جی پلاس/ به مناسبت سالروز رحلت؛

با غلامحسین یوسفی از مبارزات خردمندانه اش با غربزدگی تا خدمتش به مکتب سعدی

دکتر غلامحسین یوسفی، ادیب، شاعر، خوشنویس و سعدی پژوه معاصر در سال 1306 در مشهد مقدس به دنیا آمد. وی عمر خود را صرف خدمت به ادبیات فارسی و اعتلای آن کرد. او به دور از هیاهو با غرب زدگی و بی دینی مبارزه می کرد. یوسفی در چهاردهم آذر ماه سال 69 رحلت کرد.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه و ادب این مرز و بوم و کسانی که کارنامه پر افتخار ادبی شان مایه مباهات سرزمین ایران است، در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های شاخص عرصه ادبیات را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی غلامحسین یوسفی اختصاص دارد.

 

زندگینامه غلامحسین یوسفی

اطلاعات فردی

غلامحسین یوسفی

زادروز ۲ بهمن ۱۳۰۶ مشهد

مرگ ۱۴ آذر ۱۳۶۹

محل زندگی مشهد و تهران

علت مرگ سرطان ریه

جایگاه خاکسپاری حرم امام رضا (ع) (دارالعباده)

بنیانگذار مجلۀ فرهنگ

پیشه استاد ادبیات فارسی

همسر(ها) نیکو بازرگان

فرزندان روشنک و سروش

مدرک تحصیلی دکتری ادبیات فارسی

کارشناس حقوق

 

کودکی، نوجوانی، جوانی و پیری

او در دوم بهمن 1306 در مشهد متولد شد. غلام‌حسین در سنین کودکی پدرش را از دست می‌دهد و یتیم می‌شود، امّا در غیاب پدر، مادر و خواهر نقشی مهم و حیاتی را در زندگیش ایفا می‌کنند، خواهرش معلم ادبیات بود، او یکی از مشوقینش به رشته ادبی بود؛ زمانی که خواهرش را بر اثر سرطان در سال ۱۳۵۲ از دست می‌دهد برای مدّتی از سفر مطالعاتی که به کلمبیا رفته بود بازمی‌گردد تا در غم از دست‌ دادن خواهرش مویه کند.

 

همسر وی به معنای مطلق خود را وقف کرده بود؛ در ابتدای زندگی خانم بازرگان که خود دارای مدرک عالی هنر از دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران هستند برای اینکه بتواند از نظر مالی کمکی به همسرش کند وسایل دست‌ساز هنری درست می‌کند و آنها را می‌فروشد، به مدت یک‌سال این کار را انجام می‌دهد تا بتواند نسخه‌ای را که همسرش احتیاج دارد خریداری کند و در سالگرد ازدواجش آن را به همسرش تقدیم کند.

 

به خواست همسرش بعد از بازنشستگی زندگی خود را به تهران منتقل کرد. در مدت ۱۱ سال بعد از بازنشستگی تا جایی که در توان داشت با استفاده از قلم پرتوانش در راه گسترش فرهنگ و ادب پارسی تلاش کرد. بنا به وصیتش پیکرش در مشهد به خاک سپرده شد.

 

جامعه از منظر یوسفی

مخالفت‌های سیاسی

مبارزات آرام، خردمندانه و دور از تظاهر و هیاهو و شعارِ آن زنده یاد با غرب‌زدگی، بی‌دینی و فرهنگ وابسته مصرفی که تبلور آن در مقالاتی چون «مرد حق» ،«ایران را بشناسیم» ،«راه کج» ،«افسون تبلیغات» و «لندن میعادگاه تابستانی ایرانیان» قابل درک است، که بخشی از زندگی اخلاق مدارانه وی بود.

 

روان‌شناسی ایرانیان

دکتر یوسفی به روان‌شناسی ایرانیان هم توجه دارد و بر این خصلت بد انگشت نهاده است، که برخی ایرانیان بویژه درس‌خواندگان، بر این باورند که کسی ارج و قدر ایشان را نمی‌داند و به اصطلاح «مجهول‌القدر»ند. او با مقایسۀ روش و امکانات زندگی استادان برجسته مغرب‌زمین با بسیاری از مدعیان ایرانی، سادگی و بی‌پیرایگی آن استادان غربی را می‌ستاید و بر کوته‌بینی و کاهلی و تنبلی این مدعیان خرده می‌گیرد.

