نشست رونمایی از کتاب «خانواده و کارکردهای عاطفی آن از دیدگاه شهید بهشتی»
نقش بنیادین خانواده در شکلگیری هویت ملی از منظر شهید بهشتی/ قاسمی: وطنفروشی در دوران دفاع مقدس بسیار نادر بود / بخشی از این انحراف ریشه در نقص کارکرد عاطفی خانواده دارد
دکتر صدیقه قاسمی، پژوهشگر اندیشههای اجتماعی شهید آیتالله دکتر بهشتی، در نشست مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد به بررسی ارتباط عمیق میان هویت خانوادگی و هویت ملی پرداخت. او با تأکید بر دیدگاه بهشتی، خانواده را نهادی معرفی کرد که با کارکردهای عاطفی و محبتمحور خود، زیربنای شکلگیری جامعهای منسجم و هویت ملی پایدار است. قاسمی اشاره کرد که خانواده سالم باید مبتنی بر انتخاب آگاهانه، آزادی، محبت و تربیت صحیح باشد و اگر این کارکرد عاطفی دچار اختلال شود، زمینه برای بروز بحرانهای اجتماعی و ضعف تعلق ملی فراهم میشود. وی همچنین به ضرورت بازخوانی اندیشههای شهید بهشتی درباره خانواده در بستر تحولات اجتماعی امروز اشاره کرد و خواستار پژوهشهای میدانی دقیق برای بررسی نقش خانواده در انسجام ملی شد.
صدیقه قاسمی در نشست موسسه مطالعات دین و اقتصاد، با تکیه بر اندیشههای شهید آیتالله دکتر بهشتی، ضمن بررسی نقش کلیدی خانواده در شکلگیری هویت خانوادگی و ملی، تاکید کرد: خانواده سالم مبتنی بر محبت، آزادی انتخاب و تربیت آگاهانه، پایهگذار جامعهای با انسجام و تعلق ملی قوی است و ضعف در کارکرد عاطفی خانواده میتواند منجر به تضعیف هویت ملی و بحرانهای اجتماعی شود.
به گزارش جماران، دکتر صدیقه قاسمی، دانشآموخته مقطع کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی و پژوهشگر اندیشههای اجتماعی شهید بهشتی و مسائل زن و خانواده، در نشست هفتگی مؤسسه «مطالعات دین و اقتصاد» با موضوع «از هویت خانوادگی تا هویت ملی» که به مناسبت رونمایی از کتاب «خانواده و کارکردهای عاطفی آن از دیدگاه شهید آیتالله دکتر بهشتی» برگزار شد، به ایراد سخنرانی پرداخت. وی در ابتدای سخنان خود ضمن درود به روان پاک شهدا و بزرگ مردانی که در جنگ متجاوزانه و ظالمانه جنگ ۱۲ روزه به شهادت رسیدند، برای همه شهدای عزیز از خداوند متعال علو درجات مسالت کرد و سخنان خود را در دو بخش ارائه داد: نخست، طرح موضوع «نقش آزادی در تربیت کودکان از نگاه شهید بهشتی» و نسبت آن با هویت خانوادگی و ملی؛ دوم، معرفی اجمالی کتاب و فصلهای آن با تاکید بر ضرورت بازخوانی دیدگاههای شهید بهشتی درباره خانواده در بستر تحولات روحی و اجتماعی امروز جامعه.
وی در ادامه، به تعریف مفاهیم اصلی عنوان پرداخت و گفت: هویت الزاما به این معانی، کلمات و برداشتهای متعارف دلالت می کند؛ یعنی هر چیزی که انسجام درونی بین اجزا ایجاد کرده و تمایز بیرونی پدید میآورد. درواقع، هویت مانند یک نخ تسبیح است که اجزای پراکنده را به هم پیوند میدهد؛ و این اجزا، وقتی به هم متصل میشوند، ضمن یافتن انسجام درونی، باعث ایجاد تمایز با دیگر اشیاء میشوند.
