کودکان مبتلا به کرونا

  • صدای اذان می‌آید. مادر «امیرعلی» سجاده را که پهن‌می‌کند، در اتاق باز می‌شود. پرستار، نازنین را به اسم و فامیل صدا می‌زند: «مرخص است. بیایید دفترچه بیمه را بگیرید.» گونه‌های مادر سرخ می‌شود. دست می‌برد به بالای روسری و با یک حرکت، مو‌های از همه جا بیرون‌زده را کنار می‌زند و رو می‌کند به دختر: «مرخص شدی.» گل از گل دختر می‌شکفد. جواب تست نیامده، اما به توصیه پزشک بهتر است در خانه قرنطینه شود.