 

او همچنین در مقالۀ «خطر جهل» از نادانی و جهل فراگیر در میان مردم به فغان آمده و بعضی از مطبوعات را عامل اصلی دامن زدن به جهل مردم دانسته است. تا آنجاکه با ترویج جهل و نادانی، قوّهٔ فکر و استدلال و تعقل و فهم را از جوانان سلب کرده و آنان را افرادی سطحی، قشری، ظاهرپرست، بدبین، پرتوقع و کم‌کار بار آورده است.

 

دستگاه تعلیم و تربیت

در یادداشتی مسخ‌شدن دستگاه تعلیم‌ و تربیت را نیز نشان می‌دهد و شعر زیر را در که در کتب درسی آن زمان وجود داشته، به تمسخر می‌گرفت:

به علی گفت مادرش روزی

که بترس و کنار حوض مرو

رفت و افتاد ناگهان در حوض

بچه جان حرف مادرت بشنو!

 

یادمان و پاسداشت‌ها

شب بخارای غلامحسین یوسفی

سال۱۳۹۶ به‌ مناسبت نودمین سالگرد تولد غلام‌حسین یوسفی، سیصد و بیست و هفتمین شب از شب‌های بخارا با همکاری دانشکدۀ ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد، مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه، در عصر دوشنبه دوم بهمن‌ماه در تالار فردوسی دانشگاه فردوسی مشهد با حضور گروه کثیری از دانشجویان و استادان دانشگاه با سخنرانی علی دهباشی برگزار شد؛ در پایان جلسه از کتاب روشنان دانشگاه با حضور خانم نیکو بازرگان و سروش یوسفی رونمایی شد.

 

کتابخانه

افتتاح کتابخانۀ غلام‌حسین یوسفی در ۱۷ آذرماه ۱۳۸۱ به عنوان کتابخانۀ تخصصی قطب علمی فردوسی‌شناسی و ادبیات خراسان، دارای ۴۰۰۰ کتاب نفیس.

تندیس

رونمایی از تندیس دکتر یوسفی سال ۱۳۹۶، کار هنرمند هادی عرب نامی در کنار کتابخانه اهدایی ایشان به دانشکدهٔ ادبیات.

کنگرهٔ جهانی غزنوی

به دعوت‌ وزارت فرهنگ افغانستان، از بیست و پنجم مهرماه تا اول آبان ۱۳۵۶ در کنگرهٔ جهانی که به‌ مناسبت ۹۰۰ سال پس از روزگار تولد سنایی غزنوی‌ برای بزرگداشت آن شاعر عارف در کابل برپا بود حضور یافتند و این چکامه را در آن مجلس عرضه‌ داشتند.

 

با دلی پر شوق من از ملک ایران آمدم

از دیار جان به سوی شهر جانان آمدم

با دلی آکنده از مهر و وفا و دوستی

پرکشان تا سرزمین مهربانان آمدم

دامنی پر گل ز شعر پارسی آورده‌ام

بهر کسب فیض از انوار عرفان آمدم

آمدم آغوش بگشوده به روی دوستان

بر فراز ابرها، من از خراسان آمدم

از دیار پاک فردوسی، به بال آرزو

تا سنایی را درود آرم فراوان آمدم

همچنان پروانه‌ای مجذوب نور

از راه دور دفتر سنایی را ثناخوان آمدم

من که خود پروردهٔ عشقم به نزد پیر عشق

نکته آموزان و ره‌پرسان و شادان آمدم

زندگی خود چیست، جز مشتی خیال و آرزو

روزگار خوش‌خیالی‌ها به پایان آمدم

رو به سوی عشق بنهادم که نور جان ازوست

زان تعلق‌های جانفرسا پشیمان آمدم

 

نامهٔ فرهنگ

در زمانی که کمتر کسی به فکر انتشار مجله فرهنگی بود یوسفی بدون هرگونه شائبه اقتصادی مجله‌ای مرتبط با نیازهای آموزشی تأسیس کرد و نه تنها برخی مقالات هر شماره را نوشت بلکه تلاش کرد مجله با پائین‌ترین قیمت و بهترین کیفیت محتوائی و چاپی ارائه شود.