دانشآموخته مقطع کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی گفت: هویت در سطوح مختلف، از فردی تا صنفی و نژادی، همواره در گفتمانهای اجتماعی مورد توجه است، اما تمرکز بحث او بر هویت خانوادگی و ملی است. به گفته وی، هویت خانوادگی همان عامل پیونددهنده اعضای خانواده و متمایزکننده آن از دیگر خانوادههاست.
وی با اشاره به اختلافنظرهای گسترده درباره تعریف خانواده در جوامع مختلف، به دیدگاه شهید بهشتی پرداخت و بیان کرد که بهشتی خانواده را در چارچوب خانواده هستهای (پدر، مادر، فرزندان) بررسی میکرد. به گفته قاسمی، شهید بهشتی دو تعریف از خانواده ارائه داده است: یک تعریف صریح در کتاب شناخت اسلام که جامعهشناختی است و خانواده را مرکب از زن، مرد و فرزندان میداند و بر پیوندهای طبیعی میان آنها تأکید دارد؛ و دوم، یک تعریف کارکردی که بیشتر بر نقشها و کارکردهای خانواده در جامعه تمرکز دارد.
محبت، یکی از کارکردهای اصلی خانواده است
قاسمی با بیان اینکه تعریف کارکردی شهید بهشتی از خانواده مبنای تحلیلش است، اظهار داشت: ایشان میفرماید خانواده کانون محبت و صفاست. محبت، یکی از کارکردهای اصلی خانواده است. شهید بهشتی البته سایر کارکردهای خانواده را نیز منکر نمیشوند، اما اینجا، کارکرد عاطفی و محبتمحور را معیار تعریف خانواده قرار میدهند.
این پژوهشگر اندیشههای اجتماعی شهید بهشتی و مسائل زن و خانواده در ادامه به تبیین مفهوم هویت ملی از منظر خود پرداخت و آن را عامل پیونددهنده همه اقوام، زبانها و گروههای جامعه دانست که باعث انسجام درونی و تمایز بیرونی میشود. او تاکید کرد که ایرانی بودن، همان نخ تسبیحی است که کرد، لر، ترک و دیگر اقوام را به هم متصل میکند.
وی سپس به ارتباط نظری میان هویت خانوادگی و هویت ملی اشاره کرد و با استناد به دیدگاه شهید بهشتی و امام موسی صدر گفت: جامعه از سلولی به نام خانواده شکل میگیرد و این دو اندیشمند اسلامی بر این نگاه تاکید داشتهاند. قاسمی یادآور شد که در کتاب شناخت اسلام، شهید بهشتی خانواده را یک «واحد اجتماعی» میداند که با اجتماع آنها، جامعه شکل میگیرد.
قاسمی در ادامه، نقش تربیت خانوادگی در شکلگیری رفتار اجتماعی را بسیار مهم دانست و گفت: رفتارهایی مانند صرفهجویی، احترام به بزرگترها، مهرورزی و تمرین رفتار انسانی، اگر در خانواده آموزش داده شوند و به عادت تبدیل گردند، در سطح جامعه نیز بازتاب پیدا میکنند. او توضیح داد که بسیاری از ویژگیهای فردی را، از ادب گرفته تا نظم، مردم به خانواده فرد نسبت میدهند و این نشان از جایگاه بنیادین خانواده در تکوین شخصیت اجتماعی افراد دارد.
وی افزود: وقتی میگوییم «عجب خانوادهای دارد»، در واقع تربیت خانوادگی را در رفتار اجتماعی فرد مشاهده میکنیم. این تاکید بر اهمیت محیط خانواده، زمینهای برای درک بهتر پیوند میان نهاد خانواده و جامعه است. خانواده مطلوب از نگاه شهید بهشتی، خانوادهای است که بر اساس انتخاب آگاهانه شکل گرفته، در آن حق محوری، عشق، وفاداری و آزادی انتخاب وجود دارد و همه این مولفهها در خدمت کارکردی عاطفی هستند که خروجیاش مهرورزی است. هنگامی که چنین خانوادههایی در کنار یکدیگر قرار میگیرند، ملت مطلوبی شکل میگیرد. به بیان دیگر، جامعهای متعادل و باارزش، ریشه در خانوادههایی دارد که این ویژگیهای انسانی و اخلاقی را در بطن خود پرورش میدهند.
