کدخبر: ۱۵۷۴۵۱۹ تاریخ انتشار:

عضو پژوهشکده مطالعات راهبردی: نقش بازیگران خارجی در وقایع اخیر نباید ما را گمراه کند/ خط تحلیلی نادرست می‌گوید ذهن بخشی از ایرانیان به تسخیر جادوی رسانه‌­های خارجی و فضای مجازی درآمده و زندگی روزمره آنها هیچ نسبتی با نارضایتی‌هایشان ندارد

«مجتبی قلی‌پور» عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی می گوید: یکی از آسیب­‌های مواجهه با اعتراض‌ها در ایران همین بوده است که ابتدا تلاش می‌­شود بین اعتراض و اغتشاش تفکیک شود و سپس به‌تدریج هر ۲ به یک چوب رانده می‌­شوند و در فردای اعتراض‌ها، وقتی که در ظاهر آرامش به خیابان‌ها بازگشته، مفهوم‌سازی‌هایی چون اغتشاش، خرابکاری، اخلال در نظم عمومی و مانند آن غالب و از اساس فراموش می‌شود که اینگونه برچسب­‌ها بیشتر برای کنترل ناآرامی­‌ها کاربرد داشته و چیز زیادی درباره واقعیت رویدادها نمی‌گوید. بنابراین، به رسمیت شناختن اصل اعتراض‌ها، نه‌فقط در دوره‌ای که اعتراض‌ها جریان دارد، بلکه حتی وقتی کُنش خیابانی به پایان رسیده، نخستین شرط حرکت به سمت راه‌حل است.

به گزارش جماران؛ ایرنا نوشت: «مجتبی قلی‌پور» عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی، از ناکارکردی‌های سیاست نهادینه در کنار بسترهای اقتصادی و هویتی به عنوان عوامل شکل‌گیری ناآرامی‌های ۱۴۰۱ سخن می‌گوید و نیز ضرورت ورود مطالبات به فرایند تصمیم‌سازی از طریق شنیدن شعارها و رتوریک­‌های(فن بیان) معترضان.

 

متن گفت و گو با «مجتبی قلی‌پور» در پی می آید:

 

 ناآرامی‌های اخیر چه ابعادی دارد و چه مسائل و نیز اشتباه‌هایی در شناخت ابعاد آن به چشم می‌آید؟

این ناآرامی­‌ها دقیقا چند بعدی‌  هستند. اگر چه شاید تبیین‌های فرهنگی برای توضیح چگونگی آغاز این ناآرامی‌­ها مناسب‌تر باشند اما نباید از بسترهای سیاسی و اقتصادی این اعتراض‌ها غفلت کرد. به نظر می‌­رسد از نظر فرهنگی آنچه اتفاق افتاد تحول ناجنبش سبک زندگی است که از حدود دو دهه پیش در ایران آغاز شده و به نوعی نشانگر هویت مقاومت و سپس حرکت از این هویت به نوعی کنش جنبشی _ شورشی است.

آنچه باعث می‌شود سبک زندگی نسل­‌های جوان تبدیل به هویت مقاومت شود، انکار، طرد و تخطئه این سبک زندگی از سوی سازوکارهای مسلط است. تعلقات فرهنگیِ طرد و سرکوب شده، قابلیت بالایی برای تبدیل شدن به هویت مقاومت دارند.

شکل‌­گیری یک هویت مقاومت نیرومند در بخش بزرگی از یک جامعه، به ویژه وقتی این هویت در میان نسل­‌های جوان‌تر یک جامعه که ظرفیت کنشگری بالاتری دارند رشد کند، به معنای آن است که آن جامعه ظرفیت بسیار بالایی برای کنش جمعی جنبشی _ شورشی دارد.

اتفاق‌هایی که از اوایل سال ۱۴۰۱ رخ داد، به‌ویژه تقابل­‌های مختلف شهروندان و گشت ارشاد در خیابان از یک سو و اظهارنظرهای نسنجیده و قطبی‌ساز برخی از مسئولان درباره حجاب و در نهایت آنچه برای خانم مهسا امینی رخ داد، همچون جرقه­‌ای بر این انبار باروت بود.

