کدخبر: ۱۵۴۳۹۱۰ تاریخ انتشار:

به مناسبت چهلمین روز رحلت/

آیت‌الله‌العظمی صافی گلپایگانی از نگاه علما و مدرسان حوزه علمیه قم

مرحوم آیت‌الله‌العظمی لطف‌الله صافی‌گلپایگانی از جمله این عالمان بود که به پیروی از امام راحل عظیم‌الشأن، سال‌ها پرچمدار حوزه علمیه مستقل و ناصح حکومت و هادی مردم بود. حوزه علمیه‌ای که برای حفظ استقلالش، نه از سیاست‌ورزی و حکومت کناره‌گیری می‌کند و نه تابع آن می‌شود، بلکه چون مستقل است، بیانی گویا و لسانی روشن در تذکر و نصیحت دارد و کژی‌های حکومت و جامعه را آزادانه نمایان و گوشزد می‌کند.

به گزارش جماران، حریم امام نوشت: بنا بر روایت شریفه «العُلَماءُ مَصابیحُ الأرضِ و خُلَفاءُ الأنبیاءِ و وَرَثَتی و وَرَثَةُ الأنبیاءِ»؛ (کنزالعمّال، ۲۸۶۷۷) علما و دانشمندان وارثان پیامبران‌اند و به واسطه اینکه میراث‌بر و جانشینان رسولان وحی هستند تعلیمِ کتاب و تزکیه نفوس و حکمت‌بخشی به آدمیان، جزو وظایف و تعهدات آنان است و همانگونه که حضرت امیر مؤمنان می‌فرماید مقابله با ظلم و دست‌گیری از مظلومان از جمله پیمان‌هایی است که خدای عز و جلّ از عالمان ستانده و از جمله وظایفی است که بر عهده آنان نهاده است: «و ما أخَذَ اللّهُ عَلَى العُلَماءِ أن لا یقارُّوا على کِظَّةِ ظالِمٍ، و لا سَغَبِ مَظلومٍ، لأَلقَیتُ حَبلَها على غاربِهِا». (نهج البلاغه، خطبه ۳)

بدین جهت است که مراجع عظام تقلید و علمای ربانی که نماد اصلی عالمان دین و وارثان انبیا هستند، در عصر و زمانه غیبت صاحب‌الامر(عجل الله تعالی فرجه‌الشریف) در جامعه سلوک و حضوری پیامبرگونه داشته و پرچمدار مبارزه با ظلم و کژی و مرحمی بر درد مردم رنجور و مظلوم بوده‌اند و در برهه‌های حساس تاریخ، در مسیر اقامه عدل و قسط گام برداشته‌اند که نمونه اعلای آنان حضرت امام خمینی است که رهبری حفاظت از کیان اسلام و اقامه شعائر اصیل دین خدا در عصر حاضر را بر عهده گرفته و مردم و جامعه را به سوی تشکیل حکومتی که اقامه قسط و عدل کند، راهبری کرده است.

این روش، سیره و سنتی دیرینه در حوزه‌های علمیه شیعه داشته و علی‌الدوام مردانی از اهل علم بوده‌اند که ضمن ارشاد مردم به راه صحیح و سدید، به مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی و مقاومت در برابر حاکمان ظالم مشغول بوده و در این مسیر پایه‌گذار حوزه‌ای درسی بوده‌اند که به پرورش طلابی با این خصوصیات مبادرت ورزیده‌اند.

مرحوم آیت‌الله‌العظمی لطف‌الله صافی‌گلپایگانی از جمله این عالمان بود که به پیروی از امام راحل عظیم‌الشأن، سال‌ها پرچمدار حوزه علمیه مستقل و ناصح حکومت و هادی مردم بود. حوزه علمیه‌ای که برای حفظ استقلالش، نه از سیاست‌ورزی و حکومت کناره‌گیری می‌کند و نه تابع آن می‌شود، بلکه چون مستقل است، بیانی گویا و لسانی روشن در تذکر و نصیحت دارد و کژی‌های حکومت و جامعه را آزادانه نمایان و گوشزد می‌کند.

برخلاف کسانی که امروزه به اسم دفاع از حکومت اسلامی، حوزه علمیه را بله‌قربان گو می‌خواهند و دیگرانی که به اسم دفاع از حوزه مستقل، راه سکولاریسم و جدایی نهاد دین از سیاست را طلب می‌کنند، آیت‌الله صافی روش سومی را اختیار می‌کند که قبل از ایشان، حضرت امام خمینی(س) در بیان و بنان خود بدان اشارت داشته است؛ حوزه علمیه‌ای که چون مستقل است، ناظر و ناصح حکومت اسلامی است و چون عافیت‌طلب نیست، خود را از سیاست و حکومت برکنار نمی‌بیند.

البته باید در یاد داشت که «حوزه مستقل»، وامدار هیچ جریان و دسته و گروهی نیست و یک حوزه علمیه «آزاداندیش» است که از موضع دین و با توجه به فریضه امر به معروف و نهی از منکر، نسبت به هر تخلفی در حکومت و جامعه حساس است. «حوزه مستقل» حوزه‌ای است که چشم بینا و زبان گویای جامعه و مردم است و نسبت به حکومت برآمده از خواست و اراده مردم، وفادار است. حکومتی که ارزش‌های بنیادین خود را که آزادی و استقلال است، حفظ کرده و جمهوریت و اسلامیتش را توأمان پاس داشته باشد. حکومتی که هویت انقلابیش را مرهون اندیشه‌های بنیانگذارش بداند و آن اندیشه‌ها را نقشه راه و الگوی عمل خویش قرار دهد. «حوزه مستقل» حوزه‌ای است که هر جا تخلف و تمردی از این اصول بنیادین(اندیشه‌های امام خمینی و استقلال، آزادی، جمهوریت و اسلامیت نظام) دید، آزادانه و مصلحانه تذکر و انذار دهد و در پی اصلاح کج‌روی‌ها و کژاندیشی‌ها باشد.

استقلال داشتن حوزه علمیه شرط انقلابی بودن حوزه است. اگر بزرگان و مدیران حوزه و مسئولان نظام جمهوری اسلامی، حوزه را حوزه‌ای انقلابی می‌دانند،‌ لاجرم به لوازم آن نیز باید پایبند باشند.

همانگونه که یادگار گرانقدر امام؛ سید حسن خمینی می‌گوید: «حوزه انقلابی، حوزه‌ای مستقل است و اتفاقا حوزه‌ای که مستقل نباشد انقلابی نیست؛ بلکه وامدار است و البته شأن حوزه مستقل این نیست...».

«حوزه‌ مستقلِ انقلابی» حوزه‌ای است که به «مردم» به عنوان همه هویت انقلاب اسلامی و به «امام‌خمینی» و اندیشه‌های امام به عنوان رهبر انقلاب وفادار است.

لذا باید در نظر داشت که اینها همه برای اقامه قسط و عدل و برپایی جامعه‌ای اسلامی و حکومتی عادلانه بر پایه دین است و در هنگامه تزاحم بین حفظ «جمهوری اسلامی» یا «حوزه علمیه»، اولویت با حفظ جمهوری اسلامی است و صدها حوزه علمیه فدای حفظ حکومتی است که در عمل اسلامی باشد که تشکیل آن مرهون سال‌ها و قرن‌ها مجاهدت پاکبازانی است که در پی اعتلای کلمة‌الله و اقامه حکومت اسلامی و جامعه‌ای عادلانه بوده‌اند.

 

 

آیت الله دوستی زنجانی: اخلاق اجتماعی و دغدغه‌های مردمی ایشان شاخص بود

آیت الله العظمی مصطفی دوستی زنجانی از شاگردان حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی است. ایشان در گفت‌وگو با حریم‌امام ضمن اشاره به مقامات علمی و اخلاقی مرحوم آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی، حوزه مستقل را از منظر آن مرحوم مورد بحث و بر‌رسی قرار داد.