برای معرفی خود و اندیشهمان به جهان، باید ابتدا یک جامعه نمونه و کوچک بسازیم
پژوهشگر اندیشههای اجتماعی شهید بهشتی و مسائل زن و خانواده با تأکید بر دیدگاه شهید بهشتی، خاطرنشان کرد که برای معرفی خود و اندیشهمان به جهان، باید ابتدا یک جامعه نمونه و کوچک بسازیم که در عمل به آموزهها پایبند باشد، و این جامعه از خانوادههای مطلوب شکل میگیرد.
مهرورزی باید محور خانواده باشد و این ویژگی باید در سطح ملی نیز دیده شود
او در ادامه به اهمیت کارکرد عاطفی خانواده از منظر شهید بهشتی پرداخت و گفت: مهرورزی باید محور خانواده باشد و این ویژگی باید در سطح ملی نیز دیده شود. از نگاه بهشتی، ملت مطلوب نیز باید از مهر و عاطفه برخوردار باشد و این روحیه مهر ورزی در کوچکترین رفتارهای فردی تا تصمیمات کلان اجتماعی نمود پیدا کند.
قاسمی با ذکر مثالی توضیح داد که حتی اگر در خانواده کودک تنبیه میشود، هدف از آن عشق و اصلاح است. به همین ترتیب، در جامعه نیز اگر مجازاتی اعمال میشود، باید از سر محبت و با هدف اصلاح باشد، نه از خشونت و خشم. شهید بهشتی معتقد است که چهره غالب در خانواده و جامعه باید چهره محبت باشد. کاربرد این نگاه در شرایط اجتماعی امروز، به ویژه در رویدادهای ۱۲ روز گذشته، کاملا مشهود است. با وجود مشکلات سنگین اقتصادی، بیکاری و برخی تبعیض ها و بیعدالتی، مردم ایران به واسطه فرهنگ مهرورزی که در ذان خانواده ها نهادینه شده، همبستگی و انسجام اجتماعی بالایی نشان دادهاند. به گفته قاسمی، این همبستگی در حالی شکل گرفته که امید در میان مردم به شدت کاهش یافته و بسیاری دچار فرسایش روانی شدهاند، اما هنوز جامعه از درون همدل باقی مانده استدو همچنان در متن خانوادهها، همان الگوی رفتار جمعی مبتنی بر عاطفه و مهرورزی بروز پیدا میکند.
این پژوهشگر اندیشه های اجتماعی شهید بهشتی، با اشاره به شباهت رفتار خانواده و جامعه، تاکید کرد که همان گونه که اعضای خانواده در مواجهه با بحران هایی مانند بیماری یا حادثه، اختلافات را کنار میگذارند و متحد میشوند، در سطح اجتماعی نیز در روزهای اخیر شاهد چنین انسجامی بودیم. حتی کسانی با گرایشهای مختلف ، از جمله آنها که به خارج از کشور مهاجرت کرده بودند، در موقعیت بحرانی بر حفظ منافع ملی و ایران تمرکز کردند و اختلافات گذشته را کنار گذاشتند.
وی با بیان اینکه در بسیاری از جوامع، بحرانها انسجام اجتماعی را متزلزل میکند، اظهار داشت که در ایران، علیرغم آسیبهایی که به نهاد خانواده وارد شده، این نهاد هنوز پابرجاست و در بحران اخیر نقشی کلیدی در حفظ همبستگی اجتماعی ایفا کرده است. او این وضعیت را نشانهای از ظرفیت درونی خانواده ایرانی دانست که برخلاف تصور برخی مبنی بر فروپاشی، همچنان کارکرد خود را حفظ کرده است.
