صحیفه امام خمینی (س)

  • عنوان فتنه و آشوب در آذربایجان ـ ائتلاف گروهکهای ضد انقلاب در تبریز
  • محل قم
  • مناسبت
  • تاریخ
  • موضوع فتنه و آشوب در آذربایجان ـ ائتلاف گروهکهای ضد انقلاب در تبریز
  • حضار حضار: بانوان آذربایجان

بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحیم

فتنه و آشوب در آذربایجان

اشکال این است که آنهایی که آشنا نیستند به وضع آذربایجان و به حالات مردم غیور تبریز، آنهایی که نمی‏دانند که اهالی تبریز و آذربایجان همیشه طرفدار اسلام و کشور بودند، قشرهایی از خارج کشور و مردم بیرون هستند، اشکال این کارها این است که در خارج منعکس می‏شود که آذربایجان اینطور شد، یا تبریز اینطور اختلافات شد. شما خودتان که آگاهید و ماها آگاه هستیم. می‏دانید که این جمعیتی که در اینجا اینطور شرارتها را می‏کنند، اینها یک اشخاصی هستند که هر جا یک صدایی بلند می‏شود از اطراف جمع می‏شوند آنجا، و آن وقت یک دسته اشخاصی که آگاه نیستند، مردمی هستند، خوب هستند، لکن از روستاییها از اهل دهات که توجه ندارند به عمق مسائل که اینها چه نقشه‏ای دارند، اینها می‏روند آنها را با وسائل مختلف اغفال می‏کنند. آن وقت یک آشوب بپا می‏کنند. یک کارهایی که برخلاف اسلام است، برخلاف نهضت اسلامی است، آنها را وادار می‏کنند که این کارها را بکنند. در خارج منعکس کنند به اینکه آذربایجانیها اینطورند، یا آذربایجان اینطور است. اگر مرزهای خودشان را مشخص می‏کردند که ما چه اشخاصی هستیم و چه می‏خواهیم، این اشکال خیلی نداشت.

ما از اول انقلاب تا حالا فهمیدیم که این اشخاص چه می‏خواهند. این اشخاص می‏خواهند که اسلام نباشد. یک دسته‏ای هستند که اول انقلاب اینها در فکر این بودند که
این جمهوری اسلامی در ایران تحقق پیدا نکند، و لهذا دیدید که از آرای مردم جلوگیری می‏کردند. یک دسته‏ای بعضی صندوقها را آتش زدند. با اسلحه جلوگیری کردند از رأی دادن بعض جاها. و بعد هم قدم به قدم با جمهوری اسلامی مخالفت کردند. و حالا هم مخالف‏اند. مطلبشان معلوم است که این است و چرا اینطور است. آن هم باز معلوم است. برای اینکه این اشخاص از ریشه‏های آنها هستند و همدست با آنها هستند آنها از اسلام ضربه دیدند. سیلی خوردند از اسلام. نمی‏خواهند که اسلام در خارج تحقق پیدا بکند. لکن مرز خودشان را معین نمی‏کنند که ما کی هستیم. ما چه جور اشخاصی هستیم. از این جهت این خطر برای آذربایجان هست که در خارج بگویند آذربایجان اینطوری است. و این را باید جوانهای آذربایجان، آقایان از آذربایجان کاری بکنند که این خطر مخالفت آذربایجان با اسلام برداشته بشود.

