صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان وحدت معنوی اقشار ملت ـ همدردی با صدمه دیدگان از جنگ تحمیلی
- محل تهران، جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع وحدت معنوی اقشار ملت ـ همدردی با صدمه دیدگان از جنگ تحمیلی
-
حضار
حضار: اعضای انجمنهای اسلامی وزارت دفاع ـ نمایندگان پرسنل ادارۀ عقیدتی سیاسی نیروی زمینی ارتش ـ نمایندگان سازمان جوانان جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران
بسم اللّه الرحمن الرحیم
من امیدوارم که این اجتماعاتِ ابدان منتهی بشود به اجتماع ارواح، و مهم آن است. تشکیل سمینارها بسیار خوب است، دعوت به وحدت بسیار مهم است، لکن باید این سیمنارها و اجتماعاتِ بدنی در راه یک اجتماع روحانی و یک اجتماع عقلانی و یک اجتماع روحی و یک اجتماعِ مقصد باشد. کافی نیست که ما و شما در یک محفلی جمع بشویم، و در جاهای دیگر هم همین طور، لکن آن مقصدی که مقصد اسلام است و مورد امر خدای تبارک و تعالی است و همۀ انبیا برای آن مقصد آمدهاند از آن مقصد غفلت بشود. باید گفتارها، انسان را برساند به معنویات و برساند به توحید کلمه و کلمۀ توحید. آسان است که ما سمینار و مجامع درست کنیم و در آن مجمعها همه قشر اشخاص باشند، از روحانی و از نظامی و از انجمنهای اسلامی. این یک امری است که آسان است، لکن این امر برای رسیدن به مقصود کافی نیست. باید این اجتماعاتی که میشود، دنبال او و در خود او کوشش بشود به اینکه آن وحدت حقیقی ـ که لازمۀ یک امت مسلمان است و مورد توجه پیغمبران عالم است و مورد امر خدای تبارک و تعالی است ـ آن امر را دنبال کنیم که حاصل بشود. در طبقات متعارف ملت و ملتها این وحدت آسانتر است تا طبقات بالا ـ باصطلاح بالا ـ برای اینکه انسان یک موجودی است که چنانچه مهار نشود و سر خود بار بیاید و یک علف هرزهای باشد و تحت تربیت واقع نشود، هرچه بزرگتر بشود به
حسب سال و بلند پایهتر بشود به حسب مقام، آن جهات روحی تنزل میکند و آن معنویات تحت سلطۀ شیطان، شیطان بزرگ ـ که همان شیطان نفس است ـ واقع میشود. جوانها جدید العهد هستند به ملکوت عالم و نفوسشان پاکتر است. هرچه بالاتر بروند، چنانچه مجاهده نکنند و تحت تربیت واقع نشوند، هر قدمی که به بالا بردارند و هر مقداری که از سنّشان بگذرد، بعیدتر میشوند از ملکوت اعلی و اذهانشان کدورتش بیشتر میشود. و لهذا تربیتها باید از اول باشد. از همان کودکی تحت تربیت انسان قرار بگیرد. و بعد هم در هر جا که هست یک مربّیهایی باشند که تربیت کنند انسان را. تا آخر عمر هم انسان محتاج به این است که تربیت بشود. انبیا هم که آمدهاند از طرف خدای تبارک و تعالی. برای همین تربیت بشر و برای انسان سازی است. تمام کتب انبیا ـ خصوصاً کتاب مقدس قرآن کریم ـ کوشش دارند به اینکه این انسان را تربیت کنند. برای اینکه با تربیت انسان، عالَم اصلاح میشود. آن قدر که انسان غیر تربیت شده مضر است به جوامع، هیچ شیطانی و هیچ حیوانی و هیچ موجودی آن قدر مضر نیست. و آن قدر که انسان تربیت شده مفید است برای جوامع، هیچ ملائکهای و هیچ موجودی آن قدر مفید نیست. اساس عالم بر تربیت انسان است. انسان عصارۀ همه موجودات است و فشردۀ تمام عالم است. و انبیا آمدهاند برای اینکه این عصاره بالقوّه را بالفعل کنند؛ و انسان یک موجود الهی بشود. این موجود الهی تمام صفات حق تعالی در اوست و جلوهگاه نور مقدس حق تعالی است.
