هشتاد سال پس از هیروشیما و ناگازاکی، در حالی‌که پیمان‌ها و معاهدات بین‌المللی یکی پس از دیگری زیر فشار رقابت‌های هسته‌ای رنگ می‌بازند، «تابوی هسته‌ای» نه تنها شکسته نشده بلکه بیش از هر زمان دیگری در حال تقویت است؛ هنجاری اخلاقی و حقوقی که از دل فجایع گذشته و قوانین بشردوستانه برآمده و امروز حتی در ارتش‌ها و افکار عمومی قدرت‌های هسته‌ای نیز به‌عنوان خط قرمز پذیرفته می‌شود.

به گزارش سرویس بین‌الملل جماران،  فارن پالیسی نوشت:  هشتاد سال پیش، در هیروشیما و ناگازاکی ژاپن، بیش از ۲۰۰ هزار نفر به شیوه‌هایی فاجعه‌بار جان باختند؛ از خاکستر شدن و سوختن زنده‌زنده گرفته تا مرگ تدریجی بر اثر بیماری ناشی از پرتوهای رادیواکتیو. در دهه‌های بعد، جامعه جهانی کوشید با ایجاد سازوکارهایی، مانع از اشاعه و به‌کارگیری سلاح‌های هسته‌ای شود؛ مأموریتی که رونالد ریگان، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، آن را چنین خلاصه کرد: جنگ هسته‌ای «قابل پیروزی نیست و هرگز نباید رخ دهد.»

 

فروپاشی نظم هسته‌ای؛ پیمان‌هایی که یکی پس از دیگری رنگ می‌بازند

امروز اما با اوج‌گیری دوباره تهدیدات هسته‌ای و روند فزاینده اشاعه، این پرسش جدی مطرح است که آیا حقوق بین‌الملل توان بازدارندگی کافی دارد؟ آمریکا و روسیه از پیمان منع موشک‌های هسته‌ای میان‌برد خارج شده‌اند، تهدیدهای هسته‌ای میان دو قدرت رو به افزایش است و عربستان نیز تمایل به تسلیح نشان داده است. در اروپا نیز برخی کشورها که نگران از دست دادن چتر هسته‌ای آمریکا در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ هستند، به فکر دستیابی به سلاح اتمی افتاده‌اند. به همین دلیل، تحلیلگران پیش‌بینی کرده‌اند که «نظم هسته‌ای در حال فروپاشی است.»

 

ان‌پی‌تی در بحران: وعده‌های خلع سلاحی که عملی نشد

رژیم منع گسترش هسته‌ای (NPT) که با امضای ۱۹۱ کشور از جمله پنج قدرت هسته‌ای شکل گرفت، امروز بیش از هر زمان دیگری تحت فشار است. این پیمان به قدرت‌های هسته‌ای اجازه می‌داد سلاح داشته باشند، اما مشروط بر همکاری برای جلوگیری از اشاعه و حرکت به سمت خلع سلاح. در مقابل، کشورهای غیرهسته‌ای متعهد شدند به دنبال تسلیحات نروند و از فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای بهره‌مند شوند. اکنون اما بسیاری از این قدرت‌ها روند خلع سلاح را متوقف یا حتی معکوس کرده‌اند؛ اقدامی که جهان را ناامن‌تر ساخته و خطر توسل به عملیات نظامی پیشگیرانه مانند حملات اخیر آمریکا و اسرائیل به تأسیسات ایران را افزایش داده است.

با این حال، این وضعیت الزاماً به معنای افزایش خطر رویارویی هسته‌ای نسبت به دوران جنگ سرد نیست. چرا که در کنار رژیم منع اشاعه، دسته دیگری از قواعد بین‌المللی نیز تقویت شده‌اند: قواعد مربوط به ممنوعیت استفاده از سلاح‌های هسته‌ای. «تابوی هسته‌ای» ــ یعنی قبح و انگ اخلاقی به‌کارگیری بمب اتم ــ نه تنها در پیمان NPT و منطق بازدارندگی ریشه دارد، بلکه بیش از پیش در حقوق بشردوستانه بین‌المللی نیز تثبیت شده است.

