صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان تفاوت ایدۀ رزمندگان اسلام با دشمنان ـ عدم سازش با جنایتکاران
- محل تهران،حسینیه جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع تفاوت ایدۀ رزمندگان اسلام با دشمنان ـ عدم سازش با جنایتکاران
-
حضار
حضار: رزمندگان ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
بسم اللّه الرحمن الرحیم
من هم وفات و شهادت بانوی بزرگ اسلام را بر همۀ مسلمین و بر شما برادران عزیز ارتشی، سپاهی و بسیج و بر حضرت بقیةاللّه ـ ارواحنافداء ـ تسلیت عرض میکنم. این خانۀ کوچک فاطمه ـ سلاماللّه علیها ـو این افرادی که در آن خانه تربیت شدند که به حسب عدد، چهار ـ پنج نفر بودند و به حسب واقع، تمام قدرت حق تعالی را تجلی دادند، خدمتهایی کردند که ما را و شما را و همۀ بشر را به اعجاب درآورده است. خطبۀ فاطمه زهرا ـ سلاماللّه علیها ـ در مقابل حکومت و قیام امیرالمؤمنین و صبر امیرالمؤمنین در مدت بیست و چند سال و در عین حال کمک کاری به حکومت موجود و بعد هم فداکاری در راه اسلام و فداکاری دو فرزند عزیزش، امام مجتبی که یک خدمت بسیار بزرگ و دولت جابر اموی را با آن خدمت رسوا فرمود و خدمت بزرگ برادر ارجمندش حضرت سیدالشهدا، چیزهایی بود که همه میدانید و میدانیم. و با اینکه عده کم و اسباب و ابزار جنگ پیش آنها کم بود، لکن روح الهی و روح ایمان آنها را آنطور کرد که بر همۀ ستمکاران عصر خودشان غلبه پیدا کردند و اسلام را زنده کردند و برای ما و شما برادرهای عزیز الگو شدند که ما از کمی عده و کمی عُده و کمی ابزار جنگ در مقابل تمام قدرتهایی که امروز با ما به جنگ برخاستهاند، مقاومت کنیم، و همان طوری که اولیای ما ـ علیهم السلام ـ نشان دادند که در مقابل مستکبران گاهی با تبلیغ و گاهی با
اسلحه باید ایستاد و مستکبران را باید به جای خودشان نشاند، ما هم الگوی آنها را، تبعیت از آنها را میپذیریم. و شما جوانها نشان دادید که در این میدانهای نبرد بین حق و باطل با اینکه آنها از ابزار جنگی فراوان و از افراد هم همین طور و از مصر و اردن و آنجاها هم مستقیماً به آنها کمک میشد و از سایر کشورها هم کمک مالی و کمک اسلحه و همۀ اینها میشد، معذلک، یک جمعیت کمی به حسب عدد، و قوی و شوکتمندی به حسب روح، در مقابل همه ایستادند و شکست دادند آنها را.
برادرها، این ایمان را حفظ کنید؛ این قدرت الهی را حفظ کنید و این تعهد خودتان را به اسلام و به ملت حفظ کنید و به پیش بروید. صدام به حسب آن مثلی که گفته شده است که یک دیوانه سنگ را در چاه میاندازد و پنجاه عاقل یا بیشتر نمیتوانند بیرون بیاورند، این یک دیوانهای بود که یک اقدامی کرد و یک سنگی را در چاه انداخت و موجب زحمت ملت خودش، ملت ما و سایر ملتها گردید، که حالا دست به دامن دولتها شده است تا آنها بیایند و وساطت کنند و میانجیگری کنند، او را نجات بدهند. او دیگر قابل نجات نیست و ما هم یک قدم عقب نخواهیم نشست.
مصالحه با جنایتکار وسازش با جنایتکاران، این یک جنایتی است بر مردم متعهد و یک جنایتی است بر اسلام. ما حرفمان از روز اول تا حالا و بعدها معلوم است. ما جنایتکار را که در کشورمان هست، میگوییم باید برود. مسلمانها هم موظفاند به حسب شرع مطهر به اینکه بیایند و اینها را بیرون کنند. شارع مطهر فرمودهاند در قرآن کریم که «اگر یک طایفهای بر طایفۀ دیگر از مسلمین بخواهند طغیان کنند و تجاوز، بر همۀ مسلمین واجب است که اینجنایتکار و طاغی و یاغی را با او جنگ بکنند و اگر برگشت به اطاعت خدا، آنوقت بنشینند با او صحبت بکنند».[1]ما حزب بعث را جنایتکارانی
میدانیم که در حال صلح و جنگ در جنایتاند. در طول حکومتشان در عراق در حال جنگ نبودند، لکن جنایت آنها بر اسلام، بر مسلمین، بر ملت عراق، بر مراجع عظام عراق و بر علمای اسلام هر روز واقع میشد و بعد هم آن دیوانگی را که در فطرت آنها بود و طغیانگری را که خمیرۀ ذاتی صدام است، آن دیوانگی را عمل کرد و عقلای اسلام و عقلای جهان دست به هم دادند که این سنگ را از چاه بیرونبیاورند، لکن کار این دیوانه آنطور است که نمیشود این سنگ را بیرون آورد مگر با اسلحه و قوت ایمان. شما ثابت کردید که میتوانید در مقابل قدرتها بایستید و شما میدانهای نبردتان در تاریخ ضبط خواهد شد.