شخصیت مرجع عالیقدر مرحوم آیت‌الله صافی گلپایگانی را چگونه یافتید؟

آشنایی ما با شخصیت حضرت آیت‌الله‌العظمی صافی گلپایگانی و دیگر  علماء و بزرگان از طریق آثار علمی آنهاست. آیت‌الله صافی در حج کتابی به نام فقه‌الحج دارند که من در بحث‌های خارج  مخصوصاً در بحث حج از آن استفاده می‌کنم و از جمله کتاب‌هایی است که برای تهیه درس‌ها آن را مطالعه و به آن نگاه می‌کنم. خداوند درجاتشان را متعالی قرار دهد. غیر از کتاب‌هایی که در زمینه فقه و فقاهت از ایشان باقی مانده و قابل استفاده است در عقاید نیز کتاب‌هایی دارند. در ولایت و امامت کتابهای تحقیقی دارند که قابل استفاده است و به زبان ساده عامیانه که همه بتوانند استفاده کنند نوشته شده است. تا آنجا که من دیده‌ام و یادم هست ایشان در حرکت‌های اخیری که قبل از انقلاب یا بعد از انقلاب در عرصه سیاست به وقوع پیوست از پیشقدمان و پیشکسوتان جریان بودند و آن مقداری که توانستند برای پیشرفت قدم‌های مهم در انقلاب تأثیرگذار بودند. آیت‌الله صافی در تدوین قانون اساسی تا آنجایی که برای خودشان وظیفه می‌دانستند شرکت می‌کردند. عمده چیزی که جلب توجه می‌کند اخلاق اجتماعی و دغدغه‌های مردمی ایشان است که قابل توجه است. پیام اخیری که از ایشان منتشر شد واقعا در سطح گسترده‌ای به مردم امید داد و مردم را از یأس و ناامیدی خارج کرد. طمأنینه و آرامش روانی در مردم ایجاد کرد و مردم احساس کردند روحانیت پشتوانه مردم است و دغدغه مردم را دارد و به فکر مردم و به ویژه مردم طبقات پایین است. این برای مردم در سطح گسترده خیلی امید ایجاد کرد و آنها را به آینده و  وضع سیاسی اجتماعی و اقتصادی کشور امیدوار کرد و از آن بحرانی که ممکن بود پیش بیاید جلوگیری کرد. این نکته خیلی مهمی است. برای کسی که از نزدیک با آیت‌الله صافی گلپایگانی آشنا بود اخلاق و برخورد اجتماعی و تقوای ایشان کاملا مشهود بود به نحوی که انسان در محضر ایشان احساس نورانیت دینی می‌کرد. بعد از آنکه زعیم عالیقدر شیعه آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی از دنیا رحلت کردند جای ایشان خالی بود. الحمدلله آیت‌الله صافی در این بیست سی سال جای خالی ایشان را پر کردند و درِ مرجعیت باز بود و مردم مراجعه می‌کردند همانگونه که در زمان آیت‌الله گلپایگانی مراجعه می‌کردند. این یکی دیگر از برکات وجودی آیت‌الله‌ صافی است. 

منظورتان از بیانیه آیت‌الله صافی همان نکته‌ای است که در دیدار با آقای قالیباف فرمودند که در کشور را به روی دنیا باز کنید و با دنیا ارتباط برقرار کنید؟

پیام ایشان همه مردم را امیدوار کرد و این کاملا مشهود بود. در همه قشرهای مردم من می‌دیدم که پیام ایشان مؤثر واقع شده است. مردم به بهانه‌ای از دین عقب‌ گرد می‌کنند. گاهگاهی باید در مردم نسبت به دین و معارف دینی و اینکه دین می‌تواند دنیای ما را به نحو احسن اداره و سعادت دینی و دنیوی ما را تأمین کند دلگرمی ایجاد کرد. و این مهم در مکتب‌های دینی ممکن است. در جاهای دینی ممکن است چند روزی جلوه کند ولی  یأس و ناامیدی آدم را فرا خواهد گرفت.  اما دین اسلام با آن غِنای محتوایی که دارد می‌تواند در هر زمان و برهه‌ای امیدی برای زندگی مردم باشد؛ البته اگر صحیح معنا شود و اگر معالم دینی به مردم صحیح گفته شود.

آیا شما آیت‌الله‌العظمی بروجردی را درک کرده بودید؟

من ایشان را دیده بودم، البته آن موقع سن خیلی پایینی داشتم. برای تبرک و آنکه از میمنت و نورانیت حضورشان بهره‌ای ببرم به خدمتشان می‌رسیدم. آیت‌الله‌ صافی جزو شاگردان خوب آیت‌الله‌ گلپایگانی بودند؛ البته من این چیزها را آن زمان درک نمی‌کردم یک جوان طلبه بودم. ایشان از همان زمان دارای آثار و خدمات در محضر آقای بروجردی بودند.

به سوابق و همراهی آیت‌الله‌ صافی با امام و انقلاب و اقداماتشان در  شورای نگهبان اشاره بفرمایید.

ایشان در گام‌های اولیه انقلاب که خیلی مؤثر بود با امام همراهی و تشریک مساعی کردند و تا آنجا که توانستند در شکل‌گیری انقلاب و تدوین قانون اساسی و تشکیل مجلس خبرگان از مقام علمی خود به مردم بهره رساندند.

مردم ایشان را به عنوان یک مرجعِ مستقل می شناسند که معتقد بود حوزه‌های علمیه باید مستقل بمانند. در این زمینه چه نظری دارید؟

به نظر من زبان قال همه این است که امتیاز حوزه‌های علمیه آن است که مستقل روی پای خودش باشد و اتکا به جایی نداشته باشد و فقط به امام زمان(عج) اتکا داشته باشد و امام زمان(عج) هم برای فقها بنیه اقتصادی که به نام خمس در دین اسلام پیش‌بینی شده است و مردم از طریق خمس و سهم امام و وجوهات دیگر فقهاء، مخارج و هزینه‌های فقهاء را اداره کنند و فقها باید مردم را با معالم دین آشنا کنند. حوزه باید استقلال داشته باشد. اگر خدای ناکرده اتکاء حوزه به غیر این چیزها باشد و در تأمین هزینه‌ها به جاهای دیگر اتکا داشته باشد آن زمان باید به فقدان حوزه گریه کنیم و چیزی از حوزه باقی نمی‌ماند. حوزه زمانی حوزه است که مستقل باشد و جنبه مردمی داشته باشد. به عبارت دیگر نباید به قدرت‌های دیگر متکی باشد. باید  به امام زمان(عج) متکی باشد و امام زمان(عج) از طریق مردم پشتوانه مراجع هستند.

تبعات منفی حوزه وابسته چیست و چه آفت‌هایی دارد؟

آفت‌های حوزهٔ وابسته، به زبان آوردنش سخت است اما مشاهده آن در عمل واضح و روشن است. اگر حوزه از نظر اقتصادی و افکار و بینش‌های عالِمان دین وابسته باشد و از جای دیگر الهام بگیرد  در خطر جدی قرار می‌گیرد. حوزه باید همیشه از نظر علم و افکار سیاسی و حرکت‌های اجتماعی پشتوانه مردم باشد و این باید مشهود باشد تا مردم مراجع و علماء را پشتوانه خودشان احساس کنند. چند دفعه از  طرف نیروی انتظامی به من مراجعه کردند که آقا اجازه دهید برای شما محافظی قرار دهیم. گفتم اگر مأموریت دارید مانعی ندارد اما اگر از من استمزاج می‌کنید من حاضر نیستم. تعبیرشان این بود که ما  برای شما که عمری را در راه علم گذرانده‌اید و زحمات بسیاری کشیده‌اید احساس خطر می‌کنیم. در همه کس این شرایط جمع نمی‌شود و اگر ما یکی از این شخصیت‌ها را که زحمات دینی بسیاری را متحمل شده‌اند از دست بدهیم برای ما ضایعه جبران‌ناپذیری می‌شود و ما باید این شخصیت‌ها را حفظ کنیم. گفتم می‌دانم اما به چه قیمتی تمام می‌شود؟ اگر برای خودم یک محافظ داشته باشم در امنیت قرار می‌گیرم و سلامتم تضمین می‌شود اما به چه قمیت؟ به این قمیت تمام می‌شود که مردم احساس می‌کنند روحانیت از مردم فاصله گرفته است و روحانیت برای خودش سنگر ایجاد کرده و مردم را رها کرده است. اگر برای مردم خطری وجود دارد ما نیز هستیم. زمانی که ما از این همه امکانات حوزه، امام زمان(عج) و تمکّنات دینی که دین اسلام برای ما فراهم کرده است استفاده می‌کنیم باید به  استقبال خطر نیز برویم. گفتم اگر خطری برای من پیش بیاید ارزش دارد و از آن استقبال می‌کنم برای اینکه مردم احساس نکنند روحانیت برای خودش سنگر گرفته و مردم را رها کرده است.

فاصله بین مردم و روحانیت بزرگترین صدمه به حوزه و علم است. نباید بین مردم و حوزه فاصله ایجاد شود. مرحوم آیت‌الله العظمی صافی مردمی بودند، با مردم بودند و با همه ارتباط داشتند و با آغوش باز از همگان استقبال می‌کردند. در رفتار و حرکات و گفتگوهایشان با مردم   همیشه تبسمی روی لب داشتند.

مهمترین درسی که جامعه، حوزه و بزرگان ما می‌توانند از آیت‌الله صافی بگیرند چیست؟

این بزرگان، سند رفتارهای اخلاقی ما هستند. بزرگترین چیزی که مردم می‌توانند از چنین بزرگانی یاد بگیرند اخلاق دینی و رفتار دینی آنهاست. عامه مردم اطلاع ندارند ایشان چه تحقیقاتی در کتاب‌های خود کرده‌اند. آنها را اهل علم می‌دانند. آن چیزی که مردم می‌بینند طرز برخورد و تبسم و خوش اخلاقی و آغوش استقبال آنهاست و اینهاست که مردم را امیدوار و جذب می‌کند.

به عنوان حسن ختام اگر نکته یا خاطره‌ای دارید بفرمایید.