در سال ۱۹۶۸، هنگام امضای پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT)، هنجارهای حقوق بشردوستانه هنوز در مراحل ابتدایی بودند. حتی پس از فجایع جنگ جهانی دوم، کنوانسیون‌های ژنو ۱۹۴۹ تنها بر حمایت از غیرنظامیان، اسیران جنگی و نیروهای نظامی تمرکز داشتند و به موضوع استفاده از سلاح‌ها در جنگ نپرداختند. نقطه عطف، سال ۱۹۷۷ و امضای دو پروتکل الحاقی نخست به کنوانسیون‌های ژنو بود که قواعد مهمی درباره نحوه به‌کارگیری سلاح‌ها به این معاهدات افزوده شد.

 

حملات کورکورانه و قاعده ممنوعیت: چرا حتی بمب‌های تاکتیکی غیرقانونی‌اند؟

نخستین قاعده، ماده ۳۶ پروتکل الحاقی اول بود. این ماده دولت‌ها را موظف کرد بررسی کنند که آیا سلاح‌های تازه‌توسعه‌یافته با اصول بنیادین حقوق بشردوستانه سازگار هستند یا خیر.

این اصول شامل دو محور اساسی بود:

  •     ممنوعیت سلاح‌هایی که موجب جراحات زائد یا رنج غیرضروری می‌شوند؛ اصلی که ریشه آن به اواخر قرن نوزدهم و ممنوعیت گلوله‌های انفجاری بازمی‌گردد.
  •    ممنوعیت سلاح‌هایی که ذاتاً غیرقابل تفکیک‌اند؛ به این معنا که نمی‌توان آن‌ها را صرفاً به سوی اهداف نظامی هدایت کرد یا آثارشان را کنترل نمود و از غیرنظامیان دور نگه داشت.

قاعده دوم، ماده ۵۱ پروتکل الحاقی اول بود که «حملات کورکورانه» را تعریف و ممنوع کرد. این ماده سلاح‌هایی را شامل می‌شد که آثارشان، به دلیل ماهیت خود ــ مانند آتش یا تشعشعات هسته‌ای ــ قابل محدودسازی یا هدایت به دور از غیرنظامیان نبود. حتی کوچک‌ترین سلاح‌های هسته‌ای امروزی نیز در این دسته قرار می‌گیرند. شبیه‌سازی «Nukemap» نشان می‌دهد که انفجار یک سلاح هسته‌ای تاکتیکی بر فراز هدفی نظامی همچون وزارت دفاع آمریکا، منطقه‌ای به شعاع یک مایل در واشنگتن دی‌سی و آرلینگتون ویرجینیا را تحت تأثیر قرار می‌دهد و حدود ۱۷ هزار قربانی غیرنظامی (کشته و زخمی) بر جای می‌گذارد. ممنوعیت حملات کورکورانه دقیقاً برای جلوگیری از وقوع چنین فجایعی در حقوق بشردوستانه بین‌المللی نهادینه شد.

 

از مین و خوشه‌ای تا اتم: مسیر خلع سلاح بشردوستانه

نوآوری‌های حقوقی دهه‌های پس از جنگ سرد، زمینه‌ساز شکل‌گیری مجموعه‌ای از ابتکارات خلع سلاح بشردوستانه شد. «کنوانسیون سلاح‌های متعارف» (۱۹۸۱) یکی از نقاط عطف این روند بود که هنجارهای مربوط به منع ایجاد جراحات زائد و استفاده از سلاح‌های کورکورانه را تقویت کرد. این کنوانسیون به‌طور مشخص سلاح‌هایی چون گلوله‌های دارای ترکش غیرقابل شناسایی و لیزرهایی که برای نابینایی دائمی طراحی شده بودند را ممنوع کرد. سپس، موجی از تلاش‌های بین‌المللی برای ممنوعیت جامع سلاح‌های شیمیایی (۱۹۹۳)، مین‌های ضد نفر (۱۹۹۷) و مهمات خوشه‌ای (۲۰۰۸) شکل گرفت؛ چرا که آثار غیرانسانی و کورکورانه این سلاح‌ها هیچ توجیهی از منظر نظامی نداشت.