 

مجلهٔ نامهٔ‌ فرهنگ سال ۱۳۳۱

صاحب امتیاز و مدیر مسئول مجلهٔ نامه‌فرهنگ نامشخص است امّا با توجه به یادداشت مرتضی مدرسی (رئیس فرهنگ خراسان وقت)، ادارهٔ فرهنگ خراسان عهده‌دار این دو سمت بود. سردبیر مجله یوسفی بود. اولین شمارۀ نشریه در دی ۱۳۳۰ در مشهد منتشر شد. نوبت انتشار آن ماهیانه و محل اداره این نشریه مشهد، دبیرستان شاهرضا قرار داشت. از مجله نامه فرهنگ در طی دو سال جمعاً ‎ ۱۸شماره منتشر شد و پس‌از آن برای همیشه متوقف شد.

 

شاعری گمنام

یوسفی شعر هم می‌سرود؛ امّا هرگز علاقه‌ای به اینکه شاعر معروفی بشود از خود نشان نداد. بنابراین شعرهای او را پراکنده باید در نشریات و جنگ‌های ادبی خراسان و مانند آن پیدا کرد؛ علاوه‌بر شعر کلاسیک، شعر نو هم گفته‌ است. در دشت ناپیدا کران شب یکی از شعرهای نو استاد است که در ۱۳۵۵ در مشهد سروده شد:

امشب مرا حالی است دیگر

با اختران در گفت‌وگویم

گویی پیامی آورد از سوی یزدان

هر پرتوی کز آسمان آید به سویم

 

موسیقی

در باب آشنایی او با علم موسیقی، مقاله‌ای که محققانه با عنوان «آواز بنان» نوشت خود گویا است که به هنر موسیقی آشنایی داشت؛ یوسفی معتقد بود بنان روح شعر فارسی را خوب درک کرده و فراز و فرود آواز و زیر و بم صدای خود و تحریرها و تکیه‌ها را با تموج معانی و ظرایف سخن کاملاً پیوند داده است.

خط

در باب خط وقتی در شورای سردبیری دانشنامۀ ایرانیکا خواستند کسی را برای تحریر مقالۀ «خط و خطاطی» نامزد کنند به اتّفاق نام وی به عنوان شایسته‌ترین کس به میان آمد؛ خود او نستعلیق و به ویژه شکسته نستعلیق را شیرین می‌نوشت.

 

جوایز و افتخارات

کتاب فرخی سیستانی در سال ۱۳۴۱ به عنوان کتاب سال، تصحیح قابوسنامه در سال ۱۳۴۵ به عنوان تصحیح سال و ترجمۀ کتاب شیوه‌های نقد ادبی در سال ۱۳۷۶ به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی برگزیده شد. هفت سکۀ بهار آزادی به یوسفی تعلق گرفت وی طی نامه‌ای به وزیر فرهنگ و ارشاد آن را وقف دانشکدۀ ادبیات فارسی دانشگاه مشهد کرد تا به دانشجویانی که در زمینۀ نقد ادبی تحقیق شایسته‌ای انجام دهد اهدا شود.

 

در سال ۱۳۶۹ دومین جایزۀ تاریخی و ادبی دکتر محمود افشار برای زبان فارسی به وی تعلق گرفت، متأسفانه برنامه زمانی انجام شد که یوسفی دار فانی را وداع گفته بود بنابراین همسر نیکونهاد وی به‌شیوۀ همسرش آن را در اختیار گروه زبان و ادبیات فارسی نهاد تا به صورت قرض‌الحسنه به دانشجویان کم‌بضاعت قرار گیرد. مبلغ این سرمایه بعدها توسط خانم یوسفی تقویت شد و هم اکنون زیر نظر سه تن از اعضای گروه به فعالیت خود ادامه می‌دهد.

