-
آن روز بر حق.
-
چيست آن روز بر حق؟
-
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحَاقَّةُ (3)
و چه دانى كه آن روز بر حق چيست؟
-
كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَعَادٌ بِالْقَارِعَةِ (4)
قوم ثمود و عاد روز رستاخيز را دروغ انگاشتند.
-
فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ (5)
اما قوم ثمود به آن بانگ سهمگين هلاك شدند.
-
وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ (6)
و اما قوم عاد با وزش باد صُرصر به هلاكت رسيدند.
-
آن عذاب را هفت شب و هشت روز پى در پى بر آنان بگماشت. آن قوم را چون تنههاى پوسيده خرما مىديدى كه افتادهاند و مُردهاند.
-
فَهَلْ تَرَى لَهُمْ مِنْ بَاقِيَةٍ (8)
آيا كسى را مىبينى كه از آنها بر جاى مانده باشد؟
-
وَجَاءَ فِرْعَوْنُ وَمَنْ قَبْلَهُ وَالْمُؤْتَفِكَاتُ بِالْخَاطِئَةِ (9)
و فرعون و مردمى كه پيش از او بودند و نيز مردم مُؤتفكَه گناهكار آمدند.
-
فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رَابِيَةً (10)
فرستاده پروردگارشان را نافرمانى كردند و خدا نيز آنان را به سختى فرو گرفت.
-
إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاءُ حَمَلْنَاكُمْ فِي الْجَارِيَةِ (11)
چون آب طغيان كرد، شما را به كشتى سوار كرديم.
-
لِنَجْعَلَهَا لَكُمْ تَذْكِرَةً وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ (12)
تا آن را مايه اندرزتان گردانيم و گوش نگهدارنده اندرز آن را فرا گيرد.
-
فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ وَاحِدَةٌ (13)
چون يك بار در صور دميده شود،
-
وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً (14)
و زمين و كوهها را برگيرند و يكباره در هم كوبند،
-
فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ (15)
آن روز آن حادثه به وقوع پيوسته باشد.
-
وَانْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَةٌ (16)
و آسمان كه در آن روز سست شده است، بشكافد.
-
وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ (17)
و فرشتگان در اطراف آسمان باشند. و در آن روز هشت تن از آنها عرش پروردگارت را بر فراز سرشان حمل مىكنند.
-
يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لَا تَخْفَى مِنْكُمْ خَافِيَةٌ (18)
آن روز شما را پيش آورند و هيچ چيز شما نهان نماند.
-
فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ (19)
اما هر كس كه نامه اعمالش را به دست راستش دهند، مىگويد: نامه مرا بگيريد و بخوانيد.
-
إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِيَهْ (20)
من يقين داشتم كه حساب خود را خواهم ديد.
-
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ (21)
پس او در يك زندگى پسنديده و خوش خواهد بود،
-
در بهشتى برين،
-
كه ميوههايش در دسترس باشد.
-
كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ (24)
بخوريد و بياشاميد، گوارا باد شما را. اينها پاداش اعمالى است كه در ايام گذشته به جاى مىآوردهايد.
-
وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ (25)
اما آن كس كه نامه اعمالش را به دست چپش دهند مىگويد: اى كاش نامه مرا به دست من نداده بودند،
-
وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ (26)
و ندانسته بودم كه حساب من چيست،
-
يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ (27)
اى كاش همان مرگ مىبود و بس،
-
مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيَهْ (28)
دارايى من مرا سود نبخشيد،
-
هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ (29)
قدرت من از دست من برفت.
-
بگيريدش، زنجيرش كنيد.
-
ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ (31)
و به جهنمش بكشيد.
-
ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ (32)
و او را با زنجيرى به درازاى هفتاد ذراع بكشيد.
-
إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ (33)
زيرا به خداى بزرگ ايمان نداشت.
-
وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ (34)
و به طعامدادن به مسكينان كسى را ترغيب نمىكرد.
-
فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ (35)
در آن روز، در آنجا هيچ دوستى نخواهد داشت.
-
وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ (36)
طعامش چيزى جز چرك و خون اهل دوزخ نيست.
-
لَا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِئُونَ (37)
تنها خطاكاران از آن طعام مىخورند.
-
فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ (38)
پس سوگند به آنچه مىبينيد،
-
و آنچه نمىبينيد،
-
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ (40)
كه اين سخن فرستادهاى بزرگوار است،
-
وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِيلًا مَا تُؤْمِنُونَ (41)
نه سخن شاعرى. چه اندك ايمان مىآوريد.
-
وَلَا بِقَوْلِ كَاهِنٍ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ (42)
و نيز سخن كاهنى نيست. چه اندك پند مىگيريد.
-
تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ (43)
از جانب پروردگار جهانيان نازل شده است.
-
وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ (44)
اگر پيامبر پارهاى سخنان را به افترا بر ما مىبست،
-
لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ (45)
با قدرت او را فرومىگرفتيم،
-
ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ (46)
سپس رگ دلش را پاره مىكرديم،
-
فَمَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ (47)
و هيچ يك از شما را توان آن نبود كه مانع شود.
-
وَإِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقِينَ (48)
و قرآن براى پرهيزگاران پندى است.
-
وَإِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْكُمْ مُكَذِّبِينَ (49)
ما مىدانيم كه از ميان شما كسانى هستند كه تكذيب مىكنند.
-
وَإِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكَافِرِينَ (50)
و قرآن كافران را مايه حسرت است.
-
وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ (51)
و آن سخن حق و يقين است.
-
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ (52)
پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح بگوى.