با وجود این، در همان دوره هیچ ممنوعیت جامع و مستقیمی درباره استفاده از سلاح‌های هسته‌ای ایجاد نشد. اما حقوق عرفی بین‌الملل به‌تدریج جایگزین دیدگاهی شد که تصور می‌کرد دولت‌ها می‌توانند از ممنوعیت حملات کورکورانه در پروتکل الحاقی ۱۹۷۷ صرف‌نظر کنند. امروزه این ممنوعیت الزام‌آور برای تمامی کشورها ــ حتی دولت‌های غیرعضو ــ شناخته می‌شود. همچنین قواعد مربوط به «اقدامات تلافی‌جویانه علیه غیرنظامیان» نیز تکامل یافت و تأکید شد که حمله به غیرنظامیان حتی در صورت حمله دشمن به غیرنظامیان خودی، غیرقانونی است.

 

‌‌ TPNW؛ پیمانی برای ممنوعیت کامل سلاح‌های هسته‌ا

این تغییرات هنجاری، همراه با نقش فعال جامعه مدنی جهانی، عملاً طرح‌های جنگ هسته‌ای گسترده که میراث دوران جنگ سرد بود را بی‌اعتبار ساخت. نقطه اوج این روند در سال ۲۰۱۷ با امضای «پیمان ممنوعیت سلاح‌های هسته‌ای» (TPNW) رقم خورد. این پیمان ــ برخلاف NPT که بر کنترل اشاعه تمرکز داشت ــ بر الگوی معاهدات جامع مین‌های ضد نفر و مهمات خوشه‌ای بنا شد و توسعه، نگهداری و استفاده از سلاح‌های هسته‌ای را به دلیل ماهیت ذاتاً کورکورانه آن‌ها ممنوع کرد. تاکنون ۹۴ کشور آن را امضا و ۷۳ کشور تصویب کرده‌اند. طرفداران و برخی پژوهشگران بر این باورند که TPNW تکمیل‌کننده NPT است و علاوه بر تقویت قبح اخلاقی سلاح‌های هسته‌ای، به استحکام هنجارهای ضد اشاعه کمک می‌کند، چرا که حتی کشورهایی که به پیمان نپیوسته‌اند نیز در عمل با ممنوعیت حملات کورکورانه موافق‌اند.

 

شکاف میان قدرت‌های هسته‌ای و جامعه جهانی

با این حال، مخالفان نسبت به کارآمدی TPNW تردید دارند و حتی آن را اقدامی بازدارنده برای روند منع گسترش و خلع سلاح می‌دانند. مهم‌تر اینکه هیچ یک از قدرت‌های هسته‌ای این پیمان را نپذیرفته‌اند و بسیاری از کشورهایی که از بازدارندگی هسته‌ای بهره‌مند می‌شوند ــ از جمله ژاپن که خود قربانی سلاح هسته‌ای بوده است ــ همچنان به آن نپیوسته‌اند.

 