در یک جلسه بحث علمی بود که من وارد شدم. افراد جلسه به من جا دادند و مشغول بحث علمی شدند. آیت‌الله صافی در وسط بحث علمی به من نگاهی کردند و گفتند نظر شما چیست؟ من سن کمتری نسبت به دیگر افراد جلسه داشتم. این بزرگواری آیت‌الله صافی را نشان می‌دهد. شنیده‌ام آیت‌الله‌ بروجردی این خصلت و خصیصه خیلی عالی را داشتند که اگر در افراد جنبه علمی مشاهده می‌کردند آنها را تشویق می‌کردند. مثلا شنیدم یکی از شاگردانشان در درسشان اشکال کرده بودند. آیت‌الله‌ بروجردی گفته بودند بر اساس آنچه که من از مرحوم آخوند  نوشته‌ام درست است. فردای آن روز گفته بودند آقایان من در درس قبلی که مطلبی را گفتم حق با آن آقای اشکال کننده بود. وقتی به نظر مرحوم آخوند خراسانی مراجعه کردم دیدم حق با ایشان بوده است. یک مرجع با آن عظمت جهانی به یک طلبه چنین ارزشی می‌دهد. این خیلی مهم است. آیت‌الله‌ صافی این رفتار را از آقای بروجردی به ارث برده بودند. محضر آقای بروجردی فیضی بود که به هر کس خورده بود او را قابل استفاده کرده بود.

نسبت به آثار  ایشان چه دیدگاهی دارید؟

من همه آثار آیت‌الله صافی را ندیده‌ام اما شنیده‌ام ایشان ۲۰۰ تألیف دارند، بهتر است این آثار زنده و منتشر شود و در اختیار مردم قرار گیرد زیرا ایشان در همه ابعاد دارای آثار هستند. اما مسجد امام حسن عسکری(ع) یک اثر بسیار بسیار ارزشمند و ماندگار است و باقیات و صالحات ایشان محسوب می‌شود.  قبلا یک مسجد قدیمی بود. آیت‌الله صافی این مسجد را زنده کردند. من از آقای سید جواد گلپایگانی آقازاده آیت‌الله‌ گلپایگانی شنیدم که فرمود در کاشی‌کاری‌های معرق این مسجد، تمام قرآن نوشته شده است. من خیلی تعجب کردم این کار، کار بسیار بزرگی است. خداوند درجاتشان را متعالی فرماید و با ائمه معصومین سلام الله علیهم محشور و سر سفره امام زمان(عج) و ائمه مهمان کند.

 

 

ابوالقاسم علیدوست: هیچ وقت از نظام  و ارکان نظام فاصله نگرفتند

آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست با تأکید بر ضرورت حفظ حرمت مرجعیت در هر دوره‌ای، از روح بلند،  وسعت نظر و نگاه مهر آمیز آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی در مواجهه با مردم و به ویژه با عالمان دین سخن گفت.

مشروح گفت و گوی حریم امام با آیت الله ابوالقاسم علیدوست را در ادامه می خوانید:

لطفا درباره شخصیت علمی، مبانی فقهی و اصولی و اندیشه و نگاه آیت‌الله صافی گلپایگانی پیرامون تشیع و جهان اسلام و استقلال حوزه بفرمایید.

قرآن کریم تعبیری راجع به عالمان دین دارد و می‌فرماید: «وَ جَعَلْنا بَینَهُمْ وَ بَینَ الْقُرَی الَّتی‌ بارَکْنا فیها قُری ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فیهَا السَّیرَ سیرُوا فیها لَیالِی وَ أَیاماً آمِنینَ» این تعبیر بسیار بلندی است. با توجه به برخی روایات که ذیل این آیه راجع به عالمان دین آمده است می‌فرماید عالمان دین واسطه هستند. به تعبیر قرآن قرای ظاهرند و واسطه بین مردم و قرای مبارک یعنی دین،  قرآن، اهل‌بیت و معارف دین هستند. بدون تردید به حسب آنچه که از زندگی ایشان برداشت می‌کنیم حضرت آیت‌الله‌العظمی صافی یکی از این واسطه‌ها بودند. ایشان صاحب فقهی منضبط در عین حال کارا در وقت صعوبت، متعمق در علم کلام و امامت به ویژه مهدویت بودند. صاحب اثر و صاحب پژوهش بودند. معلّمی پاکیزه برای شاگردانشان بودند. عالمی اجتماعی بودند. رابطه‌ای معقول با سیاست، نظام و انقلاب داشتند و همواره در کنار مردم بودند. استوانه‌ای برای حوزه‌های علمیه و استقلال حوزه بودند. با اینکه سن بالایی داشتند اما از زبان مردم به خوبی مسائل را بیان و منتقل می‌کردند. بسیار خوش سلیقه بودند. وقتی یک صدای نامبارکی به ایران آمد و برگشت و کتابی به اسم اسمعی یا ایران ای ایران بشنو را نوشت بلافاصله کتاب ایران تسمع فتجیب را نوشت. حرکت ایشان که بر دست یک طلبه سیاه پوست بوسه می‌زند را تأمل کنید که از چه باطن پاکیزه‌ای بلند می‌شود. در سابقه کدام یک از رهبران دینی یا غیر دینی جز نمونه‌ای که از پیامبر نقل می‌کنند سراغ داریم. بسیار غیرتمند بودند. نه تنها خودشان از اهل‌بیت دفاع می‌کردند بلکه اگر می‌شنیدند کسی از اهل‌بیت دفاع کرده ارتباط برقرار کرده و تشکر می‌کردند. در مورد من حقیر وقتی جواب امام جمعه خاش را دادم از طرف دفترشان تماس گرفتند و شخص ایشان از من طلبه که جواب یک ناروا سخن امام جمعه خاش را داده بودم تشکر کردند. انسان وقتی اینها را کنار هم می‌گذارد اولاً حیفش می‌آید که چرا این انسانها از بین ما می‌روند، ثانیاً استوار می‌شود و تصمیم سترگ می‌گیرد که آنها را الگوی خودش قرار دهد. به نظرم شما باید یک شماره‌ای را به ایشان اختصاص دهید. البته نباید کلیت مکرر را ثبت کنید بلکه درباره شخصیت ایشان تحلیل شود تا  شاید در فضای فاصله گرفته از اخلاق جامعه ما مرهمی برای بخشی از زخم‌ها باشد. من محضر حجت مطلق عصر امام زمان علیه السلام، رهبری معظم، مراجع تقلید و عالمان و حوزه‌های علمیه و  مقلّدان و دوستداران و داماد مکرّمشان آیت‌الله کریمی جهرمی، فرزندان و حجت الاسلام حاج آقای حسن صافی و دیگران تسلیت عرض می‌کنم.

مهمترین ویژگی‌های ممتاز این مرد بزرگ در حوزه مسائل علمی، فقهی و کلامی چیست؟

آیت‌الله صافی گلپایگانی دارای کمالاتی بودند. صاحب فقه منضبط بودند. ضوابط فقهی را مراعات می‌کردند و البته در مسائل فقهی نظراتشان گاهی کارگشا بود. دوستان من در مؤسسه تحقیقات فقهی قوه قضائیه و دادگاه‌ها اگر مشکلی پیدا می‌کردند از نظرات ایشان استفاده می‌کردند.

می‌دانید ایشان قبل و بعد از انقلاب در مسیر تقویت نظام، امام و رهبری بودند و هر جا که صلاح دانستند به تکلیفشان عمل می‌کردند و دلسوزانه نقد می‌کردند کما آنکه رهبری در اول پیامشان از ایشان به مرجع بصیر تعبیر کردند. درباره حضور ایشان در نهضت و دوران مدیریتشان در شورای نگهبان نکاتی بفرمایید.

ایشان از کسانی بودند که رابطه معقولی داشتند. اگر لازم می‌شد پستی را قبول می‌کردند، اما اگر احساس خستگی می‌کردند و یا ممکن بود تذکراتش اعمال نشود نسبت به آن پُست فاصله می‌گرفتند ولی هیچ وقت از نظام  و ارکان نظام فاصله نگرفتند و این کار را درست نمی‌دانستند. این همان چیزی است که من در مصاحبه‌ام از آن رابطه معقول تعبیر کردم.

حوزه مستقل از منظر آیت‌الله صافی را چگونه تبیین می‌کنید.

آیت‌الله صافی مبانی سترگی داشت لذا اگر بر اساس مبانی خودش به جایی می‌رسید نه می‌توانست و نه می‌خواست از آن مسائل عدول کند. ایشان مدتی در شورای نگهبان بودند اما بعد از مدتی فاصله می‌گیرند یا استعفا می‌دهند؛ زیرا احساس کرده بودند باید از مبانی خودش عدول کند و این کار را انجام نمی‌دهد. عرض کردم بسیار معقول  رفتار می‌کردند و هیچ وقت به خاطر اختلاف در جزئیات از کلیت فاصله نگرفتند. بر همین اساس حوزه را همین طور می‌بینند. بدون تردید ایشان مناسب می‌بینند که حوزه در بزنگاه‌های خاص، حامی و هادی نظام  باشد. حوزه می‌بایست اول مسائل نظام را رصد کند یعنی راصد باشد و نقش هدایت را داشته باشد همانطور که نسبت به مردم نقش هدایت را دارد. پس از راصد بودن، هادی بودن است. اما هادی بودن در بزنگاه‌هایی حمایت می‌خواهد. بحث حامی بودن مطرح می‌شود. ایشان حمایت می‌کند ولی هرگز حاضر نشدند چشم خود  را بر آنچه مبانیشان اقتضاء می‌کند ببندند و اگر جایی لازم بود نقد می‌کردند. من خودم شخصاً از استقلال حوزه این را می‌فهمم باید حوزه‌ای باشد که نسبت به حکومت راصد، هادی و حامی باشد و البته ناقد هم باشد. چنانکه نباید مثل حوزه‌های اهل تسنن بخشی از اجاره دولت و اداره دولت شود و حقوقش را از دولت بگیرد، رتبه و پستش را دولت بدهد و دولت آن را بگیرد. منظورم از دولتی  که می‌گویم مجموعه تشکیلات  است. باید استقلال خود را داشته باشد تا بتواند حمایت و نقد کند. ایشان استقلال حوزه را به  این معنا می‌گرفت چون سیره خودشان همین را داشت. اگر دیگرانی باشند به گونه  دیگری معنا کنند اختیار با خودشان است.

