کدخبر: ۱۶۹۲۲۳۴ تاریخ انتشار:

در گفت و گو با جماران مطرح شد؛

یک باستان شناس: نمایش تحقیر پادشاهان روم در نقش‌برجسته‌های شاپور ریشه ایرانی ندارد

علیرضا عسکری چاوردی استاد باستان‌شناسی و تاریخ دانشگاه شیراز به جماران گفت: صحنه‌های نقش‌برجسته شاپور یکم که پیروزی ایران بر پادشاهان روم را با نمایش خفت، زانو زدن و تحقیر اسیران جنگی نشان می‌دهد، برخلاف تصور رایج، ریشه‌ای در فرهنگ ایرانی ندارد و نمی‌توان آن‌ها را بازتاب منش ایرانی دانست.

 یک استاد باستان‌شناسی و تاریخ دانشگاه شیراز گفت: صحنه‌های نقش‌برجسته شاپور یکم که پیروزی ایران بر پادشاهان روم را با نمایش خفت، زانو زدن و تحقیر اسیران جنگی نشان می‌دهد، برخلاف تصور رایج، ریشه‌ای در فرهنگ ایرانی ندارد و نمی‌توان آن‌ها را بازتاب منش ایرانی دانست.

به گزارش جماران، دکتر علیرضا عسکری چاوردی افزود: برای فهم درست صحنه‌های نقش‌برجسته‌های ساسانی، از جمله نمایش به زانو درآمدن و به اسارت گرفته شدن پادشاهان رومی، باید زمینه ایدئولوژی رقابتی و مبانی بازنمایی صحنه‌های پیروزی میان پادشاهان ایران و روم باستان را شناخت.

وی با اشاره به پژوهش‌های یوزف ویسهوفر و متیو کاناپه تأکید کرد: این پژوهشگران به‌درستی بر این نکته تأکید دارند که رومی‌ها و ساسانیان در هنر پیروزی و کتیبه‌های رسمی خود تمایل داشتند از زبان تصویری و واژگان ایدئولوژیک دشمن استفاده کنند تا برتری سیاسی و نظامی خود را برجسته سازند و گاه حتی ادعای حکومت بی‌پایان را مطرح کنند.

این استاد دانشگاه در گفت‌وگو با خبرنگار جماران گفت: نمایش صحنه به‌زانو درآمدن، خفت و خواری پادشاهان روم در پای اسب شاه ایران، در حقیقت بازتاب شیوه نمایش اندیشه رومی در سنت قهرمانی خود آن‌هاست و شاپور یکم تلاش کرده است با استفاده از همان منطق تصویری، صحنه پیروزی را برای مخاطب رومی قابل فهم کند.

او افزود: همین رویکرد را می‌توان در شیوه نمایش پیروزی پادشاهان رومی بر شاهان ایرانی در طاق‌نصرت‌های روم باستان مشاهده کرد؛ جایی که پیروزی امپراتوران روم بر دشمنان شرقی، با استفاده از سنت نمایش قهرمانی ایرانی، به‌صورت جنگ تن‌به‌تن و کُشتی پهلوانانه بازنمایی شده است.

چاوردی ادامه داد: در مورد ساسانیان، این ملاحظه به‌ویژه درباره نقش‌برجسته‌های صخره‌ای صادق است. شاپور یکم به‌طور خاص تصاویر رایج رومی را در پیکره‌نگاری نقش‌برجسته‌هایی که خلق می‌کند وارونه می‌سازد تا پیروزی‌های خود بر رومیان را جشن بگیرد.

وی گفت: در این نقش‌برجسته‌ها، امپراتوران روم یا به‌صورت اسیر نمایش داده می‌شوند_ مانند والرین که در سال ۲۶۰ میلادی در ادسا به اسارت درآمد و بعدها در اسارت ساسانیان جان باخت_ یا به‌صورت دشمنانی زانو‌زده که طلب بخشش می‌کنند، مانند فیلیپ عرب که مجبور به درخواست صلح و انعقاد پیمان سال ۲۴۴ میلادی شد.

