صحیفه امام خمینی (س)

  • عنوان بیان وظیفه ملت ـ اهداف دشمنان در مقابله با نظام اسلامی
  • محل قم
  • مناسبت
  • تاریخ
  • موضوع بیان وظیفه ملت ـ اهداف دشمنان در مقابله با نظام اسلامی
  • حضار حضار: اهالی ارومیه و جمعی دیگر از مردم شهرستانها

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

تبیین وظیفۀ ملت در موقعیت حساس کشور

سؤال کردید که تکلیف ما الآن چه هست؟ و این سؤال از همۀ قشرها هست که ما الآن که در این مرحله رسیدیم تکلیف چیست؟ شما می‏دانید که الآن از خیلی جهات کشور ما حساسترین مرحلۀ حیات خودش را دارد می‏گذراند. از یک طرف با قدرتهای بزرگ مواجه هست؛ با امریکا، با شوروی هم که الآن در افغانستان هست و قدرتهای بزرگ تقریباً مواجه با کشور ماست.

از یک طرف موقعی است که می‏خواهید شماها رئیس‏جمهور را تعیین کنید و بعد هم ان‏شاءاللّه‏ وکلای خودتان را. و در این موقع تمام دستجاتی که نمی‏خواهند اسلام تحقق پیدا بکند، نمی‏خواهند جمهوری اسلامی تحقق پیدا کند، نمی‏خواهند این کشور به حال عادی برگردد و سرنوشت خودش را خود اهالی کشور به دست بگیرند، اینها راه افتاده‏اند و توطئه می‏کنند. و در یک همچو موقع حساسی اینکه تکلیف است این است که باید ما بعض از آشفتگیهایی که در محل خودمان هست، عجالتاً، موقتاً صرف نظر کنیم و این دو مرحله را بگذرانیم. مرحلۀ تعیین رئیس جمهور، که الآن دستهایی در کار است که نگذارند، و مرحلۀ تعیین وکلا که مجلس شورایی بخواهند محقق بشود و این هم بدتر از این خواهد شد و شلوغیها را زیادتر خواهند دامن زد. اینها می‏خواهند یک استقراری در این مملکت نباشد. و ما مکلفیم که کوشش کنیم که یک استقراری باشد که این مراحل را
ما بگذرانیم. و کشور ما، یک کشوری بشود که جهات اسکلتش محقق شده باشد.

جلوگیری از رشد توطئه‏ها

الحمدللّه‏ قانون اساسی‏اش خوب به تصویب رسید. ملت هم رأی دادند. و دیدید که چقدر کوشش شد که نگذارند. و بحمداللّه‏ اصل جمهوری اسلامی را هم ملت رأی دادند. و آن وقت هم یک اشخاصی می‏خواستند نگذارند. حالا هم هر چه ما نزدیکتر می‏شویم به پیروزی، آنها مصمم‏تر می‏شوند در اینکه بشکنند. اینها قدم به قدم دارند زندگی خودشان را از دست می‏دهند، و دست و پا می‏زنند که حیات خودشان را، حیات جنایتکاری خودشان را ادامه بدهند.

و ما مکلفیم که نگذاریم این توطئه‏ها رشد پیدا بکند. و نگذاریم که اینها مسلط بشوند به اینکه بروند مثلاً در دهات، در جاهایی که زیاد می‏توانند تبلیغ بکنند. تبلیغ کنند، که آشوب بپا کنند. نگذارند این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند. همچو نیست که مِن باب اتفاق، اتفاق افتاده باشد که همان ساعتی که تقریباً در قم آن آشوب بلند می‏شود، در تبریز هم بلند می‏شود، این نمی‏شود بی‏رابطه باشد. این یک توطئه‏ای است که با یک حسابی انجام می‏گیرد. و الاّ به همان وضع به همان وضعی که در قم، در آن روز جمعه در قم، قبل از ظهر با همان ترتیبی که اینجا شروع کردند، در تبریز شروع کردند. یعنی کأنّه یک جمعیت بودند با چماق و با چیز دیگر. یک جمعیت بودند که آنجا و اینجا با هم شروع کردند به شلوغکاری. و این برای این بود که الآن می‏بینند که اگر چنانچه رئیس جمهور هم تعیین بشود، خوب یک مرتبۀ پیروزی است برای ملت. نگذاریم این پیدا بشود. بعد هم می‏گویند اگر چنانچه مجلس شورا تحقق پیدا بکند، پیروزی ملت است، این هم می‏خواهند نگذارند.