آیت‌الله صافی شاعر توانمندی بودند. آثار ایشان و قلم ایشان چه ویژگی‌هایی دارد؟

ارادت ایشان به اهل‌بیت قابل بحث جدی است. ایشان ارادت خود به اهل‌بیت را گاهی در قالب شعر نشان می‌دادند. آیت‌الله صفای شعر و شاعری را از پدرشان به ارث برده‌اند. همانطور که  می‌دانید پدرشان شاعر ستبری بودند و حتی هنر خوشنویسی داشتند. کتاب ایشان که برازندگی خاصی دارد منتخب الاثر است.

 

 

سیدمجتبی نورمفیدی: به حضور اسلام در عرصه حاکمیت و اجتماع معتقد بود

شیخ المراجع آیت‌الله العظمی شیخ لطف الله صافی گلپایگانی چند روز قبل دار فانی را وداع گفتند.

یکی از موضع‌گیری‌های سیاسی ایشان در ماه‌های اخیر در خصوص «ضرورت ارتباط با دنیا» باعث شده بود تا سخنان ایشان بیش از برخی موارد دیگر مورد توجه رسانه‌ها قرار گیرد. اما فارغ از آن سخنان؛ مشی سیاسی و فقهی ایشان چگونه بود؟ دیدگاهشان در خصوص نسبت حوزه و نظام جمهوری اسلامی چه بود؟ و علت مواضعشان در دفاع از بیت امام، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و... چه بود؟

برای پاسخ به سوالاتی از این قبیل، با آیت‌الله سید مجتبی نورمفیدی استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم گفت و گویی را انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

علاقه‌مند هستیم در رابطه با شخصیت ایشان و ابعاد مختلف علمی، اخلاقی، سیاسی، همراهی ایشان با امام و نهضت، زمان مدیریت ایشان در شورای نگهبان و همچنین بعد از رحلت امام، نکاتی را  بیان کنید.

ابتدا عرض تسلیت دارم به مناسبت رحلت حضرت آیت‌الله العظمی آقای صافی گلپایگانی که انصافاً فقدان ایشان برای جامعه تشیع، روحانیت و حوزه‌های علمیه جبران‌ناپذیر است؛ ایشان شیخ المراجع بودند و برخوردار از جنبه‌های علمی و اخلاقی ویژه؛ واقعاً صفا و صمیمیت ایشان هر کسی را جذب می‌کرد و تأثیر عمیق بر انسان می‌گذاشت.

از نظر علمی و سابقه طولانی ایشان در این عرصه، می‌توانم بگویم تا آخرین لحظات عمر فرصتی را برای مطالعه، تألیف و تدریس از دست نداده است. من گاهی می‌شنیدم که برخی از کتاب‌هایی که در حوزه چاپ می‌شود و چه‌بسا بسیاری از طلبه‌ها حتی نام این کتاب‌ها را نشنیده بودند، اما ایشان این کتاب‌ها را در دست داشت و مطالعه می‌کرد. ایشان عطش سیری‌ناپذیری در خواندن داشتند؛ خیلی مهم است که در این سنین و با این کهولت، کسی این اشتیاق را حفظ کند. یک وقت کسی جوان است، این اشتیاق طبیعی است؛ اما اینکه در این سنین و با این کهولت‌ و سختی‌هایی که در این سنین وجود دارد، اینطور اشتیاق به مطالعه و خواندن داشته باشند، این به نظر من واقعاً کم‌نظیر است.

استعداد و نبوغ ایشان در مسائل علمی از همان ابتدا زبانزد بود. حافظه فوق‌العاده ایشان؛ گاهی ما خدمت ایشان می‌رسیدیم، قضایایی را که مربوط به هفتاد سال یا هشتاد سال پیش بود، با جزئیات دقیق نقل می‌کردند؛ حتی بعضی از کسانی که خودشان در آن قضایا حضور داشتند، با این جزئیات یادشان نبود. مکرر شده بود که کسی در محضر ایشان شعری می‌خواند ـ چه فارسی و چه عربی ـ و ایشان همراهی می‌کرد و این اشعار را از حفظ می‌خواند. ایشان حافظه بسیار فوق‌العاده‌ای داشت.

ایشان ذوق شعری هم داشت؛ اشعار زیبایی هم سروده است. البته این ممکن است کمی جنبه وراثت داشته باشد؛ چون هم پدر و هم مادر ایشان اهل شعر بودند، و هر دو دارای کمالات و از اهل فضل بودند.

در کنار اینها مسأله صفای باطن و فضیلت‌های اخلاقی و صمیمیت ایشان واقعاً کم‌نظیر بود. قبل از مرجعیت و بعد از مرجعیت رفتار و سلوکشان هیچ تفاوتی نداشت بلکه متواضع‌تر رفتار می‌کرد. این اواخر هم حدود یک ماه پیش به اتفاق والد معظم محضر ایشان شرفیاب شدیم، واقعاً صمیمانه برخورد ‌کردند، متواضعانه؛ اظهار لطف و محبت داشتند؛ واقعاً انسان گاهی شرمنده می‌شد از این تواضعی که ایشان مخصوصاً در مقابل سادات داشتند؛ ایشان نسبت به این مسأله خیلی اهتمام و حساسیت داشتند.

مسائل جهان اسلام و ارتباط با حوزه‌های دینی و علمی عالم اسلام برای ایشان بسیار مهم بود. ایشان تأکید داشت که باید حوزه علمیه با مراکز علمی و دینی جهان اسلام مرتبط باشد. چند وقت پیش که شورای عالی حوزه خدمت ایشان رسیده بودند، من دیدم یکی از نکاتی که ایشان فرمودند، تأکید روی ارتباط حوزه علمیه با جهان اسلام به خصوص مصر و الازهر بود. شنیدم که ایشان فرموده بودند من در زمان استاد اعظم مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی با برخی از اساتید الازهر در ارتباط بودم و این یک ضرورت بسیار مهم برای حوزه است. این مطلب را ایشان تقریباً یک ماه قبل فرمودند. هم خودشان این ارتباط را داشتند و هم دیگران و دست‌اندرکاران را به این امر تشویق می‌کردند و از آنان می‌خواستند این ارتباطات را توسعه دهند.

روشن است که این تعاملات علمی هم می‌تواند در آنها مؤثر باشد و هم برای ما مفید است. این یک بُعد مهمی است که یک مرجع تقلید این چنین به این ارتباطات توجه داشته باشد.

توجه به مشکلات و دغدغه‌های مردم هم یکی دیگر از ابعاد شخصیت این مرجع بزرگوار بود. در طول تاریخ همیشه یکی از مزیت‌های روحانیت این بوده که پشتیبان و حامی مردم به شمار می‌رفته و تا آنجایی که توانسته برای حل مشکلات مردم تلاش کرده است. مرحوم آیت‌الله صافی غیر از اقدامات عملی که در حد وسع خودشان برای این منظور داشتند، این مشکلات و دغدغه‌ها را یا به صورت خصوصی به دست‌اندرکاران تذکر می‌دادند و یا به صورت آشکار و علنی توصیه‌هایی را داشتند.

در عین حال اعتقاد به حضور دین در عرصه سیاسی و اجتماعی در عصر غیبت داشتند و این خیلی مهم است؛ شاید برخی گمان کنند که مرحوم آیت‌الله العظمی آقای صافی به این امر چندان اهمیت نمی‌داد. ایشان یک رساله‌ای دارد به نام «رسالة فی ضرورة وجود الحکومة أو ولایة الفقیه فی عصر الغیبة» و در صدد است اثبات کند در عصر غیبت، حکومت اسلامی باید تشکیل شود و فقیه هم در این دوران ولایت دارد. حالا من با جزئیات و اینکه در چه محدوده و در چه سطحی هست کاری ندارم؛ بالاخره ایشان به حضور اسلام در عرصه حاکمیت و اجتماع معتقد بود، منتهی با یک زوایایی که اگر فرصت پیش آمد عرض خواهم کرد.

بر همین اساس هم من فکر می‌کنم که از قبل از انقلاب با امام(ره) همراهی داشتند؛ در مسیر کلی حرکت امام(ره) و مردم همیشه حامی و پشتیبان بودند. بعد از انقلاب هم شاهد بودیم که این از مرحله سخن و نظر فراتر رفت و ایشان عملاً در برخی از مصادر مهمی که می‌توانستند اثرگذار باشند، نقش ایفا کردند.