کوشش کنید که اجتماعاتی که میکنید و سمینارهایی که درست میکنید معنویت در آن باشد. از همه جا و در همه جا توجه به تربیت انبیا داشته باشید. شما در قرآن کریم ـ در اول سورۀ قرآن کریم ـ میخوانید کهالحَمْدُللّهِ رَبِّ العَالَمین[1]کلمۀ «ربوبیت» را و مبدأ تربیت را در اول قرآن طرح میکند. وما را مکلف فرمودهاند که در هر شبانه روز چندین مرتبه
این را در رکعات نماز بخوانیم و توجه داشته باشیم به اینکه مسئله تربیت و ربوبیت ـ که درجۀ اعلای آن مخصوص به خدای تبارک و تعالی است و دنبال آن منعکس میشود در انبیای عظام و به وسیلۀ آنها به سایر انسانها ـ این در آن پایه از اهمیت بوده است که دنبال«للّه»،«ربّ العالمین»، مربّی عالمین آمده است. و باز در همین سوره میخوانید که غایت تربیت، حرکت در«صراط مستقیم»است. و منتهی الیه این صراط مستقیم؛ کمال مطلق است، اللّه است. دعوت شده است که ما تحت تربیت انبیا برویم و تحت تربیت بزرگان از اولیا واقع بشویم، تا آنها ما را هدایت کنند به راه مستقیم. و هر روز چندین مرتبه از خدای تبارک و تعالی بخواهیم که ما را هدایت کند به صراط مستقیم،[2]نه راه چپ، و نه راهِ راست:غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ[3]ما باید توجه به این معنا داشته باشیم که موجودی هستیم که اگر خود رو بار بیاییم؛ بدترین موجودات و منحطترین موجودات هستیم. و چنانچه تحت تربیت واقع بشویم و صراط مستقیم را طی بکنیم، میرسیم به آنجا که نمیتوانیم فکرش را بکنیم؛ آنجایی که بحر عظمت است، بحر کبریایی است.
این سمینارها باید دنبالش تفکر باشد، دنبالش تدبّر باشد، دنبالش این باشد که توجه بکنیم به وحدت کلمه، و آن وحدت کلمه؛ «للّه» است. در «اللّه» مجتمع بشوند. اگر انسانها در کلمۀ مبارکۀ «اللّه» مجتمع شدند و همۀ بتها را شکستند، به همۀ مقصدهای عالی میرسند ـ چه مقاصدی که در این دنیا هست برای بشر و اجتماعات بشر، و چه مقاصدی که مقاصد بالاتر است و در عالم دیگر هست.
