کدخبر: ۱۵۴۲۵۸۵ تاریخ انتشار:

در گفت و گو با جماران مطرح شد:

خدمات اجتماعی آیت الله العظمی صافی گلپایگانی/ روایت هایی از مرجع تقلیدی که برای معیشت و گرفتاری مردم دل می سوزاند

یکی از اعضای دفتر آیت الله العظمی صافی خاطراتی از کمک ایشان به تهیه جهیزیه نوعروسان و همچنین کمک به سیل زدگان، زلزله زدگان و اقشار ضعیف و کم درآمد جامعه بیان کرد.

پایگاه خبری جماران: یکی از اعضای دفتر آیت الله العظمی صافی با اشاره به خاطراتی از دلسوزی و کمک ایشان به مردم شهرهای مختلف ایران و حتی مسلمانان سایر کشورها، گفت: این نشان می دهد که ایشان برای دین، معیشت، زندگی و گرفتاری مردم دل می سوزاند. عکس العمل هم نشان می دادند و بیانیه می دادند، غیر از بیانیه، این ناراحتی در وجودشان بود. 

مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با امیر درویش متولی را در ادامه می خوانید:

در این ایام بیشتر به سراغ مطالب اخلاقی و علمی حضرت آیت الله العظمی صافی رفتند و کمتر به خدمات اجتماعی ایشان پرداخته شد. خدمات اجتماعی آیت الله العظمی صافی در داخل و خارج از کشور به چند بخش تقسیم می شود و بیشتر متوجه چه جریاناتی است؟

ما در زمان غیبت کبرای امام زمان(عج) هستیم؛ امام را ندیده ایم اما وقتی حضرت آیت الله العظمی صافی و امثال این علمای ربانی و مراجع معظم تقلید را آدم می بیند، رفتار و کردار عملی ایشان باعث شد عقیده ما نسبت به ائمه(ع) بسیار قوی تر شود؛ وقتی ایشان را می دیدیم که نسبت به مسلمانان در نقاط مختلف جهان چه طور ابراز محبت داشتند و برای مشکلات آنها نگران بودند.

اما یکی از اشکالاتی که بر ما وارد است اینکه چون در کارهای خدماتی و مسائل اجتماعی می خواهیم رضای خدا را در نظر بگیریم، اینکه گزارش بدهیم و مطلب را در رسانه ها بگوییم را عموما آقایان پرهیز دارند. ولی از باب اینکه مؤمنین و دوستداران اهل بیت(ع) متوجه شوند و مسلمانان بدانند که مراجع معظم تقلید سوای از بحث دین که مسأله اصلی آنها است و پاسبان و محافظ دین در زمان غیبت کبری هستند، نسبت به معیشت مردم هم نگران هستند.

اگر این مطالب گفته نشود شاید خیلی ها بگویند مراجع در قم چه کار می کنند؟ این گزارش را من دارم از دفتر آیت الله العظمی صافی می دهم چون احساس می کنم اگر مردم بدانند خیلی هم خوشحال می شوند. از زمانی که من به دفتر آیت الله العظمی صافی آمده ام، ایشان دلسوزترین آدمی است که نسبت به مشکلات مردم در عمرم دیده ام. یکی از کمک های عمده ای که داشتند و شاید خیلی ها بعد از ایشان این دغدغه را پیدا کرده اند، بحث جهیزیه بود برای خانواده هایی که دختر دارند و به خاطر نداشتن جهیزیه او را شوهر نمی دهند. بارها ایشان فرمودند اگر خانه ای دختر دارند و به خاطر جهیزیه شوهر نمی دهند شما از طرف من به آنها قول بدهید، ما جهیزیه تهیه می کنیم و به آنها می دهیم.

در یکی دو سال اخیر بالای ۱۲۰۰ جهیزیه داده شده، در حالی که اگر الان جهیزیه کامل بخواهد تهیه شود بالای ۱۰۰ میلیون تومان است. یعنی یخچال، فرش، گاز و وسایل ابتدایی با حفظ حرمت طرف مقابلی که جهیزیه می گیرد، و این جور نبود که ما در بوق و کرنا کنیم. گاهی پدر خانواده می دانست ما داریم می فرستیم و حتی عروس هم متوجه نمی شد. تذکر آقا و آقازاده ایشان بود که حرمت طرف حفظ شود و گاهی اگر می خواهید کمک کنید با روحیه باز باشد.

