نشست هماندیشی، معرفی و نقد کتاب «تشیع، همبستگی و مخاطره هویتگرایی» عصر روز گذشته(یکشنبه 7 دی ماه) در اندیشگاه کتابخانه ملی برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جماران، علیرضا بهشتی طی سخنانی در این نشست با تأکید بر اینکه در شرایط کنونی فهم ما از نهاد دین اهمیت خیلی زیادی دارد، گفت: ما نمیخواهیم دستخوش داوریهای احساسی شویم؛ هرچند در دوره و شرایطی زندگی میکنیم که برقراری توازن میان شور و شعور یا احساس و عقل کار خیلی دشواری است و با پدیدههایی هم در جامعه مواجه هستیم که به هر حال این داوریها را از اصول علمی دور و دستخوش امواج تبلیغاتی میکند.
عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس افزود: این خیلی خوب است که یک جامعهشناس منصفانه و عالمانه بررسی خودش را انجام بدهد و این بررسی را هم با قلمی منصفانه روی کاغذ بیاورد. در هیچ جای کتاب من موضعگیریهای ناشی از حب و بغضهای شخصی یا طیفی ندیدم.
وی با اشاره به انتشار کتاب «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، در سال 1341، یادآور شد: مقالات این کتاب پیش از ارتحال آیتالله بروجردی مطرح شدند، ولی به هر حال نسبت به آینده وضعیت حوزه نگرانی هست. حوزهای که بعد از دههها و بلکه سدهها نابسامانی، یک سازمان نسبتا منسجم پیدا کرد و حرکات درخشانی هم درون حوزه و هم در نوع ارتباط حوزه و روحانیت با جامعه به وجود آمد. ولی افرادی مثل آیتالله طالقانی، آیتالله مطهری و آیتالله بهشتی مقالاتی در این مجموعه دارند و نگرانی نویسندگان نسبت به این است که در کنار دستاوردهایی که حوزه علمیه داشته، نقاط ضعف و مشکلاتی وجود دارد که باید به آنها رسیدگی کرد.
بهشتی ادامه داد: درست است که حتی تا زمان پیروزی انقلاب افرادی که میشود آنها را در گفتمان «نواندیشی دینی» برشمرد، چه روشنفکران دینی و چه عالمان دینی روشنبین، تعدادشان زیاد نبود، اما به لحاظ تأثیر گفتمانی، تأثیر گستردهای داشتند. واقعیت این است که اگر ما چیزی به نام رخداد انقلاب اسلامی داریم و در تاریخ ما ثبت شده، حاصل تأثیر این گفتمان نواندیشان است و ارتباطی که با قشر تحصیلکرده دانشگاهی و حوزوی برقرار کرد و سعی داشت در عین حال که پایبندیهای دینی خودش را حفظ میکند، از آفات و مشکلاتی که نگاه سنتی به دین داشته دور شود.
وی تأکید کرد: کانونهایی در تهران و مراکز استانها شکل گرفت که این نگاه جدید را شکل داده بود و شکلگیری بخشی از روحانیت شیعه که به لحاظ شیوه زندگی، معیشت و تفکر متفاوت بودند، در میان نسل جوان جاذبه ایجاد کردند؛ وگرنه نظام سنتی حوزه که قبل از آن وجود داشت و اتفاق جدیدی نبود که بخواهد پیرامون آنها گروهی شکل بگیرد و این گروه بعدا موتور محرکه اصلی تحولاتی بود که در طول مبارزات انقلاب اسلامی تأثیرگذار بودند.
عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس افزود: این گفتمان نواندیشی دینی از اواسط دهه 1360 به دلایل مختلف کنار رفت و در حاشیه قرار گرفت و با ظهور طرفداران دو گروه «اسلام سیاسی» و «اسلام سنتی» مواجه شدیم که مشترکات زیادی هم دارند و اختلافات آنها فقط در چند حوزه است. آنچه شاهد بودیم در بعضی تحولات بعد از دهه 1370 هم تأثیر گذاشته است.
به گزارش خبرنگار جماران، احمد شکرچی نیز در این نشست با قدرشناسی از خدمات آرمان ذاکری در جامعهشناسی و شیعهپژوهی، گفت: فکر میکنم باب جدیدی را در بحثهای مطالعات تشیع و مطالعات روحانیت گشوده و این فرصتها مغتنم برای اینکه در باب کتاب تأمل کنیم. یعنی فارغ از اینکه محتوای کتاب چیست، این فرصت پیش میآید که کمی فرامتن به کتاب فکر کنیم و پرسشهایی که مطرح میشود.
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی تصریح کرد: ظاهرا این گونه است که مسأله پژوهش «غیبت امر اجتماعی در نزد روحانیت شیعه» است و محقق محترم دنبال این هست که ببیند تحقق و تجسم این امر اجتماعی در خیریه و کار خیر اتفاق افتاده و آیا این تحقق به همبستگی اجتماعی کمک میکند و یا به تجزیه اجتماعی از مجرای هویتگرایی؟ فهم من از ساختار و صورتبندی مسأله کتاب این است. بر مبنای این صورتبندی تلاش میشود که مباحث نظری و عملی شکل بگیرد.
