صحیفه امام خمینی (س)

  • عنوان لزوم بیداری مسلمین در مقابل مستکبران
  • محل تهران، جماران
  • مناسبت
  • تاریخ
  • موضوع لزوم بیداری مسلمین در مقابل مستکبران
  • حضار حضار: محمد مهدی شمس‏الدین (نایب‏رئیس مجلس عالی شیعیان لبنان) و اعضای کادر مرکزی جنبش اَمل، شاخۀ نظامی حرکة المحرومین لبنان

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

هشدار به بیداری مسلمین در مقابله با استکبار

من از سالهای طولانی راجع به اسرائیل و راجع به جنایات او همیشه در خطبه‏ها، در نوشته‏ها، گوشزد کرده‏ام به مسلمین که این یک غدۀ سرطانی است در یک گوشۀ ممالک اسلامی، و اینطور نیست که اکتفا بکند به همان «قدس» و اینها، اینها بنایشان بر این است که پیش بروند؛ یعنی اینها تابع سیاست امریکا هستند. امریکا هم آمالش فقط یکجا نیست، چنانچه همۀ ابرقدرتها می‏خواهند همۀ ممالک را تحت سیطره قرار بدهند، اگر بتوانند. لبنان را ما یک جزئی از ایران می‏دانیم؛ برای اینکه ما و آنها اصلاً جدا نیستیم، ما آنها هستیم و آنها ما هستند. آقای «صدر»[1]یک مردی است که من می‏توانم بگویم او را بزرگ کرده‏ام.[او]به منزلۀ یک اولاد عزیز است برای من و من امیدوارم که ان شاءاللّه‏ ایشان با سلامت برگردند به محل خودشان، و بسیار مورد تأسف است که ایشان را ما الآن نمی‏بینیم در بین خودمان.

اصلاً باید مسلمین بیدار بشوند. امروز روزی نیست که مسلمانها هر کدام یک گوشه‏ای زندگی تنهایی بکنند و خودشان بین خودشان در هر کشوری یک زندگی خاص به خود داشته باشند، نمی‏شود این معنا. در یک همچو زمانی که سیاستهای ابرقدرتها
بلعیدن همه جاست، مسلمین باید بیدار بشوند، ملتها. دولتها را من از اکثرشان مأیوس هستم، لکن ملتها باید بیدار بشوند، و همه تحت لوای اسلام و تحت سیطرۀ قرآن باشند. الحمدللّه‏ مسلمین هم عده‏شان قریب یک میلیارد هست، و هم ممالکشان یک ممالکی است غنی، ثروتمند و هم افرادشان افراد لایق؛ لکن آنهایی که می‏خواهند در این ممالک حکومت کنند به واسطۀ تبلیغات سوئی که در طول چند صدسال تقریباً کرده‏اند و نفوذی که در دانشگاهها، در جاهایی که مراکز تربیت ابنای مسلمین است کرده‏اند، مسلمین را طوری کردند که از خودشان مأیوس شدند؛ یعنی خودشان را گم کردند. باید مسلمین جدیت کنند مجد خودشان را پیدا کنند.

سلطه فرهنگی اجانب، بزرگترین گرفتاری مسلمین

این غرب یا شرق که سلطه پیدا کرده است بر همۀ ممالک اسلامی، مهمش این سلطۀ فرهنگی بوده است. در آن مراکز تربیت می‏شدند بچه‏های ما به تربیتهایی که وقتی که از دانشگاهها بیرون می‏آمدند طرفدار غرب یا طرفدار شرق بودند. همین جوانهایی که شما ملاحظه می‏کنید که الآن یا برای چین یا برای شوروی یا برای امریکا در ممالک مختلف فعالیت می‏کنند، و الآن در ایران خصوصاً[فعالیت]می‏کنند، اینها بسیارشان از همین دانشگاهها بیرون آمده‏اند، یعنی با این تربیت بیرون آمده‏اند که خودتان چیزی نیستید! عمال آنها، چه آنهایی که قلمفرسایی می‏کردند و غربزده بودند، و چه آنهایی که در مدارس ما مشغول تربیت بودند، اینها همه این معنا را متفق‏الکلمه بودند که ما خودمان ازمان چیزی نمی‏آید! ما باید دنبالۀ غرب باشیم، یا دنبالۀ شرق باشیم. مصیبت بزرگ برای مسلمین همین فرهنگی است که در بین مسلمین رواج پیدا کرده، و جوانهای ما را می‏کشاند یا به آن طرف یا به آن طرف. در ایران اکثراً طرف امریکا هستند، با صورت اینکه ما کمونیست هستیم! برای اینکه اینها بعضیهاشان که کمونیسمْ خودشان را می‏دانستند، یا خیال می‏کردند بودند، در دربار شاه خدمت می‏کردند!