ما تجربه کردیم در این دو سه سال که آن وقت که توجه به خدای تبارک و تعالی مجتمعاً نداشتهایم، و لو یکییکی هم داشتیم، نتوانستیم کاری انجام بدهیم؛ زیر بار ظلمها و ستمها و فشارها بودیم و چپاولگران عالم به ما از هر طرف حمله کرده بودند، و ما
در قبضۀ آنها و کسانی که وابستۀ به آنها بودند گذراندیم روزگار بزرگی را و با فاجعهای را. ودیدیم که این قیامی که ملت ایران کرد و نهضتی که ملت ایران کرد و کمکم از تفرقه به وحدت رو آورد و مقصد واحد و ابدان مجتمع و ارواح مجتمع در خیابانها، در همۀ بلاد کشور ـ از روستاها گرفته تا مرکز ـ ابدان مجتمع و ارواح مجتمع، ابدان در خیابانها ریختند، و خواست آنها اسلام و خدا بود، و دست رد به سینۀ ظلم و ظالم و ستمکار زدند، همۀ اشخاصی که میخواستند این کشور را چپاول کنند، و چپاول کردند در سالهای طولانی و داشتند ادامه میدادند به این چپاولگری. خدای تبارک و تعالی عنایت فرمود و ما و شما و همۀ ملت، هم در ابدان مجتمع شدیم و هم در ارواح، اجتماعاً از زن و مرد و بزرگ و کوچک به خیابانها ریختند ملت ما، مقصد هم یکی بود و فریاد همه «اللّه اکبر» بود، و فریاد همه این بود که مرگ بر اشخاصی که ستمگرند و اشخاصی که چپاولگرند، ما اسلام را میخواهیم، جمهوری اسلامی را میخواهیم که جمهوری اسلامی در آن هم آزادی هست و هم استقلال. ما باید این اجتماعی را که در ایران حاصل شد و این تحول بزرگی که حاصل شد این را سرمشق خودمان قرار بدهیم و از یاد نبریم.
توجه داشته باشیم که آنچه ما را پیروز کرد، آنکه ما را با دست تهی پیروز کرد، این اجتماع ابدان و اجتماع ارواح و وحدت کلمه و وحدت مقصد بود. و همین مردم در بیست سال پیش از این همینها بودند، مورد تعدی اجانب بودند و مورد تعدی آنهایی که نوکرهای اجانب بودند و کاری نمیتوانستند بکنند. همینها بودند که به عنایت خدای تبارک و تعالی متحول شدند به یک موجود آسیبناپذیر با وحدت همۀ جانبه در روح و در جسم. همینها بودند که از آن حالت به حالت دیگر متحول شدند و پیروزی را با این حال به دست آوردند. آن هم پیروزیای که معجزهآسا بود. پیروزیای که احتمالش داده نمیشد که بتوانند در این مدت کم با این زحمتهاییکه در مقابل آن چیزی که به دست آوردهاند باز شما ناچیز به جا آوردید. آن چیزی که در دنیا اسمش باید معجزه باشد. بنابراین ما همه باید توجه کنیم[به]همین تابلو بزرگی که سرتاسر ایران هست و منعکس است در آن «اللّهاکبر» و «آزادی و استقلال و جمهوری اسلامی»، همان در نظر ما
باشد و سرمشق ما باشد؛ و تا آخر ودر نسلهای آتیه منتقل بشود همین مطالب از شما به نسلهای آتیه تا ان شاء اللّه در هیچ وقت از تاریخ نتوانند دیگر بر ما سلطه پیدا بکنند. این مطلب در شما مهم است؛ و در کسانی که دولتمردان هستند بیشتر مهم است، اهمیتش بیشتر است. آنها باید توجه داشته باشند که سند پیروزی ما همین وحدت کلمه و همین توحید کلمه بوده است. آنها باید بدانند که رسیدن هر یک از آنها به هر مقامی برای خاطر همین ملتی[است]که بپاخاستند و وحدت کلمه را ایجاد کردند و با هم یک کلمه گفتند، و آن «آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی». همه همین مقصد را داشتند. در آن وقت اشخاص خودشان مَنسی[4]بودند. هیچیک به فکر خودشان نبودهاند. همۀ آنها به فکر مقصد بودهاند. چنانچه در طول روز، ناهار هم گیرشان نمیآمد توجه نداشتند. اصلاً گرسنگی را نمیتوانستند بفهمند و بیلباسی را نمیفهمیدند. شاید بسیاری از آنها کفشهایشان، کلاههایشان و اینها از بین میرفت یا بچههایشان گم میشد، هیچ توجه به این معنا نداشتند. از خود فانی شدن و در مقصد باقی ماندن؛ همین معناست. همین بود که در ایران شد، شما از خود هجرت کردید، و به خدا پیوستید. خود را فراموش کردید، واین فراموشی از خود مقدمهبرای کمال انسان است. باید همه بدانند، ودولتمردان بیشتر بدانند که تا در خود فرو میروند، انسان نیستند، وقتی که خود را فراموش کردند و در مقصد عالی انسانی فرو رفتند، انسان بزرگاند. همۀ موجودات این طور هستند؛ و همۀ انسانها این طور هستند. و این غایت خلقت است؛ و غایت مقصد انبیاهست.