وی افزود: پرسشی که برای من در سطح نظری مطرح میشود، وقتی که مدل نظری این کار را بررسی میکنیم، همان طوری که در عنوان کتاب هم آمده مفهوم محوری کار «همبستگی» است و همبستگی بیشتر دلالت هنجاری و اخلاقی دارد؛ به این معنا که در سطح روابط میان کنشگران مطرح میشود. یعنی فارغ از همه مناقشههای تئوری و تعاریف این مفاهیم وجود دارد و ما هم در معادلسازیهای فارسی دست به گریبان هستیم، به هر حال وجه قالب این مفهوم در ادبیات جامعهشناسی «روابط اجتماعی» است. در این پژوهش واحد مطالعه ما «خیریه» است که دارند به جمعآوری پول و توزیع آن میان نیازمندان کمک میکنند. من هنوز ابهام دارم که این کنش در سطح کنش یا ساختار و یا نهادهای میانجی تعریف میشود؟
شکرچی تصریح کرد: وقتی به این مطالعه میرسیم، در زیرعنوان کار «ادوار اجتماعی فعالیتهای خیریه نهاد دین» آمده است. این ابهام در اینها هم تسری پیدا میکند. به این معنا که نهاد دین به میزان بسیار زیادی به نهاد روحانیت تبدیل میشود و نهاد روحانیت به میزان بسیار زیادی به نهاد مرجعیت تبدیل میشود. یعنی وقتی دادههای این کار را بررسی میکنیم، نوعی تورم مرجعیت در این مطالعه به چشم میخورد و انگار نقطه عزیمت این مطالعه آمدن و رفتن مراجع قرار گرفته است.
وی افزود: اگر مسأله ما در این پژوهش غیبت امر اجتماعی در تشیع است و ظهور و بروز و مصداق این امر اجتماعی را خیریه در نظر میگیریم، چرا نقطه عزیمت ما خیریه نیست؟ خیریه میتواند ذیل مراجع باشد یا نباشد. در نتیجه هنوز در سطح پروبلماتیک پژوهش و نسبت آن با مفهومسازی تئوریک و مدل تئوریکی که در نظر گرفته شده، این ابهامات برای من مطرح است. اما سؤال اصلی ما این است که آیا واقعا مراجع خیریهها را میساختند یا خیریهها زیر نظر مراجع میرفتند؟
به گزارش خبرنگار جماران، آرمان ذاکری نویسنده کتاب «تشیع، همبستگی و مخاطره هویتگرایی» نیز در این نشست گفت: میدان جامعهشناسی دین آنقدر پیچیدگی دارد که کسی که داخل میدان نباشد، نمیتواند آن را بفهمد. یعنی فرق میکند با میدانهای دیگری که هرکسی میتواند از بیرون هم بیاید و مورد مطالعه قرار بدهد. مطالعه فعالیتهای خیره که با اقتصاد هم گره میخورد، کار بسیار سختی است و اساسا رفتن داخل میدان و اطلاعات گرفتن کار سادهای نیست. به همین دلیل من گفتهام همه پاسخهایی که دادهام را مقدماتی و به عنوان یکی از اولین کارها تلقی کرد که باید ابعاد مختلفش مورد تأمل قرار بگیرد و برای کارهای بعدی راه باز کند.
عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس افزود: مسأله من از اول این بود و الآن هم همین است که وضعیت اقتصادی ماههای اخیر در مملکت اتفاق میافتد و فشار وحشتناکی روی اقشار مختلف جامعه ما میآید، ولی چه خبر یا صدایی از نهاد دین در رابطه با این نوع مسائل میشنویم؟! مهمترین دعوایی که هفتههای اخیر در گرفته و به افکار عمومی آمده و دیده شده، دعوایی بر سر شهادت حضرت زهرا(س) است که طیف نواندیشی و طیفی که نواندیشی را نمایندگی نمیکند، بر سر آن دعوا میکنند؛ و مسأله آنها اتفاقا از نوع مسألهای است که من در کتاب هشدار دادم و گفتم این تحول دارد اتفاق میافتد.
وی تأکید کرد: وقتی من تحقیق را شروع و فعالیتهای خیریه را مطالعه کردم، اصلا فکر نمیکردم در نتیجهگیری به هویتگرایی برسم. یعنی این از خود کار در آمد و برای ما بسیار تعجبانگیز بود. چون اساسا خیریه نرمترین و اجتماعیترین بخش است. مسائل اعتقادی در طول تاریخ منشأ نزاعهای عظیم بوده، ولی انتظار ما به عنوان محقق این نبود که در مسائل خیریه هم با بحث هویت مواجه میشویم. من با این سؤال رفتم که مرجعیت و نهاد دین با این سازمان و گستردگی که پیدا کرده، در مسائل اجتماعی کجا است؟
ذاکری افزود: اساسا در مطالعات جامعهشناسی دین میگوییم باید چهار حوزه «اسلام سنتی»، «اسلام حکومتی»، «اسلام مردم» و «اسلام روشنفکران» را از هم تفکیک و در نسبت با هم و در عین حال جدای از هم مطالعه کنیم. اگر میخواستم وارد مواضع نواندیشان و و روشنفکران بشوم، باب دیگری بود که یک تحقیق مستقل میخواهد و واقعا هم باید روی آن کار شود.