مرثیهای برای جهان پهلوان؛ این منم «غلامرضا»، فرزندِ درد و رنج
باز هم همان داستانهای تکراری؛ عدهای میآیند و جمع میشوند، فاتحهای میخوانند و میروند تا سال بعد؛ تا سال بعدی که دوباره بر حسب عادت این کار را تکرار کنند.
باز هم همان داستانهای تکراری؛ عدهای میآیند و جمع میشوند، فاتحهای میخوانند و میروند تا سال بعد؛ تا سال بعدی که دوباره بر حسب عادت این کار را تکرار کنند.