صحیفه امام خمینی (س)

  • عنوان لزوم رعایت نظم در همۀ کارها ـ تفاوت احزاب ایران با احزاب خارجی ـ
  • محل تهران، جماران
  • مناسبت
  • تاریخ
  • موضوع لزوم رعایت نظم در همۀ کارها ـ تفاوت احزاب ایران با احزاب خارجی ـ
  • حضار حضار: کارگران معادن ذوب‏آهن، سرپرست ذوب آهن کرمان (مهندس سالور)، نمایندگان کرمان و زرند در مجلس شورای اسلامی، مسئولان بنیاد مستضعفان سراسر کشور، کارمندان سازمان بنادر و کشتیرانی، پزشکان جبهه‏های جنگ در جنوب کشور، اعضای کانون پرورش فکری کودکان

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

لزوم رعایت نظم در همۀ کارهادستجات مختلفی که امروز اینجا تشریف دارند و در بین آنها بعض معلولین هم مشاهده می‏شوند، اینها چون جمعیتها[و]دستجات زیادی هستند، من نمی‏توانم به اسم هر یک صحبت کنم. من چون مزاج کم[توان]دارم، از این جهت، چند کلمه‏ای به‏طور کلی با شما آقایان در میان می‏گذارم.

یک مطلب مهمی که باید کارگران کارخانه‏ها، کارگران معادن، و همۀ کارگران در هرجا که هستند، و کارمندان در هر جای کشور هستند، توجه به آن بکنند این است که نظم را در هر جا که هست مراعات کنند. اگر در یک کارخانه‏ای، در یک معدنی، در یک اداره‏ای بنا باشد که با بی‏نظمی بخواهند انجام عمل کنند، این بی‏نظمی موجب این می‏شود که آنها نتوانند به وظایف اسلامی خودشان، به وظایف ملی خودشان عمل کنند، پس لازم است که همۀ کارگرها و کارمندان به یک نظم خاصی و با گوش کردن به آنهایی که در رأس هستند عمل کنند، که به نتیجۀ مطلوب ـ ان‏شاءاللّه‏ ـ برسند.

شما می‏دانید که ما در ظرف قریب به پنجاه سال، تمام این کارخانجاتی که ما داشتیم و تمام این معادنی که ما داشتیم در خدمت ملت نبوده است. بلکه زحمت را ملت ما کشیدند و عَمَلگی را آنها کردند، و منافع را دشمنان آنها بردند. شماها در معادن با آن سختیها و با
آن زحمتها کار کردید و کارگران معدن نفت با آن رنجها و زحمتها کار کردند، نتیجۀ کارهای همه را دشمنهای همین ملت بردند. امروز که کشور شما مالِ خود شماست و منافع کشور شما برای خود شما و ملت شماست نباید با آن روز مقایسه کنید. امروز وظیفه است برای همۀ ما که برای این کشور خدمت کنیم، و اقتصاد این کشور را به پیش ببریم تا محتاج به دیگران نباشیم. این اختصاص به کارگرها یا کارخانه‏های خاصی ندارد. در سراسر کشور، آنهایی که مشغول یک کار تولیدی هستند، اینها امروز هر کاری بکنند برای کشور خودشان و برای ملت خودشان است؛ و باید با کمال فداکاری کارها را انجام بدهند، و حفظ نظم در همه جا بکنند. و اگر خدای نخواسته اشغالگران و کسانی که می‏خواهند در این کارخانه‏ها یک جنجالی بپاکنند، آنها را نپذیرند و از تبلیغات سوء آنها بر حذر باشند. امروز دعوت به بی‏کاری و کم کاری و دعوت به اعتصاب؛ خیانت به این کشور است و خیانت به جمهوری اسلامی.