وظیفه مسلمانان در نشر فرهنگ غنی اسلام

در هر صورت، آن چیزی که وظیفۀ همه ما مسلمین هست، وظیفۀ علمای اسلام است،
وظیفۀ دانشمندان مسلمین است، وظیفۀ نویسندگان و گویندگان در بین طبقات مسلمین است، این است که یک هوشیار بدهند به این ممالک اسلامی که ما خودمان فرهنگ داریم، ما خودمان فرهنگ غنی داریم. فرهنگ ما طوری بوده است که صادر شده است به خارج، و آنها گرفتند از ما. کُتبی که در ایران و در ممالک اسلامی نوشته شده کُتبی بوده است که آنها گرفتند و از آن استفاده کرده‏اند. فرهنگ این شرق؛ یعنی شرق اوسط،
[2]چون که ما هستیم در آن، فرهنگ مسلمین، غنی‏ترین فرهنگها بوده و هست، مع‏الأسف مسلمین نتوانستند از آن استفاده کنند. آن قضیۀ ابوعبیده را که شمشیرش چقدر بود، کسی گفت آن[را]خود ابوعبیده[3]باید به کار بیاندازد. از خود شمشیر که کاری نمی‏آید؛ باید اشخاص این شمشیر را به کار بیاندازند.

اسلام همه چیز برای مسلمین آورده است، همه چیز. قرآن در آن همه چیز است، لکن مع الأسف ما استفاده از آن نکرده‏ایم؛ و مسلمین مهجورش کردند؛ یعنی استفاده‏ای که باید از آن بکنند نکردند. باید مردم را توجه داد، گرایش داد به اسلام. ... بچه‏های کوچک تا پیرمردهایی که در بیمارستانها خوابیده بودند، یکصدا برای اسلام فریاد کردند، این یک اعجازی بود که در ایران واقع شد و همین بود که پیروز کرد اینها را بر یک همچو قدرتهایی، که تخیل این[پیروزی]در ذهن کسی در عالم پیدا نمی‏شد. یک ایرانی که فاقد همه چیز، سلاح مدرن، باشد، یا اگر در آن باشد استعمالش برایشان مشکل است، این بتواند این قدرتی که همۀ قدرتها دنبالش بودند بتواند درهم بشکند و بیرون کند این را! در صورتی که همۀ ابرقدرتها، بلکه همۀ قدرتهای مسلمین هم، تقریباً پشتیبانش بودند. بنده که در پاریس بودم، بیشتر از همه از امریکا، هی سفارش می‏شد که شما بگذارید اینها بمانند، شما نروید. حالا اخیراً که خود مردکه[4]رفته بود و بختیار[5]ـ
که جنایتش کمتر از او معلوم نیست باشد ـ در ایران بود و نخست وزیر بود، به خیال خودش، از طرف امریکا هی سفارش می‏شد؛ می‏آمدند گاهی با خود من ملاقات می‏کردند، به اسم اینکه من یک بازرگان هستم، و گاهی با سایر آقایانی که آنجا بودند ملاقات می‏کردند که آنها به من برسانند که شما حالا نروید ایران، حالا زود است شما بروید ایران! من از همان اول فهمیدم که وقتی دشمن ما می‏گوید شما نروید، معلوم می‏شود که رفتن ما صلاح است، و لهذا ما کوشش کردیم برای آمدن، و اعلام کردیم که هر وقت راه باز شد ما می‏رویم، اینها راه را بستند. ما گفتیم هر روزی که راه باز شد ما حرکت می‏کنیم، آنها هم که نمی‏توانستند تا آخر راه را ببندند، همان روز هم که راه باز شد ما آمدیم؛ و بعد هم معلوم شد که به صلاح بوده است.