قاسمی در ادامه این نگاه را نه به عنوان ادعای قطعی، بلکه به عنوان یک پیشنهاد برای پژوهش میدانی مطرح کرد و گفت: باید با مطالعات دقیقتری درباره نقش خانواده در انسجام ملی تحقیق شود.
وقتی خانوادهای ناسالم باشد، نمیتوان انتظار داشت جامعهای با هویت ملی پایدار شکل بگیرد
او به جنبه سلبی ماجرا نیز اشاره کرد و هشدار داد که در کنار این همبستگی، شاهد پدیدههایی نگرانکننده نیز هستیم؛ از جمله جوانانی که در داخل کشور علیه امنیت ملی فعالیت کردهاند. قاسمی با استناد به اندیشههای شهید بهشتی، این پرسش را مطرح کرد که چه اختلالی در کارکرد عاطفی خانواده باعث میشود برخی افراد به چنین رفتارهایی روی آورند، و چگونه میتوان با تقویت خانواده، از تضعیف هویت ملی جلوگیری کرد. شهید بهشتی در آثار خود، به ویژه در کتاب نقش آزادی در تربیت کودکان، پاسخ روشنی به این مسئله دادهاند. ایشان خانواده ناسالم را بستر جامعه ناسالم میدانند. وقتی خانوادهای ناسالم باشد، نمیتوان انتظار داشت جامعهای با هویت ملی پایدار شکل بگیرد. در این زمینه، چهار عامل کلیدی را نام میبرند.
قاسمی با مرور دیدگاههای شهید بهشتی درباره عوامل تضعیف کارکرد عاطفی خانواده، به چهار عامل اصلی«نادرستی معیارهای ازدواج»، «عقدههای روحی و محرومیتهای عاطفی»، « مشکلات اجتماعی و اختلافات طبقاتی» و « نبود چهره غالب محبت در خانواده و جامعه » اشاره کرد و توضیح داد: اگر انتخاب همسر صرفا بر پایه نیازهای اقتصادی یا جنسی باشد، به گفته شهید بهشتی، بنیان خانواده از ابتدا ناسالم گذاشته میشود. چنین خانوادهای نمیتواند انسانی یا اسلامی باشد و فرزندان نیز والدین را ابزاری میبینند. همچنین زمانی که اعضای خانواده با فقدان محبت و ناکامیهای درونی رشد میکنند، امکان آموزش و بروز مهرورزی از بین میرود و اساس عاطفی خانواده آسیب میبیند. شهید بهشتی با تاکید بر «عقدههای دیرینه» ناشی از تبعیض و نابرابریهای اجتماعی معتقد است که این مسائل سبب ایجاد بیاعتمادی در خانوادهها میشود و توان بازتولید امنیت روانی و عاطفی را از آنها میگیرد. بهشتی تاکید میکند که اگر محبت، چهره غالب در خانواده و جامعه نباشد و جای آن را خشونت و بیاعتمادی بگیرد، خانواده نمیتواند فرزندانی سالم برای جامعه تربیت کند.
اگر خانواده درست نباشد، جامعه نمیتواند حس وطندوستی را در نسلهایش نهادینه کند
قاسمی گفت: با وجود همه فشارهای اقتصادی و آسیبهای اجتماعی، هنوز هم در جامعه ما کارکرد عاطفی خانواده زنده است. همانگونه که در شرایط بحرانی، اعضای یک خانواده متحد میشوند، در جامعه نیز شاهد همبستگی مشابهی هستیم. این ظرفیت، نیازمند حمایت و تقویت است.