 

از نگاه دیگران

محمدعلی جمال‌زاده

هیچ به خاطر ندارم که حتی یک مرتبه از خودش از لحاظ فضل و معرفت و خدمت گران‌بهایی که به ادب کرده است سخنی به‌میان آورده باشد.

محمدابراهیم باستانی پاریزی

در مراسم بازنشستگی‌ یوسفی، خاطر نشان کرد: با آنکه دستان لرزان او یک استکان چای را به زحمت نگاه می‌داشت ولی همین دست‌ها، پایه‌ها و ستون‌های ادب خراسان را -در زادگاه بهار و فرخ همچنان پایدار و استوار نگه داشته است. او کلام و بیانی دارد که گویی بیهقی و نظام‌الملک و خواجه نصیر، دُرج کلام خود را به وی به امانت سپرده بودند.

ایرج افشار

او دانشمندی بی‌تکلّف، بی‌تکبّر، مشوّق علم و شیفتۀ معارف ایرانی و مقام انسانیت است که این ویژگی‌ها کمتر در یک شخص جمع می‌‌شوند.

بهاءالدین خرمشاهی

تصحیح کتاب گلستان سعدی توسط استاد غلامحسین یوسفی، کاری است کارستان و درجه یک[۴۴].

محمدمهدی ناصح

او معلمی واقعی بود. بسیار به درس اهمیت می‌داد. درس و دانشجو برایش مقدس بودند تا آنجا که حتی یک ثانیه از کلاس درس را هدر نمی‌داد و دقت می‌کرد چیزی از قلم نیفتد. همیشه همراه درس و بحث در حوزه ادبیات، منابع و مآخذی نیز معرفی می‌کرد و از ما می‌خواست تا آن‌ها را مطالعه کنیم.

پرویز اتابکی

هنگام مقابلۀ غزلیات سعدی، بارها و بارها به اجمال می‌گفتم ببین فروغی چه آورده؟ یوسفی کتاب را نگاه می‌کرد و می‌گفت: «مرحوم فروغی در متن چنین آورده‌اند ولی دلیل این ترجیح را ذکر نکرده‌اند» گویی شخص فروغی حضور دارند که چنین مؤدبانه از نسخه چاپیِ ایشان سخن می‌گوید[۴۶].

ابوالقاسم قوام

ارزشی که برای علم و آموزش داشت او را علاقمند به کار و داشتن رابطه‌ای کاملاً عاطفی و دوستانه با شاگردانش می‌کرد. دکتر یوسفی به این وسیله خصوصیات و صفات اخلاقی ممتاز خودش را به شاگردانش منتقل کرد.

علی دهباشی

سردبیر مجلۀ دهخدا می‌گوید: اصل اول مجله که «حفظ و توسعه و گسترش زبان فارسی» است از راهنمایی‌های دکتر یوسفی است.

محمدرضا شفیعی کدکنی

معلم بی‌نظیری بود، تمام ساعت درس می‌داد و پرانرژی بود. تمام منابع در مورد موضوعی که تدریس می‌کرد معرفی می‌کرد و شاگردان را وادار می‌کرد که همۀ آن‌ها را بخوانند.

میلاد عظیمی

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، به‌قول آخوندها رعایت حال «اضعف مأمومین» را می‌کرد؛ یعنی طوری می‌نوشت که مخاطب عام و فرهنگ دوست هم از خوان رنگارنگ دانشش بهره مند گردد. اولین کتابی که از دکتر یوسفی خواندم کتاب روانهای روشن بود، با خواندن این کتاب، ادبیات دوست‌تر و کتاب‌خوان‌تر شدم.

رامپور صدر نبوی

استاد ادبیات دانشگاه مشهد، ایشان جنبه‌ای داشتند که کمتر کسی از آن برخوردار بود و آن عبارت بود از «کسب علم به معنای نیل به درمان».

