کدخبر: ۱۵۲۵۲۶۹ تاریخ انتشار:

یادداشت/

سیاست‌های کشور چین از دیدگاه امام خمینی

‌‌آنچه از دیدگاه امام خمینی برمی‌آید، نفی سلطه شرق با نماد روسیه و چین، و غرب با نماد آمریکا و انگلیس از آغاز قیام تا پایان حیاتشان است.

پایگاه خبری جماران: مقدمه: مطالعۀ تاریخ انقلاب و سیاست‌های خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران در نیم قرن گذشته نشانگر توجه ویژۀ همۀ کشورهای قدرتمند و تأثیرگذار در صحنۀ بین‌الملل، به رویدادهای ایران انقلابی‌ست. هیچکدام نسبت به رخدادهای ایران بی‌تفاوت نبودند. به‌ویژه آمریکا، شوروی (روسیه)، انگلیس و چین که باتوجه به سابقه و میزان ارتباطشان با رژیم پهلوی، نسبت به سرنوشت سلطنت و حکومت ایران و پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی، دیدگاه‌ها و رفتارهای خاص خود را داشته‌اند. البته همۀ اینها در یک سیاست مشترک بودند، و آن حمایت از سلطنت محمدرضا شاه بود.

امام خمینی نیز با شناخت دقیق سیاست‌ها و واکنش‌های این کشورها، ضمن این‌که در قبال هرکدام، دیدگاه و واکنش مناسبی داشت؛ ولی همۀ آنها را کشورهایی استعمارگر، مستکبر و مستبد می‌دانست و به شرقی و غربی تقسیم می‌کرد.

یکی از مصادیق استعمار، استکبار و استبدادِ شرقی که بنیانگذار نظام جمهوری افشاگری، و بر آن پافشاری، و در سیاست «نه غربی و نه شرقی جمهوری اسلامی» مدنظر داشت، کشور چین بود. نگرشی درست و هدفمند که شوربختانه امروزه به نوعی فراموش شده و نسل‌های کنونی از آن کمتر خبر دارند.

امام خمینی همانگونه که بر دشمنی آمریکا و شوروی (روسیه) نسبت به حرکت انقلابی مردم ایران تأکید داشت و منتقد بود؛ از دشمنی و کارشکنی حکومت چین نیز غافل نبود. بارها در پیام‌ها، مصاحبه‌ها و سخنرانی‌ها بر رفتار سران حکومت چین در پشتیبانی از عملکرد رژیم پهلوی اعتراض کرد و تذکر می‌داد و می‌فرمود:

اگر رئیس جمهور آمریکا، کارتر در دی ماه 1356ش که هنوز انقلاب شتاب نگرفته بود، با محمدرضا شاه در تهران دیدار و از او حمایت کرد و ایران را جزیرۀ ثبات خواند؛ هواکوفنگ، رهبر جمهورى خلق چین نیز چند روز پس از جمعه سیاه، کشتار مردم بى‌دفاع تهران در روز 17 شهریور 1357 براى دیدار با محمدرضا شاه وارد تهران شد و از سیاست‌های حکومت وی پشتیبانی کرد. همچنین پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ عراق علیه ایران، باز هم چین در کنار آمریکا و کشورهای غربی و شوروی از صدام حمایت کرد.

امام خمینی در پاسخ به خبرنگاری که خواسته بود تا کشورهای مخالف انقلاب را که هدفشان سلب آزادى و استقلال ایران است، معرفی کند، می‌فرماید:

«سیاست‌هاى خارجى آمریکا، انگلیس، روسیه، چین‌ و سایرین از رژیم فاسد شاه و جنایتهاى او پشتیبانى مى‌کنند، اقتصاد ما را بر هم زده‌اند، ارتش ما را وابسته کرده‌اند، فرهنگ ما را آلوده ساخته‌اند. اما ملت ما با قیام خود به دخالت‌هاى این اجانب پایان خواهد داد.» (صحیفه امام، ج 4، ص 333)

با این پیشینه، خوانش و کاوش دیدگاه امام خمینی نسبت به رفتار حکومت چین در سال‌های دهۀ پنجاه و شصت جالب خواهد بود.