توطئۀ دشمنان در تحریف حقایق

الآن اگر ما سرگرم بشویم به مسائل دیگر، از این مسئله باز می‏مانیم. اینکه من به شما آقایان تذکر می‏دهم و از آقایان می‏خواهم که بلادشان که رفتند، در محلشان که رفتند به
مردم تذکر بدهند، آن این است که، توطئه این است که ما را سرگرم به بعض مسائل بکنند. آن مسائل اصلی را ما غفلت از آن بکنیم. اگر ما از آن مسائل اصلی غفلت بکنیم، مثلاً فرض کنید اگر برای رئیس جمهوری ما موفق نشویم که یک رئیس جمهوری یک آرای زیادی، مثلاً ملت موفق نشود که چه بشود، خوب، این منعکس می‏شود در خارج که مملکت ایران جوری است که نمی‏تواند رئیس‏جمهورش را هم تعیین کند. چنانچه اگر موفق نشده بودیم به اینکه قانون اساسی را رأی به آن بدهیم و ملت رأی به آن بدهند، باز این یک چیزی می‏شد که مملکت ایران باز نرسیده به آن حدی که برای خودش یک نظمی تهیه کند. توجه داشته باشید که مبادا ما را در خارج از کشورمان متهم کنند به اینکه اینها رشد ندارند. این یک مطلبی بسیار مهم است. آنها دارند کوشش می‏کنند به اینکه، یعنی آن تفاله‏های رژیم سابق، آن اشخاصی که وابسته به خارج هستند، کوشش می‏کنند که اینجا به هم بزنند اوضاع را. آنهایی که در خارج نشسته‏اند و می‏خواهند مسائل را آنطوری که دلشان می‏خواست منعکس کنند.

آنها در خارج منعکس می‏کنند به اینکه ایران آشوب است . ایران به هم ریخته است. یکی اینجا واقع می‏شود، ده تا آنجا گفته می‏شود. کم‏کم یک همچو مطلبی در دنیا منعکس می‏شود که ایران ثبات ندارد. استقرار ندارد. رشد سیاسی تا حالا پیدا نکردند. اینها برای آزادی الآن لایق نیستند. این را می‏خواهند. می‏خواهند موجه کنند این مطلب را که اگر دخالت نظامی کردند، دنیا مقابلشان نایستد. چرا؟ بگویند برای اینکه ملتی بود که نظامی نداشت. به هم ریخته بود و متزلزل بود و در معرض این بود که بکلی از بین برود. ما دیدیم که اینها رشد ندارند. یک رژیمی را پیش آوردیم که به اینها رشد بدهد. سرپرستشان باشد. این از مسائل بسیار مهم حالای ما هست. این مسائل دیگری که می‏گویید حکومتمان چه هست و نمی‏دانم رئیس فوجمان چه هست، اینها مسئلۀ دوم است.

اینها آن وقتی که شما مملکتتان را مستقرش کردید، آن وقت باید برویم سراغ اینکه زراعتمان چطور است. خانه‏مان چه جور است ـ عرض می‏کنم ـ کشتمان چه جور هست.
رئیس مثلاً کذامان چه جور هست. آن وقت باید تمام قواتان را اینجا بیاورید. آنها هم البته در درجۀ دوم، آنها هم باید گفته بشود. آنها هم باید اصلاح بشود. اما غفلت از این نکنید که یکوقت شما را بدون اینکه توجه داشته باشید، از آن مسلک اصلی و مقصد اصلی باز دارند و متوجه کنند به یک مقصد دیگری. از آن راهی که می‏خواستید بروید، شما را برگردانند به یک راه دیگری. این یک مسئلۀ بسیار مهمی است که اگر ما این غفلت را بکنیم و از آن راه برگردیم به یک راه معوجی، اساس مطلب از دست ما می‏رود. یکوقت اساس مطلب در معرض خطر است، یعنی اساس کشور در معرض خطر است، یکوقت اساس نه، اما خوب حکومت کجا غلط است. فلان مثلاً کجا چه می‏شود. اینها بعد از استقرار اساس مطلب و مستحکم شدن اساس کشور، آنها آسان است.

