کدخبر: ۱۵۰۹۴۸۵ تاریخ انتشار:

یادداشت/

از نگاه امام خمینی مطالبه گری مردم چه اهمیتی دارد؟

بررسی سیرۀ نظری و عملی امام خمینی نشان می دهد از دیدگاه ایشان مطالبه گری از حکمرانان حق مردم و برآیند آن سلامت و پیشرفت و حفظ نظام است. چراکه موجب پاسخگو بودن حاکمان شده و پاسخگو بودن، حکمرانی مطلوب را در پی خواهد داشت.

پایگاه خبری جماران: خواستۀ این یادداشت، رونق بازخواست مردم از حاکمان است. این‌که شکوفائی فرهنگ مطالبه‌گری در جامعه چه نقشی در حکم‌رانی خوب خواهد داشت، و دیدگاه امام خمینی به‌عنوان بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی در این‌باره چیست؟ بررسی سیرۀ نظری و عملی امام خمینی نشان می‌دهد از دیدگاه ایشان مطالبه‌گری از حکمرانان حق مردم و برآیند آن سلامت و پیشرفت و حفظ نظام است. چراکه موجب پاسخگو بودن حاکمان شده و پاسخگو بودن، حکمرانی مطلوب را در پی خواهد داشت.

در اینجا منظور ما، مطالبه‌گری اجتماعی و سیاسی است.

مقدمه

در قرآن کریم آمده است: «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» ﴿آل عمران، ۱۰۴﴾ و باید از میان شما گروهی [مردم را] به نیکی دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتی بازدارند و آنان همان رستگارانند.

واژۀ امت در اینجا به معنای گروه آمده است. در یک برداشت آزاد از آیه، می‌توان گفت خیزش و حرکت به‌سوی مطالبه‌گری اجتماعی در جهت احقاق حقوق شهروندان و پرسش‌گری و نظارت در شکل تشکیلاتی و گروهی، از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است که در دین اسلام از آن به‌عنوان یکی از مهمترین فریضه‌ها یادشده است و سایر رفتارهای افراد به نوعی به این امر پیوند می‌خورد.

از طرفی تجربۀ کشورهای توسعه یافته و جوامع موفق نشان می‌دهد؛ مطالبه‌گری شهروندان و نخبگانِ جامعه نقش بسیاری در توسعه و پیشرفت جامعه در عرصه‌های گوناگون دارد. از همه مهم‌تر، مطالبه‌گری اجتماعی و سیاسیِ هدفمند، به قدرت رسیدن مسئولان و مدیران توانمند و پاسخ‌گو را در پی خواهد داشت و این یعنی رسیدن به حکمرانی مطلوب؛ در نتیجه، فعالیت در مسیر کارآمدی و قانونمندی در جامعه، نهادینه شده و سرانجام جامعۀ مطلوب خواهیم داشت.

امام خمینی نیز با همین نگاه و هدف، مردم به‌ویژه جوانان را سفارش به مطالبه‌گری قانونمند کرده و مسئولان را موظف به پاسخ‌گویی. چنانکه می‌فرمود: «وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانش‌سراها و دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد.» (صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۳۱)

این به معنی بی‌قانونی و هرج‌ومرج و اعمال خودسرانه نیست؛ بلکه منظور همان داشتن کنش و واکنش مطالبه‌گرانه در عرصۀ قانون و عرف رفتارهای اجتماعیِ همه‌پسند است؛ هم نسبت به هم‌نوعان و شهروندان، و هم نسبت به مسئولان و مدیران و رهبران جامعه.

مطالبه‌گری چیست؟

«مطالبه‌گری اجتماعی» چیست؟ به معنای گفتار و پی‌گیری خواسته‌های گروهی برای احقاق حقوق اجتماعی، شهروندی، سیاسی و... از طریق سازوکارهای نهادینه شده در جامعه است. پس، این همه‌خواهی و هم‌خواهی بر پایۀ قانون است و راه‌کار قانونی دارد، نه با هرج‌ومرج و آشوب‌های خیابانی؛ البته می‌تواند با حضور آرام و بیان خواسته‌ها در اجتماع به همراه باشد. مطالبه‌گری اجتماعی نشان‌دهنده اراده افراد برای دستیابی به خواسته‌ها و حقوق اجتماعی و شهروندی آنهاست. این حقوق می‌تواند حقوق قانونی، حقوق شهروندی یا خواسته‌های اجتماعی و سیاسی افراد باشد که تاکنون محقق نشده است.

مطالبه‌گری اجتماعی به معنای رویارویی با نظام اجتماعی حاکم نیست؛ بلکه این مفهوم در ذیل حقوق شهروندی تعریف می‌شود بدیهی است که نخستین گام برای مطالبات اجتماعی، فراهم کردن و زمینه و چارچوبی است که شهروندان امکان گفت‌و‌گوی سازنده داشته باشند و از سوی دیگر بتوانند روحیه پرسش‌گری و تفکر انتقادی‌شان را در عرصه‌های عمومی بازگو کنند. شوربختانه شهروندان جامعۀ ایران به‌شدت دچار بی‌تفاوتی و بی‌علاقه‌گی اجتماعی شده‌اند و نسبت به مسائل و آسیب‌های اجتماعی هیچ‌گونه واکنشی از خود نشان نمی‌دهند. این نادیده‌انگاری نشان از میزان پایین مطالبه‌گری اجتماعی دارد و این بی‌علاقه‌گی و بی‌عاطفگی اجتماعی تبدیل به فرهنگ غالب در جامعه شده و به سختی می‌توان این فرهنگ را تغییر داد. با این نگاه مطالبه‌گری تنها به معنای ابراز خواسته و پرسش از رهبران و مسئولان و مدیران حاکم نیست، بلکه نسبت به هم نیز می‌باشد. یعنی همه نسبت به هم.

مطالبه‌گری اجتماعی به این معناست که افراد جامعه با تعامل سازنده بتوانند خواسته‌های واقعی خود را به یک خواست عمومی تبدیل کرده و بدین ترتیب نهادهای مسئول را وادار به واکنش منطقی کنند. رشد و پرورش مطالبه‌گری و تفکرات انتقادی، افراد جامعه را از حالت انزوا و انفعال بیرون آورده و به آنها توانایی دوچندان در حل مسائل اجتماعی می‌بخشد و این به معنای رفتارهای خشونت‌آمیز یا برعکس، سکوت در برابر نابسامانی‌های اجتماعی نیست. بلکه یک کنشگری هوشمند، منطقی و دموکراتیک در سایۀ نظام اجتماعی، برای اصلاح و حل مسائل اجتماعی است. در این‌صورت مطالبه‌گری اجتماعی عنصری مهم و زیربنایی برای توسعه همه جانبه و رفاه اجتماعی و حکمرانی خوب خواهد بود.

حکمرانی خوب چیست؟

در اینجا اشاره‌ای هم به حکمرانی خوب لازم است. در یک نظام جمهوری و مردم‌سالار رضایت مردم از وضع موجود نقش اساسی دارد در نوع حکمرانی. چنانچه حکومت و دولتی بخواهد کارآمد باشد، باید نماینده و پاسخ‌گوی همه مردم باشد. در حکمرانی خوب مردم از ارکان اصلی حکومت هستند و در عرصۀ تصمیم‌گیری، سیاست‌گذاری و جریان اداره کشور نقش دارند. در یک نظام اقتدارگرا و آمرانه است که مردم نه حق مطالبه‌گری دارند و نه حکمرانان وظیفۀ پاسخ‌گویی! در یک حکمرانی خوب، آزادی بیان، حضور انجمن‌ها، گردهمایی‌های صلح‌آمیز، و حق مشارکت در امور عامه ازجمله حقوقی هستند که امکان بسیج مردمی را برای برآوردن تغیرات مثبت و پاسخ‌گوبودن حاکمان فراهم می‌کند.

در یک حکمرانی مطلوب بر پایۀ جمهوری، پیش از این‌که تصمیمی گرفته شود، باید به صدای همه مردم و گروه‌ها، ازجمله به صدا و خواستۀ افراد به حاشیه رانده شدۀ جامعه گوش داده شود. چرا که بسیاری از متفکران و منتقدان اجتماعی و سیاسی بر این باورند که خواست، اراده و همت هر ملتی عامل بسیار مهم در اصلاح و بهبود حکومت کشور به شمار می‌رود. اگر حکومت حق مطالبه‌گری مردم را بپذیرد و صدای تودۀ مردم را تقویت کند؛ حکمرانان و مسئولان ریز و درشت موظف به پاسخ‌گویی شده و در پی آن رضایت مردم فراهم خواهد شد.

 حال ببینیم سیرۀ نظری و عملی امام خمینی که تجربۀ رهبری و به پیروزی رساندن یک انقلاب مردمی و تشکیل و تثبیت یک نظام حکومتی را داشته است، چیست؟