برادران من، عزیزان من! توجه کنید، و همۀ ملت، سرتاسر کشور توجه کنند که ما امروز در یک موضع حساس واقع هستیم. امروز تمام قدرتهای دنیا به ضد ما قیام کردهاند و توطئهها از هر طرف متوجه به ما شده است، در داخل و در خارج. و شما چنانچه توجه به این معنا بکنید و همۀ ملت ما توجه به این معنا بکنند، میدانند که اگر بخواهند آزاد
باشند و اگر بخواهند مستقل باشند و اسیر نباشند، باید همۀ آنها از آن مقاصد شخصی که دارند ولو یک مدت کمی، بگذرند تا اینکه این توطئهها از بین برود. همه مقصد واحد داشته باشند، آنهایی که در رأس هستند بیشتر مکلّفاند، و ماهایی که در اینجا هستیم هم مکلّف هستیم.
من یک جهتی هم میخواهم تذکر بدهم و آن اینکه شما میدانید که الآن ما جوانهایمان در مرزها آن قدر فداکاری دارند میکنند و ما چه قدر جوان دادیم از دست و چه قدر معلول داریم و چه قدر مبتلا داریم و چه خانواده هایی را از منزلهای خودشان بیرونشان کردند و الآن در اطراف کشور هستند و نمیشود گفت که در یک شهری چندین جوان از آن شهید نشده است یا معلول نشده است، در یک همچو مصیبتی که بر ما وارد شده است و البته مصیبتی است که دنبال آن انشاءاللّه همۀ بزرگیها و همۀ بزرگواریها برای ملت ما خواهد بود، لکن من میخواهم تقاضا کنم از تمام کسانی که در ایام به اصطلاح خودشان عید نوروز میخواهند تشریفات داشته باشند امسال این تشریفات را کم کنند، یا نکنند. انصاف نیست که خانوادههای زیادی مصیبت برایشان وارد شده است، جوانها دادند، و معذلک با آن قدرت ایستادهاند، انصاف نیست که آن خانوادهها در مصیبت باشند و دیگران در عشرت. انسانیت اقتضای این را میکند. اسلامیت اقتضای این را میکند. انصاف اقتضای این را میکند که ما کاری نکنیم که در قلب این مادرها، در قلب این خواهرها، در قلب این پدرهایی که جوانهای خودشان را از دست دادهاند، یک آزردگی ایجاد کنیم. کسانی که میخواهند در ایام عید یک تشریفات زیادی و یک کارهای زیادی که مناسب بوده است پیشتر با عید، حالا انجام بدهند یک قدری توجه بکنند ببینند که اگر خود آنها مبتلا بودند به داغ یک جوانی و همسایۀ آنها در عشرت بود، به آنها چه میگذشت. شما بدانید که برادرهای شما، فرزندان این ملت، برادرهای افراد این ملت، داغدیده هستند، جوان داده هستند و مصیبت کشیده. هر چه هم شجاع باشند، و هستند، معذلک مصیبت جوان است. شما توجه کنید که در نزدیکی شما، در شهر شما پنجاه نفر جوان مرده و عائلههای زیاد،
مصیبت دیده هستند. و شما در بازار بروید و چیزهایی تهیه کنید و عیش و عشرت را به راه بیندازید، این مناسب با مقام انسانیت شما نیست ؛ مناسب با مقام اسلامیت شما و برادری شما نیست. من تقاضا میکنم امسال یک قدری سبک بگیرید این چیزها را. امسال به جای اینکه برای فرزندان خودتان چیزهایی غیر ضروری تهیه کنید، به جای این، برای این معلولینی که در بیمارستانها الآن هستند و برای آوارگانی که در سرتاسر کشور جا و منزل ندارند و محتاج به این هستند که به آنها سرکشی بشود، به آنها سرکشی کنید. برادری خودتان را اثبات کنید، و همِّ مذهبی خود و همِّ دینی خودتان را اثبات کنید. شما فرض کنید چند روزی هم سفر کردید و به عیش و عشرت برگزار کردید، بالاخره این سفر چند روز است و تمام میشود؛ اما آن اثری که این سفرها و این عشرتها و این عیشها و این عید گرفتنها در قلب خستۀ این مادرها و خواهرها میگذارد؛ آن اثر باقی است؛ و خدای تبارک و تعالی این قلوب را که در حضور او اثر بر آن واقع شده است، توجه به آن دارد. من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که ما را به تکالیف خودمان، به وظایف خودمان آشنا کند.
