صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان انقلاب اسلامی و محاسبات جهانی ـ مقام معلم و رسالت آن
- محل قم
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع انقلاب اسلامی و محاسبات جهانی ـ مقام معلم و رسالت آن
-
حضار
حضار: معلمین منطقۀ تجریش ـ پاسداران انقلاب اسلامی شهر سراب، و جمعی از اهالی شهرهای تبریز، شیراز، اصفهان
بسم اللّه الرحمن الرحیم
این انقلاب بزرگ ملت ما، این نهضت عظیم تاریخی اسلامی ایران، تا به اینجا رسیده است؛ تا سرنگونی رژیم فاسد، تا قطع ایادی اجانب، تا به دست آوردن آزادی تا نایل شدن به استقلال آمدهایم. اینها که بین ملت ما پخش میکنند که نهضت اسلامی چه کرد، تا اینجا که نیمۀ راه است، باید بدانند که کاری کرد که در تاریخ سابقه نداشت. این نهضت به آخر نرسیده است؛ در این نیمۀ راه، یک کار عظیمی کرد که تمام حسابهای حسابگران را باطل کرد.
حسابگران مادیگرا در حسابشان نمیآمد که یک ملتی با دست خالی بر قدرتهای شیطانی، با همۀ جهازهای مدرن، با همۀ سلاحهای روز، که هیچ در دست ملت نبود و همه در دست مقابل ملت، پیروزی حاصل بشود. محال مینمود و محال میدانستند که این قدرت شیطانی و سد عظیم ابلیسی شکسته شود. حالا که دیدند با قدرت الهی ـ که برخلاف همۀ موازین مادیت است و خط بطلان بر مکتبهای مادی کشیده، حالا که دیدند ملتی که هیچ نداشت بر قدرتهایی که همه چیز داشت غلبه کرده است، و این بطلانِ مادیت هست، به دست و پا افتادهاند، میگویند چه شد؟! چه بیشتر از این باید بشود.
امروز شما همه اینجا هستید، با کمال آزادی هر چه میخواهید میگویید. این چه نعمتی است که به شما ارزانی شده است، این را کی داد غیر از اسلام؟ آنها که میگویند اسلام چه کرد میدانند که اسلام چه کرده است؛ میخواهند جلو نرود! آنها نه اینکه نمیدانند که چه شده است! میدانند که تمام حیلههای آنها نقش بر آب شده است؛ میدانند که قدرتهای بزرگ در هم شکست؛ میدانند که این سد عظیم شیطانی تا ابد شکسته شد لکن میخواهند که جلوتر نرود این نهضت؛ و لهذا میگویند چه شد. چه میخواهید بشود؟!
ما فرض میکنیم که دیگر چیزی نخواهد شد، ما چه میخواهیم بشود؟! ما دست شیاطین را کوتاه کردیم؛ ملت ما دست چپاولگران را از ملت خودش و از کشور خودش قطع کرد. چه بالاتر از این؟ زنجیر اسارت را گسیخت، امریکایی را بیرون ریخت، سایر اقشار را هم، چه میخواهید بشود؟ چه شد یعنی چه؟!
ما میخواهیم به خواست خدا پیش برویم . ما میخواهیم این نهضت را به جلو برانیم تا برای این مملکتْ رفاه، زندگی سعادتمند دنیایی و آخرتی تحقق پیدا بکند. این شیاطین نمیخواهند این مسائل تحقق پیدا بکند.
این شیاطین از اسلام ترسیدهاند؛ قدرت اسلام را فهمیدند...؛ قدرت ایمان مردم را فهمیدند؛ قدرت اتحاد کلمه را فهمیدند. حالا درصدد برآمدهاند که جمهوری اسلامی را در نظر مردم سبک کنند. میگویند چه شد؟ چه میخواهید بشود؟! شما نمیگذارید که ما قدمهای بعد را برداریم. شما بین مردم ـ بین کشاورزان ـ میروید و اِفساد میکنید که کشاورزی تحقق پیدا نکند. دولت ما میخواهد کشاورزی را به راه بیندازد، ملت ما هم، لکن شما نمیگذارید. شما خائنین نمیگذارید. دولت ما میخواهد کارخانجات را راه بیندازد تا رفاه حاصل بشود، تا چرخ مملکت به راه بیفتد، شما شیاطین نمیگذارید. ما میخواهیم این وحدت کلمه تا آخر محفوظ بماند.