افکار عمومی علیه بمب: از دانشگاه‌ها تا ارتش آمریکا

صرف‌نظر از درستی یا نادرستی ادعاها درباره خلع سلاح و عدم اشاعه، یک نکته روشن است: تابوی هسته‌ای در برابر تحولات سیاسی و حقوقی اخیر مقاوم مانده و حتی به‌واسطه توسعه قوانین بین‌المللی تقویت شده است؛ حتی در کشورهایی مانند ایالات متحده که به پیمان‌های منع هسته‌ای نپیوسته‌اند. داده‌های «آزمایشگاه امنیت انسانی» دانشگاه ماساچوست نشان می‌دهد که از سال ۲۰۱۷ تاکنون، ۸۳ درصد آمریکایی‌ها استفاده از سلاح هسته‌ای را نقض حقوق بین‌الملل می‌دانند. این رقم در حالی ثابت مانده که تهدیدات هسته‌ای دوباره اوج گرفته و پیمان NPT متزلزل شده است. حتی در آزمایش‌های پیمایشی، وقتی به شهروندان اطلاعاتی درباره قوانین بین‌المللی یا پیامدهای غیرانسانی سلاح هسته‌ای داده می‌شود، تمایل آن‌ها به حمایت از حملات هسته‌ای و کورکورانه به‌طور محسوس کاهش می‌یابد.

نشانۀ مهم‌تر، تغییر نگرش در میان خود نیروهای نظامی آمریکاست. بخش قابل‌توجهی از سربازان و کهنه‌سربازان، به‌ویژه اگر آمریکا پیش‌تر هدف حمله هسته‌ای قرار نگرفته باشد، استفاده از بمب اتمی را «جنایت جنگی» تلقی می‌کنند. داده‌های تازه منتشرشده در نشریۀ Bulletin of the Atomic Scientists نشان می‌دهد که آن‌ها به همان اندازه جمعیت عمومی آمریکا، حمله هسته‌ای به مناطق پرجمعیت را غیرقانونی می‌دانند. همچنین اعتماد نیروهای نظامی به اختیار مطلق رئیس‌جمهور برای صدور دستور حمله هسته‌ای کمتر از مردم عادی است. تنها ۳۱ درصد معتقدند رئیس‌جمهور باید بتواند هر زمان که صلاح دید، دستور حمله صادر کند. این اعتماد در بحران‌های واقعی به‌شدت کاهش می‌یابد. به‌عنوان نمونه، در جریان جنگ ۱۲ روزه اخیر ایران و اسرائیل، نسبت نظامیانی که گفتند استفاده از سلاح هسته‌ای تنها در «شرایط بسیار محدود و استثنایی» مجاز است، از ۴۸ درصد به ۶۱ درصد افزایش یافت. در همین حال، ۲۱ درصد نیز به‌طور ثابت اعلام کرده‌اند که سلاح هسته‌ای «هرگز نباید به کار رود».

علاوه بر این، حمایت از اعمال محدودیت‌های مشخص مانند نظارت بر اختیار رئیس‌جمهور یا سیاست عدم استفاده نخستین، پس از دوران ترامپ به‌طور چشمگیری افزایش یافته است. این روند همسو با تلاش‌های داخلی تازه برای ایجاد محدودیت‌های قانونی بر استفاده هسته‌ای در آمریکاست؛ محدودیت‌هایی که تا امروز وجود نداشته‌اند.

هرچند پژوهش هنوز در جریان است، یافته‌های اولیه نشان می‌دهد که پیمان ممنوعیت سلاح‌های هسته‌ای (TPNW) توانسته نگرش نیروهای نظامی آموزش‌دیده آمریکایی را نسبت به مشروعیت استفاده از سلاح هسته‌ای تغییر دهد. داده‌های آزمایشی نشان می‌دهد حتی صرفِ آگاهی از این پیمان، پاسخ نظامیان به پرسش‌های مربوط به «قانونی بودن» سلاح هسته‌ای و استدلال‌های آن‌ها را دگرگون می‌سازد.

نتایج پیمایش‌ها نشان می‌دهد که نیروهای نظامی، مانند افکار عمومی، حساسیت ویژه‌ای به ماهیت کورکورانه و غیرقابل کنترل سلاح‌های هسته‌ای دارند. بیشترین دلایلی که سربازان و کهنه‌سربازان برای مخالفت با استفاده از این سلاح‌ها ذکر کرده‌اند عبارت است از:

    •    «هدف قرار دادن کورکورانه غیرنظامیان»

    •    «ایجاد فاجعه زیست‌محیطی»

همچنین حدود یک‌سوم آن‌ها تأکید کرده‌اند که حتی اگر این سلاح‌ها دور از مناطق غیرنظامی به کار روند، باز هم «موجب رنج غیرضروری برای نیروهای نظامی» خواهند شد. علاوه بر این، آن‌ها بارها به ممنوعیت چنین سلاح‌هایی در معاهدات بین‌المللی اشاره کرده و بیشتر از عموم مردم بر این نکته پافشاری کرده‌اند که حفظ هنجار عدم استفاده از سلاح هسته‌ای خود یک دلیل مستقل برای پرهیز از کاربرد آن است. اهمیت این نگرش در آن است که نیروهای نظامی موظف‌اند از اجرای دستورات آشکارا غیرقانونی خودداری کنند؛ از جمله دستور استفاده از سلاح‌های کورکورانه. در غیر این صورت، آن‌ها خود می‌توانند تحت پیگرد قرار گیرند. تازه‌ترین پیمایش «آزمایشگاه امنیت انسانی» ــ این بار با نمونه‌گیری صرفاً از نیروهای فعال ارتش ــ نشان می‌دهد که یادآوری همین اصل پیش از پاسخ‌گویی به پرسش‌ها، میزان تمایل به اطاعت از یک دستور فرضی پرتاب سلاح هسته‌ای را از ۶۹ درصد به ۵۴ درصد کاهش می‌دهد. با این همه، این ارقام نشان می‌دهد هنوز شمار زیادی حاضر به پیروی از چنین دستوری هستند. در عین حال، آنچه بیشترین اهمیت را دارد، نگرش حلقه‌های اصلی زنجیره فرماندهی هسته‌ای است، نه لزوماً سربازان یا افسران رده‌میانی. علاوه بر این، پرسش مهمی که همچنان بی‌پاسخ مانده این است که آیا چنین نتایجی در ارتش دیگر قدرت‌های هسته‌ای نیز تکرار خواهد شد یا خیر.

 

تابوی هسته‌ای در قدرت‌های دیگر: روسیه، چین و ناتو

ایالات متحده به‌واسطۀ دکترین هسته‌ای انعطاف‌پذیر و حس استثناگرایی‌اش همواره «موردی دشوار» در بحث خلع سلاح به شمار می‌رود؛ بااین‌حال، شواهد نشان می‌دهد که تغییر نگرش در آن نیز ممکن است. بررسی‌های افکار عمومی در روسیه سطح مشابهی از نگرانی و احتیاط نسبت به سلاح‌های هسته‌ای را آشکار کرده‌اند؛ موضوعی که در میان کشورهای عضو ناتو نیز دیده می‌شود. چین نیز سال‌هاست سیاست «عدم استفاده نخستین» را پذیرفته و اکنون به‌دنبال آغاز روند معاهده‌ای تازه برای تثبیت این هنجار در سطح بین‌المللی است.

 

قبح اخلاقی به مثابه بازدارنده

در پرتو قوانین بین‌المللی امروز، ساختار عدالت کیفری جهانی و استانداردهای بشردوستانه مربوط به سلاح‌های کورکورانه، می‌توان گفت که حتی ترس از اشاعه هسته‌ای و فروپاشی نظم پیشین می‌تواند به عاملی برای تسریع روند هنجارسازی جهانی در جهت محدودسازی استفاده از سلاح هسته‌ای بدل شود. حتی اگر قدرت‌های هسته‌ای هرگز به این تلاش‌ها نپیوندند، انگ اخلاقی و قبحی که اسنادی همچون «پیمان ممنوعیت سلاح‌های هسته‌ای» (TPNW) ایجاد کرده‌اند، همچنان محرک اقدامات مدنی خواهد بود. مهم‌تر از آن، این روند به شکلی مستقیم بر قضاوت اخلاقی تصمیم‌گیرانی اثر می‌گذارد که اختیار نابودی شهرهای غیرنظامی را در دست دارند.

 

مترجم: زهرا غفوری

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.