هدف دشمنان، غفلت از مسائل اساسی

تغییر یک رئیس فوجی، تغییر یک حکومتی ـ عرض می‏کنم ـ رفتن یک روحانی یک جائی، اینها یک مسائلی است که جزئی است و آسان. غفلت نکنید از اینکه در اطراف این مملکت، الآن هر جا شما بروید در اطراف این مملکت، دستجات مختلف همه دنبال این مطلبند که مردم را نگذارند آن راهی که باید بروند، بروند. هر جا یکجوری، هر جا یکجور غائله بلند می‏کنند که نگذارند مردم راه مستقیمی که باید بروند، که برسند به اساس مطلب. یعنی منتهی بشوند به اینکه مملکتشان جوری شده است که دیگر همه چیزش تمام است؛ یعنی اساسش. همان طوری که اگر ما رأی نداده بودیم به اصل جمهوری اسلامی، یا می‏رفتیم سراغ اینکه خوب حالا حکومت اینجا چه جوری است، و فرض کنید شهربانی اینجا چه جوری است، غلط بود. الآن که شما می‏خواهید اساس را درست کنید، که رئیس‏جمهور می‏خواهید تعیین کنید، الآن همۀ قوا باید متوجه این بشود که توطئه‏هایی که می‏شود که نگذارند رئیس جمهور تعیین بشود و غوغا خواهد شد، این را بدانید که مهیا باشید. همه جا خواهند یک غوغایی کرد. متوجه باشید که شما را دیگر برنگردانند از راه مستقیم به یک راه دیگری. خودشان غوغا کنند و
فایده ببرند. همه متوجه این مسئله باشید، همه جا. الآن وقت اینکه من کسالت دارم نیست. وقت اینکه من در محلم ـ مثلاً فرض کنید که ـ فلان قضیه واقع می‏شد، الآن وقتش نیست. این وقت دارد. این را کراراً من عرض کردم. اگر یکوقت خدای نخواسته یک زلزله‏ای در یک شهری بیاید، شما هیچ فکر این هستید که من حالا خانه‏ام وضعش چه جوری است یا زندگی؟ همه می‏روید برای اینکه این زلزله‏زده‏ها را بیرون بیاورید. هیچ در فکر این نیستید که حالا من وضعم چیست. شما آن وقتی که در حال نهضت بود، که می‏خواستید این مرد فاسد را که همه چیز را فاسد کرده، از کشورتان بیرون کنید، تو خیابانها می‏رفتید، پشت‏بام می‏رفتید، پایین، بالا فریاد می‏زدید. هیچ فکر این بودید که رئیس شهربانی چه جوری است؟ هیچ فکر نبودید. اگر آن وقت فکر این بودید، این پیروزیها را پیدا نمی‏کردید. اینکه پشت کردید به همۀ مقاصد خودتان و رو کردید به دشمن، دشمن را بیرون کردید، حالا هم همۀ مقصدهای جزئی را که دارید رها کنید، بروید سراغ این دو مرحله. این دو مرحله را تمام بکنید و بعد از اینکه این دو مرحله تمام شد، آن وقت اساساً باید این مملکت همه چیزش درست بشود.

خیال نکنید که فقط ارومیۀ شما اینطوری است. همه جا اینطوری است. همه جا یک مقداری از آن تفاله‏های سابق باقی مانده. پاکسازی یک مملکتی که در طول تاریخ خراب بوده، و این پنجاه سال خرابتر بوده، و این سی سال اخیر دیگر بدتر از همه وقت شده، خرابی این محتاج به یک طول زمانی است.