حسین رزمجو

بُعد اول کار یوسفی این است که معلم باسوادی بود. می‌دانید تنها فضل و علم، یک معلم خوب را نمی‌سازد. قدرت رهبری، کلاسداری و طرز برخورد خوب او، حسن سلوکی که این مرد با دوستان و شاگردان خودش داشت، شفقت، دلسوزی و فروتنی این مرد، محبوبیتی برای او فراهم کرد.

احسان یارشاطر

در احوال او من عموماً روح بوستان سعدی را ممثّل می‌دیدم: همان تواضع و قناعت و همان رضا و استغنا که سعدی فضیلت آنها را برشمرده و در حکایات خود آورده است.

 

آثار و کتاب‌شناسی

سبک و لحن و ویژگی آثار

نامه‌نگاری

در نامه‌نگاری شکیبایی و حوصله‌ای بی‌مانند داشت. حتّی در نامه‌های دوستانه‌ای که می‌نوشت این نظم و دقت و متانت را در خط و ربط و انشاء و تنظیم مطالب در سطح محدود صفحه کاغذ می‌شد مشاهده کرد. همیشه با خودنویس و جوهر می‌نوشت، اعتقاد داشت که خودکار خط و ربط آدمی را خراب می‌کند.

ترجمه

در مقالۀ «فعل معلوم به‌جای مجهول» می‌نویسد، ساخت جملۀ فارسی را تابع بافت جملات بیگانه کردن زیانش به مراتب بیش از ورود لغات بیگانه است.

تلاش وی موجب شد که با پیشنهاد وی درس ««فارسی عمومی»» به عنوان دو واحد درسی اجباری در برنامۀ درسی دانشکده‌های غیر ادبیات و علوم انسانی گنجانده شود.

روش تصحیح یوسفی

یوسفی در تصحیح شیوه‌ای نو اختیار کرد، به این معنی که نه همانند قزوینی خود را به امانتداری وسوسه‌آمیز، نسبت به نسخه اساس مقید کرد و نه همانند برخی دیگر صرفاً شیوۀ ذوقی را ملاک قرار داد و خود را از تکیه به نسخه‌های خطی بی‌نیاز دید. او شیوۀ بینابین را اختیار کرد. یعنی «روش علمی اجتهادی» را برگزید؛ به عبارتی کار وی را می‌توان نوگرایی خواند. او در تصحیح بعضی از آثاری که قبلاً چاپ شده بود تاکید می‌کرد که تصحیح تازه از ارج زحمات پیشینیان نمی‌کاهد و سعی هریک در حدّ خود محترم و مشکور است.

 

کارنامه و فهرست آثار

تألیف

تمرین فارسی اول ابتدایی، ۱۳۳۳ [کمک درسی، مشتمل بر تمریناتی برای تقویت دانش‌آموزان در یادگیری زبان فارسی]

فرخی سیستانی، ۱۳۴۱ [شرح‌حال فرخی به علاوه مطالبی راجع به حکومت غزنویان به ویژه محمود غزنوی]

نامه اهل خراسان، ۱۳۴۶ [علل و عوامل ظهور و سقوط قیام ابومسلم خراسانی]

دیداری با اهل قلم، دو جلد، ۱۳۵۵ و ۱۳۵۷ [نقد و تحلیل بیست اثر برگزیدۀ نثر فارسی از ادبیات کهن و معاصر؛ نگاه تازه به ادبیات قدیم با بینشی نقدآمیز به آثار نویسندگان و شاعران]

برگ‌‌هایی در آغوش باد، دوجلد، ۱۳۶۵ [مجموعۀ مقاله، یادداشت، نقد و پژوهش]

کاغذ زر، ۱۳۶۳ [مجموعه مقالات ادبی و تاریخی، بعضی از این مقالات ابتدا در دانشنامۀ ایران و اسلام به چاپ رسیده بود]

روان‌‌های روشن، ۱۳۶۳ [بیست مقالۀ جداگانه، معرفی یکی از انسانهای کامل در هر بخش]

چشمه روشن، ۱۳۶۹ [هفتاد و دو مقالۀ جداگانه در نقد و تحلیل یک شعر برگزیده از هریک از هفتاد شاعر از رودکی تا دوران معاصر؛ در برخی موارد در تجزیه و تحلیل اشعار و شاعران از نظریه‌های نقادان شرق و غرب بهره جسته و در برخی موارد نیز وارد حوزه ادبیات تطبیقی شده است]