ما میخواهیم این نهضت به ثمر برسد آنطور که دلخواه اسلام است ؛ آنطور که خدای متعال میخواهد. شما شیاطین فتنهانگیزی میکنید؛ با هر روزش یک بهانهای، در هر روز یک بهانهای به دست میآورید و مردم را به هم میریزید و وادار به راهپیمایی میکنید. شما هستید که نمیگذارید آنچه که باید تحقق پیدا بکند. «چه شد» یعنی چه؟ بگذارید، ببینید چه خواهد شد .
برادران من! برادران تبریزی! برادران فارس! برادران اصفهانی! برادران دیگر که از جاهای مختلف به این مکان تشریف آوردهاید! ضمن تشکر از همۀ شما باید عرض کنم بیدار باشید، توجه داشته باشید! نقشههای محیلانۀ اینها را نقش بر آب کنید. نگذارید این فتنهگرها در بین مردم بیفتند و صفوف ما را متفرق کنند. صف واحد باشید:صَفاً کَأَنَّهُم بُنیَانٌ مَرصُوصٌ.[1]
این سد عظیمی که آن سد عظیم را شکست حفظ کنید. این قطرههایی که به صورت سیل بنیانکن درآمد، این واحدهایی که همچون سیل عظیمی تمام موانع را از سر راه برداشت حفظ کنید. با این سیل عظیم به پیش بروید و همۀ بنیانهای ظلم و ستم را منهدم کنید.
این دستهای خائن را قطع کنید . در کارخانههای خودتان راه ندهید این خائنین را. اینها به حال شما و به حال ملت دلسوزی ندارند. اینها از اسلام میترسند. اینها قدرت اسلام را لمس کردند؛ فهمیدند که اسلام چیست؛ فهمیدند در مقابل اسلامْ ابرقدرتها نمیتوانند بایستند نمیخواهند این نهضت به آخر برسد.
ولی باید شیاطین بدانند، تفرقهاندازها بدانند که غلط فکر کردهاند! باید این ابلیسها و این شیاطین بدانند که همچو قدرتی برای آنها نیست.
آن قدرتی که آن سدبزرگ را شکست این قطرههای ضعیف را خواهد شکست . ما آزادی مطلق خواهیم داد، و میدهیم و دادهایم لکن نه برای توطئه، نه برای فساد و خرابکاری. توطئه باید درهم شکسته شود. خرابکاران باید دفع شوند. باقیماندۀ رژیم منحوس، ریشههای کثیف آن، طرفداران کثیفتر از آن باید قطع شوند. ما آنها را دفن میکنیم .
من از تمام اقشار ملت و شما فرزندان اسلام که در این محوطه جمع شدید تشکر میکنم و برای همۀ شما دعا میکنم. و باید تذکر دهم که مقام معلمْ مقام والایی است؛ مقامی است که بالاتر از مقام معلم نیست؛ مقامی است که خدای تبارک و تعالی از آن تعظیم فرموده است لکن مسئولیت بزرگ دارد، مسئولیت عظیم دارد. هر چه مقام بالاتر است مسئولیت بالاتر است.
مسئولیت تربیت جوانان مسئولیت کمی نیست. تمام ملت باید معلم باشند، معلم فرزندان خود. اسلام تمام افرادش معلم باید باشند، و تمام افرادش متعلم. بانوان هم باید معلم باشند برای فرزندان خود، در دامن خود مثل استادان، مثل معلمان تربیت کنند. پدران باید معلم باشند از برای فرزندان خود. خانوادۀ شما باید مدرسه باشد، تعلیم احکام اسلام، تهذیب اخلاق نونهالان. شما باید نونهالانِ مهذب تحویل معلمان بدهید و معلمان باید آنها را بیشتر تهذیب کنند.
معلمان خیلی مقام بزرگ دارند و خیلی مسئولیت بزرگ. اگر معلمان ما کوتاهی کنند در تعلیم، مسئول هستند. معلمین هستند که میتوانند مملکت را حفظ کنند ـ استقلال مملکت را.
جوانهای ما، آنهایی که مقدرات مملکت به دست آنها خواهد بود، زیر دست معلمین باید تربیت بشوند؛ اگر تربیت صالح شدند مملکت صالح به دست ما میافتد و اگر ـ
خدای نخواسته ـ تربیتهای غیرالهی شد مملکت از دست میرود. معلم! بیدار شو!
من از خدای تبارک و تعالی توفیق و سلامت و سعادت همۀ شما و همۀ قشرهای ملت و همۀ مسلمین را در همۀ بلاد خواستارم.
والسلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته