سالهاست دلسوزان نظام هشدار میدهند که باید شهوت سخن گفتن از مسئولان گرفته شود. این دعا، اگر مستجاب شود، شاید نقطه آغازی برای اصلاح باشد. تا زمانی که گفتارهای پریشان، هیجانی و بیربط با منافع ملی در کشور رواج دارد، ضربهای که به ملت وارد میشود، از حملات نظامی و تحریمها نیز سنگینتر خواهد بود.
در علم حکمرانی، برای عالیترین مقامات کشور، از جمله مسئولان کشوری، لشکری، وزرا و حتی سازمانها، سخنگو تعیین میشود. این اقدام نهتنها برای مدیریت زمان مسئولان است، بلکه به منظور جلوگیری از اظهارات هیجانی و نسنجیده صورت میگیرد تا سخنگویی با بررسی کامل جوانب موضوع، موضع رسمی را بهدرستی بیان کند. این رویه، امروزه در اغلب کشورهای جهان، حتی در کشوری مانند یمن نیز رعایت میشود؛ بهطوری که اخبار نظامی صرفاً از طریق سخنگوی ارتش یمن منتشر میگردد.
اما در جمهوری اسلامی ایران، متأسفانه این اصل اساسی نه در زمان جنگ تحمیلی رعایت شد، نه در دوران سازندگی و نه در هیچیک از دولتهای بعدی. نتیجه این بینظمی، بروز آشفتگیهایی بوده است که حتی شرکتها و کشورهای خارجی را از درک واقعیتهای ایران ناتوان کرده و موجب سردرگمی آنان شده است.
افشای ناخواسته اطلاعات امنیتی در خطبههای نماز جمعه
در زمان جنگ، شاهد بودیم که برخی امامجمعهها در خطبههای نماز جمعه، ناخواسته اطلاعات سری عملیاتها را افشا میکردند. این افشاگریها در مواردی به خسارات جانی و شهادت نیروهای خودی منجر شد. نمونه بارز آن، نیروهایی در نیروی هوایی عراق بودند که بهصورت پنهانی و با نیت خیر، در بمبها و موشکها دستکاری میکردند تا آنها عمل نکنند. اما پس از مطرح شدن این موضوع از تریبون نماز جمعه، دستگاه اطلاعاتی عراق وارد عمل شد و بسیاری از این افسران شریف عراقی، شناسایی و اعدام شدند.
این روند اشتباه متأسفانه تا امروز نیز ادامه دارد. در ساختار حکمرانی جمهوری اسلامی، زبان و سخنگویی جای اندیشه و عمل را گرفته است. بهگونهای که اگر مردم تنها چند ساعت در روز صرف گوش دادن به سخنان مقامات و مصاحبههایشان کنند، باز هم وقت کم میآورند. این پرسش جدی مطرح است که هدف این همه سخنگویی چیست و مخاطب واقعی آن کیست؟
بهرهبرداران اصلی: دستگاههای اطلاعاتی خارجی
واقعیت آن است که بهرهبردار اصلی این سخنرانیهای بیپایان، نه مردم، بلکه دستگاههای اطلاعاتی و اندیشکدههای خارجی هستند. آنها با تحلیل دقیق کلمات، لحن و حتی حروف بهکاررفته در سخنان مسئولان، به تحلیلهای راهبردی از وضعیت کشور دست مییابند. گفته شده است که برای شناخت ایران، نیازی به جاسوس نیست؛ کافی است پای سخنان مقامات جمهوری اسلامی نشست.
بیخردی در استفاده از تریبونهای رسمی
امروز بعضی از تریبونها به دست افرادی بیخرد افتاده است. بهعنوان نمونه، فردی با عنوان نماینده مجلس، در تلویزیون جمهوری اسلامی، پس از اعلام توقف عملیات و آتشبس، صراحتاً میگوید که باید مشخص شود چه کسی مخفیانه آتشبس را پذیرفته است! این سخنان، بهدلیل اختلافات جناحی و نه منافع ملی، ایراد میشود و نه از سوی گوینده و نه از سوی صداوسیما هیچگونه عذرخواهی صورت نمیگیرد.
هماکنون موجی در کشور راه افتاده که خواهان اعدام رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. در حالی که گروسی نماینده چند ده کشور جهان است. اعلام چنین مواضعی، جز ایجاد دشمنی با کشورهای مختلف، هیچ نتیجهای ندارد. وقتی وزیر خارجه کشور تلاش میکند این مواضع را اصلاح یا تکذیب کند، همان افراد او را به بیانقلابی و سازشکاری متهم میکنند.
از موجهای بیهویت تا آسیبهای جبرانناپذیر
این معضل، محدود به زمان جنگ یا تقابل با اسرائیل و ترامپ نیست. همواره موجهایی در کشور شکل میگیرند که منشأ آنها روشن نیست؛ نه دستگاهی پاسخگوست، نه نهاد مشخصی مسئولیت میپذیرد. اما نتیجه آن، دامن زدن به تنش، آشوب و حتی فاجعه ملی است. درست ده روز پیش از حمله اسرائیل به ایران، با وجود آنکه نشانههای روشنی از احتمال وقوع این حمله وجود داشت، اما فضای عمومی کشور با موجهایی بیپایه منحرف شده بود؛ موجهایی که نه بر اساس عقلانیت، بلکه بر پایه شایعات و رقابتهای پوچ شکل گرفتند.
در نتیجه، در غفلت از واقعیات، فرماندهان خود را از دست دادیم و کشور وارد جنگ شد. امروز نیز از تریبونهای رسمی و غیررسمی، از امامجمعهها تا سازمانهای دولتی، اظهاراتی بدون بررسی و مسئولیت مطرح میشود که نهتنها نفعی ندارد، بلکه هزینههای سنگین بینالمللی به کشور تحمیل میکند.
پایان شهوت سخن گفتن؛ ضرورتی ملی
سالهاست دلسوزان نظام هشدار میدهند که باید شهوت سخن گفتن از مسئولان گرفته شود. این دعا، اگر مستجاب شود، شاید نقطه آغازی برای اصلاح باشد. تا زمانی که گفتارهای پریشان، هیجانی و بیربط با منافع ملی در کشور رواج دارد، ضربهای که به ملت وارد میشود، از حملات نظامی و تحریمها نیز سنگینتر خواهد بود.
ضروری است تصمیمی جدی و ملی اتخاذ شود که هر کسی، بهویژه کسانی که دارای مناصب رسمی یا حتی غیررسمی ولی اثرگذار هستند، بدون اذن حاکمیت و بدون بررسی دقیق، در موضوعات حکومتی سخن نگوید. امامجمعهها، هرچند دارای منصب رسمی نیستند، اما در نگاه جهانی، گاه اثرگذارتر از وزرا محسوب میشوند و هر سخن آنان میتواند پیامدهای ملی و بینالمللی داشته باشد.