 دیدگاه امام خمینی

سیرۀ نظری و عملی امام خمینی نسبت به مطالبه‌گری در جامعه و نقش آن در حکمرانی خوب، در دوران زندگی او کاملاً نمایان است. ایشان خود در دوران حکومت پهلوی‌ها از مطالبه‌گران اصلی جامعه نسبت به حاکمان بود و مردم را آگاهی می‌داد و و سفارش می‌کرد که باید خواسته‌های خود را از حاکمان بخواهند و بپرسند و آنها را استیضاح نمایند (صحیفه امام، ج 1، ص 177) و حاکمان و دولت‌مردان نیز موظف به گوش‌دادن و پاسخ هستند. حضرت امام اردیبهشت سال 1323ش. در نامه‌ای، به همین مطالبه‌گری مردم و علما اشاره کرده است. (همان، ص22) پس از این، به‌ویژه در دهۀ چهل و پنجاه نیز همین‌گونه عمل کرده است. ایشان خود که در صف نخست مطالبه‌گری از حکومت بود، دیگر مراجع و علما، گروه‌ها و احزاب، دانشگاه و دانشگاهیان، تمام طبقات مردم، به ویژه تودۀ مردم را تشویق و تهییج به مطالبه‌گری از حکومت می‌کردند. اوایل نهضت بارها خطاب به سران نظام، دولت‌ها و شاه می‌فرمود که به خواستۀ مردم و علما و اقشار گوناگون مردم گوش دهید تا حکومتتان پایدار بماند، در غیر این‌صورت نابود خواهید شد. (همان، ج 1، ص 82، 201، 213، 245، 391؛ ج 2، ص 364، 366، 372، 439؛ ج 3، ص 249؛ ج 4، ص 68، 107، 201، 257، ؛ ج 5، ص 61؛ و...)

بارها خطاب به قشرهای گوناگون مردم، به‌ویژه علما و روحانیت می‌فرمود: «فرصت را غنیمت بشمارند آقایان. بنویسند، اعتراض کنند. الآن نویسنده‌های احزاب دارند می‌نویسند، امضا می‌کنند. می‌نویسد، اشکال می‌کند، امضا می‌کند. شما هم بنویسید، صد نفر از علما امضا بکنند؛ مطالب را گوشزد بکنند، اشکالات را بگویند. امروز روزی است که باید گفت.» (همان، ج‌3، ص: 252) به دیگر افراد و گروه‌ها نیز این توصیه را می‌کرد. از دانشگاه و دانشگاهیان گرفته تا دبیران و معلمان و... (همان، ج‌3، ص: 486 ـ 487)

این روحیۀ مطالبه‌گری امام خمینی و تشویق مردم به آن، پس از پیروزی انقلاب و حاکمیت نظام جمهوری اسلامی نیز ادامه داشت. همیشه اقشار مختلف مردم را تشویق می‌کرد که خواستۀ خود را مطرح نمایند و از مسئولان طلب کنند. به سران و مسئولان نیز گوشزد می‌کرد که به مردم پاسخ‌گو باشند. بارها سلامت و موفقیت کشور را در گرو رضایت خدا و مردم دانسته و می‌فرمود:

«مردم مواظب‌اند و مطلع‌اند و شناسایی می‌کنند و سکوت نمی‌کنند. بنابراین، توصیه من به آقایان [مسئولان] به طور جِد این است که... تعقیب کنید، تأیید کنید، همراهی کنید، کمک کنید تا کشور شما رو به سلامت برود، و احتراز کنید از یک چیزی که بر خلاف رضای خداست و بر خلاف رضای ملت است.» (همان، ج‌19، ص: 399)

حضرت امام خود در مقام رهبری و دیگر مسئولان نظام را موظف به پاسخ‌گویی دانسته و شراکت مردم در تمام امور را خواهان بود و پیشرفت کشور بدون حضور مردم را ناممکن و شراکت و کمک مردم را در گرو پاسخ‌گو بودن حاکمان و مسئولان می‌دانست:

«باید ما از مرحله لفظ و شعار بیرون برویم و به مرحله عمل برسیم؛ یعنی هر وزیری در وزارتخانه خودش واقعاً بین خودش و خدا، خودش را موظف بداند به این‌که آن پرسنل آنجا را، هر کس در تحت نظر او هست، آنها را بسیج کند به این‌که با مردم رفتار خوب بکنند و با مردم رفتار سالم داشته باشند. و همین‌طور شرکت دادن مردم را در امور، این را کراراً گفتم، شما هم خودتان گفتید که یک کشوری را که بخواهید اداره بکنید، یک دولت‌ تا شرکت مردم نباشد نمی‌شود اداره صحیح بشود. وقتی بنا شد که مردم شرکت کردند در کارها، شما شرکت دادید مردم را... وقتی وارد کردید در کار و آنها دیدند که شما می‌خواهید همکاری کنید با آنها، آنها هم همکاری می‌کنند با شما. و بی‌همکاری امثال بازار، کارگرها- نمی‌دانم- زارعین، بدون این قشرهای مختلفی که هستند کار از پیش نمی‌رود، باید آنها هم وارد باشند در کار و کمک کنند.» (همان، ج‌17، ص: 462)

مشاهده خبر در جماران