درعین‌حال چنان که گفتیم نباید از بسترهای اقتصادی و سیاسی این اعتراض‌ها غفلت کرد. از جامعه‌ای که حداقل پنج سال متوالی است هر ساله با یک یا دو موج تورمی و همچنین رکود، بیکاری، فقر و شکاف طبقاتی فزاینده مواجه است نمی‌توان انتظار داشت نسبت به وضعیتش بی‌تفاوت باشد.

 

در مورد بستر سیاسی نیز به نظرم عامل اصلی این وضعیت، به محاق رفتن سیاست نهادینه در ایران است. در ادبیات جامعه­‌شناسی سیاسی گفته می­‌شود که از اساس سیاست ستیزه‌جویانه که خود را در قالب جنبش، اعتراض و کنش جمعی خیابانی نشان می‌­دهد، در همه جوامع، نتیجه کار نکردن سیاست نهادینه است. وقتی که سازوکارهای سیاست نهادینه از جمله سازوکار صندوق رای، کارکردهای خود را به‌درستی انجام نمی­‌دهد و احزاب و تشکل­‌های سیاسی نیز از ایفای کارکردهای خود در انتقال تقاضاها و حمایت‌­های شهروندان ناتوان‌اند، خیابان به عنوان تنها آلترناتیو موجود ظهور می­‌کند.

بنابراین حداقل می‌­توان سه ضلع فرهنگی، اقتصادی و سیاسی برای اعتراض‌های اخیر در نظر گرفت. نتیجه هم‌­آیندی نارضایتی­‌ها در این سه ضلع، ظهور نوعی سوژه معترض است که گمان می­‌کند به دفاع از زندگی‌­اش برخاسته است.  

نقش بازیگران خارجی در وقایع اخیر نباید ما را گمراه کند

نقش دشمن خارجی در چه سطحی بوده، چه شواهدی دارد و چگونه ایفا می‌شود؟

این طبیعی است که جنبش‌­های اجتماعی برای دستیابی به اهداف خود به دنبال یارگیری در میان بازیگران بین‌­المللی و فراملی باشند. حمایت­‌های زبانی‌­ برخی کشورهای خارجی در جریان این اعتراض‌ها، هم برای نظامی چون جمهوری اسلامی ایران که در یکی دو دهه اخیر رابطه حسنه‌ای با بیشتر کشورهای غربی نداشته است دور از انتظار نبود اما این وضعیت آیا به این معناست که این کشورها در سطح علّی، یعنی در آغاز و ظهور این اعتراض‌ها هم تاثیرگذار بودند؟

به عنوان کسی که در زمینه جنبش‌­های اجتماعی مطالعه می­‌کند نمی‌­توانم چنین چیزی را اثبات کنم. اما چنان که در پاسخ پرسش اولتان گفتم، می‌­توانم از ده­‌ها عامل مستقیم و غیرمستقیم داخلی نام ببرم که سبب ظهور این دور از اعتراض‌ها شد.

پرسش دوم این است که آیا چنین حمایت­‌هایی تاثیری تعیین­‌کننده بر سرنوشت این اعتراض‌ها و میزان موفقیت آن‌ها دارند؟ یافته­‌های علمی و تجربه­‌های جهانی و ملی نشان می­‌دهد این مورد هم بسیار بعید است؛ بنابراین، آنچه مهم‌تر است اینکه، توجه به نقش کشورهای خارجی در چنین رویدادهایی نباید سبب گمراهی راهبردی ما در تبیین عالمانه و واقع‌­بینانه چنین رویدادهایی شود. حمایت خارجی از این رویدادها نه می­‌تواند ظهور و بروز و آغاز آن‌ها را توضیح دهد و نه نتیجه و آینده آن‌ها را تعیین کند.