این پژوهشگر اندیشه های اجتماعی شهید بهشتی در ادامه سخنان خود به تحلیل عوامل مؤثر در شکلگیری خیانت به ملت و ضعف در حس تعلق ملی پرداخت و با استناد به دیدگاههای شهید دکتر بهشتی گفت: «شهید بهشتی در تفسیر آیات ۱۶۵ تا ۱۶۸ سوره از مفهومی بنیادین سخن میگویند: حاکمیت خشم در جامعه. ایشان خشم را نه صرفا بهعنوان یک احساس فردی، بلکه بهمثابه یک بیماری اجتماعی تحلیل میکنند که نتیجهاش، قهر طبقاتی و شکاف اجتماعی عمیق است. اگر در جامعه، خشم حاکم شود، افراد بهجای مهرورزی، با خشونتهای کلامی، تحقیر، تمسخر و حذف دیگری مواجه میشوند. حتی اقداماتی که ممکن است در ظاهر از سر خیرخواهی انجام شوند، ممکن است در بستر خشم به شکلی آسیبزننده اجرا شوند.
در این بخش، قاسمی به تاکید شهید بهشتی بر نقش کارکرد عاطفی خانواده در شکلگیری جامعهای سالم پرداخت و گفت: پیگیریهای قانونی در برابر جرم مشروع است و موجب امنیت عمومی میشود، اما اگر خشم و خشونت فضای غالب در زندگی روزمره و تصمیمگیریها شود، نتیجه آن انزوای روانی، عقدههای فروخورده و فرار از جامعه خواهد بود. شهید بهشتی ریشه این بحران را در ضعف خانوادهها میداند.
خانوادههایی که بر پایه معیارهای نادرستی شکل میگیرند، توان تولید محبت را ندارند
وی تصریح کرد که خانوادههایی که بر پایه معیارهای نادرستی همچون ثروت و موقعیت اجتماعی شکل میگیرند، توان تولید محبت را ندارند. چنین خانوادههایی نمیتوانند عاطفه و مسئولیتپذیری را به فرزندان منتقل کنند و در نتیجه، این فرزندان دلبستگیای به جامعه و وطن نخواهند داشت. شهید بهشتی در کتاب شناخت اسلام دو معیار نادرست برای ازدواج را مشخص میکند: ثروت و موقعیت اجتماعی. به باور او، این دو عامل مانع شکلگیری پیوند عاطفی عمیق در خانواده و در نهایت، سد راه پرورش نسل مسئول و مهرورز در جامعه هستند.
قاسمی با اشاره به بحران هویت ملی در میان برخی جوانان گفت: ما امروز شاهد جوانانی هستیم که اهل این سرزمیناند اما در جاسوسی برای دشمنان ملت نقش داشتهاند. برخی از آنها در داخل کشور تربیت شدهاند، اما بهراحتی وطنفروشی میکنند. این وضعیت در دوران دفاع مقدس بسیار نادر بود، اما امروز دیگر نمیتوان انکار کرد که بخشی از این انحراف ریشه در نقص کارکرد عاطفی خانواده دارد. پیشنهاد من ، با تکیه بر مبانی نظری شهید بهشتی، این است که متخصصان حوزه خانواده و جامعهشناسی یک پیمایش میدانی دقیق انجام دهند تا رابطه بین کارکرد عاطفی خانواده و انسجام ملی مورد بررسی علمی قرار گیرد. این فرضیه را میتوان به آزمون گذاشت که: آیا اختلال در پیوندهای عاطفی خانواده، مستقیما به ضعف در همبستگی اجتماعی و تعلق ملی منجر میشود؟ اگر این فرضیه تایید شود، ما برای امنیت ملی و اخلاق اجتماعی، باید از نهاد خانواده آغاز کنیم.