در مجلس خبرگان قانون اساسی و بعد هم حدوداً هشت سال به عنوان دبیر شورای نگهبان مسئولیت داشتند، این نبود مگر برای اینکه به تثبیت نظام کمک کنند و حمایت کنند. لذا در مجموع یک شخصیت جامع الاطرافی بودند؛ احاطه ایشان به علوم مختلف قابل توجه بود. محضر ایشان واقعاً قابل استفاده بود؛ در علم فقه و اصول، کلام، حدیث، ادبیات و تاریخ تبحر داشتند.

خدا ایشان را رحمت کند؛ من از لحظه‌ای که این خبر را شنیدم هنوز نتوانسته‌ام خودم را تسکین دهم؛ مگر اینکه خداوند فرجی حاصل کند و صبر این مصیبت را به همگان عنایت بفرماید.

یعنی می‌فرمایید علاقه ایشان به حضرت امام و نهضت و همچنین حمایت‌های قبل و بعد ایشان از نظام و انقلاب بر مبنای تفکرات فقهی و متون دینی بود؟

قطعاً اینطور بود؛ ایشان به این امر اعتقاد داشت و بر همین اساس هم وارد عرصه همراهی با انقلاب و نظام شد. البته این هم ناگفته نماند که ‌چه‌بسا در یک جهاتی اختلاف نظر با برخی داشتند؛ در بعضی امور که الان فرصت نیست به آنها پرداخته شود نظراتی داشتند ولی حتی در آن موارد هم هیچ‌گاه نه سخنی گفتند که موجب تضعیف نظام و رهبری در زمان امام شود و نه بعد از امام؛ و نه عملی در این راستا مرتکب شدند. ایشان همواره حریم امام و رهبری را حفظ کردند؛ اما در عین حال نظام را از توصیه‌ها و تذکرات و نصایح خودشان بی‌بهره نگذاشتند.

یک نکته‌ای در زندگی ایشان هست و آن اینکه یک جاهایی ما ایشان را خیلی سخت و حتی بر اساس نگاه بخشی از جامعه، «افراطی» می‌بینیم؛ مخصوصاً در بحث زنان و ورود آنها در جامعه یا اینکه مثلاً زنان دوچرخه‌سواری نکنند یا مباحثی از این دست که شاید شما بیشتر اطلاع داشته باشید. می‌بینیم که آقای صافی خیلی سخت موضع خودش را بیان می‌کند در حالی که  آن موضع متناسب با ذائقه بخشی از جامعه ما نیست؛ ایشان روی این موضع خود می‌ماند و در عین حال هیچ تغییری هم پیدا نمی‌کند و سوءاستفاده هم نمی‌کند؛ یعنی اینکه بگوید این کار نشود و بعد عملاً طور دیگری برخورد کند، مثل خیلی از موضوعاتی که در کشور و در رفتار بعضی‌ها می‌بینیم. این را شما چطور می‌بینید؛ آیا براساس همان اعتقاد و صداقت ایشان بود؟

واقعاً می‌توانیم بگوییم ایشان دردِ دین داشت؛ یعنی شاید جزو دردمندترین شخصیت‌ها در امر دین و نسبت به مکتب اهل‌بیت(ع) و معارف اهل‌بیت(ع) بود. شما عشق و علاقه ایشان را به اهل‌بیت(ع) دیده‌اید؛ در مجالسی که ذکر اهل‌بیت(ع) می‌شد و گاهی در مجالس روضه چطور اشک می‌ریختند و به سر و صورت می‌زدند. واقعاً نسبت به مکتب اهل‌بیت و به‌ویژه حضرت ولی‌عصر(عج) یک دغدغه‌ای داشتند که باعث می‌شد اگر یک جایی کاری را برخلاف آن بداند، آرام نگیرد. لذا بدون تردید هر آنچه ایشان در رابطه با امور دینی و اجتماعی و سیاسی بیان کرده‌اند، ناشی از این دغدغه بوده است.

اما درباره این مواردی که شما مثال زدید، می‌خواهم عرض کنم که عمده این است که این موضوعات چون نوعاً مقارن با یک سری مشکلات و مفاسد بوده، نگران آن مشکلات و مفاسدی بودند که به طور طبیعی پیش می‌آمد و تجربه‌های گذشته هم چه‌بسا آن را تأیید می‌کند.

من به خاطر دارم که آقای قالیباف در زمانی که فرمانده نیروی انتظامی بود، به یک مناسبتی نقل می‌کرد و من از ایشان شنیدم که یک ملاقاتی خدمت حضرت آقای صافی رفته‌ بودند؛ آنجا بحث استفاده از پلیس زن را مطرح کرده بودند. ایشان می‌گفت من موضوع استفاده از پلیس زن و ضرورت آن را برای ایشان که شرح دادم، ایشان فرمود این کار خیلی خوبی است و فقط تأکید بر حفظ حدود شرعی داشتند.

یک وقت بدون تمهیدات و مقدمات و توجیهات، مسائل به‌گونه‌ای مطرح و اجرا می‌شود که این نگرانی‌ها را برطرف نمی‌کند، اما یک وقت این مسائل به نحوی گفته می‌شود که ضرورت‌ها و نیازها تبیین می‌شود، و اینکه اگر مثلاً نباشد چه اتفاقاتی می‌افتد و مقدمات لازم فراهم می‌شود به گونه‌ای که احکام شرعی هم نادیده گرفته نمی‌شود؛ اینها خیلی فرق می‌کند. ایشان می‌گفت که آقای صافی خیلی استقبال کردند از استفاده از پلیس زن؛ منتهی ایشان براساس همان نکته‌ای که عرض کردم که دغدغه دین داشتند و حفظ اعتقادات مردم و رعایت احکام و حدود شرعی برایشان اهمیت داشت، توصیه‌هایی داشتند.

به‌هرحال این احتیاط باعث می‌شد که این مراقبت‌ها را داشته باشند. من نمی‌خواهم مصداقی وارد شوم؛ بالاخره در موضوعات مختلف این جای بحث دارد، ولی بدون تردید این ناشی از همان امری است که عرض کردم، یعنی دغدغه دین و اینکه همه این امور مقدمه است برای اجرای احکام شریعت. طبیعتاً ایشان این حساسیت‌ها را داشتند؛ ولی همانطور که گفتم با این همه، مراقبت شدید داشتند که نظام تضعیف نشود و حریم رهبری و قوای کشور حفظ شود و دشمنان از این امور سوءاستفاده نکنند.

خیلی از بزرگانی که با ایشان حشر و نشر داشتند مثل حضرتعالی، وقتی که به یک دیدگاه مهم ایشان اشاره می‌کنند، مسأله استقلال فکری و نگاهی که ایشان نسبت به حوزه‌ها داشت که حوزه‌ها باید مستقل باشند؛ آیا شما این شاخصه را برترین شاخصه‌ ایشان می‌دانید؟ اگر این چنین است، چرا؟ و آن حوزه مستقلی که ایشان به دنبال آن بود، چه بود؟

اینکه این برترین شاخصه باشد را نمی‌توانم بگویم ایشان جهات مختلفی از برجستگی داشتند؛ هر کدام از اینها در ظرف خودش برجسته است؛ ما نمی‌توانیم بگوییم این برجسته‌ترین دیدگاه ایشان بود. در این شرایط ممکن است عده‌ای گمان کنند که این برجسته‌ترین است. اما من می‌خواهم به طور کلی عرض کنم که تلقی‌های مختلفی از مفهوم «استقلال حوزه» وجود دارد و به دنبال آن خواهم گفت که منظور مرحوم آیت‌الله العظمی صافی از این مسأله بنابر برداشت خودم چه بوده است.

یک عده‌ای می‌گویند حوزه باید مستقل باشد، ولی مقصود آنها چیز دیگری است؛ کلمة حقٍ یراد بها الباطل. آنها انتظار دارند که حوزه، صف خود را از انقلاب و نظام جدا کرده و در مقابل آن بایستد؛ عرض کردم که این کلمة حق یراد بها الباطل است.

تلقی عده دیگری این است که حوزه از مسائل انقلاب و نظام جدا باشد، بدین معنا که بی‌تفاوت باشد و کاری نداشته باشد؛ نه اینکه مثل دسته اول بگوید حوزه در مقابل نظام باشد، بلکه می‌گویند که به اصطلاح حوزه سرش به کار خودش باشد، کاری به این امور نداشته باشد. گمان من این است که این نه با آموزه‌های دینی سازگار است و آنچه که ما از مکتب امام فهمیدیم و قطعاً منظور آقای صافی هم این نیست.

تلقی سوم از استقلال حوزه این است که حوزه در حکم مادر انقلاب و نظام است؛ یعنی حوزه باید مثل مادری باشد که دغدغه فرزندش را دارد؛ مادر از فرزندش پشتیبانی و حمایت می‌کند و مراقب اوست؛ هر کجا که نیاز به کمک دارد به او کمک می‌کند، اما هر کجا که فرزند بیمار می‌شود، به مداوای او می‌پردازد، حوزه باید نسبت به نظام این چنین باشد؛ یعنی از نظام و انقلاب حمایت کند و در عین حال مراقب آفت‌ها و آسیب‌ها هم باشد؛ به دنبال درمان بیماری‌ها، مشکلات و آفت‌ها باشد که خدای نکرده این بیماری‌ها سرایت نکند و همه جا را فرا بگیرد.