اگر امروز همۀ قدرتمندان و همۀ یاوه سرایان تبلیغاتی به ضد شما و به ضد جمهوری اسلامی قلمفرسایی میکنند یا سخنرانی یا توطئه، لکن نمیتوانند روی حق پرده پوشی کنند. شما بحقید، همانطوری که امام سید الشهدا بحق بود و با عدۀ قلیلی مقابله کرد و در عین حالی که به شهادت رسید و فرزندان او هم به شهادت رسیدند، لکن اسلام را زنده کرد و یزید و بنیامیه را رسوا کرد. شما هم شیعیان همان حضرت هستید. شما هم در این نبردهای بزرگی مثل نبرد آبادان و مثل تنگه چزابه و مثل بستانکاری کردید که اعجاز بود؛ اعجاز بود از باب اینکه یک جمعیت کم با عده و عُدۀ کم و با ایمان بزرگ این اعجاز را آفریدند و صدام که این کار غلط را به تخیلاتی که کرده بود انجام داد،پشیمان شده است و به همۀ دولتها برای کمک دست دراز کرده است و از همۀ کشورها کمک خواسته است و همه هم، تقریباً اکثر قریب به اتفاق هم به او کمک میکنند و همۀ کمکهایی راکه آنها کردهاند نتوانستهاند یک ایمانی برای او بفرستند، برای اینکه در خودشان هم نبود.
اشتباهشان در همین است که خیال میکنند زیادی جمعیت و زیادی اسلحه کار انجام
میدهد و نمیدانند که آن چیزی که کار را انجام میدهد بازوی قوی افراد است. افراد کم با بازوان قوی و قلب مطمئن و قلب متوجه به خدای تبارک و تعالی و عشق به شهادت و عشق به لقاءاللّه، اینهاست که پیروزی میآورد. پیروزی را شمشیر نمیآورد، پیروزی را خون میآورد. پیروزی را افراد و جمعیتهای زیاد نمیآورد، پیروزی را قدرت ایمان میآورد.ما اَکْثَرَ الضَّجیجِ وَ اَقَلَّ الحَجیجْ؛[2]حاجی خیلی میرود به مکه، لکن آن که حج الهی را بجا میآورد، آن کم است. و سپاه پاسداران و بسیج و همۀ اینها، ارتشی و اینها، آن اقلیتی هستند در جنگ و آن اقلیتی هستند در نبرد کهکَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئةً کَثیرةً بِاِذْنِ اللّهِ.[3]
فرق است ما بین ایدۀ شماها و دشمنهای شما؛ آنها برای قدرتمندی، برای نمایش قدرت، برای شیطان، با اسلام به جنگ برخاستند و شما برای خدا و برای رضای او و برای قوت دادن به اسلام و پیاده کردن احکام اسلام به دفاع برخاستید. شما مدافع از انسانهای مظلوم در طول تاریخ هستید. مدافعات شما از اسلام و پیروزی شما انحصار به پیروزی در میدان ندارد. شما در تمام ابعاد پیروز هستید و شما در تمام جهات معنوی و مادی پیروز هستید و شما در طول تاریخ پیروز هستید و پیروزی شما پشتوانۀ پیروزی مستضعفین جهان است در طول تاریخ. شمایی که با آغوش باز و با روی گشاده به طرف اللّه و به طرف لقاءاللّه و به طرف شهادتمیروید پیروز هستید؛ چه در میدان جنگ پیروز بشوید و میشوید، و چه ـ خدای نخواسته ـ شکست بخورید و نخواهید خورد. شما آن چیزی را که همراه دارید دشمنان شما ضد او را همراه دارند؛ شما رضای خدا را همراه دارید و آنها سخط[4]خدا را، شما ایمان را همراه دارید و آنها طرفداری از کفر را، شما آرامش قلبی دارید و در این جنگ با آرامش، با خاطر آسوده، با این ایده که اگر شهید بشوم پیروزم و اگر پیروز بشوم هم پیروزم، شما این را دارید و آنها از مرگ فرار
میکنند. بین این دو طایفه بسیار فرق است؛ آن که مرگ را در آغوش میگیرد برای اینکه شهادت است، برای اینکه از اسلام است، برای اینکه دفاع از حق است و آن که از مرگ فرار میکند برای اینکه برای طعمه، جنگ میکند. فرق است مابین ملتی که داوطلب برای شهادت هست و برای پیروزی هست ـ و من امیدوارم که داوطلبها بیشتر بروند و اسم بنویسند و خواهند رفت ـ و آنهایی که با سرنیزه به جنگ میآیند، اگر اقدام نکنند از پشت کشته خواهند شد، آنهایی که با اسم داوطلب، با فشار و زور و با هزار جور اذیت وادار به جنگ میشوند، آنهایی که ملتهایشان به آنها پشت کرده است. بین شما که ملت پشتیبان شماست و نگهبان از شماست و به همین جهت خدای تبارک و تعالی نگهبان شماست و پشتیبان شماست، با آن که برای شیطان میخواهد جنگ بکند، برای شیطان نفس میخواهد جنگ بکند فرق است ما بین اینها. فرق است مابین انقلاب اسلامی ایران با انقلابهای دنیا؛ انقلابهای دنیا بیاستثنا برای ایمان نیست، برای خدا نیست، انقلاب ایران برای خداست و از اول هم فریاد خدا بوده است، «اللّهاکبر» بوده است و تا آخر هم همین است.
