غزل گونه هاو قطعه هاو اشعار پراکنده غزلیات قصاید رباعیات ترجیع بند مسمط ها

دیوان شعر امام خمینی

مِی‌ چاره ساز

  • ساقی‌! به روی‌ من درِ میخانه باز کُن
  • از درس و، بحث و، زهد و، ریا، بی‌ نیاز کُن[1]
  • تاری‌ ز زلفِ خم خم خود، در رهم بنه
  • فارغ ز عِلم و، مسجد و، درس و، نماز کُن
  • داوود وار، نغمه زنان ساغری‌ بیار!
  • غافل ز درد جاه و نشیب و فراز کُن
  • بر چین حجاب از رُخ زیبا و زلف یار
  • بیگانه‌ام ز کعبه و مُلک حجاز کُن
  • لبریز کن از آن مِی‌ صافی‌، سبوی‌ من
  • دل از صفا، بسوی‌ بُت ترکتاز کُن
  • بیچاره گشته‌ام ز غم هجر روی‌ دوست
  • دعوت مرا به جام می‌ چاره ساز کُن.

28 بهمن 1367

1 - خواجوی کرمانی:وقت صبوح شد، به شبستان شتاب کنبرگ صبوح ساز و، قدح پر شراب کن.خواجه‌ی شیراز نیز، دو غزل با مطلعهای زیر دارد:صبح است، ساقیا! قدحی پر شراب کندور فلک، درنگ ندارد، شتاب کن.و:گلبرگ را، ز سنبل مشکین، نقاب کنیعنی که: رخ بپوش و، جهانی خراب کن.