غزل گونه هاو قطعه هاو اشعار پراکنده غزلیات قصاید رباعیات ترجیع بند مسمط ها

دیوان شعر امام خمینی

سراپرده‌ی‌ عشق[120]

  • باید از رفتن او جامه به تن پاره کنم
  • درد دل را، به چه انگیزه توان چاره کنم؟[1]
  • در میخانه گشایید به رویم، که دمی‌
  • درد دل را به می‌ و ساقی‌ میخواره کنم
  • مگذارید که درد دل من فاش شود
  • که دل پیر خرابات ز غم پاره کنم
  • سرِ خُم باد سلامت! که به غمخواری‌ آن
  • ذرّه در پرده‌ی‌ عشق تو، چو خُمپاره کنم
  • از سراپرده‌ی‌ عشقِش به در آیم، روزی‌
  • ساکنان سر کویش همه آواره کنم
  • رُخ نما ای‌ بُت هر جایی‌ بی‌نام و نشان!
  • تا ز سیلی‌ دل خود همسر رُخساره کنم.

بهمن 1367

1 - خواجه با همین وزن:دیده، دریا کنم و صبر به صحرا فکنمو اندر این کار، دل خویش به دریا فکنم.نیز:بی تو ای سرو روان! با گل و گلشن چه کنم؟زلف سنبل چه کنم، عارض سوسن چه کنم؟