هدف مشارکت‌­کنندگان و همدلان با اعتراض‌ها

هدف یا اهداف اصلی این ناآرامی‌ها چه مواردی (اعم از اخلال در آرامش و پیشرفت، لغو حجاب، براندازی نظام، تجزیه کشور و ... ) است؟

به نظر می‌­رسد اعتراض‌های اخیر را بتوان از نظر مفهومی در ذیل آن دسته از جنبش­‌های اجتماعی قرار داد که «جک گلدستون» نظریه‌­پرداز انقلاب، آنها را جنبش‌­های اجتماعی رادیکال می­‌نامد. چنین جنبش­‌هایی مطالبه مشخصی را مطرح نمی­‌کنند چون از سطح مطالبه از سیستم گذر کرده‌­اند و بیشتر به دنبال تغییر بنیان­‌ها و رویکردهای کلی هستند. بنابراین، چنان‌که می‌­بینیم در شعارهای معترضان مطالبه مشخصی مطرح نمی‌­شود بلکه بعضی اصول بنیادینی بیان می­‌شود که در مجموع تصویری از یک وضعیت بدیل مطلوب را می‌­سازند. با این همه، این بدین معنا نیست که نمی‌­توان با اصلاحات و اقدامات مشخصی، به این گونه جنبش­‌ها پاسخ داد. البته چنین اصلاحات و اقداماتی باید با توجه به اصل چندعلتی بودن این جنبش‌­ها طراحی شوند.

 

به نظرم هدف مشارکت‌­کنندگان و همدلان با این جنبش بیش از هر چیز بیان خود است. آنها می­‌خواهند دیده شده و به رسمیت شناخته شوند. آن‌ها در درجه اول از انکار، تحقیر و تبعیض خسته­‌اند. آنها احساس می­‌کنند که فردیت و کرامتشان بر اثر هم­‌آیندی انکار فرهنگی، تنگنای اقتصادی و فقدان نمایندگی سیاسی مورد حمله قرار گرفته و در این میان حتی دیده و شنیده هم نمی­‌شوند. یکی از تحلیلگران داخل کشور، این رویدادها را «شورش بازنمایی­‌ناپذیرها» خوانده بود که به نظر می­‌رسد مفهوم‌­سازی قابل تأملی است.

به هر حال هیچ جنبش اجتماعی‌­، اخلال در آرامش و پیشرفت کشور را یک هدف فی‌نفسه نمی‌داند، البته شاید به عنوان وسیله از آن استفاده کند و در مورد اتهام‌هایی مانند تجزیه کشور هم روشن است که چنین اهدافی در خود اعتراض‌ها و شعارهایش هرگز مطرح نشده است. ما در تحلیل عالمانه کنش­‌های جمعی باید بیش از هرچیز به زبان و گفتمان خود آنها ارجاع دهیم و نه نیت‌خوانی خودمان یا آنچه در پس ذهن برخی از حامیان یا حتی فعالان یک رویداد می‌­گذرد.    

سوءاستفاده رسانه‌های خارجی از بحران بازنمایی

رسانه‌های خارج از کشور، چه نقش‌هایی در شکل‌گیری، افزایش، بازنمایی و ... ناآرامی‌ها داشته‌اند؟

تحلیل نقش رسانه­‌های خارج از کشور هم بسیار شبیه همان تحلیلی است که در مورد نقش کشورهای خارجی گفتم. در کشور ما در سال‌های اخیر یک خط تحلیلی راه افتاده است که گمان می‌­کند همه چیز بر دوش رسانه­‌ها و فضای مجازی می‌چرخد و از اساس همه نارضایتی­‌ها برساخته و دروغین هستند. بر اساس این خط تحلیلی، ذهن بخشی از ایرانیان به تسخیر جادوی رسانه‌­های خارجی و فضای مجازی درآمده و زندگی روزمره آنها هیچ نسبتی با نارضایتی­‌هایشان ندارد.

 

مجتبی قلی پور

 

البته که در جهان امروز بخش بزرگی از کارکرد، برساخت معنا در ذهن انسان توسط نظام ارتباط رسانه­‌ای انجام می­‌شود اما قضیه به همین سادگی نیست که این برساخت معنا را به معنای فریب و اغفال شهروندان یک کشور توسط چند رسانه بزرگ و یک عده ربات و ترول مجازی بدانیم.