این بدبختهایی که از ایران فرار کردهاند یا در خارج بودهاند و به تبع طمعهای پوچ شیطانی نشستهاند و صحبت میکنند و دروغپردازی میکنند ـ و یکی از دروغهای بزرگشان که در رادیوها هر شب شاید باشد ـ و همین دیشب دو مرتبه یا سه مرتبه بود، اینکه ایران از اسرائیل ابزار جنگ میآورد و میخرد. ایرانی که بیست سال است با اسرائیل در جنگ است، اسرائیل را میکوبد و به حسب حکم شرعشبا اسرائیل نمیتواند هیچ تناسبی داشته باشد و نخواهد داشت. چند مرتبه، همین دیشب بود که از کی گفته است که اینها از اسرائیل چیز میخرند ـ آنها هم در خارج نشستهاند و فکر این را میکنند که بیایند ایران بعد از اینکه شما جوانها جانبازی خودتان را کردید، ایران را تسلیم یک دسته اشخاص منحرف کنند، اینها هم افکارشان مثل افکار همان صدام است. صدام هم پیش خودش فکر کرد و این فکر را هم تقویت کردند شیطانهای بزرگ در او که تو به
ایرانی که الآن به هم خورده است و هرج و مرج است و ارتشی ندارد و چیزی ندارد حمله کن و اسم خودت را مثل اسم سعد وقاص کن[5]و خودت را بگو فاتح قادسیه. غافل از اینکه اینجا بچههای نارسشان هم، بچههای کوچکشان هم در مقابل او ایستادهاند و تا هستند نمیتوانند اینها یک همچو کارهایی را انجام بدهند.
شما برادرها با قدرت ایمانی و با قدرت اسلامی این پیروزیها را به دست آوردید، خصوصاً، با این پیروزی اخیر تنگه چزابه به آنها فهماندید که افکارتان غلط بوده است و آرزوهایتان برباد است. و من همانطوری که گفتید دعا کنم، من همیشه به شما دعا میکنم، من دعاگوی شما هستم و من شما را دوست میدارم شما برادران من هستید، فرزندان من هستید و من در محضر خدای تبارک و تعالی به این پیروزیهای شما که پیروزیهایی است که با تعهد اسلامی، برای اسلام است من افتخار میکنم. مباهات میکنم به درگاه خدا که در یک همچو مقطع از زمان واقع شدم که جوانان ما اینطور هستند؛ در یک مقطع از زمان واقع شدیم که[کوتاه شد]دست آنهایی که به واسطۀ تبعیت از امریکا جوانهای ما را به فساد میکشاندند و با همۀ قدرت، همۀ تبلیغات و با درست کردن مراکز فحشا، مراکز قمار، مراکز خماری و جلسههای فاسد، جوانهای ما را میخواستند به فساد بکشند و خدای تبارک و تعالی به داد ما رسید، به داد کشور ما رسید، به داد ملت ما رسید و شما جوانها را بسیج کرد، بسیج الهی شما را کرد که حفظ کنید این کشور را و دست رد به سینۀ تمام شیاطین و قدرتمندان بزنید و شما پیروز هستید.
خداوند انشاءاللّه، شما را همانطور که در اینجا پیروز کرده است بعدها هم پیروز کند. خداوند شما را پیروز کند بر شیطان باطنی و شما را بر نفس خودتان پیروز کند تا انشاءاللّه، وقتی که به محضر خدا رفتید با نشانههای افتخارآمیز در خدمت او بروید.
والسلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته
2 ـ چه بسیار است ناله و فریاد و چه اندک هستند حجگزاران. بحارالأنوار، ج 27، ص 30، ح 2.
3 ـ سورۀ بقره، آیۀ 249: «چه بسیار باشد که به یاری خدا گروهی اندک بر سپاهی فراوان پیروزی یافتهاند».
4 ـ خشم، ناخشنودی.
5 ـ سعد بنابی وَقّاص؛ از اصحاب رسول اکرم ص و سردار فاتح اسلام در نبرد قادسیّه با سپاهیان ساسانی.