ماجرای مردی که ازدواج با یک دختر، به همسرش قرص برنج داد

بعداز ظهر 29 آذر مأموران کلانتری 115 رازی در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت از مرگ زن جوانی بر اثر مسمومیت با قرص برنج در یکی از بیمارستان‌ها خبر دادند.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس،‌ با اعلام این خبر تحقیقات آغاز شد و در بررسی‌های اولیه مشخص شد که همسر فتانه او را به بیمارستان منتقل کرده است. ساسان، در تحقیقات به مأموران کلانتری گفته بود که همسرش به‌خاطر بیماری داروی گیاهی مصرف می‌کرده و احتمالاً مرگ او نیز به‌خاطر مصرف داروها بوده است. اما خانواده فتانه منکر ادعای دامادشان شدند و گفتند دخترمان سالم بود و هیچ دارویی مصرف نمی‌کرد. همین مسأله شک بازپرس جنایی را برانگیخت و دستور تحقیقات بیشتر در این خصوص صادر شد.

سرنخ یک جنایت
طبق تحقیقاتی که کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت از همکاران ساسان انجام دادند، چند نفر از آنها مدعی شدند که ساسان همیشه از زندگی اش ابراز نارضایتی داشته و می‌گفته از زندگی اش خسته شده و قصد دارد از دست همسرش خلاص شود. همکاران فتانه نیز مدعی بودند که وی این اواخر به رفتارهای همسرش مشکوک شده و از رابطه پنهانی او با زنی جوان صحبت می‌کرده است.
خودکشی ساختگی
چند روز بعد از مرگ زن جوان در حالی که تحقیقات درباره علت مرگ وی ادامه داشت ناگهان خبر رسید که ساسان با خوردن چند قرص دست به خودکشی زده است، اما خیلی زود به بیمارستان منتقل شده و از مرگ نجات پیدا کرده است. این در حالی بود که کارآگاهان دریافتند خودکشی وی ساختگی بوده است.
 سرنخ‌هایی که بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران در رابطه با مرگ مشکوک زن جوان به‌دست آورد، باعث شد تا دستور بازداشت ساسان را صادر کند. بدین ترتیب مرد 33 ساله، توسط کارآگاهان جنایی بازداشت شد. اما او همچنان منکر جنایت بود و ادعا می‌کرد که در مرگ همسرش دست نداشته است.
تا اینکه در ادامه بررسی‌ها، کارآگاهان با بررسی تلفن این مرد دریافتند که وی مدتی است با دختر جوانی به‌نام المیرا آشنا شده و قرار بوده که به خواستگاری او برود. با برملا شدن این راز، بار دیگر تحقیقات از ساسان صورت گرفت و درنهایت مرد جوان به قتل همسرش اعتراف کرد. با اعتراف هولناک این مرد به قتل دستور دستگیری المیرا نیز صادر شد. دختر جوان که حسابدار یک رستوران بود در تحقیقات مدعی شد که از جنایت بی‌خبر بوده، اما به آشنایی‌اش با ساسان و قرار ازدواج با او اعتراف کرد. بازپرس محمدتقی شعبانی، دستور ادامه تحقیقات از متهم جوان را صادر کرد. متهم جوان در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد و بررسی‌ها ادامه دارد.
گفت‌وگو با قاتل

علت قتل همسرت چه بود؟
فتانه دختر عمویم بود 5 سال قبل ازدواج کردیم اما بعد از ازدواج با او اختلاف داشتم می‌خواستم طلاقش بدهم اما او حاضر به جدایی نبود به همین خاطر تنها راهی که برایم مانده بود کشتن همسرم بود. می‌خواستم با المیرا ازدواج کنم و او سد راه این ازدواج نیز بود.
چرا راضی به طلاق نبود؟
او قبل از اینکه با من ازدواج کند یک نامزدی ناموفق داشت و دلش نمی‌خواست که یک شکست دیگر را تجربه کند. شاید با خودش این فکر را می‌کرد که جواب حرف‌های مردم را چه بدهد.
چگونه او را کشتی؟
تعدادی قرص برنج تهیه کردم و بعد از پودر کردن آنها را داخل کپسول ریختم و به‌عنوان داروی آرامبخش به همسرم می‌دادم.
چرا بعد از این جنایت دست به خودکشی زدی؟
می‌خواستم مسیر تحقیقات را تغییر دهم و تصور کنند که آنقدر همسرم را دوست داشتم که به‌خاطر او به زندگی‌ام پایان داده‌ام.
شغلت چیست؟
من در یک شرکت توزیع آب معدنی کار می‌کنم و همسرم هم کارمند یک شرکت خصوصی بود.
 

گفت‌وگو با المیرا
با ساسان چطور آشنا شدی؟
من صندوقدار یک رستوران هستم برادرم یک سوپر مارکت کنار رستوران محل کارم دارد که ساسان برای سوپرمارکت برادرم آب معدنی می‌آورد. من گاهی اوقات به دیدن برادرم می‌رفتم و در این رفت و آمدها ساسان مرا دیده بود بعد هم مرا از برادرم خواستگاری کرده بود.
می‌دانستی که ساسان متأهل است؟
نه نمی‌دانستم چون اصلاً رفتارش مشکوک نبود. از صبح تا ساعت 5 بعد از ظهر که مدام از طریق تلفن همراه و ویدئو تصویری باهم در تماس بودیم. از 5 بعد از ظهر به بعد هم بیشتر پیامکی در تماس بودیم. می‌گفت چون ساعت 4 و نیم صبح باید از خواب بیدار شود و به سر کار برود، مجبور است ساعت 9 شب بخوابد و برای همین از 9 شب به بعد تماسی با هم نداشتیم.
چه وقت فهمیدی زن دارد؟
قرار بود به خواستگاری‌ام بیایند چند ماه قبل او با من تماس گرفت و گفت پسر و دختر دایی اش فوت کردند و مراسم خواستگاری را به بعد از مراسم چهلم آنها موکول کرد. بعد از چند روز هم یک خانمی که می‌گفت مادرش است به مادرمن تلفن زد و قرار شد مراسم خواستگاری به چند روز بعد موکول شود. آخر آذر بود، که با من تماس گرفت. به رفتارش مشکوک شده بودم علت را پرسیدم که گفت متأهل است. عصبانی شدم و به او گفتم چرا مرا بازی داده است. او گفت چند بار می‌خواسته همسرش را به قتل برساند اما نتوانسته است.
چگونه می‌خواست همسرش را به قتل برساند؟
 گفت یکبار دریچه‌های کولر را بسته و لوله بخاری را از جا درآورده تا همسرش بر اثر گاز گرفتگی فوت کند اما موفق نشده بود. یکبار هم در غذای فتانه سم ریخته بود اما در این مورد نیز موفق نشد. یکبار هم قرار بوده با خودروی نیسان دوستش به فتانه بزنند اما دوستش می‌ترسد و از همراهی با او خودداری می‌کند.
از مرگ همسرش کی با خبر شدی؟
یکم دی ماه بود که زنگ زد و گفت فتانه خودکشی کرده است. به من گفت شماره‌ام را عوض کنم. چند روز بعد هم پیام داد خودش خودکشی کرده و عکسش را با چند قرص که کنارش بود برایم فرستاد بعد از آن هم دیگر از او خبر نداشتم تا اینکه بازداشت شدم و به من گفتند که ساسان همسرش را به قتل رسانده است. من هیچ وقت فکر نمی‌کردم که ساسان چنین کاری انجام دهد و باورش برایم سخت است.

 

دیدگاه تان را بنویسید