نخست اینکه، رسانه‌­های داخل کشور نیز بخشی از همین نظام ارتباط رسانه‌­ای هستند و بنابراین باید پرسید نقش آن‌ها در این میان چه بوده است؟ آنها چه کرده‌­اند که چنین دست رقیب را به زعم خودشان در اغفال و فریب شهروندان بازگذاشته­‌اند؟

دوم اینکه، چرا در این جنگ روایت‌ها، شهروندان به یک روایت خاص جذب می­‌شوند و روایت دیگر را دروغ یا نادقیق ارزیابی می‌کنند؟

سوم اینکه، آیا تجربه زندگی روزمره در پذیرش یا عدم پذیرش یک روایت هیچ نقشی ندارد؟ به هر حال رسانه­‌های خارجی اگر هم نقشی داشته باشند که البته دارند، به نظر می­‌رسد بیشتر از بحرانِ بازنمایی و بحران حرفه‌­ای‌گری رسانه­‌های داخلی استفاده یا سوء استفاده می‌کنند؛ ضمن آنکه آنها فقط بخشی از یک نظام ارتباطی چندلایه و پیچیده در جهان امروزند و از نظر تحلیل علمی نمی­‌توان آنها را فعالِ‌ مایشاء در نظر گرفت.

باید مطالبات را شنید و به فرایند تصمیم­‌گیری و سیاست‌گذاری وارد کرد

همواره در سخن مسئولان، بر جداسازی مردم و اعتراض‌های آن‌ها و تحرکات اغتشاشگران تاکید شده؛ برای شناخت مطالبه مردم، شنیده‌شدن آنها و پاسخ به آنها چه راهکارهای عملی لازم است؟

یکی از آسیب­‌های مواجهه با اعتراض‌ها در ایران همین بوده است که ابتدا تلاش می‌­شود بین اعتراض و اغتشاش تفکیک شود و سپس به‌تدریج هر ۲ به یک چوب رانده می‌­شوند و در فردای اعتراض‌ها، وقتی که در ظاهر آرامش به خیابان‌ها بازگشته، مفهوم‌سازی‌هایی چون اغتشاش، خرابکاری، اخلال در نظم عمومی و مانند آن غالب و از اساس فراموش می‌شود که اینگونه برچسب­‌ها بیشتر برای کنترل ناآرامی­‌ها کاربرد داشته و چیز زیادی درباره واقعیت رویدادها نمی‌گوید.

بنابراین، به رسمیت شناختن اصل اعتراض‌ها، نه‌فقط در دوره‌ای که اعتراض‌ها جریان دارد، بلکه حتی وقتی کُنش خیابانی به پایان رسیده، نخستین شرط حرکت به سمت راه‌حل است.

باید به این نکته توجه کنیم که در جوامع جنبشی مانند جامعه ما، از اساس مجرای اصلی طرح تقاضاهای واقعی، نارضایتی­‌ها و اعتراض­‌های بخش بزرگی از شهروندان، همین مجرای کُنش جنبشی و اعتراض خیابانی است.

بنابراین، در کوتاه‌مدت باید مطالبات را از مجرای شعارها و رتوریک­‌ (اصطلاحی برای بیان و خطابه اقناعی، ادراکی و استدلالی) معترضان شنید و به فرایند تصمیم­‌گیری و سیاست‌گذاری وارد کرد اما در بلندمدت چاره‌­ای جز احیای سیاست نهادینه برای طرح مطالبات واقعی مردم و ورود آن‌ها به فرایند سیاست‌گذاری وجود ندارد.

سیاست نهادینه دو بال اساسی دارد: نخست صندوق رای و دوم جامعه مدنی و نظام حزبی پویا و دارای پیوندهای ارگانیک با جامعه. در غیر این صورت جامعه در چرخه‌­های نهفتگی و آشکارگی جنبش‌­های اعتراضی­‌اش گرفتار خواهد شد و سرنوشت این چرخه­‌ها را زورآزمایی­‌های خیابانی تعیین خواهند کرد.

مشاهده خبر در جماران