برخی هم می‌گویند اساساً استقلال حوزه معنا ندارد؛ به تعبیر دقیق‌تر در نسبت بین حوزه و نظام می‌گویند حوزه باید تابع محض نظام باشد. تابع محض باشد یعنی چه؟ یعنی صد در صد هر آنچه که اتفاق می‌افتد ـ درست یا غلط ـ حوزه باید همراهی کند. حتی برخی از این هم فراتر رفته و انتظار دارند که حوزه باید در باندبازی‌های سیاسی، در جناح‌بندی‌های سیاسی آن هم به صورت مصداقی، وارد شود.

من گمان می‌کنم که نه امام و نه مقام معظم رهبری و نه مراجع انقلابی ما مثل آیت‌الله العظمی مکارم، آیت‌الله العظمی نوری، این دیدگاه را قبول ندارند. این بزرگان هم گاهی مشکلات را به صورت علنی و گاهی به صورت خصوصی بیان می‌کنند. شاید این تلقی چهارم یا این برداشتی که یک گروهی دارند مربوط به یک سری افرادی باشد که سطحی فکر می‌کنند.

مرحوم آیت‌الله العظمی صافی به نظر من تلقی سوم از استقلال حوزه را داشتند. عرض کردم که استقلال حوزه یک مشترک لفظی است که معانی مختلفی از آن اراده می‌شود؛ مثلاً عده‌ای استناد می‌کنند به فرمایش حضرت آیت‌الله صافی و می‌گویند ایشان معتقد به استقلال حوزه بود، ولی در واقع می‌خواهند با این استناد نتیجه بگیرند که حوزه باید بی‌تفاوت و غیرسیاسی شود. یا یک عده‌ای می‌خواهند نتیجه بگیرند که خدای نکرده حوزه باید در مقابل نظام بایستد. قطعاً این چنین نیست؛ من گمان می‌کنم خود امام هم همین عقیده را داشتند.

کاری که امام کرد، در طول تاریخ روحانیت شیعه بی‌نظیر بود؛ امام یک هدیه گرانبهایی را برای ملت ایران به ارمغان آورد که پاسداشت و حفظ آن به عهده همه است؛ همه باید تلاش کنند که این میراث را حفظ کنند. حفظ این میراث به این است که هم قوت‌ها را ببینیم و هم ضعف‌ها را. اگر خدای نکرده چشممان را بر روی ضعف‌ها ببندیم، ممکن است با شرایطی مواجه شویم که نتوانیم مشکلات را حل کنیم. البته نباید ناامید بود، مأیوس بودن صحیح نیست؛ باید همه امیدوار باشند و دست به دست هم بدهند؛ اینکه رهبر معظم انقلاب هم دائماً تأکید می‌کنند که نباید مردم را از آینده ناامید و مأیوس کرد، این یک امر کاملاً روشن است و نیازی به استدلال ندارد زیرا اگر ملتی از آینده خودشان مأیوس شوند، ولو نقاط قوت زیادی هم داشته باشند، اما مسلّماً به جایی نمی‌رسند.

مرحوم آیت‌الله صافی از بیت امام و به‌ویژه یادگار امام در آن قضایایی که برای ایشان پیش آمد، حمایت می‌کردند؛ نظر شما در این باره چیست؟

انصاف در مسائل خیلی مهم است؛ واقع این است که ما بعضاً می‌بینیم از ناحیه برخی بی‌انصافی‌هایی صورت می‌گیرد که با منطق دین و اهل‌بیت سازگار نیست. من با شخص یا گروه خاصی کار ندارم. متأسفانه این بی‌انصافی‌ها از ناحیه همه اطراف صورت می‌گیرد و منحصر به یک گروه خاصی هم نیست، اینکه این همه در روایات متعدد از رسول گرامی اسلام(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و... توصیه به انصاف شده قابل توجه است. امیرالمؤمنین(ع) در یک روایتی به یکی از کارگزاران خود می‌فرماید اگرچه بسیاری از مردم اهل انصاف نیستند، اما تو با مردم با انصاف رفتار کن. انصاف خیلی مسأله مهمی است؛ متأسفانه برخی از مشکلات ما ناشی از این است که در مورد مسائل و اشخاص، جانب انصاف را نگه نمی‌داریم. من فکر می‌کنم یکی از ویژگی‌های برجسته مرحوم آیت‌الله العظمی صافی، انصاف ایشان بود. مثلاً ایشان در عین اینکه انتقادات جدی به مرحوم آیت‌الله هاشمی داشت و چند نمونه را خودم شنیده بودم؛ اما در هجمه‌هایی که به مرحوم آقای هاشمی می‌شد، سعی می‌کرد که حریم ایشان حفظ شود و به نوعی از ایشان دفاع کند. این انصاف عملی است؛ این بر طبق سیره و منش اهل‌بیت است؛ دلیلی ندارد که اگر از کسی انتقادی داریم، همه چیز او را نادیده بگیریم. انتقاد به جای خود، اما انصاف هم اقتضا می‌کند نقاط مثبت افراد دیده شود.

در قضایای مربوط به بیت امام و هجمه‌هایی که به یادگار امام آیت‌الله آقای حاج سید حسن آقا صورت گرفت هم چند جهت مورد نظر آیت‌الله صافی بود. از جهتی گمان می‌کنم که این ریشه اخلاقی بسیار مهم باعث شد که ایشان آن رفتار را داشته باشد، از سوی دیگر احترامی که ایشان برای اساتید خودشان، علمای سلف، بیوت علمای سلف و شخص امام و بیت امام قائل بود، باعث شد آن تکریم را انجام دهد که در واقع تکریم امام بود. ایشان راجع‌به حفظ حریم بیوت علما و مراجع تقلید بسیار مقید بود.

خیلی مهم است که کسی در این جایگاه، حرمت جایگاه مرجعیت و بیت مرجعیت را حفظ کند. هر چند ممکن است اشکالاتی در بعضی از این بیوت باشد، اما ایشان فکر می‌کرد که باید حریم و حرمت این جایگاه در جامعه حفظ شود. برای اینکه اگر حریم این بیوت و جایگاه‌ها خدشه‌دار شود آن وقت معلوم نیست که دیگران چه خواهند کرد.

من گمان می‌کنم که ایشان همین مسأله را راجع‌به همه و راجع‌به مقام معظم رهبری کاملاً رعایت می‌کرد که حرمت جایگاه رهبری حفظ شود؛ ممکن بود که در اموری هم اشکالاتی داشته باشد، همانطور که رهبری هم در پیام خود فرمودند که ایشان ما را از نقطه نظرات خود مطلع و بهره‌مند می‌ساختند. مطالب را منعکس می‌کردند، البته در بوق و کرنا نمی‌کردند. حریم‌ها را حفظ می‌کردند؛ این به نظر من مسأله‌ای است که همه ما باید سعی کنیم به آن ملتزم باشیم.

خداوند ان‌شاءالله ایشان را رحمت کند و به لطف خودش این ثلمه و خلائی که برای عالم تشیع و حوزه‌ها پیش آمده را به نوعی جبران کند.

 

 

آیت الله دوزدوزانی: همیشه به استقلال حوزه علمیه می‌اندیشید

آیت الله یدالله دوزدوزانی، از شاگردان امام خمینی(س)  وآیت الله العظمی بروجردی و علامه طباطبایی است. با ایشان درباره ابعاد شخصیتی مرحوم آیت‌الله العظمی صافی‌گلپایگانی به گفت‌و‌گو  نشستیم که مشروح آن را در ادامه می خوانید:

لطفا به تبیین ابعاد شخصیتی مرحوم آیت‌الله صافی گلپایگانی به ویژه استقلال‌طلبی ایشان بپردازید.

 اولاً آیت‌الله صافی شخصیتی مستقل بودند و غیر از داشتن فضل، کمال، تقوا و  عمل در حوزه، به استقلال حوزه علمیه می اندیشیدند و  خواستار آن بودند که حوزه روی پای خودش بایستد. ایشان به من علاقه خاصی داشت. یک بار نزد من آمدند، پله‌های دفتر ایشان را خیلی خسته کرده بود. گفتم آقا چرا اینجا آمدید؟ گفتند شما را دوست دارم. آیت‌الله صافی به معنای واقعی  پشتوانه حوزه بودند و ارزش داشتند. ایشان در حوزه موقعیت خاصی داشتند که جایشان خالی می‌ماند. من وقتی خبر ارتحال ایشان را شنیدم شوکه شدم و آرامش از من گرفته شد. در خبرها اعلام شده بود حال عمومی ایشان خوب است. خبر فوت ایشان را که شنیدم شوکه شدم. درس داشتم بلافاصله درس را تعطیل کردم. ایشان از دست ما رفت. ان شاء الله امام زمان به حوزه عنایتی کند. و امیدوارم به عنایت امام زمان حوزه همیشه مستقل و برقرار بماند. خداوند بزرگان حوزه را از ما نگیرد. من به همه بزرگان حوزه علاقمند هستم.

یکی از ویژگی‌های ممتاز آیت‌الله صافی عقب ننشستن ایشان از مواضع تشیع است؛ در این زمینه اگر نکته‌ای دارید بفرمایید.