 

ماجرای اشک های طلبه سیاه پوست

 

من خاطره ای را خودم عرض کنم. یک روز برای کار بیمه خودم به خدمات حوزه علمیه رفتم. دیدم طلبه سیاه پوستی شروع به گریه کرد. با مسئول صندوق صحبت کردم که چرا این شیخ آفریقایی گریه می کند؟ گفت ایشان در آفریقا ازدواج کرده و قرار است همسرش بیاید و ظاهرا جامعة المصطفی خانه ای سه چهار ساله به آنها داده و یخچال نداشت و قرار بود وام به او بدهیم تا یخچال بخرد؛ ولی بودجه ما تمام شد. شیخ آفریقایی به من گفت اینها قول داده اند، زن من بلیط گرفته و فردا دارد می آید و در خانه یخچال ندارم. شماره تلفنش را گرفتم. به دفتر حاج آقا آمدم و گفتم چنین قضیه ای است. فرمودند به انبار زنگ بزنید و اگر یخچال داریم، به آنها بدهید. زنگ زدم و گفت اتفاقا یک یخچال برای عروس و داماد داریم و بردم تحویل دادم. انقدر این طلبه ذوق کرد که من یقین کردم عنایت خدا بود.

مورد دوم که به ذهنم آمد و در ماه رمضان گذشته اتفاق افتاده بود، یک شبی کسی به آقازاده آقا پیام داد که سید بزرگواری سکته کرده و خانه نشین است. حاج آقا دستور دادند که بروید ببینید چه کسی است. من جلوی در منزل رفتم و داخل نرفتم و گفتم شاید بی احترامی محسوب شود. من آمار گرفتم و دیدم سید روحانی بسیار متدیّن دخترش را عقد کرده اند و متأسفانه اتفاقی افتاده و سکته مغزی کرده و خانه نشین است. خدمتشان گزارش دادم که دخترش این جوری است و خودش هم گرفتار است. فرمود که شما جهیزیه اش را تأمین کنید؛ مبلغ قابل توجهی پول هم دادند و گفتند این را به آقا سید بدهید و نگذارید در این وضعیت گرفتار باشد.

 

 

 

موارد از این قبیل إلی ماشاء الله است. بعضی ها فکر نکنند فقط بحث مرجع تقلید فقه و اصول است. بحث های علمی و مسأله دین مردم، بحث اصلی است. ولی بحث معیشت مردم و مخصوصا طلبه ها که از نظر مالی ضعیف ترین قشر جامعه هستند، خیلی مهم است. بارها آیت الله العظمی صافی دستور دادند و بدهی مردم به مغازه داران پرداخت شد. شاید بعضی از کسانی که به مراجع پول نمی دهند سؤال می کنند که این پول ها کجا خرج شود؛ کسانی که وجوهات می دهند می دانند که به چه کسی دارند پول می دهند و این پول چه طور مصرف می شود. همه بزرگان می دانند که ایشان منزل ساده ای دارند و حتی اگر می خواستیم یک موکت را عوض کنیم، اجازه نمی دادند.

 

همه نسبت به زهد آیت الله العظمی صافی اتفاق نظر دارند

ولی نسبت به فقرا این طور نبودند که باید زاهدانه زندگی کنند؛ می گفت باید رسیدگی کنید و عزت آنها حفظ شود

 

همه نسبت به زهد ایشان اتفاق نظر دارند. ولی نسبت به فقرا این طور نبودند که باید زاهدانه زندگی کنند می گفت باید رسیدگی کنید و عزت آنها حفظ شود. بنده شخصا شهرهای جنوبی استان هرمزگان از جمله رودان، جاسک، قشم، جزیره هنگام، بندر خمیر و قلعه گنج استان کرمان و بعضی از شهرهای استان سیستان و بلوچستان و روستاهای اطراف قم و بعضی از شهرستان های استان تهران، سمنان و گلستان را شناسایی کردم و سالیانه پوشاک، کفش و بعضی از مایحتاج زندگی را آماده می کردیم و به امام جمعه شهر و یا کسی که از طرف ما مسئول بود می دادیم تا برای فقرا تقسیم کنند.

