشد با آنها همراهند و با آنها هم کاسه هستند، آن روزی که ببینند این به نفع نیست ولو دوست شان باشد کنارش میگذارند. این قصۀ چرچیل[17]را شنیدید شاید، خوب، چرچیل در جنگ عمومیرئیس انگلستان بود، شوروی هم همراه اینها بودند، در جنگ با آلمان، شوروی هم همراه اینها بود ـ امریکا هم همراه اینها بود ـ به مجرد اینکه هیتلر[18]را شکست دادند، چرچیل گفت که الآن وقتی است که ما به شوروی بزنیم؛ شوروی که با آنها دوستی داشت و با آنها میخواست که وارد بشود یعنی جنگ آلمان را او برد، گفت الآن وقتش است! منتها مجلس انگلستان اجازه نداد این را، آن وقت معلوم شد این معنا، مجلس انگلستان اجازه نداد این مطلب را. وضع اینها اینطور است، همان دوستی را که دارند، آن روزی که ببینند یک دوست دیگری بهتر از این است و این برایشان دیگر خوب نیست، این راپرتش میکنند دور، یا این را میزنندش به زمین، وضع اینها اینطوری است. کسی که به خدا اعتقاد ندارد، کسی که به معاد اعتقاد ندارد، کسی که نمیشناسد آن ارزشهای انسانی را، اینها را نمیشود بهش اعتماد کرد، که ما با امریکا باشیم، به اینکه امریکا به ما در وقت خودش چه بکند. امریکا از شما نفت میخواهد. امریکا از حکومت حجاز،
نفت حجاز را میخواهد او نفعی به شما نمیرساند. او از شما میگیرد و میدوشد شما را. برای چه برای او خودتان را به زحمت میاندازید و ما را هم به زحمت میاندازید؟ انشاءاللّه خداوند همه را بیدار کند و هشیار کند و این عید سعید را مبارک کند. و مبارک آن روزی است که دست قدرتها، دست خیانتکارها، دست جنایتکارها از سر مظلومین جهان قطع بشود و انشاءاللّه امیدوارم نزدیک باشد یک همچو وقتی.
والسلام علیکم و رحمة اللّه
2 ـ سورۀ نجم، آیه 8 و 9: «آنگاه نزدیک آمد و بر او نازل گردید، بدان نزدیکی که با او به قدر دو کمان یا نزدیکتر از آن شد.»
3 ـ سوره نور، آیۀ 35: «خدا، نور آسمانها و زمین است.»
4 ـ سورۀ حدید، آیۀ 3: «او اول و آخر و پیدا و نهان است.»
5 ـ سورۀ حدید، آیۀ 4: «هر کجا باشید او با شماست.»
6 ـ کسی که به او خطاب شده است.
7 ـ اوست آشکار کننده.
8 ـ آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای تو نباشد؟
9 ـ کی غائب بودهای تا نیاز به راهنمایی به سوی خودت داشته باشی؟
10 ـ حضرت اسماعیل ع.
11 ـ عِوَض.
12 ـ ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروی.
13 ـ آقای احمد سِکُوتُورِه، رئیس جمهوری کشور افریقایی «گینه»، یکی از اعضای هیأت صلح بین ایران و عراق.
14 ـ رئیس جمهور پیشین لبنان که «فالانژ» بود.
15 ـ سورۀ سبأ، آیۀ 46: «من به یک سخن شما را پند میدهم و آن سخن این است که شما برای خدا قیام کنید.»
16 ـ سوره سبأ، آیۀ 46: «برای خدا قیام کنید دو نفر دو نفر و تنها.»
17 ـ وینستون چرچیل، نخست وزیر انگلستان در زمان جنگ جهانی دوم.
18 ـ آدُلف هیتلر، صدراعظم آلمان و رایش سوم که شعلۀ جنگ جهانی دوم را از سال 1940 م. تا 1944 برافروخت.