کدخبر: ۱۴۶۰۹۹۶ تاریخ انتشار:

یادداشت/

چرا سنت وقف در ایران رنگ باخته است؟

در ایران با دولتی کردن وقف، عدم شفافیت، نداشتن ابتکار در تنوع بخشی به کارکرد آن به عنوان تامین کننده منابع بخش عمومی، به خصوص در دانشگاه ها، مراکز علمی و فرهنگی، سنت شایسته وقف در نهان خانه فراموشی، کدورت و ناکارآمدی گرفتار شده است، و این خود از مصادیق کاهش سرمایه اجتماعی در این حوزه است.

به گزارش جماران؛ محمدحسین شریف زادگان، وزیر رفاه دولت اصلاحات، در کانال تلگرامی خود نوشت: «خبر وقف نمودن عرصه های طبیعی بخشی از مهم ترین اقلیم سرزمین ایران، کوه دماوند به عنوان وقف، واکنش اجتماعی منفی در افکار عمومی ایران ایجاد کرد. این واکنش دو سویه بود ، هم تعجب و اعتراض از واگذار نمودن منابع طبیعی و اموال عمومی و هم  بدبینی به امر وقف که وسیله ای شده است برای دست اندازی به اموال متعلق به عموم و سرزمین ایران.

امروزه عرصه های طبیعی، محیط زیست و اکولوژی طبیعی، بستر، زمینه ها و شالوده های اصلی همه نوع فعالیت در سرزمین اعم از صنعت ،کشاورزی ، خدمات و حتی حیات شهری و منطقه ای است. همچنین پایداری در بسترمحیط طبیعی پدیدهای است که همه فعالیت های اقتصادی و اجتماعی در زیر چتر آن مجاز میگردد. پایداری به آن معنی است که به اندازه ای می توانیم از منابع طبیعی شامل عرصه های جنگل و مرتع، خاک و منابع آب های تجدید شونده و نهایتاً اکولوژی محیطی در امر توسعه استفاده کنیم ،که سر جمع تراز منابع آن برای انتقال به آیندگان همواره منفی نباشد. بنابراین اهمیت منابع طبیعی به خصوص جنگل و مرتع را می توان در چارچوب زمینه ها وشالوده اکولوژیک وپایداری محیطی برای توسعه وزیست  انسانی واجتماعی ارزیابی کرد.

حال هرگونه دست اندازی درمنابع طبیعی کاری ناپسند و علیه زیست انسانی واجتماعی و توسعه پایدار سرزمین ایران است.

از سوی دیگر وقف به خاطر دولتی کردن آن، تلقی سنتی و ایستا و ناکارآمد از آن در ایران در چشم مردم به خصوص جوانان کاری کهنه بدون بازده اجتماعی و اقتصادی و سازنده جلوه نموده است. 

در حالی که وقف یکی از سنت هایی است که می توان در جهان مدرن امروز، به روز رسانی شده و به عنوان تجهیز منابع بخش عمومی و تقویت سیاست اجتماعی مورد بهره مندی قرار گیرد. سنت وقف در چارچوب حکمت خسروانی در دوران باستان حداقل در دوران ساسانیان وجود داشته است و سپس به واسطه آنکه سنتی است اسلامی ، درایران بطور گسترده ای مورد استفاده قرارگرفته است. صاحبان مال و ثروت بخشی از اموال خود را برای اهداف اجتماعی و انسانی وقف می نمایند،  بدین معنی که هم مالکیت وهم استفاده ازآنرا عمدتا بنفع عموم مردم واگذار و وقف میکنند. 

مدارس، آب انبارها، تامین آب از طریق قنات، بیمارستان ها و مراکز دینی و زیارتی بخش های مهمی از اهداف وقف در ایران بوده است. حتی دانشگاه های جندی شاپور و ری که جزو مهم ترین دانشگاه های زمان خود بوده اند، از طریق وقف اداره می شدند. خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی، وزیر آگاه و کاردان قازان خان با توجه به نفوذ خود، اولین پارک علمی، پژوهشی و آموزشی جهان را در ربع رشیدی تبریز در قرن ششم هجری یعنی در قرن دوازدهم میلادی که در اروپا جز معدودی دانشگاه وجود نداشت، بنا نهاد. این تاسیسات عظیم و دقیق علمی بر اساس وقف نامه ای که خواجه به دست خود نگاشته بود، اداره می گردید و از سر تا سر ایران املاک و موسساتی وقفی، تامین منابع برای اداره این پارک عظیم علمی که متشکل از همه رشته های فیزیک، شیمی و پزشکی و فلسفه و دین و عرفان با دانشمندانی از ایران و هند و چین بوده است را به عهده داشته اند. حتی برای تامین غذای مناسب بیماران بیمارستان ربع رشیدی طبق وقف نامه مذکور مجتمع های وقفی در چندین روستا جوجه مرغ تولید می نمودند.