بله من در پیامم اشاره کردم که ایشان خیلی به مهدویت علاقه داشت و کتاب‌هایی در این زمینه نوشته است. آیت‌الله صافی انصافاً یک عمر در این باب کار کردند. عاشق امام زمان و مهدویت بودند. «عاش سعیدا و مات سعیدا».

حضرتعالی از چه سالی با آیت‌الله صافی آشنا شدید؟

من از سال ۱۳۳۰ شمسی به ایشان علاقه پیدا کردم. دو سه سال بعد که به کلاس آقای بروجردی می‌رفتم ایشان و برادرشان و آقایان ابطحی‌ها مستشکل بودند. از همان جا به ایشان علاقه پیدا کردم. بعدها که به مرجعیت رسیدند به واسطه آقای الهامی لطف زیادی به من پیدا کردند. من هم به منزل شخصی ایشان می‌رفتم. اما ایشان پیر شده بودند و من گرفتار بودم. بر این اساس ارتباطمان کمتر شده بود.

به نظر حضرتعالی آیا می توانیم آیت‌الله صافی را به عنوان صاحب یک مکتب در استقلال فکری  و استقلال حوزوی بشناسیم؟

ایشان مثل سلف خودشان آیت‌الله بروجردی و آیت‌الله گلپایگانی و حاج شیخ عبدالکریم بود. بله می‌توان گفت ایشان مانند سلف خودشان آیت‌الله گلپایگانی و آیت‌الله بروجردی بودند.

توصیه شما برای حوزه‌ها و طلبه‌ها و متصدیان حوزه برای آنکه راه امثال آیت‌الله‌العظمی صافی را طی کنند و حرمت مراجع را داشته باشند، چیست؟

من توصیه کنم یا نکنم همه می‌دانند حوزه باید مستقل باشد.  بزرگان ما و افرادی که در حوزه نیستند و مسئول هستند قبول دارند  که این حوزه مثل حوزه الازهر نیست. این حوزه ریشه‌اش ریشه مردمی و مرجعیت است. مرجعیت باید متکی به خودش باشد. امیدوارم این را همه درک کنند و همه می‌فهمند و احتیاج به توصیه ندارند. آقایان طلبه‌ها و بزرگان ما می‌دانند حوزه اگر مستقل باشد ارزش دارد. حوزه اگر مستقل باشد اثر دارد. حوزه اگر مستقل باشد می‌تواند مردم را هدایت کند و مردم علاقمند می‌شوند و نیازی به توصیه ندارد.

راز موفقیت آیت‌الله صافی چه بود و چه عواملی سبب شد به عنوان یک چهره مردمی شناخته شوند؟

اولا الحمدلله مبانی فقه و اصول تا اندازه‌ای در اختیارشان بود. تقوا و فضیلت بسیاری داشتند. هوای نفس نداشتند.  از خود مردم روییده بودند. مردمی بودند. فهم و درک داشتند. از بیت آیت‌الله گلپایگانی بودند. در محضر استادانی مثل مرحوم آیت‌الله بروجردی و آیت‌الله گلپایگانی ورزیده شده بودند. وقتی به خدمت آیت‌الله گلپایگانی می‌رفتم می‌دیدم ایشان تمام کارهای آیت‌الله گلپایگانی را انجام می‌دهند. آیت‌الله صافی همه راه‌ها را سیر کرده بودند. ۸۰ سال این راه را سیر کرده بودند.

ظاهراً وصیت کرده‌اند در کربلا دفن شوند.

همه چیز آیت‌الله صافی برای ائمه بود. همه ما اینگونه هستیم. ایشان با آنکه ولائی بود به این معنا ولائی بود، تنها امام زمانی نبود. امام زمان(عج) یک شعبه بود. به امام حسین(ع) علاقه داشت. به همه ائمه علاقه داشت. باید با  کلمات ائمه عجین باشیم. روحش آنجا بود.

 

 

مهدی هادوی‌تهرانی: بزرگترین ویژگی ایشان استقلال فکری و استقلال تصمیم‌گیری بود

آیت الله مهدی هادوی تهرانی مدیر مؤسسه رواق حکمت و از اساتید مطرح حوزه علمیه قم، نویسنده و پژوهشگر در گفت‌وگو با حریم‌امام به تبیین مهمترین ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری و رویکرد فکری و عملی مرحوم آیت الله ‌العظمی صافی گلپایگانی پرداخت که مشروح این گفت و گو را در ادامه می خوانید:

با توجه به آنکه شما با آیت‌الله‌العظمی صافی گلپایگانی حشر و نشر داشتید و مأنوس بودید به مهمترین ویژگی‌های ایشان اشاره بفرمایید.

حضرت آیت‌الله‌العظمی صافی گلپایگانی از جهت علمی شخصیت جامعی بودند. کثرت و گستردگی تألیفات ایشان در زمینه‌های مختلف، نشان‌دهنده وسعت دانش این بزرگوار رضوان الله علیه است. کتاب منتخب الاثر ایشان، کتابی بی‌نظیر درباره امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف است که من به خاطر دارم یکی از مراجع بزرگ معاصر، چهل سال قبل می‌فرمود این کتاب، کتابی بی‌نظیر است. حضرت آیت‌الله‌العظمی صافی غیر از آنکه در زمینه علمی شخصیت بسیار برجسته‌ای بودند، شاعر بسیار بسیار توانمندی نیز بودند. اشعار بسیار توانائی به لحاظ ادبی و محتوایی دارند که قریحه هنری و ذوق شعری این بزرگوار را نشان می‌دهد. در کنار این دانش فراوان و ذوق هنری بسیار برجسته، شخصیتی فوق‌العاده متواضع بودند. من به چشم خودم چند سال قبل ایشان را در منزلشان دیدم که کنارشان وقتی آن منبری نشست آقای صافی دست منبری را بوسید که آن منبری از خجالت قرمز شد. به آقا عرض کرد آقا چرا دست مرا می‌بوسید؟ ایشان فرمود شما در منبر از امام حسین می‌گویید، شما اسلام امام حسین را زنده می‌کنید و من باید دست شما را ببوسم. در خاطرم هست در منزل یکی از آقایان مجلس روضه بود. این اواخر بعد از سکته، نشستن بر روی زمین برایشان بسیار سخت بود. آن آقا امکاناتی را برایشان فراهم کرده بود. آقای صافی روی زمین کنار من نشستند، من به ایشان عرض کردم آقا اینجا ننشینید، برای شما جای مناسبی فراهم کرده‌اند. فرمود من خجالت می‌کشم در مجلس امام حسین جای بالا بنشینم. تواضع فوق‌العاده‌ای داشتند، نه آنکه خدای ناکرده نمایشی باشد. به قول آقای بهاءالدینی بعضی‌ها اهل نمایش و بازیگری هستند. مرحوم آیت‌الله صافی اخلاص و صفای بسیاری داشتند. به عبارتی می‌توانم بگویم تندیس صفا واخلاق بودند. فوق‌العاده عجیب بودند.

من خاطراتی دارم که بعضی از آنها شخصی است و نمی‌توانم عرض کنم. ایشان واقعاً شخصیت برجسته و فوق‌العاده متواضعی بودند.

 به لحاظ توجه به مسائل روز؛ ایشان همیشه سعی می‌کرد از تمام مسائل روز با اطلاع باشند و نسبت به مسائل روز بسیار بسیار حساس و دلسوز بودند. من همین روز گذشته در درس تفسیرم به مناسبت یک آیه شریفه که به دلسوزی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مربوط است که همیشه پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم برای کفار نگران بود که هدایت نمی شوند و در آن عالم گرفتار می‌شوند به عنوان مثال گفتم ما بزرگانی داریم که البته قابل قیاس با پیغمبر نیستند ولی به هر حال در حدّ خودشان برای مردم، مسلمانان و مؤمنین دلسوز هستند و به حضرت آیت‌الله‌ صافی گلپایگانی اشاره کردم. آقازاده ایشان که خداوند حفظشان کند نقل می‌کرد چند سال پیش سر سفره غذا بودیم و اخبار گوش می‌کردیم؛ اخباری مربوط به مظلومیت مسلمانان در یکی از کشورها و حوادثی که بر آنها اتفاق افتاده بود پخش شد. آقا طوری منقلب شد و آنچنان گریه کرد که دیگر نتوانست غذا بخورد. مرحوم آیت‌الله‌ صافی این چنین بودند. با توجه به مسائل روز و حقایق روز همیشه سعی می‌کردند اظهار نظر کنند. اظهار نظر اخیری که ایشان به وزیر خارجه وقت نمود نشان‌دهنده توجه ایشان بود. من باید این جمله را عرض کنم یک عده افراد کوته‌نظر، کج‌اندیش و نادان به منزل ایشان حمله بردند و فریاد مرجع بی‌بصیرت، بصیرت بصیرت سر دادند. آنها باید امروز خجالت بکشند. رهبر معظم انقلاب در پیامی که دادند اولین کلمه و جمله‌ای که فرموده‌اند مرجع بصیر است. بصیر بودن ایشان را تأکید کرده‌اند. و به اعتقاد من یک تو دهانی به کسانی است که آن روز به مرجع بزرگ جهان تشیع بی‌احترامی کردند. البته خداوند جزای بعضی از آنها را در این دنیا داد و ما دیدیم. مرحوم آیت‌الله‌ صافی گلپایگانی شخصیتی عالِم، وارسته و شخصیتی بصیر به مسائل روز و حوادث جهانی و داخلی بودند و دلسوز بودند که مردم در گرفتاری و تنگنای معیشت هستند و این امر ایشان را بسیار بسیار ناراحت و آزرده می‌کرد و نگران این مسئله بودند. این نکته را نیز باید عرض کنم حضرت آیت‌الله‌العظمی صافی شخصیتی بودند که به هر حال بنا نداشتند به تعبیری خیلی جلوه‌گری کنند و در میدان سر و صدا راه بیاندازند. همیشه تلاششان آن بود که در عین رعایت آرامش و رعایت تمام جوانب احتیاط در راستای مصالح اسلام و مسلمین سخنی بگویند و اقدامی انجام دهند. این زندگی این بزرگوار بود که من باید عرض کنم همه ما باید به شخصیت ایشان که بیش از صد سال در پاکی محض و وارستگی محض زندگی کرد غبطه بخوریم. زندگی فوق‌العاده ساده‌ای داشتند. ساده‌زیستی و منزل شخصی و وضعیت زندگی ایشان را افراد بروند ببینند. ببینند این بزرگوار با این جایگاه، موقعیت و منزلتی که در جهان اسلام و در جهان تشیع داشت چگونه زندگی می‌کرد. همه اینها برای ما و به ویژه زعمای قم درسی است که ان شاء الله همه ما از آن بزرگوار بیاموزیم و در این مسیر گام برداریم.

