احمد میدری وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: ما در حال حاضر میراث دار واگذاری هایی هستیم که از مدیریت دولتی بدتر هستند. چرا بدتر است؟ مثلا وزارت نفت پتروشیمی ها را اداره می کرد. در آن جا شیوه آموزش و ارتقا وجود داشت و تنها یک شرکت برای بازرگانی خارجی تمام پتروشیمی ها وجود داشت. الان که آن شرکت ها واگذار شده اند هر شرکت برای خودش بازرگانی خارجی دارد هیچ سیستم آموزشی هم وجود ندارد و دست مدیران شرکت ها برای ارتقا و انتصاب باز است و برای همین بیشترین فشار سیاسی به آنها وارد می شود که کسی را در هیئت مدیره شان بگذارند. کاری که ما می خواهیم انجام دهیم این است که مالکیت را در دست بخش دولتی نگه داریم و مدیریت را به بخش خصوصی واگذار کنیم .
به گزارش جماران؛ احمد میدری وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به نشریه اندیشه پویا گفت: وزارت کار، به تنهایی شبیه یک دولت است. از من بیش از آقای دنیا مالی که وزیر ورزش است. ورزشگاه می خواهند. بیش تر یا دست کم هم اندازه با وزارت بهداشت از من بیمارستان و درمانگاه می خواهند از ما فولاد را بیشتر از وزارت صمت و پتروشیمی را بیشتر از وزارت نفت و خط هوایی و ریلی و قطار را بیشتر از وزارت راه میخواهند هیچ مسئله ای نیست که از ما در این وزارتخانه نخواهند.
بنابراین هجمه ی عجیبی با طرح این مطالبات وجود دارد توانایی مالی ما هم محدود است و برای همین نارضایتی ایجاد می شود.
بخشی هم که به لحاظ سیاسی از ابتدا مخالف ما بودند. همه این ها هست و فشار برای گرفتن امتیازهای بیشتر از مجموعه شرکت ها هم وجود دارد.
ما در حال حاضر میراث دار واگذاری هایی هستیم که از مدیریت دولتی بدتر هستند. چرا بدتر است؟ مثلا وزارت نفت پتروشیمی ها را اداره می کرد. در آن جا شیوه آموزش و ارتقا وجود داشت و تنها یک شرکت برای بازرگانی خارجی تمام پتروشیمی ها وجود داشت. الان که آن شرکت ها واگذار شده اند هر شرکت برای خودش بازرگانی خارجی دارد هیچ سیستم آموزشی هم وجود ندارد و دست مدیران شرکت ها برای ارتقا و انتصاب باز است و برای همین بیشترین فشار سیاسی به آنها وارد می شود که کسی را در هیئت مدیره شان بگذارند. کاری که ما می خواهیم انجام دهیم این است که مالکیت را در دست بخش دولتی نگه داریم و مدیریت را به بخش خصوصی واگذار کنیم .
سیاستمدار تنهاست
رئیس جمهور قدرت جلب اعتماد نظام سیاسی را داشته است
به نظر میرسد که شخص رئیس جمهور قدرت جلب اعتماد نظام سیاسی را داشته است. نظام به ایشان اعتماد کامل دارد و میداند ایشان در چارچوبی که خارج از دربرگیرندگی نظام باشد، حرکت نمیکند و تهدید نیست. شاید رؤسای جمهور پیشین هم تهدید واقعی نبودند، اما گاه احساس تهدید میشد. آقای پزشکیان بهگونهای رفتار کرده و حرفزده که چنین احساسی بهوجود نیامده است. از آن طرف، جریانهایی که که در دو دههی اخیر بیرون گذاشته شدهاند، احساس تباین با شخص رئیسجمهور نمیکنند. بنابراین آقای پزشکیان توانسته نسبت به رؤسایجمهور پیشین نوعی فراگیری سیاسی ایجاد کند. این یک ویژگی فردی رئیسجمهور است، اما از این ویژگی فردی که بگذریم، ایشان یک چارچوب فکری را هم پیش میبرد که برای خودم متعجبکننده است که چگونه یک پزشک به این چارچوب یا به قول شما تئوری تغییر رسیده است.
مثلاً بحث محلهمحوری که ایشان از فروردین امسال در دولت مطرح کرد، در علوم اجتماعی، عاملی مؤثر در ایجاد همبستگی اجتماعی است. اگر افراد در محلهی خود مؤثر باشند، احساس میکنند در اجتماع هم میتوانند تأثیرگذار باشند و نقش تعیینکنندهای برای افراد ایجاد میشود تا از انزوا بیرون بیایند. گاهی آقای پزشکیان جزوههایی انگلیسی دربارهی تمرکززدایی به وزرا میدهد که بخوانند و این توجه ایشان به تمرکززدایی هم برایم جالب است.