مکلّف بودن مسلمانان به مبارزه با ظلم

مسلمانها باید خودشان را پیدا کنند؛ یعنی بفهمند که خودشان یک فرهنگی دارند، خودشان یک کشوری دارند، خودشان یک شخصیتی دارند. اینکه در ذهن جوانهای ما کرده‏اند که باید مثلاً فلان مکتب در اینجا پیاده بشود، مکاتب شما چیزی نیستند، اینها همین تعلیماتی است که ابرقدرتها در ایران پیاده کرده‏اند. آنها یک همچو فرهنگی را برای ما درست کردند که ما از خودمان بیخود بشویم، و آنها تمام چیزی که ما داریم و حیثیتی که ما داریم ببرند. باید ما برگردیم به حال اول اسلام، باید مسلمین برگردند به همان حال که با جمعیت کم غلبه کردند بر همۀ قدرتها. مسلمین با داشتن اینهمه ذخایر و با داشتن این همه مکنتها و با داشتن این همه جمعیت، مع‏الأسف اینها را چون تکه‏تکه کردند بعد از جنگ عمومی، عثمانی را تکه‏تکه کردند، و هر جا را دادند دست یک نوکری از نوکرهای خودشان، حالا این گرفتاریها پیدا شده است. مسلمین باید یکپارچه بشوند و با ابرقدرتها مقابله کنند، و هیچ ابرقدرتی هم نمی‏تواند با آنها مقابله کند. ما الآن با جمعیت کمی که داریم ـ ما 35 میلیون جمعیت داریم، در صورتی که حریفهای ما میلیارد جمعیت دارند ـ ما با جمعیت کم عازم این شدیم که مقابله کنیم، و هیچ هم بنا نداریم به
اینکه پیروز بشویم. ما بنا داریم به تکلیف عمل کنیم. ما مکلفیم که با ظلم مقابله کنیم. در پاریس هم که می‏آمدند، به من بعضی «خیراندیشان» و اشخاصی که ملتفت قضایا نبودند می‏گفتند که نمی‏شود؛ دیگر امکان ندارد، دیگر شما یک فکری مثلاً بکنید که یک تنازلی بکنید، من به آنها می‏گفتم ما تکلیف داریم ادا می‏کنیم، می‏شود و نمی‏شود برای ما مطرح نیست. ما مکلفیم از طرف خدای تبارک و تعالی که با ظلم مقابله کنیم؛ با این آدمخوارها و با این خونخوارها مقابله کنیم. ما به آن اندازه‏ای که قدرت داریم مقابله می‏کنیم؛ اگر پیروز شدیم که خوب، الحمدللّه‏، و اگر پیروز هم نشدیم، الحمدللّه‏ که به تکلیف عمل کردیم. مسلمین باید خودشان را مکلف بدانند؛ گمان نکنند که اگر پیروز نشدند، نیستید پیروز. اگر معنویات ما محفوظ بشود، گرایشمان به قرآن محفوظ باشد، چه شهادت برای ما حاصل بشود، که نیل بزرگی است؛ و چه پیروز بشویم. ما الحمدللّه‏ در همه جاها پیروز هستیم؛ و اِحدَی الحُسنَیَین برای ماست، ان شاءاللّه‏.

شکست ابرقدرتها و جنبش بیداری‏بخش ملتها

ما امیدواریم که یک روزی با جنابعالی، با آقای آسید موسی صدر ـ سلمه‏اللّه‏ تعالی ـ در قدس با هم نماز بخوانیم ان‏شاءاللّه‏. و ما مأیوس نیستیم. مسلمین باید با قدرت پیش بروند. امروز تقریباً ابرقدرتها رو به شکستند، رو به شکستند، آنطور نیست که خیال بشود مثل ده سال پیش از این است. امروز امریکا الآن گرفتار همین مسلمانهای سیاهپوست است، که مجبور شده در چندین شهر، هشت شهر، اعلام حکومت نظامی بدهد. این مسئله یک جنبشی است که در بشر پیدا شده که زیر بار نمی‏خواهد برود، یک چیزی است همه جا پیدا شده. الآن در عراق جنبش پیدا شده است، در ـ عرض می‏کنم ـ پاکستان، در هندوستان، در جاهای دیگر، همه جا پیدا شده. این مسلمانها باید هم را پیدا بکنند، خودشان را پیدا بکنند، خیال نکنند که ابرقدرتها چه هستند. نخیر، همچو حرفهایی نیست در کار. هم خودشان را پیدا بکنند، و هم با هم اجتماع بکنند، با هم وحدت داشته باشند، تا ان‏شاءاللّه‏ پیروز بشوند، و پیروز می‏شوند، ان‏شاءاللّه‏. امیدواریم که
این انقلابات و نهضتهایی که در بین مسلمین پیدا شده همه جا برود و همه جا با هم باشند، و با وحدت کلمه و اتکال به خدای تبارک و تعالی، که منشأ همۀ پیروزیهاست، ما به پیش برویم، و همۀ ممالک اسلامی وحدت کلمه، و زیر بیرق اسلام زندگی مرفه آبرومندانه بکنند ان‏شاءاللّه‏ تعالی. خداوند ان‏شاءاللّه‏ لبنان عزیز را نگه دارد و مسلمانان لبنان را، مسلمانانی که برای اسلام در جنگ هستند پیروز کند ان‏شاءاللّه‏ تعالی.

والسلام علیکم و رحمة اللّه‏ و برکاته

1 - امام موسی صدر. 
2 - خاورمیانه.
3 - یکی از سرداران سپاه اسلام.
4 - شاه.
5 - شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر رژیم شاه.