عطر علیرضا و پایان هجران ۱۲ ساله
ناراحت خانواده شهدا بود و از آنها خجالت می کشید و دیگر نمی توانست به آنها تبریک و تسلیت بگوید، هوای رفتن به سرش زده بود و قرار نداشت و... می گفت: دعایم کنید.
ناراحت خانواده شهدا بود و از آنها خجالت می کشید و دیگر نمی توانست به آنها تبریک و تسلیت بگوید، هوای رفتن به سرش زده بود و قرار نداشت و... می گفت: دعایم کنید.