نقطهی تغییر علاوه بر تکنیک، توان اجتماعی است. در موضوع گزینش، هفت هزار معلمی که در گزینش رد شده بودند دولت برگرداند، اما کجا بازتاب داشت؟ چرا هیچ نیروی سیاسیای کمک و همراهینکرد؟ همه اینها را که میبینم فکر میکنم که سیاستمدار تنهاست، واقعاً تنهاست. وقتی خاطرات نیروهای سیاسی در دوره های مختلف را میخوانید، انگار این تنهایی همواره وجود داشته. خاطرات اسدالله علم را که میخوانید، انگار که علم هم تنهاست یا نقل قول های او از شاه هم نشان می دهد که حتی همسرش نیز با او بیگانه است. آیت الله هاشمی بارها در خاطراتش درباره تنهایی نوشته است. از اختلاف نظرها درباره پایان جنگ تا تصمیمگیری در دولت سازندگی و بعد از آن دولت اصلاحات و بعد هم که سال ۸۴ و رای نیاوردن در انتخابات و سالهای بعدش. هاشمی بارها مینویسد که در تصمیم گیری تنها بودم.یک نوع تنهایی سخت. گاهی حتی تنهایی در دل جمع. مسئول بودن یعنی در لحظات حساس، حتی نزدیکترین مشاوران هم نمیتوانند بار تصمیم را با تو شریک شوند. این تنهایی وجود دارد؛ دنیای عجیب و غریب، شبکههای عجیب و غریب و آدمهایی که نمیدانید تا چه حد قابل اعتمادند. وقتی میخواهید جابهجایی در سیستم گزینش ایجاد کنید، باید نیروی وفاداری در کنار دولت داشته باشند که جرئت و قدرت تغییر را به شما بدهد. اما این نیرو وجود ندارد. یک مدیر باید با یک شبکهی متحد مستقر درافتد. شاید تصور میکنید چون کسی رئیس جمهور یا وزیر است، خیلی نیرو دارد. چنین چیزی نیست. سیاستمدار تنهاست؛ تنهایی در تصمیم. تنهایی اجتماعی و تنهایی سیاسی.
محلهمحوری زمینه ساز ایجاد همبستگی اجتماعی است
عدالت آموزشی موجب کاهش شکاف اجتماعی می شود
شخص رئیسجمهور قدرت جلب اعتماد نظام سیاسی را داشته است. نظام به ایشان اعتماد کامل دارد و میداند ایشان در چارچوبی که خارج از دربرگیرندگی نظام باشد حرکت نمیکند و تهدید نیست.
جریانهایی که در دو دههی اخیر بیرون گذاشته شدهاند، احساس تباین با شخص رئیسجمهور نمیکنند. او یک سیاستمدار تنهاست؛ تنهایی در تصمیم، تنهایی اجتماعی و تنهایی سیاسی مسئلهی اول، حل کردن مشکل تنهایی است.
آقای پزشکیان سالها نمایندهی مجلس بوده و با تعدادی دوست و آدم در اطرافش، بعد از یک اتفاق ناگهانی قرار است مملکت را اداره کند؛ به چه کسی اطمینان کند؟ تصمیم نهایی را به غیر از او چه کسی باید بگیرد؟ این توصیف دقیق تنهایی است.
محلهمحوری در علوم اجتماعی عاملی مؤثر در ایجاد همبستگی اجتماعی است. اگر افراد در محلهی خود مؤثر باشند، احساس میکنند در اجتماع هم میتوانند تأثیرگذار باشند و نقش تعیینکنندهای برای افراد ایجاد میشود تا از انزوا بیرون بیایند.
استدلالش این است که تمرکززدایی اجازه می دهد خیلی از چیزهایی که موضوع اختلاف و تضاد است در یک شهر اجرا شود خطاهایش آشکار شود و زمینه ساز یک توافق در سطوح ملی شود.
عدالت آموزشی، عدالت درمانی و تمرکززدایی اداری و محله محوری چهار رکن و سیاست عمده هستند که به نظرم در نگاه ایشان زمینه ساز تغییر در جامعه در جهت وفاق میتوانند باشند.
آموزش از زمینه های برابری ساز است که در کاهش شکاف اجتماعی مؤثر است
پزشکیان وفاق را تنها در سطح سیاسی نمیبیند و وقتی پای مطالبات اجتماعی وسط باشد. ایشان همچنان دغدغه مند است؛ مثل بحث حجاب که گفتند نمی توانم مجری این قانون باشم.
وقتی آقای پزشکیان از محله محوری، آموزش و بهداشت سخن می گوید هیچ لبیکی از طرف نیروهای سیاسی شنیده نمی شود چرا صدای موافق و حمایت آمیزی از طرف نیروهای سیاسی پشتیبان شنیده نمی شود؟