نیم‌نگاهی به حکومت چین

چین کشوری تک‌حزب با نام حزب کمونیست چین است. «شی جین پینگ» با عنوان رهبر عالی‌مقام، رئیس‌جمهور مادام‌العمر، رئیس‌جمهور جمهوری خلق چین و قدرتمندترین فرد جهان براساس وبگاه فوربز است.

نظام سیاسی چین بیش از هزاران سال مبتنی بر سلطنت مطلقهٔ موروثی بود. آخرین دودمان پادشاهی آن سال ۱۹۱۱م با انقلاب به رهبری کومینتانگ نابود شد و جمهوری چین تشکیل گردید. تااین‌که کمونیسم‌های چین سال ۱۹۴۹م با رهبری مائو حکومت جمهوری چین را شکست و انقلاب کمونیستی چین را تشکیل داد. مائو نخست روابط دیپلماسی کشور چین را با کشورهای جهان قطع کرد و تنها به داخل توجه کرد.

شوروی (روسیه) و چین به‌عنوان بزرگترین کشورهای کمونیستی در جهان، شکاف‌های فکری زیادی داشتند و هرکدام تعاریفی ویژه از کمونیسم داشتند.

مائو به انقلاب اقتصادی کمونیستی نیز دست زد که منجر به شکست تلخ اقتصادی و یک فاجعه بزرگ انسانی شد. زیرا گرسنگی مردم و مرگ ۱۴ تا ۴۳ میلیون چینی را در پی داشت. پس از مرگ مائو، مائوئیسم کمرنگ شد و اصلاحات اقتصادی در چین توسط شیائوپینگ، برای پی‌ریزی یک اقتصاد باز صورت گرفت.

چین بااین‌که کشوری سکولار است؛ اما آزادی ادیان در آن وجود ندارد و سال‌ها آزار مسلمانان در چین جزو موضوع‌های مورد توجه در چین بوده است. حکومت چین به دلیل محدودیت‌هایی که در بسیاری از زمینه‌های اجتماعی از جمله آزادی رسانه، آزادی تجمع، حقوق باروری، آزادی تأسیس سازمان‌های اجتماعی و آزادی ادیان برقرار کرده، مورد انتقاد قرار گرفته‌است. حکومت، سانسور بسیار شدیدی را اعمال می‌کند. مردم دسترسی به اینترنت جهانی ندارند و از اینترنت به اصطلاح ملی استفاده می‌کنند. بااین‌حال ویکی‌پدیای چینی هم در چین فیلتر است و امکان اظهار نظر آزاد در مورد موضوعات حساسی که برای دولت چین چالش‌برانگیز است، در آن وجود ندارد.

هرچند از دهه ۱۹۷۰م به بعد محدودیت‌های اقتصادی و اجتماعی در چین به گونۀ چشمگیری کاهش یافته؛ اما آزادی‌های سیاسی همچنان محدود است. اظهارات سیاسی و اطلاعات به‌طور آشکار و مستمر برای جلوگیری از انتقاد از دولت یا حزب حاکم سانسور می‌شوند. به‌گونه‌ای که گزارشگران بدون مرز در سال ۲۰۰۵م چین را در رتبه ۱۵۹ در بین ۱۶۷ کشور از نظر آزادی رسانه قرار داده است.

به لحاظ اجتماعی روستائیان شهروند درجه دو می‌باشند. از حقوق مالکیتی حمایت ضعیفی می‌شود و سیستم مالیاتی به ضرر شهروندان فقیرتر است. بر اساس یک گزارش تعداد میلیاردرهای چین (ثروت بیش از یک میلیارد دلار آمریکا) از ۱۳۰ نفر در سال ۲۰۰۹ به ۲۵۱ نفر در سال ۲۰۱۲ رسیده و از این نظر چین دومین کشور دنیا از نظر تعداد میلیاردرهاست. نابرابری اقتصادی و شکاف طبقاتی در چین در چند دهه اخیر افزایش داشته و به سطح بسیار بالایی رسیده است.

برخی از کشورها، خبرگزاری‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد خارجی به‌طور مکرر از عملکرد حقوق بشری چین انتقاد می‌کنند و معتقدند که حقوق فردی در چین به‌طور گسترده‌ای زیر پا گذاشته می‌شود؛ بازداشت بدون محاکمه، سقط جنین اجباری، اعتراف‌گیری اجباری، شکنجه، محدودیت حقوق بنیادین فردی و صدور بی‌رویه مجازات اعدام از این موارد است. حکومت چین راهپیمایی‌ها و تجمع‌هایی را که تهدیدی بالقوه برای «ثبات اجتماعی» کشور تلقی کند، سرکوب می‌کند که معروفترین و خونبارترین آن‌ها واقعه میدان تیان‌آن‌من در سال ۱۹۸۹ بوده‌است. دولت چین همچنین بارها به سرکوب گسترده اعتراضات و نقض حقوق بشر در تبت و سین‌کیانگ متهم شده است.

با این سیاست‌های حکومت کمونیستی چین، و حمایت‌هایش از رژیم پهلوی در اوج انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی از همان آغاز نهضت، با چین و دیگر نظام‌های کمونیستی مخالف، و با گروه‌های طرف‌دار آنها در ایران که مخالف رژیم شاه، و مبارز هم بودند، کنار نیامد و همکاری نکرد.

به باور امام خمینی چنین نظام‌هایی موجب ایجاد نظام دیکتاتوری و استبداد می‌شوند و سرانجام جامعۀ تحت حاکمیت خود را نابود می‌کنند. برای همین دربارۀ برخی از کج‌فهمان مبارزه‌کننده با رژیم شاه، و دیگر ناآگاهان که دل در گرو چین و روسیه داشتند، می‌فرمود:

آنان با فهم قاصر خود بپاخاسته و مذهب اشتراکی را تعقیب می‌کنند و از کفر و دیکتاتوری و اختناق کوبنده که ارزش‌های انسانی را نادیده گرفته و یک حزب اقلیت، با توده‌های انسانی مانند حیوانات رفتار می‌کنند. (وصیتنامۀ سیاسی ـ الهی امام، ص 82)

ایشان اشاره می‌کند که این نوع حکومت‌ها نظریات خود را با سرکوب و دیکتاتوری تحمیل کرده و ارزش‌های انسانی را پایمال می‌کنند و با انسان‌ها به‌گونه‌ای رفتار می‌کنند که در شأن آنها نیست. بدین ترتیب که یک اقلیت حزبی بدون توجه به خواسته‌های تودۀ مردم و افکار عمومی، بر آنان حکومت می‌کنند.

بررسی دیدگاه امام خمینی

1. چین از مصادیق کشورهای سلطه‌گر، ستم‌گر و دارای اختناق

امام خمینی با تیزبینی و درایتی که داشت، از همان آغاز نهضت در پانزده خرداد 1342 به روشنی در برابر رفتار استعماری و استبدادی نظام‌های سلطۀ جهانی، چه غرب لیبرال و چه شرق سوسیال و کمونیسم جبهه‌گیری کرد و ایستاد. حتی به کشورهایی انقلابی همچون چین که مدعی حمایت از خلق انقلابی و مخالف بلوک استکباری غرب بود، اعتماد نکرد.

تاآنجاکه وقتی احساس کرد برخی گروه‌ها، به‌ویژه جوانان دانشگاهی فریب شعارهای انقلابی و چپ‌گرایانه کشورهایی چون شوروی (روسیه) و چین را خورده و ممکن است انقلاب ملت را به بیراهه بکشند، قاطعانه فرمود:

«باید جوانان ما بدانند که چین‌ و شوروى‌، چون امریکا و انگلیس از خون ملت ما تغذیه مى‌کنند... روى پاى خود بایستید و به شرق و غرب گرایش نداشته باشید. فریب غارتگران بین‌المللى را نخورید.» (صحیفه امام، ج ‌4، ص 154)

امام خمینی چین و روسیه را همیشه از دیکتاتورترین، قدرت‌طلب و انحصارطلب‌ترین حکومت‌هاى جهان می‌دانست که به ملت خود و دیگر ملت‌های محروم و مستضعف رحم نکرده و در درون کشور خود با اختناق تمام بر مردم تسلط دارند و هرگونه آزادی را از آنها سلب کرده‌اند.

«شما مى‌بینید که از اول پیدایش کمونیسم مدعیان آن دیکتاتورترین و قدرت‌طلب و انحصارطلب‌ترین حکومت‌هاى جهان بوده و هستند. چه ملت‌هایى زیر دست و پاى شوروى مدعى طرفدار توده‌ها خُرد شدند و از هستى ساقط گردیدند. ملت روسیه، مسلمانان‌ و غیر مسلمانان، تا کنون در زیر فشار دیکتاتورى حزب کمونیست دست و پا مى‌زنند و از هرگونه آزادى محروم و در اختناق بالاتر از اختناق‌هاى دیکتاتورهاى جهان به سر مى‌برند.» (وصیتنامه سیاسى – الهى، ص 73 ـ 74)

برای همین بود که در وصیتنامۀ خویش مجدداً سفارش می‌کنند که وصیت من به چپگرایان، مثل کمونیست‌ها و چریک‌هاى فدایى خلق و دیگر گروه‌هاى‌ متمایل به چپ، آن است که... کشور خود را به دامن شوروى یا چین‌ نکشانید. (همان)

امام خمینی در معرفی چهره واقعى مدعیان سوسیالیسم و کمونیسم (روسیه و چین) می‌فرمود:

«این ابرقدرتهایى که یکى به اسم مملکت کمونیستى، یکى کمونیست چین‌، یکى نمى‌دانم سوسیالیست چى، زهرمار، همه اینها بساطشان براى خوردن ماست... بعضى جوان‌هاى ما در اشتباه هستند و خیال مى‌کنند اینها مفید هستند براى جامعه.» (صحیفه امام، ج ‌3، ص 520)

۲. چین حامی حکومت پهلوی

امام خمینی با ارتباطی که با رسانه‌های جمعی آن روز داشت، حامیان رژیم پهلوی را چه در داخل و چه در خارج از کشور خوب می‌شناخت. به‌ویژه کشورها و دولت‌هایی را که تا آخرین لحظه از رفتار شاه و سران حکومت ایران پشتیبانی کرده و در برابر حرکت انقلابی مردم ایستادند. برای همین این کشورها را در پیام‌ها و سخنرانی‌ها و نامه‌هایشان به مردم شناسانده و اجازه نمی‌داد که مورد سوءاستفادۀ قدرت‌های جهانی قرار بگیرند. برای همین به مردم گوش‌زد می‌کرد:

خود ملت بود که همه کارها را انجام داد. خدا بود که ملت را به پیروزی رساند. قدرت ملت بود که با دست خدا یک سلطنت 2500 ساله را از ریشه کند؛ در صورتى که تمام ابرقدرت‌ها، اعم از آمریکا، شوروى، چین‌ و انگلستان پشت سر او ایستاده بودند. (صحیفه امام، ج ‌6، ص 230)

گروه‌های چپِ مارکسیسم، مائوئیسم، توده‌ای و... که از عمال و طرفدار چین و شوروی بودند، روزهای نزدیک به پیروزی انقلاب به شگردهای گوناگون می‌خواستند چهرۀ این دو کشور را تطهیر کنند و حامی انقلاب و تودۀ مردم ایران نشان دهند؛ اما، امام خمینی با هوشیاری تمام به دیدار رهبر چین از ایران و حمایتش از رژیم شاه، آن هم در اوج انقلاب و پس از کشتار 17 شهریور (جمعۀ سیاه) سال 57 اشاره و اعتراض کرده و فرمود:

«رئیس دولت چین‌ [هُواکو فنگ، رهبر چین] پس از دیدارش از ایران که شاه از ترس قیام مردم نتوانست او را از خیابان‌ها عبور دهد، شاه را که عامل تمام کشتارهاى ایران است مورد حمایت خود قرار داد و رؤساى کرملین هم مانند اینها هستند.» (صحیفه امام، ج ‌3، ص 470 و 494)

پس، می‌بینیم که برای امام خمینی تفاوتی بین قدرت‌های سلطه‌گر غرب و شرق وجود نداشت و همه آنها را در هدف یکی می‌دانست و می‌فرمود:

«دیروز دیدید که رهبر چین از روى نعش‌هاى عزیزان ما، که به دست دژخیمان شاه به جرم آزادیخواهى به خاک و خون کشیده شدند، گذشت و با کمال وقاحت رسماً از شاه پشتیبانى نمود. و آن هم شوروى و کرملین‌نشینان که چه در 15 خرداد و چه امروز از کشتار عمومى شاه پشتیبانى کردند و مى‌کنند. تمامى قدرتمندان کمونیست از خون ملت‌هاى مستضعف براى نابودى بشر، آلات قتاله تهیه مى‌کنند، و آن هم امریکا- جهانخوار بزرگ- که حالش بر همه واضح است.» (صحیفه امام، ج‌3، ص 484)

امام خمینی استقامت و وحدت مردم ایران را یکی از عوامل اصلی پیروزی انقلاب و شکسن قدرت‌های بزرگ و سلطه‌گر حامی رژیم پهلوی می‌دانست و به آن بارها اشاره کرده است:

«وحدت کلمه را حفظ کنند... رمز این پیروزى، وحدت کلمه ملت ایران بود؛ یعنى این وحدت کلمه باعث شد که نه شاه با تمام قوایى که داشت، و نه آنهایى که پشتیبانى از او مى‌کردند مثل قدرت امریکا، مثل شوروى، چین‌، انگلستان- همه اینها پشتیبانى مى‌کردند- لکن به واسطه همین قدرت ملت همه آنها هم پشتیبانى‌شان را از او برداشتند؛ خودش هم فرار کرد.» (صحیفه امام، ج 6، ص 62)

۳. چین تکیه‌گاه سست و کاذب

امام خمینی کشورهای قدرتمند و پیشرفته‌ای چون چین و روسیه را تکیه‌گاه سست‌بنیان و حامیانی دروغین می‌دانست که تنها شعار می‌دهند و هنگام عمل خود را کنار کشیده و طرف را تنها رها می‌کنند. ایشان حتی یکی از علت‌های شکست و نابودی رژیم سلطنتی محمدرضا پهلوی را اعتماد و تکیۀ او بر قدرت‌های جهانی مثل چین می‌دانست و فرمود:

بااین‌که «ابرقدرت‌ها مثل امریکا، شوروى، چین‌، انگلستان، اینها همه پشتیبان قدرت طاغوتى بودند.» (صحیفۀ امام، ج 8، ص 223) و «شاه بر آنها تکیه کرده بود... لکن این تکیه‌گاه‌ها سست است. آن تکیه‌گاهى غیر سست و سنگین و مستحکم است که خدا باشد.» (صحیفه امام، ج ‌6، ص 180)

امام خمینی بر این باور بود که قدرت‌های بزرگ، به‌ویژه قدرت‌های بلوک شرق مثل شوروی و چین که کمونیسم بودند و به خدا و دین و مذهب اعتقادی نداشتند و قدرت مردم را هم نادیده انگاشته و آزادی را از آنان گرفته بودند، فکر می‌کردند که می‌توانند نجات‌بخش تاج و تخت دیکتاتورهای کوتوله و پایین‌دستی همچون محمدرضا شاه باشند؛ اما آنها قدرت خداباوری و اعتقادات دینی و مذهبی را درک نکرده بودند.

ایشان می‌فرمود:

«قدرتهاى شیطانى، قدرت امریکا، قدرت شوروى، قدرت چین‌، انگلستان- اینها همه پشتیبانى کردند از او، لکن ملت وقتى که یک مطلبى را خواست، با مشتِ گره‌کرده در مقابل همه اینها ایستاد و همه را شکست داد.» (صحیفه امام، ج ‌6، ص 98)

امام خمینی از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب و تشکیل نظام جمهوری اسلامی معتقد بود که نباید به کشورهای قدرت‌طلب و منفعت‌طلب جهانی تکیه کرد و امید بست که در روزهای گرفتاری به یاری ما بشتابند و کمکمان کنند! می‌فرمود کشورهایی همچون آمریکا، شوروی، چین و انگلستان همیشه در پی منافع خود هستند و آنجا که باید حمایت کرده و کمک نمایند، خنجر زده و عقب‌نشینی می‌کنند. (صحیفه امام، ج ‌9، ص 186 ـ 187) هدف اصلی آنان غارت بیشتر مخازن و معادن و ذخایر کشور ماست؛ پس چرا شاه و دیگر سران کشور باید خیانت کنند؟! چون:

«این یاغى را اینها بالاى سر ما گذاشتند. انگلستان از آن طرف تأییدش مى‌کند و امریکا از آن طرف تأییدش مى‌کند، چین‌ از آن طرف تأییدش مى‌کند و شوروى از آن طرف تأییدش مى‌کند. همه هم براى منافع خودشان است. نوکرى از این احمق‌تر و بهتر براى آنها نیست که همه چیز ملت خودش را به رایگان به آنها بدهد.» (صحیفه امام، ج ‌4، ص 140)

با این دیدگاه روشن امام خمینی و یارانش نسبت به پندار و رفتار کشورهای سلطه‌گر غرب و شرق، بازهم رژیم شاه به دروغ انقلاب و انقلابیون را به همان کشورها، به‌ویژه بلوک شرق نسبت می‌داد؛ اما رهبر انقلاب با تیزبینی این شگرد آنها را نقش‌برآب کرده و می‌فرمود:

«من دارم سینه مى‌زنم براى آمریکا؟! من دارم سینه مى‌زنم براى روسیه؟! من دارم سینه مى‌زنم براى چین؟! همه‌اش غلط است. آنها بدتر از بدتر از همند... مملکت از من است، من باید به یکى دیگر بخواهم تحویل بدهم؟! و باز هم ملى هستم؟! باز هم توده‌اى هستم؟! توده‌اى آن است که براى ملت خودش باشد نه براى چین و- نمى‌دانم- دیگران باشد. (صحیفه امام، ج ‌5، ص 516)

۴. چین، یک انقلابی سلطه‌گر

چین در دهۀ پنجاه و شصت خود را یک کشور انقلابی و پشتیبان تودۀ مردم زیر ستم، و دیگر انقلاب‌های ضد امپریالیستی می‌دانست؛ اما غافل از این‌که خود نیز یک سلطه‌گر و ستمگر همچون گرگ در لباس میش است و این را امام خمینی خوب فهمیده بود. برای همین همانگونه در برابر کشورهای سلطه‌گر غرب ایستاد، در برابر سلطه‌گران شرق (روس و چین) نیز ایستاد و مقابله کرد و به دیگران هم گوشزد نمود. چنانچه طی نامه‌ای به یاسر عرفات نوشت: 