از خدای تبارک و تعالی وحدت کلمه را خواهان هستم.
باز به ارتش و ژاندارمری و سایر قوای مسلّحه، پاسدارها، عشایر ـ که همۀ اینها فرزندان اسلام هستند و همۀ اینها فداکاری دارند میکنند در راه اسلام ـ سفارش میکنم، تقاضا میکنم که همه با هم یک آهنگ باشند. اگر بنا باشد که هر دسته علی حدِّه خودشان بخواهند در جنگ، یک کار مستقل انجام بدهند، بدانند که پیروزی دیر خواهد بود. و اما اگر همه هماهنگ باشند و تحت فرماندهی واحد باشند و همه خودشان را سرباز اسلام بدانند[پیروزی زود حاصل شود]جدایی امروز بین ملت ما و ارتش نیست، و[بین]ملت ما و پاسدار نیست. و باید هم جدایی بین آنها نباشد. اصلاً طرح اینکه من سپاهی هستم و آن ژاندارمری و آن ارتشی، طرح این مطلب الآن در مملکت ما صحیح نیست. ما باید
همه سرباز اسلام باشیم؛ و همه ما با هم هماهنگ. همان طور که میبینید که سرتاسر کشور ما جوانها و زنها، پیرزنها، پیرمردها، با هم دارند به شما خدمت میکنند و به ارتش و قوای مسلّحه دارند خدمت میکنند و همه با هم هستند. همه مقصدشان این است که این ارتش و این سپاه و سایر قوای مسلّح در آنجا آرامش داشته باشند، از حیث چیزهایی که باید به آنها برسد تا اشتغال داشته باشند به خدمت. همان طوری که در پشت جبهه، این جوانها و پیرها و زنها و مردها با هم مجتمع هستند و با وحدت کلمه دارند کار انجام میدهند و همه هماهنگ هستند در این مسئله، شما همکه در جبههها هستید و جانفشانی میکنید و در حضور خدا برای خدا دارید کار میکنید، برای خدا با هم باشید و هماهنگ باشید، و همه، همه را از خود بدانید و جدای از خود ندانید.
از خداوند تعالی سلامت و سعادت همۀ ملت را، همۀ ملتهای اسلامی را و همۀ کسانی که برای اسلام مشغول خدمت هستند خواهانم. و انشاءاللّه همۀ شما در این جنگی که همه هستید پیروز باشید خدای تبارک و تعالی پشتیبان همه باشد.
و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
2 - سوره فاتحة الکتاب، آیۀ 5: «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُستَقِیمَ» تو ما را به راه راست هدایت فرما.
3 - سوره فاتحة الکتاب، آیۀ 6 و 7: «صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضَّآلِّینَ» راه آنان که به آنها اِنعام فرمودی نه راه کسانی که بر آنها خشم فرمودی و نه راه گُمگشتگان.
4 - فراموش شده.