 

ترجمه

زبان کتاب مقاله

فرانسه  «سرگذشت جوان تاجر»، ۱۳۲۹ [داستانی است مشتمل بر مضامین اخلاقی و اجتماعی برای مطالعۀ کودکان و نوجوانان]

 «انسان دوستی در اسلام»، مارسل بوازار، ۱۳۶۲[مؤلف سوئیسی کوشیده است اشتباه غربیان در طرز رفتار نسبت به مسلمانان و اسلام را به نمایش گذاشته است]

«تحقیق دربارۀ سعدی»، هنری ماسه، ۱۳۶۴ [پژوهشی در احوال و نقد آثار سعدی همراه با مطالعات تطبیقی و مقایسۀ برخی از افکار و عواطف شاعرانۀ سعدی با نویسندگان و شاعران اروپایی]

 «اِما، من شما را دوست دارم»، ژیلبر سیرون ۱۳۶۲ [رمان] 

 «پدر سیمون»، دو مو پاسان، ۱۳۳۱ [داستام کوتاه]

 «سرمایۀ عرب»، ک.و.گئورگیو، ۱۳۴۲ [زندگانی محمّد(ص)]

 «روزی یک سکۀ طلا»، ژان دو تور، ۱۳۴۴ [یکی از داستانهای کوتاه]

انگلیسی  «شیوه‌های نقد ادبی»، دیوید دیچز ۱۳۶۶

 «چشم‌اندازی از ادبیات و هنر»، رنه وِلک و دیگران ۱۳۷۰

 «دختر شرقی من»، درینا ویلز ۱۳۴۳ [طرز تفکر عامۀ مردم اروپا در باب موضوع رنگ و نژاد]

 «هدف ادبیات اسلوب عالی و فضایل ادبی»، دیوید دیچز ۱۳۶۳ [ترجمۀ بخشی از کتاب شیوه‌های نقد ادبی]

 «ادبیات کلی، تطبیقی و ملی»، رنه وِلک ۱۳۶۹ [ترجمه فصلی از کتاب چشماندازی از ادبیات و هنر]

 «ادب»،  [ترجمۀ سخنرانی یکی از منتقدان انگلیسی دربارۀ «رمان»]

عربی  «داستان من و شعر»، نزار قبانی، ۱۳۶۵

‌ «برگزیدهایی از شعر عربی معاصر»، مصطفی بدوی، ۱۳۶۹ با همکاری یوسف بکار، همگی در ۱۳۵۴

 «شعری از ایلیا ابوماضی»

 «شعری از الیاس فرحات»

 «رقص با کلمات، نزار قبانی»

شیوه‌های نقد ادبی

تصحیح

قابوسنامه، ۱۳۴۵، تشویق و ترغیب‌ مجتبی مینوی موجب شد تصحیح جدیدی براساس نسخه‌های قدیمی‌تر ارائه کند. برای فراهم آوردن مقدمه و تعلیقات از ۱۹۰ منبع فارسی و عربی و ۲۷ منبع به زبان‌های اروپایی سود برده است. او در بخش تعلیقات کوشید تا مشکلات متن را ابتدا با خود متن و بعد هم با عنایت به منابع هم عصر و هم ارز حل کند. چاپ اوّل در سلسله انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب با مقدمۀ کلی احسان یارشاطر انتشار یافت؛ چاپهای بعدی که جزو انتشارات علمی و فرهنگی منتشر می‌شود، همگی از روی چاپ نخستین افست شده است. از آنجا که وی بهترین تصحیح انتقادی را در سال ۱۳۴۵ فراهم آورد کار تهیۀ گزیده به وی واگذار شد. به مباشرت خود وی چندین گزیده از قابوسنامه برای استفادهٔ دانشجویان و علاقه‌مندان به ادبیات فراهم آمد از جمله: منتخب قابوسنامه، گزیدهٔ قابوسنامه، درس زندگی (گزیدهٔ قابوسنامه)؛ گزیده دیگری در مجموعهٔ «میراث ادب فارسی» برای علاقه‌مندان از هر گروه و سنی عرضه شد.