شهید بهشتی، مجتهدی مسئلهشناس با نگاه عمیق به خانواده و جامعه
این پژوهشگر اندیشه های اجتماعی شهید بهشتی در ادامه سخنان خود اظهار داشت: یکی از نکاتی که در کتابم بر آن تاکید کردهام، این است که شهید بهشتی مجتهدی مسئلهشناس است؛ او خانواده را بهدرستی میشناسد، نه صرفاً به عنوان فقیه، بلکه به عنوان کسی که در بطن جامعه بوده و درک عمیقی از روابط انسانی، نیازهای عاطفی و کارکردهای تربیتی نهاد خانواده دارد. عدهای گاهی با تردید میپرسند که چرا یک فقیه یا دینپژوه باید درباره خانواده بنویسد؟ پاسخ من این است که شهید بهشتی بهدرستی مسئلهشناس بود. کسانی که او را از نزدیک میشناختند یا آثار او را پیگیری کردهاند، اذعان دارند که او مجتهدی بود که درک دقیقی از مسائل زمانهاش داشت. بهعنوان نمونه، در بحث ازدواج موقت ، موضوعی بسیار حساس، ایشان نه در خلوت کتابنویسی، بلکه در فضای گفتوگوی زنده و صریح در مرکز اسلامی هامبورگ، در حضور زنان و مردان مسلمان، این موضوع را طرح کرد. نحوه پاسخ گویی ایشان، شجاعت علمیاش، و نگاه مسئله محورش قابل تأمل و مطالعه عمیق است.
او در ادامه با اشاره به روند تدوین کتاب خود گفت: پیشتر، نسخهای از این کتاب در سالهای ۱۳۹۸ یا ۱۳۹۹ منتشر شد. اما اکنون در این ویراست جدید، تلاش کردهام مطالب را با دقت بیشتری تفکیک و ساماندهی کنم. شاید در آینده، با توجه به تحولات اجتماعی جدید، مطالب تازهای به آن بیفزایم و اندیشههای شهید بهشتی را با رویکردی نو بازخوانی کنم.
شناخت دستگاه فکری شهید بهشتی؛ شرط ورود به بحث خانواده از منظر او
قاسمی تأکید کرد که برای فهم دیدگاه شهید بهشتی درباره خانواده، باید ابتدا دستگاه فکری منسجم او را شناخت؛ یعنی نگاهی به اسلام که انسانمحور، پاسخگو و اجتماعی است. او گفت بدون شناخت نگاه شهید بهشتی به مفاهیمی چون انسان، غرب و اجتهاد حکومتی، نمیتوان تحلیل دقیقی از خانواده در اندیشه او داشت. قاسمی افزود که در کتاب قبلیاش «اسلام و مقتضیات زمان» ۱۳ ویژگی اسلام از دیدگاه شهید بهشتی را استخراج کرده که در چاپ جدید به ۲۳ ویژگی رسیدهاند؛ از جمله اسلامِ آزادی، عدالت، اخلاقمحور و جامعهساز. این مفاهیم پایه تحلیلهای اجتماعی و خانوادگی شهید بهشتی هستند.
نگاه متعادل شهید بهشتی به غرب؛ الگویی برای دیالوگ، نه تقابل
این پژوهشگر اندیشه های اجتماعی شهید بهشتی اشاره کرد که شهید بهشتی در مواجهه با غرب، برخلاف برخی واکنشهای تقابلی، ابتدا مفهوم «خوب» را تعریف و معیارگذاری میکند و سپس دعوت به گفتوگو و تامل میکند، بدون تحقیر طرف مقابل. او این روش فکری را نشانه بلوغ و قابل توجه دانست. قاسمی با تواضع گفت که خود را جامعهشناس نمیداند و سالهاست فقط با علاقه شخصی به مطالعه آثار شهید بهشتی پرداخته است و از پژوهشگران و اساتید دعوت به نقد و همکاری کرد. همچنین تاکید کرد که در نگاه شهید بهشتی، خانواده عرصه تحقق محبت، آزادی و انتخاب است و موضوعات حساسی مانند ازدواج موقت و تعدد زوجات نیز در کتابش بررسی شدهاند.