برای بعضی افراد ملموس است، اگر یک کامیون بخواهیم بار پوشاک و کفش بزنیم بالای ۱۰ میلیارد تومان هزینه است. بعضی جزیره ها آقازاده ایشان را شخصا بردیم و دستور دادند و ما کار کردیم. من در بعضی ماه های رمضان به خاطر وضعیت معیشتی که بعضی از مردم گرفتار بودند ۳۰، ۴۰ گوسفند می خریدم و هر شب یکی دو گوسفند ذبح می کردیم و برای فقرا تقسیم می کردیم.

 این استان ها فقط یک مرتبه نبود و سالیانه در چند مرحله داشتیم. قبل از رحلت ایشان امام جمعه یکی از شهرستان ها آمده بود و تقاضا کرد و ما داشتیم بار آماده می کردیم که آیت الله العظمی صافی به رحمت خدا رفتند. الآن گفتیم اولین کاری که می کنید این بار را بفرستید. ایشان اعتقاد داشت که هر چیزی برای ما آمد را بدهید تا خدا برگرداند و دوباره به ما بدهد.

در ایام کرونا خیلی ها بسته های معیشتی دادند. اما یکی از کارهای خوب این بود که یکی از دوستان ما کارگران روزمزد را شناسایی کرد و به همه آنها بن و اقلام معیشتی دادیم که تعدادشان خیلی بالا بود و همه خوشحال شدند. آیت الله العظمی صافی نسبت به معیشت مردم و مخصوصا سادات واقعا حساس بود و هرکس اولین بار ایشان را می دید یقین پیدا می کرد که ایشان چه قدر به اهل بیت پیامبر(ص) محبت دارد. خدا می داند که بعضی وقت ها به خاطر مشکلات مردم به صورتشان می زدند و گریه می کردند. یک روز صبح خدمتشان رفتم که برای درس تشریف بیاورند و دیدم خیلی ناراحت هستند، پرسیدم چرا؟ فرمود برای مسلمانان میانمار؛ گریه می کردند.

 

آیت الله العظمی صافی برای دین، معیشت، زندگی و گرفتاری مردم دل می سوزاند

 

این نشان می دهد که ایشان برای دین، معیشت، زندگی و گرفتاری مردم دل می سوزاند. عکس العمل هم نشان می دادند و بیانیه می دادند، غیر از بیانیه، این ناراحتی در وجودشان بود. یعنی ما پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) را ندیده ایم ولی آنچه به شنیده ایم اهل بیت(ع) انجام می داده اند را ایشان انجام می داد. همه مراجع همین طور هستند ولی من خدمت این مرجع بزرگوار بوده ام و می دیدم نسبت به گرفتاری مردم حساس بودند. آقازاده ایشان بارها فرمودند اگر کسی به دفتر آمد و گرفتاری ما هم زیاد بود، به وسع خودمان دست رد به آنها نزنیم.

یکی از کارهایی که ایشان راه اندازی کرد و سالیان سال ادامه داشت این بود که طلبه هایی که وسط ماه نیاز به مساعدت داشتند را دست رد نمی زد و ما غیر طلبه ها را هم داشتیم. ایام شاید هر روز ۲۰۰ تا ۳۰۰ نامه می گرفتم که همه گرفتار بودند. شاید حدود ۷۰ درصد از این نامه ها طلبه و بقیه غیر طلبه بودند. ایشان فرمود نامه را بگیرید، ثبت کنید و به اندازه وسعتان کمک کنید. من یک وقعی عرض کردم این نامه ها زیاد شده، چه کار کنیم؟ فرمود امام زمان(عج) می بیند و خودش عنایت می کند.

ما هر روز ۵۰ تا ۱۰۰ نفر مراجعه داشتیم. گاهی بعضی از بزرگواران در گوش من می گفتند ما خانه مهمان داریم و هیچ چیزی برای پذیرایی نداریم؛ نمی گذاشتم رد شوند. چون آیت الله العظمی صافی و آقازاده ایشان دستور اکید داده بودند که اگر شما متوجه گرفتاری یک نفر شدید، نگذارید از شما سؤال کند و گرفتاری او را راه بیاندازید. بارها این مطلب را آقازاده از قول آقا گفت و هر وقت مطلبی بود من می گفتم این فرد گرفتار است و انجام می شد.