امروز مثل دیروز نیست که دعوت می‏شدید شما به اعتصاب. آن اعتصاب، سرنوشت ساز بود و آن کم کاری، سرنوشت ساز بود. شما را می‏گفتند که اعتصاب کنید تا چپاولگران را از کشور خودتان دور کنید، و بحمد اللّه‏ عمل کردید و به نتیجه رسیدید. امروز عکس آن روز است.

دعوت به اعتصاب، دعوت به کم کاری ، دعوت به جنجال، دعوت به کارهای مخالف اسلام، به ضرر خود شما و به ضرر کشور شما هست. پس شما باید بیدارباشید وهمۀ کارکنان و کارمندان در هر جای از کشور هستند باید بیدار باشند که دعوتهای به اعتصاب را، دعوتهای به کم کاری و بی‏کاری را ، دعوتهای به جنجال و امور خلاف نظم را نپذیر ند. کنار بزنند آن اشخاصی را که می‏خواهند شما برای ملتتان کار نکنید. این یک امر کلی است برای همۀ شما.

تفاوت احزاب ایران و احزاب خارجی

و اما مطلب دیگری که مهم است، و من کراراً تذکر داده‏ام و امروز هم تذکر می‏دهم،
این است که ما امروز در حال جنگ هستیم؛ در حال جنگ با اَبَرقدرتها هستیم. چنانچه ما که در حال جنگ هستیم و دشمنهای ما می‏خواهند ملت ما را به اسارت بکشند و تمام سران را از بین ببرند، باید این ملت با هم اجتماع کنند و همان وحدتی که در اول انقلاب بود، و نتیجۀ بزرگ آن را دیدید، باز هم حفظ کنند. این طور نباشد که گروههای مختلف، احزاب مختلف، و اشخاص مختلف، در یک موقعی که ما همه احتیاج به وحدت کلمه داریم، اختلاف ایجاد کنند؛ تشنج ایجاد کنند. البته آنهایی که می‏خواهند این نهضت و این انقلاب را از بین ببرند و کشور ما را می‏خواهند به حال زمان طاغوت برگردانند آن کنار نشستند، و اشخاص را که در داخل هستند وادار به عملهایی و نوشته‏هایی و گفتاری می‏کنند که در این انقلاب اختلاف واقع بشود و ملت ما و ملت بزرگ ما، طایفه‏های مختلف بشوند؛ یک طایفه به اسم یک گروه تظاهر کنند، و یک طایفه به اسم یک گروه دیگر. این از اموری است که القا شده است به اشخاص یا گروهها. و شاید خودشان هم مطّلع نیستند.

شیاطینی که در خارج نشستند و نقشه کشیدند برای نابودی همۀ ما خود ما را وادار می‏کنند که تیشه به ریشۀ خودمان بزنیم. توجه به این معنا داشته باشند که در صدر مشروطیت که احزاب مختلف پیدا شد دنبال آن پیروزی که ملت پیدا کرده بود، این احزاب مختلف به جان هم افتادند و این کشور را تباه کردند. شما گمان نکنید که احزابی که در ممالک دیگری هست، در صدر مشروطیت در انگلستان بود، آن احزاب با همان کاری که آنها می‏کردند و حزب بازی می‏کردند ماها را به اختلاف می‏کشیدند، و خود آنها با هم دشمنی نداشتند. هیچ حزبی برضد مصالح کشور خودش عمل نمی‏کرد. اگر هم با هم اختلاف سلیقه یا اختلاف رَویّه داشتند، عاقلانه بود؛ با حساب بود. این طور نبود که یک دسته دسته دیگر را آنچنان تضعیف کنند که کشورشان آسیب ببیند. مع الأسف همان احزابی که در آنجا بودند به ما نمایش می‏دادند که کشور باید احزاب داشته باشد و احزاب هم باید مخالف با هم باشند، ما را و احزاب ما را روبروی یکدیگر قرار می‏دادند و به ضرر هم صحبت می‏کردند و به ضرر هم قلمفرسایی می‏کردند؛ و نتیجه این شد که به
ضرر کشور بود. طرز احزاب در سایر کشورهای بزرگ، از قبیل شوروی ـ اگر باشد احزابی در آن ـ و از قبیل انگلستان، فرانسه، امریکا، با وضع احزاب در مملکت امثال ما مختلف است.