 

التصفیه فی‌احوال المتصوّفه (صوفی‌نامه)، ۱۳۴۷، برای تصحیح این کتاب از ۱۱۹ منبع فارسی و عربی و ۵ منبع به زبان‌های اروپایی استفاده کرد.

 

ترجمۀ تقویم الصحّه، ۱۳۴۹، علاوه‌بر تشویق‌های خانلری و دکتر فیاض، آنچه موجب شد که یوسفی تصحیح این کتاب را برعهده بگیرد ارزش کتاب از لحاظ تاریخ طب بود. از ۳۸ منبع فارسی و عربی و ۱۳ اثر به زبان خارجی استفاده کرد. که مهمترین آثار پس از دانشنامه‌ها آثار مربوط به پزشکی قدیم ایران و اسلام بود.

 

لطائف الحکمة، ۱۳۵۱، علاقۀ یوسفی به تصحیح این کتاب به این دلیل بود که سراج‌الدین محمود ارموی در زمان مولوی، قاضی القضاة شهر قونیه را برعهده داشته است و با جلال‌الدین رومی درارتباط بود. برای تدارک مقدمه و تعلیقات آن از ۲۸۱ منبع فارسی، عربی، انگلیسی و فرانسوی استفاده کرد.

 

ملّخص اللغات، ۱۳۶۲، فرهنگی است دو زبانه. و دربردارندۀ ۴۰۰۰ لغت است. برای آنکه کار با دقت صورت پذیرد با بسیاری از فرهنگ‌های فارسی و عربی و بعضی از تفاسیر و متون علمی از جمله منتهی الارب و مهذّب الاسماء مورد استفاده قرار گرفت.

 

سعدی پژوهی

با سعدی از دوران کودکی خو گرفته بود روزی که در مدرسه معلمش به او بوستان را هدیه داد. اهداکنندگان خود توجهی به این نداشتند که رفیق صمیمی را که از آن پس با او محشور خواهد شد به او اهدا کردند.

این علاقه کششی را در وی ایجاد کرد و به ترتیب تصحیح بوستان را در سال ۱۳۵۹، تصحیح گلستان را در سال ۱۳۶۸ و تصحیح غزلهای سعدی، ۱۳۸۵ را انجام داد.

با اینکه یوسفی در روش تصحیح به شیوهٔ واحد تصحیح انتقادی وفادار ماند، امّا در مورد جای نسخه‌بدل‌ها در دو کتاب بوستان و گلستان تغییری در روشش داد و آن قرار دادن نسخه‌بدل‌ها در بخش جداگانه و انتقال آن به انتهای کتاب بر اساس شمارهٔ صفحه و سطر متن بود که بیشتر مورد توجه محققان باشد. در شرح غزل‌ها دکتر به ضبط مرحوم فروغی پرداخت. از میان هشت تصحیح دکتر آنچه این کتابها را در چشم اهل تحقیق آراست جست‌جوی ضبطی بود که حتی‌المقدور به اصالت و سبک واقعی آفرینندگان آثار نزدیک باشد. دومین مقبولیت در تعلیقات آن است. بدین معنی که نویسنده در افزوده‌هایش بر متن، ارتقاء شیوهٔ تحقیق دانشگاهی و آموزش عملی مرجع‌شناسی علمی را در پژوهش‌های ادبی در نظر داشته و به همین سبب همهٔ منابع را دیده و متواضعانه تمامی اقوال را بیان کرده و استنباط‌های شخصی خود را در پایان بدان افزوده است. غزل‌های سعدی به دلیل فوت دکتر یوسفی نیمه‌تمام رها شد بعد از او مرحوم دکتر پرویز اتابکی با دستیاری خانم بازرگان و بانو رفعت صفی‌نیا باقی‌ماندهٔ‌ کار او را تصحیح و تدوین کردند و در سال ۱۳۸۵ از سوی انتشارات سخن منتشر شد. از نکات قابل ذکر در شرح دکتر یوسفی آن است که هرجا در زبان‌های دیگر به مثل و موضوعی با همان موضوع برمی‌خوریم به آن اشاره می‌کند.