ضایع کردن جوانان توسط رژیم شاه

اینها جوانهای ما را ضایع کردند، که این یک عمر لازم دارد که یک جوانی که ضایع شد در این رژیم، هروئینی شد در این رژیم، تریاکی شد در این رژیم، شارب‏الخمر شد در این رژیم، عادت به سینماهای فاسد کرد، عادت به این مراکز فحشا، که همه را درست کرده بودند و با نقشه برای اینکه نگذارند جوانهای ما یک جوانهای محکمی از کار درآیند، که بتوانند مقابل آنها بایستند. این محتاج به این است که مدتها طول بکشد تا یک تحول حاصل بشود.

تحول معجزه‏آسا

این تحولی که الآن حاصل شده، یک تحول معجزه‏آسایی است آقا. یک مملکتی که جوانش مشغول بود به ـ فرض کنید که ـ تعیّش، سایرین هم مشغول، هر کسی به کار خودش مشغول بود، و در ذهنشان نمی‏آمد که می‏شود یک همچو کاری انجام بگیرد، خدا خواست که، یکدفعه ملت را متبدل کرد به یک چیز دیگری. همه ایستادند در مقابل این دشمن و همه این را پیش بردند. جوانها از آن مراکز کشیده شدند به خیابانها. مردم از بازار و کسبشان دست برداشتند، کشیده شدند به خیابانها. حتی آن پیرمردهای زاغه‏نشین با اولادشان آمدند به خیابانها و فریاد کردند. با فریاد و مشت و با سنگ و با اینها، بر آنها، تانکها و آن بساطی که آنها داشتند، موفق شدند. و این یک چیز خدایی بود. یک چیزی نبود که بشر بتواند این مسائل را درست کند. خدا این کار را کرد. و حالا باز شما باید همه با هم متوجه باشید به اینکه مملکت اسلامی الآن دست شما امانت است. تا حالا شما موظف نبودید، از باب اینکه طاغوت بود بر شما مسلط. شما بگویید «ما چه کنیم»، الآن دیگر «چه کنیم» ندارد.

همت همگانی در آبادانی ایران

الآن یک مملکتی است، دست ملت است. این ملت موظف است این مملکت اسلامی را سروسامان به آن بدهد. سرو سامان به آن دادن این است که هر اختلافی هر جا می‏خواهد پیدا بشود، خفه کنند آن اختلاف را. نگذارند اختلاف پیدا بشود. هر جا می‏خواهند این اشخاص فساد بکنند، بشناسانند آنها را. بگیرندشان، تسلیمشان کنند به دادگاه. یک مسئله‏ای است عمومی باید انجام بگیرد. ننشینید شما برای اینکه دولت برای شما چه کار بکنند. رئیس شهربانی چه بکند. خودتان هستید. مال خودتان است مملکت. خودتان باید حفظش کنید. بگذارید این دو مرحله هم ان‏شاءاللّه‏ پیش برود. بعد که پیش برود، یک آرامشی قهری حاصل می‏شود. یعنی آنها دیگر طمعشان تقریباً بریده می‏شود. ـ قهری یک آرامش ممکن است ان‏شاءاللّه‏ حاصل بشود ـ و آن وقت هم با همت
همه باید درست بشود. یک مملکتی نیست که بتواند یک کسی، شما بنشینید که دولت انجام بدهد. دولت هم یک افرادی هستند مثل شما. آنها هم قدرت همچو زیادی ندارند. آنها هم افرادند. همه باید با هم دست به هم بدهیم. نه مرد تنها، خانمها هم همین‏طور. طبقۀ واحد نه، همۀ طبقات باید دست به هم بدهند تا یک خرابه‏ای که برایشان گذاشتند آباد کنند و زندگی‏شان را در آنجا اداره کنند.

خداوند ان‏شاءاللّه‏ همۀ شما را حفظ کند و موفق باشید.