 

در بحث ساخت و ساز حوزه ها و مساجد داخل و خارج از کشور اگر خدماتی در حوزه دینی و حتی غیر دینی مثل بیمارستان سازی و غیره هم داشته اند اشاره ای کنید.

مسجد امام حسن عسکری(ع) را همه می دانند و بارها در مورد آن مطلب شنیده اید. شبستان جدید آن را مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی شروع کردند و مرحوم آقای صافی کار را تمام کردند. یعنی زحمت ابتدایی آن با مرحوم آیت الله گلپایگانی بود و بعد تحویل آقای صافی شد و این مسجد از لحاظ وسعت و زیبایی الحمدلله رب العالمین آبروی قم است.

یک مسجد هم در درگهان قشم به همین سبک مسجد امام حسن عسکری(ع) داریم می سازیم. درگهان قشم مسجدی نداشت و با همت آقازاده ایشان، آقای حسن صافی، فاز اول این مسجد دارد تمام می شود. مسجد بسیار بزرگی است و اگر فاز دوم آن تمام شود تصور من این است که در کار فرهنگی کل جزیره قشم مشکلی نخواهیم داشت. چون خودش درآمدهایی دارد؛ مغازه هایی برای آن در نظر گرفته ایم و کارهای فرهنگی که اگر فاز دوم آن اجرا شود، جایگاه بسیار خوبی دارد.

ما در بنگلادش رفیقی به نام دکتر سمیع الحق داشتیم که در قم طلبه بود. آیت الله العظمی صافی اجازه داد وجوه را خرج کردیم و آنجا حسینیه ای زدیم. همچنین طلبه هایی از میانمار در قم بودند و به آنجا رفتند. بارها سید یوسف را حمایت کردیم که به آنجا برود. شیعیانی که در بعضی کشورها تعداد آنها زیر ۱۰۰ نفر بود الآن بالای ۱۰۰ هزار نفر هستند.

نگهداری مدرسه آیت الله العظمی گلپایگانی تا امروز و هزینه بالای این مدرسه را آیت الله العظمی صافی حمایت کردند. هر مدرسه ای می خواستند در شهرستان ها بسازند و خدمت آقای صافی آمدند، آقا یک گوشه کار را گرفتند؛ از جمله مدرسه آیت الله دریاباری فیروزکوه که بار اولی که خدمت آقا رسیدند ایشان فرمودند هر کاری از دست ما بر می آید در خدمت شما هستیم. مدارس دیگری هم هستند که دست رد نمی زدند. ولی مدرسه آیت الله العظمی گلپایگانی قبل از کرونا شلوغ ترین مدرسه بود و ۳۱۰ استاد در ساعت های صبح و بعد از ظهر تدریس دارند، هزینه بالای مدرسه، کتابخانه مدرسه با ۱۰ نفر کارمند، مدرسه اباصالح(عج) و جاهای دیگر همه خدمات آیت الله العظمی صافی بودند.

ایشان مسجد امام حسن(ع) را از وجوهات نساختند و از کمک هایی که می شد و برنامه ریزی هایی که آقازاده ایشان داشتند، انجام شد.

 

آیت الله العظمی صافی اصلا یک ریال هم از خدمات دولتی استفاده نکرد

 

یعنی اعتبارات دولتی داشته؟

نه، هیچ اعتبار دولتی نداشت. آیت الله العظمی صافی اصلا یک ریال هم از خدمات دولتی استفاده نکرد. حتی در شورای نگهبان هم استفاده نمی کرد و طبع ایشان بلند بود. به ما یاد داده اند که اصلا تقاضا نکنیم و کاری که از دست ما بر می آید را انجام بدهیم. غیر وجوهات را مردم خدمت ایشان می آورند؛ مسجد درگهان هم همین طور است. شاید خیرین کمک کنند ولی ایشان از بیت المال دولتی استفاده نداشتند.

 

در بحث بیمارستان و مدارس غیر حوزوی هم اگر مطلبی هست برای ما بفرمایید.

