غزل گونه هاو قطعه هاو اشعار پراکنده غزلیات قصاید رباعیات ترجیع بند مسمط ها

دیوان شعر امام خمینی

بار امانت

  • غمی‌ خواهم که غمخوارم تو باشی‌
  • دلی‌ خواهم دلازارم تو باشی[1]
  • جهان را، یک جوی‌ ارزش نباشد
  • اگر یارم، اگر یارم تو باشی‌
  • ببوسم چوبه‌ی‌ دارم بشادی‌
  • اگر در پای‌ آن دارم تو باشی‌
  • به بیماری‌ دهم جان و سر خود
  • اگر یار پرستارم تو باشی‌
  • شوم ای‌ دوست! پرچمدار هستی‌
  • در آن روزی‌ که سردارم تو باشی‌
  • رسد جانم به فوق «قابَ قَوْسَین»
  • که خورشید شب تارم تو باشی‌
  • کِشم بار امانت، با دلی‌ زار
  • امانتدار اسرارم تو باشی‌.

اسفند 1367

1 - فخرالدّین عراقی، گفته است:چه خوش باشد که دلدارم تو باشیندیم و، مونس و، یارم تو باشی.نیز با قافیه‌ای دیگر:خوشا! دردی‌ که درمانش تو باشیخوشا! راهی که پایانش تو باشی.حکیم سبزواری نیز:خوشا! جانی‌ که جانانش تو باشیخوشا! دردی‌ که درمانش تو باشی.