هیچ وقت نخواهید دید که دو حزب در امریکا باشد که یکیشان یا هر دویشان برخلاف مصلحت امریکا عمل کنند. شما دیدید که در همین چند وقت، این مخالفتی که بین دو حزب در امریکا بود و می‏خواستند یک دسته‏ای، یک نفر را برای خودشان رئیس جمهور کنند آن دسته هم یکی دیگر را، بعد از آنکه آن یکی برد قضیه را و رئیس جمهور شد، آن حزب دیگر نیفتادند به جان او و کارشکنی کنند! تبریک گفتند، و بلااشکال مشغول خدمت هستند برای کشور خودشان و با وحدت کلمه کشور خودشان را پیش می‏برند. اما در ممالکی که توجه به مسائل ندارند و دیدهای سیاسی ندارند، اینها چنانچه گروههایی درست کنند یا احزابی درست کنند، این طور نیست که بعد از آنکه کاندیدای یک حزبی در یک امری پیش برد، دیگران بیایند تبریک بگویند و کمک کنند او را؛ دیگران مخالفت می‏کنند و کارشکنی می‏کنند. باید این ملت بیدار بشود. باید این سران و دولتمردان شمِّ سیاسی پیدا کنند. اینها شمِّ سیاسی ندارند. توجه به مسائل و مسائلی که برای حفظ این کشور است ندارند. اینها را اشخاصی که تعهد به اسلام ندارند تحریک می‏کنند ـ چه از خارج و چه از داخل ـ و به جان هم می‏اندازند[تا]برخلاف مصالح کشور خودشان عمل کنند.

من نمی‏خواهم یک مَثَلی که معروف است بگویم، لکن مَثَل ما نظیر همان مَثَل معروف است که ما را، کشور ما را، ملت ما را به اسارت می‏خواهند ببرند، و خود ما کمک می‏کنیم به این اسارت! خود ما به روی هم پنجه می‏اندازیم. خود ما جدّیت می‏کنیم که مملکت خودمان را ضعیف کنیم. خود ما در جبهه بندیهایمان تضعیف روحیه‏های ارتش و روحیه‏های کارکنان و روحیه‏های کارمندان می‏کنیم. و این بزرگترین خطایی است که ما داریم. ما اگر اختلاف سلیقه داریم، اختلاف بینش داریم، باید بنشینیم با هم در یک محیط آرام صحبت کنیم و مسائل خودمان را به میان بگذاریم و حل کنیم. با تفاهم مسائل
را حل کنیم؛ نه اینکه جبهه‏گیری کنیم. یکی یک طرف بایستد با دار و دستۀ خودش؛ و یکی یک طرف بایستد با دار و دستۀ خودش؛ و کوشش کنند در تضعیف یکدیگر و کوشش کنند در تضعیف کشور اسلامی. اینها برای این است که تعهد اسلامی نیست، و دید سیاسی هم نیست. شماها اگر مُسْلم هستید، به احکام اسلام عمل کنید. و اگر خدای نخواسته تعهد اسلامی را قبول ندارید، با دید سیاسی مسائل را حل کنید. این کارها که انجام می‏گیرد و این قلمها و این قدمها و این گفتارها از سیاست به دور است؛ با یک دید غیر سیاسی و غیر اسلامی است. من به سراسر کشور، به سراسر ملت هشدار می‏دهم که چنانچه از این اختلاف اندازها پیروی کنید، هر کس باشد، مملکت شما به دامن امریکا می‏افتد.

وظیفۀ شرعی ملت در اِعراض از گروههای تفرقه‏جو

اگر ملت اشخاصی را دید، گروههایی را دید که بر خلاف مصالح کشور دارند جبهه‏گیری می‏کنند و این طایفه آن طایفه را می‏کوبند و آن طایفه آن طایفه را، تکلیف شرعی ملت این است که از آنها اِعراض کنند و آنها را پذیرا نباشند.

شماها توجه باید داشته باشید که آن ناطق یا آن قلمزن که دارد صحبت می‏کند چه می‏گوید، کی را تضعیف می‏کند، جز ملت خودش را؟ و جز اُرگانهای دیگر را؟ شما روزنامه‏هایی را می‏بینید که میدان جنگ شده است با قلمهای غیر اسلامی! معلولین ما الآن در اینجا نشسته‏اند، هزاران معلول دیگری ما در اطراف کشور داریم و هزاران شهید از ما داده شده است، فداکاری کردند، و ما نشسته‏ایم در منازل خودمان و با نیش قلم و نیش زبان به هم طنز می‏گوییم، با هم جنگ می‏کنیم. بزرگان یک کشور ـ اگر بزرگی باشد ـ باید تعلیم بگیرند از این پیرزنهای اطراف کشور و از این جوانها و بچه‏های اطراف کشور. بدانید که آنها متعهد به اسلام‏اند، و آنها پشتیبانی این ملت را می‏کنند. شما در تلویزیون ملاحظه کنید که این قشرهایی که خدمت می‏کنند الآن برای جنگ و برای جنگزدگان از کدام قشر کشور هستند، جز اینکه از همان مستمندان؟ از همان درجه‏هایی
که شماها آنها را ضعیف می‏دانید و در نظر شما مستضعف هستند؟ اینها هستند که از اول پیروزی را به دست آوردند، و شما را به مَسْنَد حکمفرمایی نشاندند. اینها هستند که امروز دنبال این هستند که کشور شما را پیروز کنند؛ و شماها دانسته یا ندانسته دنبال این هستید که کشور خودتان را تباه کنید. تضعیف هر قشر از اقشار و هر شخص از اشخاص که در امروز مشغول به کار هستند و یک خدمتی هستند کمک کردن به دشمنهای اسلام است. ملت باید خودش توجه کند و به تحریکات گوش ندهد و به چیزهایی که اشخاص بر خلاف هم می‏گویند گوش ندهد؛ و محکوم کند اشخاص یا گروههایی را که بر خلاف مصلحت اسلام یکدیگر را تضعیف می‏کنند، و بر خلاف مصلحت کشور به هم پنجه می‏زنند. بزرگها ـ اگر بزرگ باشند ـ توجه کنند و تعلیم بگیرند از این تودۀ جمعیت، از این قشرهای بزرگ جمعیت که آنها الهی هستند و برای خدا کار می‏کنند. تعلیم بگیرید از این جوانهایی که گریه می‏کنند که من دعا کنم شهید بشوند. تعلیم بگیرید از این سربازانی که در مرزها فداکاری می‏کنند و خون خودشان را فدای اسلام و کشور اسلامی می‏کنند. فردا همۀ شما در پیشگاه خدا و در پیشگاه ملتها مسئول هستید: مسئول کشته‏های ما؛ مسئول خونهای به ناحق ریختۀ ما. ما از صدام توقع نداریم،
[باید]در کنفرانس طائف آن لا طایلها را بگوید؛ ما از بعض سران کشورهای به دست آنها افتاده و آن سرانی که در زمان شاه طرفدار شاه بودند و در جنایات شاه شریک بودند، و امروز در جنایات صدام شریک هستند، از آنها توقعی نداریم؛ آنها روی فطرتِ غیر انسانی خودشان عمل می‏کنند.

آنها به جای اینکه دور هم که نشسته‏اند برای اسلام فکر کنند و برای کشورهای اسلامی فکر کنند و برای فلسطین فکر کنند و برای نهضت اسلامی ما فکر کنند، دنبال این‏اند که در یک کشور اسلامی که می‏خواهد تمام مسائلش اسلامی باشد و می‏خواهد احکام اسلام را جاری کند در این مملکت، نقشه بکشند و طوایف مختلف را به جان هم بریزند. نقشه بکشند و برادران سُنّی و شیعه را به روی هم وادار کنند، ما از آنها توقع نداریم، فطرتِ شیطانی آنها این عمل را اقتضا دارد؛ اما از دوستان خودمان، از اولادهای
این ملت، از اشخاصی که گوشت و پوستشان در این کشور پرورش یافته، از آنهایی که مصالح این کشور مصلحت خودشان است و مفاسد این کشور مَفْسده خودشان هست، ما از آنها رنج می‏بریم، ما از آنها توقع داریم. ما توقعمان این است که شما به فکر این خونهای بناحق ریخته باشید، به‏فکراین معلولین عزیز ماباشید، به‏فکر این‏آوارگان جنگ باشید، و به فکر پیشرفت اسلام، نه به فکر اینکه من باید و تو نباید، من هستم و تو نیستی!

رسالت مطبوعات

شما باید توجه داشته باشید که هر قشری از این کشور تضعیف بشود، هر شخصی که دراین کشور مسئول کاری است تضعیف بشود، هر ارگانی که در این کشور مشغول خدمت هست تضعیف بشود. این تضعیف، تضعیف همه هست، و این اِنتحار[1]است! بدون اینکه گوینده و نویسنده توجه داشته باشد، این روزنامه‏هایی که هر کدام به جان هم افتاده‏اند و یک راهی را دارند باز می‏کنند برای انتقاد از کشور، برای انتقاد از جمهوری اسلامی، برای انتقاد از گروه یا اشخاص، اینها شیاطینی هستند و قلمها در دست شیاطین است، خودشان توجه ندارند. روزنامه‏ها و مطبوعات باید در خدمت این ملت و در خدمت اسلام باشند. باید همه با هم با برادری رفتار کنند. اگر انتقاد دارند، انتقاد برادرانه داشته باشند؛ مصلحت گویی باشد. اگر روزنامه‏ها، تبلیغات، همۀ اینها در این معنا با هم متحد بشوند که قلمهایشان و گفتارشان گزنده نباشد، مثل عقرب نباشد؛ شما بدانید که زبان انسان اگر گزنده شد و از عقرب گزنده‏تر شد، در آن عالم به صورت یک عقرب گزنده بیرون می‏آید. و آنهایی که دیگران را تضعیف می‏کنند و غیبت دیگران را می‏کنند زبانهایشان در روز قیامت به قدری بلند می‏شود که مردم از روی آن زبانها می‏گذرند. امروز هم مطلب این است که مثل مار و عقرب هم را می‏گزند. و خودشان نمی‏فهمند، یا می‏فهمند و می‏خواهند بگزند. خدا نکند که بفهمند! خدا نکند که دانسته اینها تضعیف کنند این کشور را. خدا نکند که روزی پیش بیاید که من احساس وظیفه بکنم. من به آنها
نصیحت می‏کنم که آرام باشید! به آنها نصیحت می‏کنم که یکدیگر را نگزید. پنجه به روی هم نزنید. همه با هم این کشور را به پیش ببرید. اختلاف سلیقه‏ها را در یک محیط خوب، برادرانه حل کنید. نگذارید که احساس وظیفه بشود. اگر احساس وظیفه بشود، من به هر کس هر چه دادم پس می‏گیرم.

من از خدای تبارک و تعالی سلامت همۀ برادران و خواهران این کشور را، همۀ خدمتگزاران به این کشور را می‏خواهم. و از خداوند تعالی می‏خواهم که با عنایت خودش و با رحمت خودش به همۀ ما توجه کند، و این اختلافات را خود او حل کند.

والسلام علیکم ورحمة اللّه‏ وبرکاته

1 - خودکشی.