ویژگیهای خانواده سالم از نگاه شهید بهشتی
قاسمی در خلاصهای از دیدگاه شهید بهشتی درباره خانواده گفت: خانواده سالم باید مبتنی بر زوجیت با عشق و تفاهم باشد، فرزندان حق انتخاب داشته باشند و ولایت مطلق پدر یا مادر بر فرزند و بالعکس رد شود. محبت باید چهره غالب خانواده باشد حتی در اختلافها. شهید بهشتی میل جنسی را انتخاب آگاهانهای میداند که تولد فرزند را رقم میزند، نه غریزه صرف. او تاکید میکند نوزاد امانتی است که والدین مسئولیت اخلاقی و تربیتی آن را دارند. همچنین به آسیبهای خانواده مثل تربیت تحمیلی و محبتهای کاذب هشدار میدهد و میگوید محبت باید انسانی و واقعی باشد، نه صرفا بهعنوان وظیفه شرعی یا بتسازی عاطفی.
آزادی، عقلانیت و حسن و قبح عقلی در اندیشه بهشتی
وی گفت: شهید بهشتی عقلگرایی را پایه نگاه خود میداند و معتقد است حتی بدون وحی هم میتوان خوب و بد را با عقل شناخت. درباره ولایت پدر، بهشتی آن را نفی نمیکند ولی نقش والدین را بهعنوان تسهیلگران رشد فرزندان مهمتر میداند و بر توازن بین پدر و مادر تأکید دارد. او معتقد است خانواده نباید سلطهگر باشد بلکه باید حمایتی و تربیتی باشد. همچنین بهشتی ازدواج موقت را از نهاد خانواده جدا میداند و آن را راهکاری برای نیازهای خاص بدون فرزندآوری معرفی میکند، که میتواند بسیاری از آسیبهای اجتماعی مثل ازدواج سفید را کاهش دهد. قاسمی تأکید کرد که نگاه بهشتی درباره خانواده و ازدواج موقت متفاوت و کاربردی است و نباید با سوءتفاهم مواجه شود.
این پژوهشگر اندیشه های اجتماعی شهید بهشتی درباره فتوای متفاوت شهید بهشتی گفت: او ازدواج موقت را برای مردانی که همسر دارند، بدون دلیل موجه جایز نمیداند و این موضوع را با تحلیل دقیق فقهی محدود میکند. شهید بهشتی دو کارکرد برای ازدواج موقت قائل است: کارکرد شناختی که مقدمهای برای شناخت بهتر قبل از ازدواج دائم، و کارکرد محرمیتی که ایجاد رابطه محرمیت شرعی برای معاشرت بدون گناه است. ازدواج موقت در نگاه بهشتی قراردادی اخلاقی و اختیاری است که میتواند بدون تعهدات کلاسیک و با توافق طرفین انجام شود. همچنین، او به حقوق زنان در ازدواج موقت توجه ویژه دارد و اجازه میدهد زن شرط کند مرد در مدت عقد با زن دیگری رابطه نداشته باشد. در مورد تعدد زوجات، شهید بهشتی آن را مسئلهای اجتماعی میداند، نه یک حق فقهی مردانه، و معتقد است مرد نباید بهصرف امکانات مادی یا جسمی این حق را به عنوان امتیاز انحصاری خود بپذیرد. اگر تعدد زوجات به خانواده آسیب برساند، حکومت موظف است برخورد کند و این حق شرعی به رسمیت شناخته نمیشود.
قاسمی گفت: شهید بهشتی تاکید دارد در تعدد زوجات، رضایت هر دو زن ضروری است؛ زن اول باید قبول کند و زن دوم هم بخواهد با مردی که همسر و فرزند دارد زندگی کند. این توافق هم از نظر شرعی و هم قانونی لازم است. در جامعه ما این موضوع اغلب سطحی و اشتباه مطرح میشود، در حالی که بهشتی آن را با دیدی عقلانی، عدالتمحور و اجتماعی بررسی کرده و آن را صرفا حق مردانه یا مسئله فقهی نمیداند.
مشاهده خبر در جماران