 

مقالات

کتاب برگهایی در آغوش باد و و چشمه روشن مجموعه‌ای از مقالات فارسی و انگلیسی یوسفی است؛ علاوه بر این کتاب یادداشت‌ها (مجموعهای از مقالات) و کتاب یادداشتهایی در زمینۀ فرهنگ و تاریخ (مجموعۀ مقالات چاپ شده در دانشنامۀ ایرانیکا) در سال ۱۳۷۰ و ۱۳۷۱ چاپ شد.

نقد ادبی

پرداختن به نقد ادبی در نظر او، معرفت و ادراک صحیح آثار گرانقدر ادب فارسی و شکوفایی استعداد جوانان را موجب می‌شده است. وی بارها ضرورت نیاز به نقد ادبی را متذکر شد. خود او بیشتر منتقدی عمل‌گرا بود تا نظریه‌پرداز. یعنی موازین و اصولی که بیشتر استادان نقد ادبی، فقط توصیف یا گزارش می‌کردند وی عملاً به کار می‌گرفت. در توجه او به موضوعات ادبی از منظر نقد، خواننده نخست با قاضی خویشتن‌دار عدالت پیشهٔ خردورزی مواجه است که تمامی شواهد را کنار هم گذاشته و پس از جمع‌آوری و استماع اقوال با اعتدال و احتیاط سخن گفته یا قضاوت کرده و در پایان طرف‌داری‌ یا شیفتگی‌اش را نمایانده است. از میان چند کتاب یوسفی در نقد ادبی کتاب چشمه روشن نقد ادبی را روشن‌تر کرد. در این کتاب ۷۰ شاعر را از قدیم تا معاصر در ضمن ۷۲ فصل ارزیابی و نقد کرد. شیوهٔ او در این کتاب مانند آثار قبلی‌اش منصفانه و پرهیز از افراط و تفریط و رعایت اعتدال است. و مجموعهٔ اشعار را فقط به خاطر جوهر هنری شعر انتخاب کرد.

 

نثر یوسفی

هم در نثر صاحب سبک بود و هم صاحب نظر. ایشان ۱۳ مقاله اختصاصاً دربارهٔ زبان و نثر فارسی نوشت. استاد در نگارش نه در اسلوب گذشتگان فرو رفت و خود را باخت و نه به شیوهٔ چند قرن پیش سخن نوشت و زبان قلم را از پویایی بازداشت و نه کاربردهای ناهنجار و تازه درآورد.

نمونه‌ای از نثر یوسفی

مقدمهٔ گلستان

« ... در سراسر عمر از فراز و نشیب‌های بسیاری گذشته، در شیراز- شهر شعر و عشق – و دیگر جاها تأمل‌ها کرده، در بلاد مهم دنیای آن روز از محضر بزرگانی نظیر ابوالفرج ابن جوزی، ابوحفص عمر سهروردی و دیگران نکته‌ها آموخته و بهره‌ها برده، با طبقات مختلف – از پادشاهان و وزیران گرفته تا افراد متوسط و عامهٔ مردم – حشر و نشر داشته، در سفرها با کاروانیان از هر دسته به سر برده، از شهری به شهری رفته، بیابان‌ها درنوردیده، و در هر جا چیزهای تازه دیده، و افزون بر کتابهای بسیار که خوانده جهان را از راه تجربه مستقیم آزموده و شناخته است. »

چشمهٔ روشن

« وقتی می‌خوانیم که قاآنی مردی با فضل و کمال و نیز ادیبی پرمایه بوده حتی زبان فرانسه و احتمالاً انگلیسی را آموخته و از آن ترجمه می‌کرده، افسوس می‌خوریم که کاش از این طریق دریچه‌ای از معارف جدید بر روی او گشوده می‌شد و با آفاقی تازه آشنایی می‌یافت کاش بیشتر اهل تفکر و تعمق و کاش بیشتر به پیراستن شعر خود می‌پرداخت. »

 

 

دیدگاه تان را بنویسید