امروزه وقف در اروپا  امریکا، ترکیه، مصر و کویت و دریگر کشورها با شرایط روز خود را تطبیق داده است. دانشگاه هایی مثل هاروارد و استنفورد در امریکا و آکسفورد و کمبریج در انگلستان که هر ساله جز اولین تا پنجمین دانشگاه های معتبر جهان هستند بر اساس سنت وقف ولی در قالبی مدرن و امروزی اداره می شوند. هزاران طرح تحقیقاتی در بخش های مختلف پزشکی، علوم و مهندسی با پشتیبانی از منابع وقف به انجام می رسد و حتی خرید یک یا چند کتاب علمی در دانشگاه های معتبری چون دانشگاه لندن بر اساس وقف سالانه یک انسان خیر، خریداری و خوانده می شود. 

وقف یک سنت بسیار زیبا ناشی از بخشش انسان ها برای برپا داشتن "خیر اجتماعی " است که همواره در حال زایش و تکرار است به همین دلیل آن را "خیر اجتماعی مستمر" می نامند. زمانی شرایط لازم برای پیدایش وقف ایجاد می شود که جامعه از خود ظرفیتی نشان دهد که صاحبان ثروت اعتماد نمایند و اموال خود را وقف کنند. بنابرین زمانی که سرمایه اجتماعی حداقل در بعد اعتماد آن در جامعه افزایش می یابد بستر ظهور وقف فراهم می شود و در حالی که زوال سرمایه اجتماعی مشاهده می شود، وقف نیز رنگ می بازد. 

در ایران با دولتی کردن وقف، عدم شفافیت، نداشتن ابتکار در تنوع بخشی به کارکرد آن به عنوان تامین کننده منابع بخش عمومی، به خصوص در دانشگاه ها، مراکز علمی و فرهنگی، سنت شایسته وقف در نهان خانه فراموشی، کدورت و ناکارآمدی گرفتار شده است، و این خود از مصادیق کاهش سرمایه اجتماعی در این حوزه است. در فرهنگ اسلامی وقف یک عبادت شورانگیزی است که از جایی صادر میشود که انسان ها اموال وثروتی را که دوست می دارند می بخشند و درست نقطه عزیمت آن بخشش چیزی است که آدمیان به آن دلبسته اند، این مهم ترین عنصر بالا بردن کرامت انسانی، ایثار واخلاق اجتماعی است.

حال ما در ایران با این ظرفیت انسانی و اخلاق اجتماعی و مدنی خود چه کرده ایم که تجاوز به منابع طبیعی علیه توسعه سرزمینی ایران که مورد علاقه همه مردم و ایران دوستان است با یک امر کارآمد که تولید کننده خیر اجتماعی است همراه نموده ایم و در این واقعه هم به محیط زیست و اکولوژی ایران به عنوان شالوده توسعه ستم کرده ایم و هم به وقف این سنت پسندیده فرهنگ ایران ظلم نموده ایم. با این کار هم سرمایه اجتماعی جامعه را کاهش داده ایم و هم توسعه پایدار را به خطر افکنده ایم و هم وقف را در جامعه بد و پلشت جلوه داده ایم. چرا سنت وقف در ایران پژمرده و رنگ باخته است؟ 

به خاطر همین وقایع نظیر وقف عرصه های عمومی منابع طبیعی ، که جذابیت و اصالت وقف را درجامعه زیر سوال می برد. در حیرتم چرا دستگاه های متولی وقف، صاحب نطران و اندیشمندانی که کارآمدی وقف در جامعه را می دانند؛ فریاد نمی زنند؟ و این پلشتی را که بر دامن وقف نشانده اند را نمی پالایند.

در پایان همواره معتقدم که وقف را می بایست از اسارت دولتی بودن، غیر شفاف بودن، کهنگی و در چارچوب های تعریف شده حکومتی آزاد نمود و به عنوان یک سیاست اجتماعی ریشه دار و کارآمد به صحنه حل معضلات اجتماعی جامعه ایران که سخت به "خیر اجتماعی" آن نیازمند است؛ درآورد.

می بایست نهادی عمومی و پاسخگو و غیر دولتی آن را مدیریت و هدایت نماید و در آن صورت ترس مردم از قرار گرفتن اموال وقفی شان در چنبره اسارت سازمان های دولتی کاهیده خواهد شد و اعتماد مردم به وقف، می تواند امر "خیر اجتماعی" را افزون نماید. عموم مردم عقلی کمتر از حاکمان و دولت مداران ندارند. می اندیشند که چرا مال ارزشمند خود را وقف کنند و به جاهایی متصل شوند که شفافیت و پاسخگویی لازم را ندارند و به جای آن که وقف نمایند و "خیر مستمر" را نصیب خود کنند به خیرات روزمره بسنده می نمایند  تاُ از کارآمدی بخشش خود اطمینان داشته باشند.»

مشاهده خبر در جماران