این باستان‌شناس افزود: برخی امپراتوران رومی حتی به‌عنوان قربانیان شجاعت شاه ساسانی نمایش داده شده‌اند؛ مانند گوردیان سوم که در جریان نبرد میشین، تحت شرایطی نامعلوم کشته شد و در نقش‌برجسته ساسانی زیر سُم اسب شاپور قرار گرفته است. دشمنان داخلی سیاسی و همچنین دشمنان غیررومی نیز در هنر ساسانی یا در نبرد تن‌به‌تن مغلوب شده‌اند یا در جنگ شکست خورده‌اند.

چاوردی گفت: در پاسخ به این تحریکات تصویری، واکنش رومی‌ها چندان به‌طول نینجامید. امپراتور روم، گالریوس، پیروزی خود بر نرسه شاه ساسانی در ارمنستان را در سال ۲۹۸ میلادی با طاق نصرتی در تسالونیکی جشن گرفت که احتمالاً در سال ۳۰۳ میلادی برپا شده است.

وی افزود: در این طاق نصرت، ایرانیان نه‌تنها در قالب توالی تصویری نمایش داده می‌شوند که برتری روم را نشان می‌دهد، بلکه در صحنه‌ای رزمی در بخش شمال‌شرقی بنا نیز ظاهر می‌شوند؛ در قالب نبردی پهلوانانه تن‌به‌تن میان امپراتور و شاهنشاه. گالریوس در اینجا از تصویرپردازی شرقی برای تأکید بر پیروزی خود بر دشمنان شرقی استفاده می‌کند.

این استاد دانشگاه گفت: همچنین در همین یادمان، برای نخستین‌بار نقش پیکرهای خراج‌گزار ظاهر می‌شود؛ تصاویری که بعدها در سنت رومی به‌صورت پارسیانی درآمد که هدایایی به امپراتور پیشکش می‌کنند و به فرمان‌برداری خود اذعان دارند.

چاوردی در ادامه گفت: در مقابل، کتیبه‌های شاهنشاهی ساسانی و سنت اسطوره‌ای ایرانی، برتری ایران بر روم را برجسته می‌سازند. کتیبه کعبه زرتشت شاپور را می‌توان نوعی شرح تاریخی دانست که همان نقش نوشته‌ها را در کنار نقش‌برجسته‌های پیروزی ایفا می‌کند.

وی افزود: در این کتیبه، شاه ساسانی نبردهای خود با امپراتوران روم را همچون نبردهای تن‌به‌تن توصیف می‌کند؛ آنجا که می‌گوید:

«… آن‌سوی کرهه و ادسا نبردی سخت با والریانوس سزار داشتیم. ما والریانوس سزار را با دستان خودمان اسیر کردیم، همچنین بزرگان ارتش، نگهبانان مخصوص و سناتورها را اسیر کرده و به پارس روانه ساختیم». 

این باستان‌شناس تأکید کرد: موضوع نبرد تن‌به‌تن در سنت تصویری و روایی ایران جایگاهی مهم دارد و سنت قهرمانی ایرانی نیز تصمیمات مهم تاریخی و نظامی را در قالب دوئل، نبرد سواره یا کُشتی ارائه می‌دهد.

چاوردی گفت: معروف‌ترین نمود ادبی این سنت در ایران، رویارویی رستم و سهراب در شاهنامه فردوسی است؛ صحنه‌ای که هر ایرانی آن را می‌شناسد و هنوز هم بازگویی آن در اجراهای عمومی، بسیاری از مخاطبان را به اشک می‌اندازد.

وی در پایان افزود: فراتر از نبرد قهرمانی، فلسفه سوگ سیاوش بازتاب رفتار واقعی جامعه ایرانی در زمان جنگ با دشمن است؛ رفتاری مبتنی بر جوانمردی. اگر ایران در تاریخ برتر بوده، برای جوانمردی برتر بوده است و این خصلت فرهنگی باید به ثبت ملی و جهانی برسد تا جهان بداند فرهنگ ایرانی در مسیر چند هزار ساله خود به آزادگی، جوانمردی و ایثار برای آزادی رسیده است.

مشاهده خبر در جماران