آیت‌الله صافی پرچمدار حوزه مستقل بودند. حوزه مستقل به معنای واقعی حوزه انقلابی است.  بر اساس آنچه که شما در طول این سالیان از مشی و روش ایشان دیدید تعریف حوزه مستقل از منظر آیت‌الله صافی چه بود؟

استقلال حوزه، مفهومی است که شاید همه بزرگان حوزه بر آن تأکید داشته و دارند و هیچ کسی در آن شک و تردیدی ندارد. حضرت امام رضوان الله علیه در کلمات و جایگاه‌های مختلف بر این نکته تأکید کردند. مقام معظم رهبری نیز در جاهای مختلف بر مسئله استقلال حوزه تأکید کردند. حضرت آیت‌الله‌ صافی پرچمدار این شعار بودند که حوزه باید در موقعیت و جایگاهی باشد که بتواند محاسنی را که با معیارهای اسلامی و دینی منطبق می‌بیند عرضه کند و از آنها دفاع کند. اگر در گوشه و کنار معایبی دیده می‌شود آنها را با معیارها و موازین اسلامی بتواند ارائه کند و تذکر دهد و ائمه المسلمین را نصیحت کند. مرحوم آیت‌الله‌ صافی مشی شخصیشان همین بود. در عین حال که دلسوز نظام و حامی نظام بودند و از هر اقدامی برای تقویت نظام استفاده می‌کردند اگر جایی نقصی، اشکالی یا عیبی می‌دیدند به صراحت بیان می‌کردند تا آن اشکال مرتفع شود. البته در مقدمات عرض کردم ایشان بسیار رعایت جنبه احتیاط می‌کردند که مبادا برخی از فرمایشات و اقداماتشان مورد سوءاستفاده بعضی از دشمنان قرار گیرد. همچنان که این مشی بزرگان حوزه بوده و هست. البته باید بزرگان مسؤول در کشور توجه داشته باشند که اگر بزرگان حوزه با احتیاط مسائل را مطرح می‌کنند و سعی می‌کنند طوری باشد که مورد سوء استفاده قرار نگیرد نباید از رعایت دقتی که بزرگان حوزه می‌کنند خدای ناکرده استفاده شود که آنها به عیوب و اشکالات موجود توجه ندارند و آنها از بسیاری از مشکلات موجود غفلت می‌کنند. واقعا اینطور نیست. علمای حوزه از جمله مرحوم آیت‌الله‌ صافی گلپایگانی به وضعیت کشور و وضعیت مردم آگاه بودند ولی در عین حال اصرار داشتند به گونه‌ای مسائل را مطرح کنند که مورد سوء‌استفاده قرار نگیرد. آیت‌الله‌ صافی منادی استقلال حوزه بودند و در رفتار و گفتار و موضعگیری‌های خودشان به شکلی کاملاً مستقل و غیر وابسته موضع می‌گرفتند و سخن می‌گفتند و اقدام می‌کردند. واقعا شخصیتی شجاع و برجسته بودند. یکی از آقایان که از مشاهیر هستند می‌گفت من آقای صافی را بعد از مراجع قبلی رضوان الله علیهم در بعضی مواضع دیدم. دیدم ایشان شخصیت مستقلی است و چون مستقل است می‌توانند از دین اسلام حمایت و صیانت کنند و لذا ایشان را به عنوان مرجع انتخاب کردم. حوزه مستقل توان صیانت از ارزش‌های دینی و توان صیانت از ارزش‌های انقلابی را دارد. اگر حوزه استقلال نداشته باشد بدون تردید در دراز مدت توان حمایت از ارزش‌های دین و ارزش‌های انقلاب را از دست می‌دهد و عملاً کارآیی و دنبال محور انقلاب بودن حدوثاً و بقاءً را از دست می‌دهد. ایشان محور انقلاب بودند و هستند مادامی که استقلال حوزه حفظ شود.

آیت‌الله صافی بر جنبه مردمی حوزه تأکید داشتند در این زمینه چه نظری دارید؟

حوزه‌های علمیه شیعی در طول تاریخ در شرایط بسیار سخت بدون وابستگی به حکومت‌ها توانستند روزگار خودشان را بگذرانند. البته بعضی زمان‌ها بسیار سخت بر حوزه‌‌ها گذشت و بعضی زمان‌ها مقداری گشایش‌ها در حوزه‌ها پیدا شد. حضرت آیت‌الله‌العظمی صافی معتقد بودند آن سیره سلف صالح که همان حفظ استقلال حوزه و وابسته نبودن به حکومت‌ها وجریانات سیاسی هست می‌تواند ضامن قدرت و توانایی حوزه برای صیانت از ارزش‌های اسلامی و انقلابی باشد. قطعاً حوزه‌ها همانطورکه در گذشته تاریخ از طریق مردم به نحوی اداره می‌شدند هنوز هم باید به همان شیوه، به همان روش و به همان سنت گذشته این اداره انجام شود. مرحوم آیت‌الله‌‌العظمی صافی در دوران مرجعیتشان که شاید نزدیک به سه دهه به طول انجامید همین روش و منش را داشتند و با همین روش و منش و البته در عین ساده‌زیستی و رعایت نهایت قناعت در زندگی شخصی اموری را که در اختیارشان بود اداره کردند و توانستند مرجعیتی موفق را در یک دوره نزدیک به سه دهه از خودشان به یادگار بگذارند.

آیا می‌توان ایشان را در عصر فعلی به عنوان صاحب یک مکتب و سردمدار مکتب در قم بنامیم؟ برای ایشان چه مکتبی را می‌توان تعریف کرد؟

به اعتقاد من بزرگترین ویژگی ایشان همان حالت استقلال فکری و استقلال تصمیم‌گیری و استقلال موضع‌گیری بود. ایشان بر اساس موازین شرعی و فهم و درکی که از اسلام داشتند با توجه به گستره دانش و اطلاعی که از مسائل روز داشتند شخصیتی آگاه و بصیر بودند و کاملاً به شکل مستقلی موضع و تصمیم می‌گرفتند و اقدام می‌کردند. اگر بخواهیم از حضرت آیت‌الله‌ صافی تعبیر کنیم ایشان در واقع پرچمدار استقلال فکری و حرّیت فکری در حوزه‌های علمیه بودند و البته دیدگاه‌های خاص خودشان را داشتند که ممکن است برخی آنها را قبول نداشته باشند. آزادی فکری از گذشته تاریخ در حوزه بوده و هست و شخصیت‌های بزرگ با رعایت احترام نسبت به هم، اختلاف نظر و دیدگاه نیز داشتند اما در عین حال همه رعایت حرمت هم را می‌کردند و با رعایت این حرمت‌ها بود که حوزه‌های علمیه توانست در طول تاریخ، شرایط بسیار سختی را پشت سر بگذارد. به هر حال ضایعه رحلت حضرت آیت‌الله‌العظمی صافی گلپایگانی همان تعبیر روایت که ثلمه‌ای غیر قابل جبران است واقعیتی است. ایشان برای همه حوزه‌های علمیه و همه شیعیان و همه مسلمانان پدری بود و امروز جهان اسلام و جهان تشیع و نظام جمهوری اسلامی و حوزه‌های علمیه پدری مهربان و عالم و بصیر، خالص و مخلص و با صفا و متواضع را از دست دادند که من به همه مسلمانان و همه شیعیان و همه حوزه‌های علمیه و به همه شخصیت‌های علمی و دینی جهان این ضایعه را تسلیت عرض می‌کنم و امیدوارم ایشان که عاشق و شیفته اهل‌بیت علیهم السلام بودند در کنار آن بزرگان و در حضور آن عزیزان باشند. خداوند ایشان را بیامرزد و با اولیائشان محشور فرماید.

مشاهده خبر در جماران