پیشتازی آذربایجان، در نهضتها

آذربایجانی همیشه طرفدار اسلام بوده، و در هر قضیه‏ای که پیش آمده پیشقدم بوده است. برای رفع ظلم پیشقدم بوده است. آذربایجانی که در صدر مشروطیت «ستارخان و باقرخان[1]اش» آن زحمات را کشید. بعد خیابانی[2]آن کارها را کرد. در زمان ما از آذربایجان قیام شد بر ضد رضاخان. مرحوم آمیرزا صادق آقا[3]، مرحوم انگجی[4]و بعضی دیگر از علمای آذربایجان قیام کردند. تبعید شدند. مدتها تبعید بودند در خارج. شاید در سنقر بود یا در سقز بود، یک همچو جایی. آذربایجان همیشه در صف اول واقع
بوده است برای مخالفت با اشرار. و برای پیشبرد اهداف اسلام. آن وقت یک دسته‏ای، خوب، اشرار هم، در هر طایفه‏ای چند نفر از اشرار هم هست، لکن از اطراف جمع می‏شوند و اعلام می‏کنند که ما هم ملحق شدیم. آن وقت گروه فرقان
[5]مثلاً، یک گروهی که تروریست هستند و مثل آقای «مطهری» را می‏کشند و اعلام می‏کنند. آقای «قاضی» را می‏کشند و آن «چریکهای خلق» کمونیست، وقتی بنا شد که یک همچو جمعیتی باشند که رفقاشان اینها باشند، آنهایی که متصل به آنها می‏شود اینها باشند، یعنی اینهایی که اسلام به خودش راه نمی‏دهد. اسلام راه نداده به خودش، جمهوری اسلام به اینها راه نداده، اینها آمدند در قبال جمهوری اسلام. یک جمعیتی که محل نماز جمعه را آتش می‏زنند. و یک وقت مخالفت یک دسته با دستۀ دیگر است، از آثار هر کاری معلوم است که چکاره‏اند اینها. آن که محل خطبۀ امام جمعه را، محل عبادت مسلمین را آتش می‏زند، نمازگزارها را حمله می‏کند و زخمی می‏کند و چه می‏کند، خوب، اینها معلوم است که وضع روحیشان چیست. کارهای آدم انعکاس روحش است، از کار آدم معلوم می‏شود که روح آدم چه است، از اینطور کارها، اینطور شرارت که به عبادتگاه خدا حمله بکنند، آتش بزنند محلی را که نماز خدا در آنجا انجام می‏گیرد. حمله کنند به عبادتگاه مردم. به جایی که مردم نماز می‏خواهند بخوانند. خوب، از اینها معلوم می‏شود که اینها سنخ روحشان چه است و عقایدشان چه است. باید آذربایجان خودش را از این لکه‏ای که می‏خواهند به او بچسبانند مبرا کند. تبرئه کند خودش را از این مردمی که با این اسمها؛ اسمهایی که اصلاً مربوط به انسانیت و اسلام نیست. دارند یک همچو کاری می‏کنند که خلق آذربایجان را آلوده کنند. این یک مسئلۀ مهمی است برای آذربایجان. آذربایجانی که در طول تاریخ مخالفت کرده است با اینها. زمان سابق که ایران را گرفته بودند و پیشه‏ور آن بساط را درست کرد، آذربایجان نجات داد ایران را. یک جمعیتی که همیشه خدمتگزار به اسلام بوده‏اند، حالا برای خاطر اینکه یک دسته‏ای با هواهای
نفسانی خودشان دارند می‏رسند آنها را لکه‏دار می‏کنند.

لکه ناجور بر دامان آذربایجان

آذربایجان باید خودش را از اینها نجات بدهد. باید خودش را از این عیبی که برایش درست می‏کنند، از این لکه‏ای که برایش می‏چسبانند، باید نجات بدهد خودش را. جوانهای آذربایجانی باید نگذارند که این لکه به دامن آنها بچسبد، و در خارج اشخاصی که نمی‏دانند، به اسم آذربایجان یک همچو مسائلی تمام بشود. و ما امیدواریم که اینهایی که برای رسیدن به مقاصدی که طرحش از خارج دارد ریخته می‏شود، خارج است که اینها را راه می‏برد، راهنمایی می‏کند، آذربایجان به این توجه داشته باشد. و ما امیدواریم که خداوند تأیید کند مسلمانها را و تأیید کند شماها را. و من باید از شما بانوان محترم تشکر کنم، که از راه دور در هوای سرد آمدید و در این منزل محقر در زحمت واقع شدید. خداوند شماها را ان‏شاءاللّه‏ در پناه خودش حفظ کند و به سعادت و رفاه و سلامت برساند و دشمنهای اسلام را محو کند. و آثار آنها را از بین ببرد. سلام بر همۀ شما.

 

1 - ستارخان سردار ملی و باقرخان (سالار ملی) دو تن از مبارزان مشهور در عهد مشروطیت.
2 - شیخ محمد خیابانی از روحانیون مبارز در عهد مشروطیت. او سرانجام همراه عدۀ دیگری از روحانیون مبارز توسط مستبدین به شهادت رسید.
3 - آمیرزا صادق آقا، فقیه بزرگ و مرجع تقلید مردم آذربایجان در تبریز سکونت داشت. او به دستور رضاخان به قم تبعید شد و تا پایان عمر در این شهر به سر برد وی به اتفاق عدۀ دیگری از روحانیون تبریز علیه خودکامگیهای رضاخان به مبارزه برخاست.
4 - میرزا ابوالحسن انگجی 1282 ـ 1357 ق از فقها و مراجع تقلید تبریز. وی نیز به خاطر مخالفت با برنامه‏های استبدادی رضاخان در سال 1353 ه. ق. توقیف و به سنندج و سپس به قم تبعید شد. وی در تبریز درگذشت. 
5 - گروهک تروریستی فرقان که چند تن از شخصیتهای مذهبی ـ سیاسی کشور از جمله شهید مطهری، شهید مفتح، شهید قرنی، شهید قاضی طباطبایی و مهدی عراقی و پسرش احسان را به شهادت رساند.