«امروز چین‌ سرخ به اصطلاح انقلابى، امریکا مظهر استثمار جهانى، و شوروى سرچشمه ریا و دروغ، و انگلیس استعمارگر کهنه‌کار براى سرکوبى ملتى که مى‌خواهد روى پاى خود بایستد و هیچ‌گونه تمایلى نه به شرق و نه به غرب داشته باشد، قیام و از شاه دفاع مى‌کنند و با این وضع، شاه با کمال بیشرمى ملت بى‌پناه ایرانى را معجونى از کمونیست‌هاى سرخ و مرتجعین سیاه مى‌نامد. ولى من یقین دارم که پیروزى ملت آگاه ما حتمى است.» (صحیفه امام، ج‌3، ص: 477)

بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی در جای دیگر تأکید می‌کند:

«من همیشه به ملت ایران گوشزد کرده‌ام که گول تبلیغات غلط را نخورند. امریکا و انگلستان که دم از تمدن و پیشرفت مى‌زنند، و نیز شوروى و چین‌، که دم از انقلاب و حمایت از انقلابیون مى‌زنند، هر کدام به نحوى با شاه، این جنایتکار حرفه‌اى همکارى مى‌کنند... ملت ایران تصمیم گرفته است براى نجات از چنگال این آدمخواران به مبارزه ادامه دهد و بر مبناى همین استقلال، سیاست‌هاى خود را تنظیم کند.» (صحیفه امام، ج ‌5، ص 140)

امام خمینی پیش و پس از انقلاب به مردم، به‌ویژه جوانان هشدار می‌داد که گول شعارهای به ظاهر زیبای سلطه‌گران بلوک شرق را نخورند و دل به آنان نبندند و طرفداری نکنند:

«گاهى شنیده مى‌شود که در دانشگاه شعارهایى داده مى‌شود که مورد استفاده رژیم است. باید جوانان ما بدانند که چین‌ و شوروى، چون امریکا و انگلیس از خون ملت ما تغذیه مى‌کنند. تقاضاى من از شما که از شعارهایى که شخص شاه از آن استفاده مى‌کند بپرهیزید و روى پاى خود بایستید و به شرق و غرب گرایش نداشته باشید. فریب غارتگران بین المللى را نخورید... با شعار توحید و اسلام، دست دودمان پهلوى و گروه نفتخوار را از کشور خود قطع کنید.» (صحیفه امام، ج 4، ص 157)

در اوج انقلاب که بلوک غرب ترس این را داشت که با پیروزی انقلاب، ایران به دامن بلوک شرق بیفتد و در مصاحبه‌های مختلف با امام خمینی آن را ابراز می‌کردند، ایشان بارها در پاسخ فرمود:

«اصولًا ما گروه‌هایى که داراى پایگاهى در بین مردم باشند، به عنوان گروه و یا گروه‌هاى مارکسیستى نمى‌شناسیم و وجود هم ندارد. چند نفر بچه را بگذارید کنار که آنان نه تنها از جامعه ایران شناختى ندارند، بلکه هنوز بیش از دو- سه کتاب هم مطالعه نکرده‌اند... نهضت ما عمیقاً مذهبى است و نفوذ معنوى آن به حدى است که دنیا از آن وحشت کرده است... به همان اندازه که شوروى را خائن مى‌دانیم، به همان اندازه امریکا و انگلیس را استثمارگر. چین‌ هم در همین ردیف است.» (صحیفه امام، ج ‌4، ص 524)

نتیجه

‌‌آنچه از دیدگاه امام خمینی برمی‌آید، نفی سلطه شرق با نماد روسیه و چین، و غرب با نماد آمریکا و انگلیس از آغاز قیام تا پایان حیاتشان است. چنانچه در وصیتنامۀ خود نیر تأکید می‌کند:

«هوشیار و بیدار و مراقب باشید که سیاست‌بازان پیوسته به غرب و شرق با وسوسه‌های شیطانی شما را به سوی این چپاولگران بین‌المللی نکشند.» (صحیفه امام، ج 21، ص 417)

مشاهده خبر در جماران