آیت الله العظمی صافی تولیت خیلی از درمانگاه های قم را بر عهده داشتند. بعضی جاهای دیگر که برای احداث درمانگاه نیاز به پول داشتند، و آقای صافی اولین نفری بود که اجازه می فرمود. من نمی خواهم عدد بگویم ولی این را بدانید که در سیل و زلزله اولین نفری بودند که وارد می شدند و اجازه یک نصف سهم امام را می دادند و بازاریان هم از ایشان اجازه می گرفتند و مبلغ های سنگینی می رفت. غیر از این، ایشان یک گروه ۱۰۰ نفره را در زمان سیل به استان های جنوبی و گلستان می فرستادند و هزینه می کردند.

شاید خیلی ها هم نمی گفتند از دفتر آیت الله العظمی صافی هستند و ایشان می فرمود لزومی ندارد بگویید. اما  ایشان حتی اجازه نمی دادند روز شود و کار را انجام بدهند؛ شب دستور می دادند و باید انجام می شد. ایشان با تدبیری که داشتند می فرمودند کاری که باید انجام شود را سریع انجام بدهید و مشکلات مردم حل شود.

 

پیگیری هم می کردند که به کجا رسید؟

کسانی که دور و بر آیت الله العظمی صافی بودند اصلا تصور نمی کردند که ایشان این طور است. یعنی بعضی ها ممکن است بگویند پیرمرد یادش می رود؛ ولی ایشان ریز مطلب را متذکر می شدند. حتی در بعضی ملاقات ها مطلبی در خصوص ملاقات قبلی می فرمودند و طرف توجه می شد ایشان مطلبی را فراموش نمی کند.

ایشان نسبت به مردم، شیعیان امیرالمؤمنین(ع) و همه مسلمانان خیلی دلسوز بودند. چند سال پیش طلبه ای با موتور داشت می رفت و ماشین از پشت زد و خانمش که سیده بود از دنیا رفت. من یک وقتی بعد از درس داخل ماشین داشتم این را می گفتم و آیت الله العظمی صافی شنیدند. چنان به صورتشان زدند و اشک ریختند که آن لحظه من ترسیدم برای ایشان اتفاقی بیفتد. یعنی نسبت به مردم خیلی دلسوز بودند.

گاهی به حسینیه تشریف می آوردند و مردم جلو می آمدند، ما می گفتیم بعضی ها اهل روستا هستند و دستشان قوی است و اگر به شما دست بدهند، دستتان درد می آید و دستشان را زیر عبا گذاشتم؛ باز هم دیدم طاقت نمی آورد که وقتی کسی دست دراز می کند دستش را رد کند. اگر محافظین نمی گذاشتند مردم جلو بیایند ناراحت می شد و می گفت کنار بروید و بگذارید مردم بیایند. یعنی تا این اندازه ایشان دلسوز مردم بود و غم و درد مردم برای ایشان درد بود.

ما برای تشییع پیکر آیت الله العظمی صافی یک ورق هم تبلیغات نکردیم و هرکس آمد به خاطر این بود که ایشان را می شناخت و علاقه ای که داشت. تشییع به اسم آیت الله العظمی صافی ولی برای عظمت تشیع و روحانیت بود. هیچ کار ایشان تبلیغاتی نبود و هر کاری انجام شد برای رضای خدا و هر کسی هم آمد برای رضای خدا و امام زمان(عج) بود.

 

بعد از فوت ایشان هم کسی مراجعه کرد که نکته ای از ایشان گفته باشد یا دست گیری که کسی متوجه نشده باشد؟

این طور موارد زیاد است و به مرور زمان می آیند. در ایام تشییع پیکر، خانواده ما هم آمده بودند و گفتند ما دیدیم خانمی از تهران آمده و خیلی گریه و زاری می کند. پرسیدند آیت الله العظمی صافی را می شناسید. آن خانم پاسخ داد که من یک بار به قم آمدم و گرفتار بودم و ایشان به من کمک کرد و آبرویم را حفظ کرد. ایشان با حرمت به افراد کمک می کرد و شاید حتی خانواده آنها نمی فهمیدند.

مشاهده خبر در جماران